تفسير تسنيم (اجمالي)| جلد يازدهم، سوره بقره، آيه 250

خانه / قرآن و عترت / قرآن / تفاسیر متنی / تفسير تسنيم (اجمالي)| جلد يازدهم، سوره بقره، آيه 250

سپاهيان طالوت كه تا اين مرحله از سوابق درخشاني برخوردار نبودند، هنگامي كه برابر سپاه دشمن صف‌آرايي كردند، كمي افراد و ساز و برگ نظامي را به فراموشي سپردند و تنها با توكل به پروردگارشان دست به دعا برداشتند و از او صبر، ثبات قدم و پيروزي خواستند.

و لمّا برزوا لجالوت و جنوده قالوا ربّنا اَفرغ علينا صبراً و ثبّت اَقدامنا و انصرنا علي القوم الكافرين (250)

گزيده تفسير
سپاهيان طالوت كه تا اين مرحله از سوابق درخشاني برخوردار نبودند، هنگامي كه برابر سپاه دشمن صف‌آرايي كردند، كمي افراد و ساز و برگ نظامي را به فراموشي سپردند و تنها با توكل به پروردگارشان دست به دعا برداشتند و از او صبر، ثبات قدم و پيروزي خواستند.
لبريز شدن جان از صبر، ثَبات قدم را در پي دارد كه آن نيز پيروزي را به ارمغان مي‌آورد.
دعاي سپاهيان طالوت پيش از آغاز جنگ مي‌فهماند كه ياد توحيدي خداوند و شريك قرار ندادن عِدّه و عُدّه، از وظايف عام نظامي است كه نبايد در ميادين جنگ از آن غفلت شود.
692

تفسير

مفردات
بَرَزُواْ: «بُروز» به معناي ظاهر شدن 1 ، يا ظهور با كيفيت خاصي است كه پيشينه نداشته باشد 2. بَراز، فضاي باز است و بيرون آمدن از صف سپاه براي جنگ را مبارزه گويند 3.
اَفْرِغْ: «فُراغ»، خالي شدن چيز پر و «افراغ» تهي كردن آن است. آمدن افراغ با حرف «علي» دلالت دارد كه چيزي از بالا بر سر چيزي خالي مي‌شود. بر اين اساس، گويا صبر در ظرفي قراردارد و همه آن بر مبارزان ريخته مي‌شود؛ به‏طوري كه ظرف قبلي فارغ و خالي مي‌گردد. اين، رساترين تعبير در مقام درخواست صبر است؛ يعني خدايا صبري به ما ده كه بر همه ظاهر و باطن ما چيره گردد 4. چنين صبر گسترده و فراگير سبب مي‌شود كه شخصِ واجد آن به وصف ممتاز «صبّار» متصف شود و براي نبرد با ارتش جرّار و خونريز مهاجم، صبّار بودن لازم است 5.
عنصر محوري افراغ و تفريغ صبر، همان ريزش از بالا و فراگير شدن آن است و داشتن ظرف قبلي و خالي شدن از آن، در حقيقت اين امر مطلوب دخيل نيست و سخن راغب كه جريان افراغ صبر را استعاره دانسته است 6 ،
^ 1 – ـ المصباح، ص44، «ب ر ز».
^ 2 – ـ التحقيق، ج1، ص236، «ب ر ز».
^ 3 – ـ مفردات، ص118، «ب ر ز».
^ 4 – ـ التحقيق، ج9، ص69، «ف ر غ».
^ 5 – ـ سوره ابراهيم، آيه 5.
^ 6 – ـ ر.ك: مفردات، ص632، «ف ر غ».
693

شايد ناظر به همين مطلب باشد و كلام ابن اثير كه «اَفرغتُ الإناء افراغاً و فرّغته تفريغاً إذا قلبتُ ما فيه» 1 ناظر به معناي رايج آن است و آنچه در آيه ﴿قالَ ءاتوني اُفرِغ عَلَيهِ قِطرا) 2 آمده است، به لحاظ كيفيت دارج آن در سدسازي است. غرض آنكه داشتن ظرف قبلي و استقرار در آن، در مفهوم افراغ اخذ نشده است، چنان كه اگر ريزش به نحو تجلّي باشد نه تجافي، منافي با واژه افراغ نخواهد بود.
ثَبِّتْ: «ثَبات» ضدّ «زوال» و به معناي پايداري است و تثبيت، تقويت است. «ثبّتْ» يعني نيرومند گردان 3.
٭ ٭ ٭

پيشينه سپاه طالوت
پس از بازگشت آرامش به اردوي سپاهيان طالوت، كار صف‌آرايي در برابر جالوت و لشكريان او آغاز شد. ميان طالوتيان و جالوتيان از چند جهت تفاوت بود، زيرا از سويي طالوتيان ملّتي آواره و بدون امكانات نظامي بودند و از سوي ديگر، آنان جمعيتي پراكنده داشتند كه ميان پدر و پسر و دوست و آشنا جدايي افتاده بود و در زمان جنگ به يكديگر شناسايي چنداني نداشتند. معلوم است كه سازماندهي امّتي ناشناس كاري دشوار بود.
همچنين جمعيت فراواني از آنها در آزمون الهي با نهر آب روبه‌رو شدند و بيشتر آنان از طاعت طالوت سرپيچيدند و طبق نظرهاي گذشته يا در صحنه
^ 1 – ـ النهايه، ابن اثير، ج3، ص437، «ف ر غ».
^ 2 – ـ سوره كهف، آيه 96.
^ 3 – ـ مفردات، ص171، «ث ب ت».
694

نبرد حاضر نشدند؛ يا بر فرض حضور، در هنگام رويارويي با دشمن جنگ را نابرابر شمردند و اظهار ناتواني كردند و شركت نكردند.

سرّ درخواست صبر از خداوند
وفاداران به طالوت (كساني كه اصلاً آب را طعم نكردند؛ يا فقط از آن اغتراف كردند) كه پيش از اين مرحله به اصل همراهي خداوند با صابران تصريح داشتند، هنگام رويارويي با جالوتيان به خداوند عرض كردند كه خدايا تو با صابران هستي؛ ولي صبر را چگونه به دست آريم. اين بيان، همانند اين نيايش امام سجّاد(عليه‌السلام) در دعاي معروف به ابوحمزه ثمالي است كه پروردگارا خير از كجا به من مي‌رسد و جز از نزد تو خير يافت نمي‌شود 1.
رزمندگان مؤمن نيز كه نيك مي‌دانستند صبر هديه‌اي الهي است، دست به دعا برداشتند و از خداوند خواستند تا صبر را در ظرف جان آنان بريزد تا از هرگونه اضطراب ايمن باشند: ﴿رَبَّنا اَفرِغ عَلَينا صَبرا﴾ و چون نعمت صبر هديّه الهي است كسي نمي‌تواند بگويد من خودم صبر كردم و خدا به وعده‌اش عمل كرد و مرا پيروز ساخت، بلكه صبر نيز از سوي خداوند عطا مي‌شود و بايد از او صبر خواست، بنابراين انسان بايد همواره خود را بدهكار خداوند بداند، زيرا هيچ خيري نيست، مگر از او و هيچ راه نجاتي نيست، مگر از پيش خدا و اين حصر نيز حقيقي است نه اضافي: من أين لي الخير يا رب و لايوجد إلاّ من عندك و من أين لي النجاة و لاتستطاع إلاّ بك. لا الذي احسن استغني عن عونك و رحمتك 2.
^ 1 – ـ مصباح المتهجد، ص524، «دعاي ابو حمزه ثمالي».
^ 2 – ـ همان.
695

نياز مجاهد نستوه به افراغ صبر
افراغ صبر يعني نيل به صبر كامل، براي مجاهد نستوه لازم است تا به احدي الحسنيين برسد، زيرا همان‌طور كه پيروزي بر خصمِ مهاجمْ صبر تام مي‌خواهد، استقامت تا مرز شهادت و تسليم نشدن در برابر طاغي باغي نيز به افراغ صبر محتاج است، از همين‏رو ساحراني كه با دريافت اعجاز موساي كليم موحّد شدند و به نبوّت آن حضرت ايمان آوردند در برابر تهديد توانفرساي فرعون كه گفته بود: ﴿لاُقَطِّعَنَّ اَيدِيَكُم واَرجُلَكُم) 1 چنين گفتند: ﴿رَبَّنا اَفرِغ عَلَينا صَبرًا وتَوَفَّنا مُسلِمين) 2 و سرانجام شهيد شدند.
نكته: برخي افراغ و صبّ صبر را در حكم ريزش آب خنك دانسته‌اند كه رافع هرگونه خستگي و فروماندگي است و آن را عوض تحمّل تشنگي در آزمون نهر مزبور خوانده‌اند 3 ؛ يعني صبر از آن آب هنگام امتحان، به صورت ملكه طمأنينه بخش و صبر الهي در آمد كه تمام هويّت مجاهدان بردبار را زير پوشش خود قرار داد.

اثر لبريزي از صبر
افراغ ظرف قبلي از صبر و پرسازي قلب از صبر مصبوب، سبب مي‌شود كه وسوسه به دل راه نيابد، زيرا صبر فراوان تمام صحنه دل را اشغال مي‌كند و جايي براي وهم، خيال و وسوسه نمي‌گذارد و در پي آن ثبات قدم پديد مي‌آيد،
^ 1 – ـ سوره اعراف، آيه 124.
^ 2 – ـ سوره اعراف، آيه 126.
^ 3 – ـ ر.ك: روح المعاني، ج2، ص260.
696

ازاين‏رو طالوتيان در دعاي دوم خود از پروردگارشان ثبات قدم را درخواست كردند: ﴿وثَبِّت اَقدامَنا﴾.
ثمره استوارگامي، پيروزي بر دشمنان است، از اين جهت ياران طالوت در ادامه دعا نصرت الهي و ظفر بر جالوتيانِ كافر را خواستار شدند: ﴿وانصُرنا عَلَي القَومِ الكفِرين﴾، بنابراين دعاهاي سه‌گانه طالوتيان دعاهايي منسجم و در پي يكديگر است.
صبر به تنهايي (به نحو طفره) پيروزي‌آور نيست، بلكه انسان صابر بايد ثبات قدم نيز داشته باشد، وگرنه انساني ساكت است نه صابر. صابر كسي است كه در متن حادثه حضور دارد و مشكل را لمس مي‌كند و صحنه را ترك نمي‌كند و اثر چنين صبري ثبات قدم است و ثبات قدم نيز پيروزي را در پي دارد و اين همان انسجام ياد شده قبلي است كه از گزند طفره مصون است.

ياد خدا وظيفه عام نظامي
دعاي طالوتيان كه قبل از شروع جنگ اظهار شده است، نه در اثناي جنگ و بر اثر خستگي، نشان مي‌دهد كه آنان هرگز توان خود يا رهبري طالوت را شريك قدرت بيكران خداوند قرار نداده و پيروزي را تنها در سايه اعطاي صبر و پايداري از جانب خداوند مي‌طلبيدند.
اصولاً انسان موحّد، هرچند كه از عِدّه و عُده برخوردار باشد، بايد هم پيش از حضور در صحنه و هم در معركه جنگ به خداي يگانه اعتماد كند و اين يك وظيفه عام نظامي است، چنان‌كه قرآن كريم در آيه شريفه ﴿ياَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا اِذا لَقيتُم فِئَةً فَاثبُتوا واذكُروا اللهَ كَثيرا) 1 بدان تصريح مي‌كند، زيرا
^ 1 – ـ سوره انفال، آيه 45.
697

ياد خداوند تنها عبادتي است كه حدّ و مرز معيّني ندارد: ﴿ياَيُّهَا الَّذينَ ءامَنُوا اذكُرُوا اللهَ ذِكرًا كَثيرا) 1
نكته: نصر الهي گاهي به ايجاد رعب مجاهدان در راه حق در دلهاي معاندان است و زماني به ايجاد اختلاف رأي در بين صاحب‌نظران آنها و وقتي به اسبابي ديگر است، از اين‏رو نصر غير از صبر است.

بحث روايي

استحباب دعاهاي مأثور قبل از شروع جنگ
عن عبدالله بن ميمون القداح عن أبي عبدالله(عليه‌السلام) قال: كان عليّ(عليه‌السلام) إذا أراد القتال، قال هذه الدّعوات: اللّهمّ! إنّك أعلمت سبيلاً من سبلك، جعلت فيه رضاك و ندبت إليه أولياءك و جعلته أشرف سبلك عندك ثواباً و أكرمها إليك مآبًا و أحبّها إليك مسلكاً؛ ثمّ اشتريت فيه: ﴿مِنَ‌المُؤمِنينَ اَنفُسَهُم واَمولَهُم بِاَنَّ لَهُمُ الجَنّة… ) 2
عن الأصبغ قال: ما كان علي(عليه‌السلام) في قتال قطّ إلاّ نادي: «يا كهيعص» 3
عن علي(عليه‌السلام) أنّه كان إذا لقي العدوّ قال: اللّهمّ! أنت عصمتي و ناصري و مانعي! اللّهمّ! بك أصول و بك أُقاتل 4!
و عنه(عليه‌السلام) أنّه قال: دعا رسول الله(صلّي الله عليه وآله وسلّم) يوم أُحد، فقال: اللّهمّ! لك الحمد و إليك المشتكي و أنت المستعان! فهبط عليه جبرئيل، فقال يا محمّد! دعوت
^ 1 – ـ سوره احزاب، آيه 41.
^ 2 – ـ تفسير العياشي، ج2، ص113؛ مستدرك الوسائل، ج11، ص104.
^ 3 – ـ مستدرك الوسائل، ج11، ص105.
^ 4 – ـ همان، ص107.
698

الله باسمه الأكبر 1.
عن علي بن الحسين زين العابدين(عليهما‌السلام) أنّه قال: لمّا أصبحت الخيل تقبل علي الحسين(عليه‌السلام)، رفع يديه و قال: اللّهمّ! أنت ثقتي في‏كلّ كرب و أنت رجائي في كلّ شدّة و أنت لي في كلّ أمر نزل بي ثقه و عدّة! كم من همّ يضعف فيه الفؤاد و تقل فيه الحيلة و يخذل فيه الصّديق و يشمت فيه العدو؛ أنزلته بك و شكوته إليك، رغبة منّي إليك عمّن سواك، ففرّجته [عنّي] و كشفته؛ فأنت وليّ كلّ نعمة و صاحب كلّ حسنة و منتهي كلّ رغبة 2.
اشاره: روايات ياد شده ناظر به جريان سپاه طالوت نيست، از اين جهت مناسب بحث روايي آيه مورد بحث نخواهد بود؛ ليكن نقل آنها در اينجا به لحاظ دعايي است كه در آيه مورد بحث از صحابه طالوت در صحنه مبارزه نقل شده است.
همچنين با در نظر گرفتن اين مطلب است كه ظاهر قرآن كريم از يكسو امضاي نيايش رزمنده‌ها و از سوي ديگر اجابت آن دعا به پيروز كردن داعيان و شكست خوردن طاغيان است، چنان‏كه ظاهر آن اين است كه سپاه طالوت با امضاي وي چنين دعا كرده‌اند و طالوت نيز مبعوث از طرف خداوند براي فرماندهي (بدون واسطه يا با واسطه) بود، از اين جهت دعاي مجاهدان در ساحت مبارزه مطلوب تلقي شد. گذشته از آنكه نصوص خاص عهده‌دار مباشرت معصومان(عليهم‌السلام) نسبت به جريان دعاهاي ويژه در جهاد و دفاع است.
٭ ٭ ٭
^ 1 – ـ مستدرك الوسائل، ج11، ص108.
^ 2 – ـ الكافي، ج2، ص578 ـ 579؛ مستدرك الوسائل، ص112.
699

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *