راحت طلبی منشا تاریخی ولایت گریزی | مصاحبه اخصتصاصی با حجت الاسلام حسینی اراکی

راحت طلبی منشا تاریخی ولایت گریزی | مصاحبه اخصتصاصی با حجت الاسلام حسینی اراکی

خانه / اختصاصی هیأت / راحت طلبی منشا تاریخی ولایت گریزی | مصاحبه اخصتصاصی با حجت الاسلام حسینی اراکی

نشریه هیات (رزمندگان اسلام) طبق روال هر شماره که با یکی از سخنران مطرح کشور گفتگو می کند، در این شماره به سراغ حجت الاسلام حسینی اراکی رفته است.

راحت طلبی منشا تاریخی ولایت گریزی | مصاحبه اخصتصاصی با حجت الاسلام حسینی اراکی

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام، نشریه هیات (رزمندگان اسلام) طبق روال هر شماره که با یکی از سخنران مطرح کشور گفتگو می کند، در این شماره به سراغ حجت الاسلام حسینی اراکی رفته است.

حجت الاسلام سید ابراهیم حسینی اراکی سال هاست که در عرصه تدریس علوم حوزوی و دانشگاهی مشغول به فعالیت بوده و از سخنرانان مرتبط با هیأت رزمندگان است. انحراف تاریخی جامعه مسلمین پس از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و مصائب وارده بر حضرت زهرا سلام الله علیها، موضوعاتی است که بهانه شد تا همزمان با ایام سوگواری حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها، با ایشان به گفت وگو بنشینیم. حاصل این مصاحبه اختصاصی در ادامه تقدیم مخاطبان گرامی می‌گردد.

یکی از سؤال‌های مهم در رابطه با تاریخ پس از رحلت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله این است که «پیامبری که تا این حد موفق شده بودند دل‌ها را تسخیر کنند و با فداکاری، استقامت، تلاش و مهربانی، بسیاری را به راه نور هدایت کرده بودند و همچنین موفق به پایه­ریزی امت بلکه نظام و حکومت بر پایه حق و عدالت شده بودند، چطور شد که اصحابشان پس از رحلت آن بزرگوار هم حرمت ایشان و هم حرمت خاندان و تنها یادگارشان را گستاخانه شکستند؟ پاسخ این سوال به عواملی بستگی دارد که در ادامه از نظر می‌گذرد.

راحت طلبی منشا تاریخی ولایت گریزی | مصاحبه اخصتصاصی با حجت الاسلام حسینی اراکی
راحت طلبی منشا تاریخی ولایت گریزی | مصاحبه اخصتصاصی با حجت الاسلام حسینی اراکی

جهالت و بی ­بصیرتی

یکی از عوامل انحراف مردمِ آن زمان که منجر به این فاجعه عظیم شد ازنظر حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها جهالت و بی­بصیرتی آن­ها بود. شهید مدرس رحمة‌الله‌علیه می‌فرمایند: «مردم جاهل اگر انقلاب کنند و آزاد شوند، بعد از مدتی دوباره گرفتار دیکتاتوری می‌شوند.»[1] مردم واقعاً بعد از ارتحال رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ادله قاطع و دلایل روشن مانند حدیث منزلت، داستان مباهله، حدیث ثقلین، بیعت غدیر خم و دیگر احادیث را رها کردند و تسلیم اراده و خواست عده قلیلی از افراد جاه‌طلب و دنیاپرست شدند که نشانگر جهالت آن‌ها بود. امام صادق علیه­السلام اخلاق و رویه‌ی انسان جاهل را این‌گونه بیان می­فرمایند: «مِنْ أَخْلَاقِ الْجَاهِلِ الْإِجَابَةُ قَبْلَ أَنْ يَسْمَعَ وَ الْمُعَارَضَةُ قَبْلَ أَنْ يَفْهَمَ وَ الْحُكْمُ بِمَا لَا يَعْلَم‏؛ اخلاق و رویه جاهل این است که قبل از این‌که بشنود، اجابت می‌کند، قبل از این‌که بفهمد، مخالفت می­کند و قبل از آنکه بداند، حکم می‌کند».

ازآنجایی‌که امت پس از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فاقد قدرت تحلیل و واقع‌نگری بودند، حقایق را دنبال نکرده و نگاهی سطحی و جاهلانه داشتند. مهم‌ترین جهالتی که مردم آن زمان گرفتارش بودند این بود که نتوانستند فرق بین «امامت و ولایت» و بین «خلافت و ریاست» را بفهمند. امامت و ولایت شاخصه‌هایی دارد که قطعاً در خلافت و ریاست وجود ندارد. بزرگ‌ترین جنایتی که انجام شد این بود که امامت و ولایت را که یک منصب صد درصد الهی است، در حد سیاست ظاهری پایین آوردند و مردم نیز متأسفانه این را پذیرفتند. تعریفی که ما در مکتب شیعه از این منصب داریم، چیزی است که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله با بیان‌ها و عبارات گوناگون در طول ۲۳ سال بارها برای مردم تشریح کردند. آن حضرت امامت را یک منصب کاملاً الهی معرفی نمودند و فرمودند: «امام باید کسی باشد که خدا و پیامبر خدا او را منصوب می­کند.»[2] قاضی نورالله شوشتری در کتاب ارزشمند «احقاق الحق» امامت را این‌چنین معرفی می‌کند: «امامت یک منصب الهی است. امام کسی است که باید دارای همه شئونِ کریمه و فضائل پیامبر باشد؛ تمام فضائل و ویژگی‌هایی که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله دارد امام هم باید داشته باشد؛ تنها چیزی که امام ندارد منصب نبوت است.»[3] البته منصب امامت و ولایت بالاتر از منصب نبوت است لذا رسول گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله هم نبی و هم بالاتر از آن، امام بودند؛ چراکه ولایت بر مردم داشتند.

اهل سنت امامت را این‌گونه تعریف می‌کنند: «الامامةُ رئاسةُ العامةِ فی اُمورِ الدینِ و الدنیا خلافةٌ عن النبیّ»[4]؛ امامت را در حد ریاست عمومی و به‌عنوان خلافتی از جانب پیامبر معرفی می‌کنند و در حقیقت، این برداشت فوق‌العاده ناقص که مردمِ آن روز از امامت داشتند، باعث شد که فریب برخی از انسان‌های جاه‌طلب را بخورند.

شرک عقیدتی

دومین عامل از عوامل انحراف امت بعد از رحلت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله در کلام نورانی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها ذکر می‌شود، شرک است. حضرت می‌فرمایند: «و أشرَکتُم بَعدَ الاِیمانِ؛ شما بعدازاینکه با تلاش‌های مستمر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و مجاهدت‌های ایشان ایمان پیدا کردید، دچار شرک شدید.»[5] خود رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله نیز بر این مسئله مهم بارها اظهار ترس و نگرانی کرده بودند؛ به‌عنوان نمونه شدّاد بن أوس می­گوید: من روزی خدمت رسول گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله رسیدم. دیدم آن حضرت بسیار مضطرب و نگران هستند. از حضرت سؤال کردم: «یا رسول‌الله! چرا این‌قدر مضطرب و نگران هستید؟» حضرت فرمودند: «ای شدّاد! برای امتم نگران هستم چون آن‌ها بعد از من دچار شرک خواهند شد!» پرسیدم: «آیا بعد از شما امت دچار شرک می­شوند؟» مراد شدّاد شرک عقیدتی است؛ یعنی آیا آن‌ها دوباره بت‌پرست می­شوند و به پرستش غیر خدا رو می­آورند؟ حضرت فرمودند: «نه، آن‌ها بت‌پرست نمی­شوند و ماه و ستاره را نمی‌پرستند. آن شرکی که موردنظر من می‌باشد این است که آن‌ها گرایش به ریا، نفاق و تظاهر پیدا می‌کنند.»[6] لذا حضرت زهرای مرضیه سلام‌الله‌علیها ظهور و گسترش نفاق را در جامعه اسلامی بعد از رسول گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به‌عنوان عامل سوم انحراف امت معرفی می‌کنند و می‌فرمایند: «ظَهَرَ فِيكُمْ حَسَكَةُ النِّفَاق‏؛ آن نفاقی که در دل­های شما پنهان بود پس از رحلت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله آشکار شد.»[7]

ضعف در دشمن‌شناسی

یکی از مهم‌ترین عوامل انحراف امت بعد از رسول گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله، خار و خفیف شمردن دین و پشت کردن به آن بود. در این برهه از تاریخ، دین را به‌عنوان یک سلسله عبادات و تظاهرات عبادی معرفی کردند و جامعه را از بُعد حقیقی آن غافل کردند. محمد بن فضیل می‌گوید از امام کاظم علیه‌السلام سؤال کردم مراد از «دین حق» در آیه «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ‏ بِالْهُدى‏ وَ دِينِ الْحَق‏»­[8] چیست؟ حضرت فرمودند: «هُوَ اَلَّذِي أَمَرَ رَسُولَهُ بِالْوَلاَيَةِ لِوَصِيِّهِ، وَ اَلْوَلاَيَةُ هِيَ دِينُ اَلْحَقِّ». مجدداً عرض کردم مراد از «لِيُظْهِرَهُ عَلَى اَلدِّينِ كُلِّهِ»[9] چیست؟ فرمودند: «ليُظْهِرُهُ عَلَى جَمِيعِ اَلْأَدْيَانِ عِنْدَ قِيَامِ اَلْقَائِمِ علیه‌السلام»[10]؛ دین حق یعنی دینی که حقانیتش، روحش، باطنش و رکن رکینش امامت و ولایت است. این معنا حقیقت دین اسلام و ایمان است. احکام، عقاید، دستورات و سایر اوامر و نواهی این دین بر محور امامت و ولایت می‌چرخد. این تغییر معنای حقیقی دین چیزی است که موجب شد مردم پشت به چنین دینی کنند.

تقلید کورکورانه از شخصیت‌های به‌ظاهر مذهبی

یکی دیگر از عوامل انحراف، قدرت پیدا کردن انسان­های پست و روی کار آمدن انسان­هایی که به چیزی ‌جز دنیا، ریاست، جاه، مقام، منصب و لذت‌های دنیوی فکر نمی‌کردند. پس از منصب یافتن این افراد، تقلید کورکورانه از آنها که برخلاف ظاهرشان در باطن از صداقت، ایمان، صلاحیت و صفات مؤمنان حقیقی بی‌بهره بودند، خود به عاملی مهم برای انحراف جامعه تبدیل شد. امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند: «مَنْ‏ دَخَلَ‏ فِي هَذَا الدِّينِ بِالرِّجَالِ‏ أَخْرَجَهُ مِنْهُ الرِّجَالُ كَمَا أَدْخَلُوهُ فِيه؛ کسانی که با تقلید از شخصیت‌ها مسائل دینی، باورها و عقاید خودشان را دنبال می‌کنند و حقانیت را در چهره شخصیت‌ها می‌بینند، این افراد همچنان که همان‌طور که ساده و بادآورده وارد دین شده‌اند با همان تقلید کورکورانه و به‌سادگی هم از دین خدا خارج می‌شوند.»[11] تقلید در احکام، اخلاق و آداب چیز بدی نیست اما اگر همه حق را در چهره شخصیت دیدیم و شخصیت زده شدیم، یقیناً این امر موجب می‌شود که ما نتوانیم وظیفه‌ای را که در قبال حق داریم، انجام بدهیم. در جنگ جمل یکی از یاران امام علیه‌السلام به نام حارث بن حوط از آن حضرت سؤالی می­پرسد که نشان‌دهنده‌ی سطح فکری مسلمانان در آن زمان می­باشد. عرضه می‌دارد: «يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، مَا أَرَى‏ طَلْحَةَ وَ الزُّبَيْرَ وَ عَائِشَةَ احْتَجُّوا إِلَّا عَلَى حَقٍّ فَقَالَ: يَا حَارِثُ، إِنَّكَ إِنْ نَظَرْتَ تَحْتَكَ وَ لَمْ تَنْظُرْ فَوْقَكَ جُزْتَ عَنِ الْحَقِّ، إِنَّ الْحَقَّ وَ الْبَاطِلَ لَا يُعْرَفَانِ بِالنَّاسِ، وَ لَكِنْ اعْرِفِ الْحَقَّ بِاتِّبَاعِ مَنِ اتَّبَعَهُ، وَ الْبَاطِلَ بِاجْتِنَابِ مَنِ اجْتَنَبَهُ؛ نمی‌بینم که طلحه، زبیر و عایشه اتفاق کرده باشند مگر بر حق. در پاسخ حضرت فرمودند: تو سخت در اشتباهی. حق و باطل به‌واسطه شخصیت‌ها شناخته نمی‌شوند. حق را بشناس اهل حق را خواهی شناخت و همچنین باطل را بشناس، اهل باطل را نیز خواهی شناخت.»[12] حق‌شناس و باطل شناس بودن مهم است.

یکی از عوامل انحراف، سقوط در فتنه‌ها بود به این معنا که افراد نمی‌توانستند موضع حق را تشخیص بدهند. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمودند: «ثَلَاثَةٌ أَخَافُهُنَّ عَلَى أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي الضَّلَالَةُ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ وَ مَضَلَّاتُ الْفِتَنِ وَ شَهْوَةُ الْبَطْنِ وَ الْفَرْج‏؛ برای امتم از سه چیز می‌ترسم: اول، گمراه شدن بعد از شناخت و معرفت، دوم، گرفتار شدن به فتنه­های گمراه‌کننده و سوم، مبتلا شدن به شهوت شکم و دامن.»[13]

ترس از تهدیدها و تشرهای دشمنان

یکی دیگر از عوامل انحراف، ترس از تهدیدها و تشرهای دشمنان بود. این عامل از مهم‌ترین عوامل بود که در جای خود نیازمند توضیح مفصل می باشد.

طمع نسبت به مطامع دنیوی

دیگر عامل انحراف، طمع نسبت به دنیا بود؛ طمع سیاسی (قدرت­طلبی)، طمع مالی و طمع جنسی (شیفتگی لذت‌های حیوانی و شیطانی). طمع اساس کفر و بنیاد شرک و از عوامل گرایش به نفاق است.

از عوامل دیگر دلباختگی امت به عافیت و راحت‌طلبی بود. حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها می­فرمایند: «أَلَا وَ قَدْ أَرَى أَنْ قَدْ أَخْلَدْتُمْ إِلَى الْخَفْضِ … وَ خَلَوْتُمْ بِالدَّعَةِ؛ آگاه باشید قطعاً شما را می­بینم که به زندگی آسان میل نموده و تن به‌راحتی داده­­اید.»

درباره حادثه فاطمیه بسیار گفته­اند و نوشته­اند؛ اما بااین‌وجود، باز جای تأمل و تدبر باقی است. خواستیم از عبرت‌های فاطمیه برایمان نکاتی را بفرمایید.

یکی از بزرگ‌ترین عبرت­های فاطمیه برای دیده­های عبرت بین و کسانی که گذشته را چراغ راه آینده می‌دانند، دلیل غصب خلافت بلافصل مولا و غریبانه و مظلومانه به شهادت رسیدن پاره تن پیامبر است. نه‌تنها عوام بلکه خواص در آن دوران دچار لغزش‌های عظیم فکری و عملی شدند؛ کسانی که با طرح و نقشه حساب‌شده و با همکاری و همگامی عوام و توده­ی مردم این‌همه جنایت آفریدند و مردم را به بالاترین انحراف کشاندند؛ خواصی که از آغاز بعثت تا پایان عمر مبارک رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به قول بعضی از مورخین «لَمْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ طَرْفَةَ عَيْن‏؛ حتی به‌اندازه یک چشم بر هم زدن به خدا ایمان نیاوردند»[14] و کسانی که هیچ‌وقت تسلیم خدا و ولی خدا نشدند، بلکه تظاهر به تسلیم و ایمان نمودند.

پس از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله آن‌قدر ریزش و ارتداد شدید بود که باقی‌ماندگان در مسیر امامت و ولایت و ثابت‌قدم ماندگانی که موج آن فتنه عظیم آن­ها را غرق نکرد، بسیار اندک بودند که از روایات استفاده می‌شود عددشان به‌اندازه‌ی تعداد انگشتان یک دست هم نمی‌رسیدند. زهرای مرضیه سلام‌الله‌علیها در خطبه شریفشان در ارتباط با این مصیبت بزرگی که بر عالم اسلام پیش آمد جملات تکان‌دهنده­ای دارند، حضرت می‌فرمایند: «فَتِلْکَ وَاللَّهِ النَّازِلَةُ الْکُبْرى وَ الْمُصیبَةُ الْعُظْمى، لامِثْلُها نازِلَةٌ؛ انحراف امت و ارتداد مسلمین به خدا قسم آن بلا و مصیبت بزرگی است که مثل آن هیچ بلای دیگری بر عالم اسلام نازل نشده است.»[15] پس از گفتن این جملات حضرت شروع به گریستن نمودند و در حال گریه این جملات را فرمودند: «اللَّهُمَّ إِلَيْكَ نَشْكُو فَقْدَ نَبِيِّكَ وَ رَسُولِكَ وَ صَفِيِّكَ وَ ارْتِدَادَ أُمَّتِهِ عَلَيْنَا؛ پروردگارا شکایت می‌کنیم فقدان پیامبر و نبی و برگزیده‌ی تو را ارتداد و بازگشت امت پیامبر بر ما.»[16]

مفهوم نفاق و انواع آن از نظر شما چیست؟ نقش منافقین در تاریخ اسلام را تشریح بفرمایید.

شاید بتوانیم بگوییم بزرگ‌ترین عامل انحراف توده‌ی مردم انسان‌های منافق مآب و منافق محور بودند. کسانی که با نفاق خودشان اسلام و مسلمین را به چالش کشیده و دچار انحراف عظیم کردند. نفاق عبارت است از اینکه افراد بی‌ایمان به خاطر اغراض دنیوی و شخصی، کفر خود را پنهان ساخته و اظهار اسلام و ایمان کنند. نفاق هر نوع دوگانگی ظاهر و باطن را شامل می­شود؛ لذا می­شود اقسام مختلفی برای آن برشمرد اما نکته­ای که عجیب است اینکه شما می­توانید انواع و اقسام نفاق را در دوران بعد از رحلت وجود نازنین پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ببینید.

نفاق اخلاقی:

یکی از اقسام، «نفاق اخلاقی» است که در آموزه­های دینی و روایات معصومین معرفی شده است. رسول گرامی اسلام فرمودند: «ثَلَاثٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ كَانَ مُنَافِقاً وَ إِنْ صَامَ وَ صَلَّى وَ زَعَمَ أَنَّهُ مُسْلِمٌ مَنْ إِذَا ائْتُمِنَ خَانَ وَ إِذَا حَدَّثَ كَذَبَ وَ إِذَا وَعَدَ أَخْلَف‏ …؛ سه چیز است که هرکسی داشته باشد منافق است اگرچه روزه بگیرد، نماز بخواند و گمان کند که مسلمان است: اول، خیانت کردن در هنگامی‌که به او اعتماد شده، دوم دروغ‌گویی به هنگام سخن گفتن و سوم، خلف وعده به هنگام وعده دادن.»­[17]

نفاق اجتماعی:

قسم دیگر نفاق، «نفاق اجتماعی» است؛ که متأسفانه هم در عصر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و هم در عصر حاضر نفاق به این معنا بسیار مشاهده می‌شود. نفاق اجتماعی آن است که انسان در یک جامعه و در ارتباط با افراد آن، یکرنگ و یک چهره نباشد بلکه دارای چند چهره باشد که با هر شخصی به‌مقتضای حال او و علاقه و عقیده‌ی او ارتباط گیرد. چون می‌خواهد دل همه را از خود راضی کند و برای رسیدن به دنیا و منافع دنیوی از همه استفاده کند، چنین شخصی متلون است و مدام رنگ عوض می‌کند؛ با مؤمن، مؤمن است و با کافر، کافر. با اهل طاعت، مرتبط است و با اهل معصیت، شریک. هم در مجالس مؤمنین حاضر می­شود و هم در مجالس گناه و ابتذال و حرام. هم روضه و قرآن گوش می‌دهد و هم آهنگ‌ها و موسیقی‌های حرام. این نوع انسان‌های چند چهره فوق­العاده خطرناک هستند. سیاست و روش آن­ها، مغایر با خلق‌وخوی آن‌هاست. امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند: «اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى يُبْغِضُ مِنْ خَلْقِهِ الْمُتَلَوِّنَ فَلَا تَزُولُوا عَنِ الْحَقِّ وَ أَهْلِهِ ِ فَإِنَّ مَنِ اسْتَبَدَّ بِالْبَاطِلِ وَ أَهْلِهِ هَلَكَ وَ فَاتَتْهُ الدُّنْيَا وَ خَرَجَ مِنْهَا صَاغِرا؛ [ای مردم!] بدانید که خدا از میان بندگانش، انسان‌های متلون را که هرلحظه رنگ عوض می‌کنند، مبغوض می‌دارد و با آن‌ها دشمن است؛ پس از حق و اهل حق جدا نشوید چراکه هر کس به غیر ما راضی شود، هلاک خواهد شد، دنیا را نیز از دست خواهد داد و صغیر و کوچک از این دنیا خارج می‌شود.»[18]

انسان مؤمن فقط جاذبه ندارد و فقط اهل لبخند نیست، هم جاذبه دارد و هم دافعه، هم لبخند دارد و هم اخم، هم دوست دارد و هم دشمن. معیار او در جاذبه و دافعه و دوستی و دشمنی، رضایت خدا و رضایت ولی او است. لذا شهید بهشتی در آن جمله معروف و تاریخی خود می‌فرمایند: «کسی که خط دارد، دشمن دارد». اگر دیدید یک نفر فقط به دنبال صلح و لبخند و دوستی با همه‌ی افراد است، بدانید این یکی از نشانه‌های نفاق اوست.

نفاق سیاسی:

از دیگر اقسام نفاق بلکه خطرناک­ترین نوع نفاق عبارت است از «نفاق سیاسی». مقصود از نفاق سیاسی آن است که گروهی در فضای نظام حاکم، خود را طرفدار آن جلوه داده و انقلابی نشان می­دهند، حتی گاهی دو آتیشه از آن دفاع می‌کنند اما این انقلابی گری و این دفاع از انقلاب، از سر صداقت و ایمان نیست بلکه یک جلوه­نمایی ظاهری است تا در پوشش آن، مصونیت پیدا کرده و در فرصت مناسب به اهداف سیاسی و غرض‌آلود خود دست یابند.

آن‌همه فجایعی که پس از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به بار آمد یکی از عوامل اصلی‌اش نفاق سیاسی بود؛ یعنی گروهی در باطن به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و آنچه آورده بود، ایمان نیاورده و اعتقادی نداشتند اما چون می­دیدند حضرت روبه پیروزی است، به اقتضای ضرورت و به طمع میوه‌چینی از درخت تناور اسلام، شمشیر در نیام کرده و تظاهر به اسلام و دین‌داری نمودند؛ منافقانه قبول اسلام کردند و منتظر ماندند تا فرصت مناسبی فرابرسد تا بتوانند کفر، عداوت، کینه و حسادت درونی خود را علیه اسلام، پیامبر و یادگارهای آن حضرت آشکار کنند و آن فرصت، پس از رحلت جان‌گداز رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله بود. دشمنان ولایت از این فرصت طلایی، نهایت سوءاستفاده را کردند و با اِعمال سیاست اغوا، فریب، تطمیع، تهدید و خشونت و زور به‌عنوان جانشینی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله خود را به منصب خلافت رسانده و زمام امور را به دست گرفتند و به تحقق اهداف سیاسی و اجتماعی خویش پرداختند. همان‌ها که روزی تظاهر به اسلام می‌کردند بعد از رسیدن به قدرت، کفر باطنی­شان را بروز دادند و اساس ظلم بر پیامبر و خاندانش را بنیان‌گذاری کردند. آن‌ها نه‌تنها بر اهل‌بیت علیهم‌السلام و امت اسلام، بلکه بر تمام جهان بشریت برای همیشه­ی تاریخ، ستم و جنایت کردند. یکی از مهم‌ترین وظایفی که در ایام فاطمیه وجود دارد معرفی درس‌ها و عبرت‌ها و بیان ویژگی‌های انسان‌های منافق برای مردم است.

چرا دشمن‌شناسی اینقدر اهمیت دارد که رهبر معظم انقلاب بارها نسبت به مسئله دشمن‌شناسی به جوانان توصیه کرده‌اند؟

یکی از بزرگ‌ترین عوامل انحراف بعد از رسول گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ضعف مردم آن زمان در دشمن‌شناسی بود. فقط دوست­شناسی کافی نیست. از مهم‌ترین حوزه­های بصیرت، دشمن­شناسی است. آنچه باید نسبت به آن بصیرت و معرفت پیدا کرد، شناخت طرح‌ها، مکرها، حیله‌ها و به‌اصطلاح امروزی راهبردهای دشمن برای مقابله با اسلام، امامت و ولایت است. لذا در آموزه‌های دینی ما دشمن­شناسی بعد از معرفت خداوند متعال و اطاعت و بندگی او به‌عنوان بزرگ‌ترین وظیفه معرفی شده است. پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله می‌فرمایند: «إِنَّ أَعْقَلَ النَّاسِ عَبْدٌ عَرَفَ رَبَّهُ فَأَطَاعَهُ وَ عَرَفَ عَدُوَّهُ فَعَصَاه‏؛ همانا عاقل­ترین انسان­ها آن بنده‌ای است که پروردگارش را بشناسد پس او را اطاعت کند و دشمن خدا را بشناسد پس از او اطاعت نکرده، مخالفت او را نماید.»[19] واقعاً اسلام و مسلمین در طول تاریخ بیش­ترین آسیب را از همین قضیه­ی مکرها، حیله‌ها و کیدهای دشمنان خورده است. حضرت علی علیه‌السلام در نهج‌البلاغه می‌فرمایند: «أَنْتُمْ تُكَادُونَ وَ لَا تَكِيدُونَ وَ تُنْتَقَصُ أَطْرَافُكُمْ فَلَا تَمْتَعِضُونَ لَا يُنَامُ عَنْكُمْ وَ أَنْتُمْ فِي غَفْلَة؛ دشمن بر ضد شما طرح‌های مکّارانه دارد ولی شما هیچ‌گونه طرح و نقشه­ای بر ضد او ندارید. به محدوده شما حمله کرده، سرزمین شما را تصرف نموده است ولی شما ناراحت نمی­شوید. دشمن برای حمله به شما خواب ندارد ولی شما در خواب غفلت و بی‌خبری به سر می­برید.»[20] یا در بیان دیگری می­فرمایند: «مَنْ نَامَ عَنْ عَدُوِّهِ أَنْبَهَتْهُ الْمَكَايِد؛ کسی که از دشمن غافل شود، حیله­ها و مکرهای دشمن او را بیدار خواهند کرد.»[21] در زمان حضرت علی علیه‌السلام نیز دقیقاً همین حیله و مکر به کار رفت؛ به‌عنوان‌مثال آخرین و بزرگ‌ترین حیله و مکر دشمن، محاصره‌ و تحریم اقتصادی علیه حضرت و دوستان ایشان بود. در کنار این دسیسه، جنگ روانی و تبلیغاتی معاویه بود که دستور داده بود ۷۰ هزار منبر درست کرده، قراء، محدثین و شعرای دنیاپرست و جاه‌طلب بالای این منبرها قرار گیرند و به چهره سوزی و چهره‌سازی بپردازند؛ چهره امیرالمؤمنین علیه‌السلام را سوزاندند و چهره معاویه و امثال او را ساختند. آن‌قدر روایت جعل کردند تا کار به اینجا رسید که آن چهره و شخصیت نورانی امیرالمؤمنین علیه‌السلام در بین جامعه به‌عنوان یک انسان خشونت‌طلب، تندرو، ضد وحدت، بدون سیاست و مدیریت و بدون عبادت و بندگی معرفی شد. این بزرگ‌ترین تیر خلاصی بود که شیطان و شیطان­صفتان و دشمنان و منافقان زدند. دشمن درصدد عوض کردن بینش‌ها، ارزش‌ها، اخلاق و آداب‌ورسوم ما می­باشد. اگر انسجام ملی ما را هدف قرار داده‌ و قصد به انفعال کشیدن نیروهای انقلابی ما را دارند، اگر می­خواهند ما را نسبت به داشته‌هایمان ناامید کنند، همه­ی این‌ها برای رسیدن به یک مقصد و یک مقصود است و این مقصود آخرین حیله و تیر خلاصی است که دشمنان اسلام همیشه به جامعه اسلامی و مسلمین و توده مردم زده‌اند و آن عبارت است «جداسازی مردم از انقلاب، نظام و رهبری حق». این بزرگ‌ترین حیله و مکر و راهبرد دشمن است. در جامعه ما نیز دقیقاً دارد همین اتفاق می­افتد؛ تمامی این تحریم­ها، تمامی جنگ‌های روانی، شایعه‌سازی‌ها، شبهه پراکنی­ها، فعالیت‌های مختلف و فتنه‌ها برای این است که مردم را از بدنه نظام و انقلابی که کردند و از رهبری حق که ولایت از جانب خدا را دارد جدا کنند و این فوق‌العاده آموزه مهمی است.

شاخصه­ی ائمه باطل از منظر حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها چیست؟ با توجه به نزدیک بودن ایام انتخابات چگونگی تطبیق آن با مسأله «انتخاب اصلح» را توضیح دهید.

حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها در خطبه فدکیه می­فرمایند: «فَلَمَّا اخْتَارَ اللَّهُ لِنَبِيِّهِ دَارَ أَنْبِيَائِهِ وَ مَأْوَى أَصْفِيَائِه‏ … نَطَقَ كَاظِمُ الْغَاوِينَ وَ نَبَغَ خَامِلُ الْأَقَلِّينَ؛ هنگامی‌که خداوند خانه انبیا و مأوای اصفیا را برای پیامبرش برگزید [و ایشان از دنیا رفتند] … گمراهانی که لب فروبسته بودند، زبان گشودند و فرومایگان گمنام، قدر و منزلت پیدا کردند و در بین شما به قدرت رسیدند.»[22] پستی و لئامت حقیقتاً اساس همه­ی انحرافات، بدی‌ها و زشتی‌هاست. انسان­های پست حیا، مروت و جوانمردی ندارند. به قدرت و حکومت رسیدن چنین افرادی بزرگ‌ترین بلای روزگار است. یکی از مهم‌ترین عوامل پستی عبارت است از فاصله گرفتن از تقوا و تدین. در مقابل یکی از مهم‌ترین عوامل کرامت عبارت است از تقوا؛ لذا یکی از ملاک­هایی که می­بایست در انتخاب­ حاکمان و مسئولان موردتوجه قرار گیرد؛ چه در انتخاب نمایندگان مجلس، چه نمایندگان شوراها و چه ریاست جمهوری، این است که باید واقعاً کسانی را انتخاب کنیم که دارای تقوا باشند. اگر چنین افرادی را بر اریکه‌های قدرت حاکم کنیم آن‌ها به خاطر دنیا و مطامع دنیوی به مردم ظلم و خیانت نخواهند کرد و نسبت به دین و ارزش‌های آن و همچنین نسبت به رهبر دینی خود امانت‌دار خواهند بود.

[1] خبرگزاری فارس.

[2] صحیح بخاری، ج4، ص203.

[3] احقاق الحق، ج2، ص203.

[4] شرح المقاصد، ج5، ص234.

[5] الاحتجاج، ج1، ص103؛

[6] شرح نهج­البلاغه، ج1، ص44.

[7] الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)، ج‏1، ص101.

[8] صف، آیه 9.

[9] توبه، آیه 33.

[10] کافی، ج1، ص432.

[11] بحارالانوار، ج2، ص105.

[12] الأمالي (للطوسي)، النص، ص134.

[13] صحيفة الإمام الرضا علیه‌السلام، ص44.

[14] بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج‏8، ص285.

[15] الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)، ج‏1، ص103.

[16] بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج‏53، ص18.

[17] الكافي (ط – الإسلامية)، ج‏2، ص290.

[18] الأمالي (للمفيد)، النص، ص: 137.

[19] أعلام الدين في صفات المؤمنين، ص337.

[20] نهج­البلاغه، خطبه 34.

[21] عیون­الحکم و المواعظ، ص441.

[22] الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)، ج‏1، ص101.

 

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *