زمینه ها، ویژگی ها و اهداف اغتشاش 1401 و تفاوت آن با آشوب ها و فتنه های گذشته | رضا داوری

زمینه ها، ویژگی ها و اهداف اغتشاش 1401 و تفاوت آن با آشوب ها و فتنه های گذشته | رضا داوری

خانه / اختصاصی هیأت / زمینه ها، ویژگی ها و اهداف اغتشاش 1401 و تفاوت آن با آشوب ها و فتنه های گذشته | رضا داوری

 زمینه ها، ویژگی ها و اهداف اغتشاش 1401 و تفاوت آن با آشوب ها و فتنه های گذشته | رضا داوری

چکیده:

*دنیای غرب از حرکت پیش رونده و مهارناشدنی انقلاب اسلامی که بزرگترین هنر آن تسخیر دل و جان و فطرت های خداجوی بشریت امروز بوده، به ستوه آمده و با چشمانی نگران نظاره گر کمتر شدن فاصله پیروزی های نظام اسلامی در چلِّه دوم آن است.

*به تعبیر رهبر معظم انقلاب، دشمنان در حرکتی انفعالی، ناشیانه و ابلهانه، اقدام به طراحی اغتشاش های پراکنده جهت مقابله و سنگ اندازی در برابر پیشرفت ها و حرکت های ابتکاری ملت ایران نموده اند.

*آمریکایی ها در فتنه 1401 با توجه به برنامه ریزی های پیشینی صورت گرفته تلاش نمودند تا با محور قرار دادن مسائل فرهنگی- اجتماعی به هم افزایی همه ظرفیت های سیاسی، اقتصادی و امنیتی با آن پرداخته و یک فتنه ترکیبی بی سابقه ایجاد نمایند.

*اگرچه اعتراض ها و اغتشاشات اخیر، چندوجهی، پیچیده و تحلیل آن نیاز به بررسی های دقیق تر علمی دارد اما بی تردید “رسانه ای بودن” مهمترین ویژگی آن است. آشوب های اخیر را می توان دارای چهار بُعدِ ” “زنانه” و “جوانانه” و ” خشونت گرایانه” و ” فناورانه” دانست.

*تحریم های اخیر دنیای غرب که به بهانه به اصطلاح سرکوب اعتراض کنندگان انجام گرفته، نشان می دهد که غرب به ویژه آمریکا از کوچکترین روزنه ای برای مداخله در امور داخلی کشورمان و ایجاد شکاف در میان ملت ایران که وجه دیگری از تداوم پیگیری سیاست فشار حداکثری برای گرفتن امتیازات بیشتر است، چشم پوشی نخواهد کرد.

*اگر طبقه متوسط و متوسط به بالا به طلاق عاطفی، هنجاری و معرفتی نسبت به حاکمیت برسد، دیگر درون سیستم بازی نمی کند. نوعی اعتراض سرد که مثلاً در شهر تهران وجود داشت، از جهاتی خطرناکتر از اعتراض عریان خیابانی است.

 زمینه ها، ویژگی ها و اهداف اغتشاش 1401 و تفاوت آن با آشوب ها و فتنه های گذشته | رضا داوری
 زمینه ها، ویژگی ها و اهداف اغتشاش 1401 و تفاوت آن با آشوب ها و فتنه های گذشته | رضا داوری

 مقدمه:

رویارویی انقلاب شکوهمند ایران اسلامی با تمدن غرب و نظام استکباری به مرحله سرنوشت سازی رسیده است. دنیای غرب از حرکت پیش رونده و مهارناشدنی انقلاب اسلامی که بزرگترین هنر آن تسخیر دل و جان و فطرت های خداجوی بشریت امروز بوده، به ستوه آمده و با چشمانی نگران نظاره گر کمتر شدن فاصله پیروزی های نظام اسلامی در چلِّه دوم آن است.

 انقلابی که سکوی پرواز آن بر پایه های عقلانیت و اخلاق و عدالتجویی بناشده است، سقفی برای پرواز ندارد و در عصری که حرکت پرشتاب نظام سلطه به سوی ظلمت و جهالت و غلبه نفسانیت به پیش می رود، این دردانه الهی تبدیل به سرچشمه های امید و روشنایی و افق گشایی برای ملت های مظلوم و ستمدیده شده است.

 از این رو طبیعی است که به تعبیر رهبر معظم انقلاب، دشمنان در حرکتی انفعالی، ناشیانه و ابلهانه، اقدام به طراحی اغتشاش های پراکنده جهت مقابله و سنگ اندازی در برابر پیشرفت ها و حرکت های ابتکاری ملت ایران نمایند.

از نظر استراتژیست های آمریکایی، نظم جهانی کنونی که ماحصل جنگ جهانی دوم و سپس فروپاشی شوروی در جنگ سرد با آمریکا است، امروز با چالش های جدی مواجه شده است و چین، روسیه و ایران اصلی ترین قدرت هایی هستند که این نظم را به چالش کشیده و در حال تغییر آن هستند. از این رو برای مقابله با روند تضعیف قدرت رهبری جهانی آمریکا و جلوگیری از تغییر نظم جهانی لازم است که هرچه سریعتر کشورهای چالشزا را تضعیف و از میدان خارج کنند. لذا آمریکایی ها در تلاش هستند تا با سیاست های حمایتی خود از اوکراین و قرار دادن هرچه بیشتر اروپا در برابر روسیه، این کشور را در این منطقه زمین گیر کرده و به ورطه مشکلات اقتصادی و شورش های اجتماعی بکشانند و با تشدید منازعه تایوان و ایجاد محور ضدچینی بی ثباتی را در حریم امنیتی این کشور افزایش دهند.

 غرب آسیا که به عنوان یکی از راهبردی ترین مناطق جهان امروز نقش کلیدی در منازعه قدرت میان آمریکا با رقبای خود (ایران، روسیه، چین) دارد، از مهمترین مولفه های قدرت در تشکیل دهکده جهانی به رهبری آمریکاست که تامین امنیت رژیم صهیونیستی و دسترسی به منابع ارزان انرژی در اولویت این هدف راهبردی که قرار است در 2025 محقق شود، قرار دارد. لذا آمریکا و غرب سناریوهای متعددی را برای براندازی، تغییر رفتار، بی ثبات سازی و تضعیف جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای، پیشران کلیدی تغییر در نظم جهانی و یکی از موانع اصلی تحقق این راهبرد آمریکا در منطقه، اجرایی کرده اند. اما آمریکایی ها اعتراف دارند که براندازی جمهوری اسلامی ایران امکانپذیر نیست و این اقدامات در راستای مهار قدرت انقلاب اسلامی با دو راهبرد بی ثباتی در کشورهای منطقه (افغانستان، عراق، سوریه، لبنان) با هدف تضعیف محور مقاومت و اغتشاش در ایران با هدف تضعیف عناصر قدرت آن انجام می گیرد.

طراحی فتنه ترکیبی

 تجربه فتنه های سال های گذشته به آمریکایی ها و صهیونیست ها نشان داد که اغتشاش بر پایه صرفاً مسائل سیاسی یا معیشتی، از انرژی لازم جهت وارد کردن جامعه به چرخه بی ثباتی و خشونت و کشاندن جمعیت زیادی از مردم برخوردار نیست. از طرفی با تغییر دولت در ایران و روی کار آمدن دولت جدید و برخی اقدامات مثبت اقتصادی به نفع دهک های پایین جامعه، امید به ایجاد اغتشاش با استفاده از مشکلات معیشتی دهک های پایین جامعه و قشر متوسط به پایین تا حدی از بین رفت.

 از سوی دیگر اندیشکده های آمریکایی به مدت چندین دهه اشاره به شکاف فکری و ارزشی جوانان با حاکمیت، تمرکز خود را بر حوزه زنان و جوانان قرار داده و آن را نسخه ای برای براندازی دانسته اند. با فهم همین واقعیت، آمریکایی ها در سناریوی فتنه جدید توجه ویژه به ظرفیت برخی مسائل فرهنگی-اجتماعی کرده و زمین اصلی منازعه و دوقطبی سازی منتهی به آشوب را در این موضوعات تعریف کردند و البته تلاش نمودند تا ظرفیت های دیگر را نیز فعال نمایند. از این رو در فتنه 1401 با توجه به برنامه ریزی های پیشینی صورت گرفته تلاش نمودند تا با محور قرار دادن مسائل فرهنگی- اجتماعی به هم افزایی همه ظرفیت های سیاسی، اقتصادی و امنیتی با آن پرداخته و یک فتنه ترکیبی بی سابقه ایجاد نمایند.

 با این وصف می توان گفت فتنه 1401 و اغتشاشاتی که همچنان تلاش می شود تا زنده نگه داشته شود یک سناریوی طراحی شده آمریکایی با کمک رژیم صهیونیستی و سایر متحدین این کشور است که بر بستری از تضادها و گسل های فرهنگی- اجتماعی ایران که طی یک سال اخیر برای عمیق تر شدن آنها تلاش ویژه صورت گرفت، ایجاد شده است. باتوجه به این موضوع، برآورد آمریکایی ها بر این بود که موضوع حجاب تنها موضوعی است که فراگیر است و هم طبقه متوسط، هم طبقه ضعیف، هم همه اقشار با آن پیوند می خورند.

 در سطح تاکتیکی نیز اقدامات متعددی را طی ماه های اخیر عملیاتی کردند. آنها در یک برنامه زمانبندی شده تلاش کردند که خشم افکار عمومی را از وضعیت موجود کشور به اوج نفرت و دوقطبی بکشانند که ورود زنان به ورزشگاه مشهد، کارزارها و فراخوان های کشف حجاب توسط عناصر داخلی و خارج از کشور، موج سواری بر گرانی ها و ارز ترجیحی، حمله به خانواده شهید در شیراز، قتل نوجوان قربانی تجاوز، اکران و تقدیر از فیلم عنکبوت مقدس، انتشار منظم ویدئوها و مطالب زیاد علیه گشت ارشاد در شبکه های اجتماعی، انتشار بیانیه «تفنگت را زمین بگذار» توسط برخی سینماگران و سلبریتی ها پس از حادثه ریزش ساختمان متروپل در آبادان، دوقطبی سازی با قشر مذهبی جامعه و نفرت پراکنی علیه آنها پس از اجرای همگانی سرود «سلام فرمانده»، تشکیک در سلامتی مقام معظم رهبری مد ظله العالی، برخی از مصادیق این اقدامات می باشد. برنامه آن بود که این فشارها و عملیات رسانه ای تا شهریور ادامه یابد و سپس در آغاز مهرماه و همزمان با بازگشایی دانشگاهها، دو موضوع با محوریت دانشگاه تهران آغاز گردد. قرار بود موضوع حجاب توسط جریان های چپ اعتقادی و موضوع سلف سرویس ها و معیشت دانشجویان و اساتید با موضوعات چپ مارکسیستی پیگیری شود و در ادامه با موضوعات معیشتی و قشری تداوم یابد و در نهایت گروه های ویژه برای عملیات های سخت مانند حمله و تصرف اماکن نظامی و انتظامی وارد کشور شوند و از ظرفیت روز دانشجو، سالگرد آبان 1398 و همزمانی با برگزاری جام جهانی نیز حداکثر استفاده شود.

عملیات رسانه ای هماهنگ و بی سابقه ارتش رسانه ای دشمنان و رسانه های ضدانقلاب در موضوع فوت «مهسا امینی» در کنار آمادگی عجیب کانال ها و صفحات مختلف در شبکه های اجتماعی فوق برای همراهی با اغتشاشات و دامن زدن به فضای افکار عمومی و ارائه سرویس های لازم به اغتشاشگران در زمینه های مختلف همچون ساخت مواد منفجره و . . . نشان از هماهنگی پیشینی آنها دارد. این حجم از عملیات رسانه ای و جنگ روانی شاید در طول تاریخ بی سابقه بوده و علیه هیچ دولتی رخ نداده باشد که همین واقعیت نشان دهنده برنامه ریزی مفصل و سنگین آمریکایی ها در این موضوع است؛ به طوری که طی ده روز 135 میلیون محتوا در توئیتر با موضوع مهسا امینی منتشر می شود و این 32 برابر تمام تولید محتوایی است که از مجموعه همه موضوعات اعتراضی از زاینده رود، متروپل، حذف ارز ترجیحی و امثالهم در دوسال گذشته رخ داده است.

اگرچه اعتراض ها و اغتشاشات اخیر، چندوجهی، پیچیده و تحلیل آن نیاز به بررسی های دقیق تر علمی دارد اما بی تردید “رسانه ای بودن” مهمترین ویژگی آن است. عملیات رسانه ای دشمنان در مراحل مختلف این دوره از اغتشاشات، پرحجم، پیچیده، مجازی، دارای مغایرت های زیاد با واقعیت های صحنه و بی سابقه بوده است.

این رسانه ها با اتخاذ راهبردهای بزرگنمایی خشونت و اعتراضات، انکار زندگی عادی مردم، بحران زایی و بحران افزایی و تاکتیک های بمباران اطلاعات، نقل و قول، گزینشگری، هزینه از سرمایه، تحریف، دروغ، صدای مردم و کارشناسان همسو، تقدم و تاخر و مقایسه، افکار عمومی و امنیت ایران را هدف قرار داده اند.

داشتن سناریو و برنامه و آمادگی قبلی، قضاوت و صدور حکم قبل از اعلام نتایج بررسی، استفاده از تمام ظرفیت های رسانه ای، تحریک زنان، تشویق به خشونت و حرمت شکنی، القای حس نارضایتی، هراس، خشم و بدبینی مردم به پلیس و مسئولان و القای امید کاذب و همچنین شادی و رضایتمندی مردم از حمله به پلیس و ضرب و شتم آنها، برخورد دوگانه و نقد کل سیستم به جای فرد حقیقی و حقوقی، مهم ترین محورهای جنگ رسانه ای دشمن در پوشش اعتراضات و اغتشاشات بوده است.

لایه هایی از جنگ ترکیبی رسانه ای

 آشوب و فتنه اخیر را باید یک عملیات پیچیده و ترکیبی رسانه محور علیه نظام اسلامی دانست که برخی لایه های آن به شرح ذیل بودند:

۱-جنگ روانی در میدان یعنی هدایت اعتراضات و گسترش و تبدیل آن به آشوب سراسری که نیازمند سه مولفه ی مهم؛ انرژی و سرعت؛ احساسات و رقّت؛ و همچنین جسارت و خشونت است. در این آشوب ها هر یک از سه مولفه ی مزبور باید به سرعت شکل بگیرد و به اوج برسد و با کمک و حمایت رسانه ها و عوامل داخلی و خارجی در مرحله قبل از آشوب و حین و پس از آن ضریب مضاعف داده شود.

۲-باتوجه به سه مولفه پیش گفته، آشوب های اخیر را می توان دارای چهار بُعدِ ” “زنانه” و “جوانانه” و ” خشونت گرایانه” و ” فناورانه” دانست.

نخست؛ در لایه انرژی و سرعت، شاهد حضور فعال جوانان و نوجوانان ۱۶تا ۲۵ساله بودیم که با توجه به انرژی زیاد و چابکی خاص و سرعت، که مختص این سنین است با دلایل مختلفی که -در مجالی جداگانه باید بدان پرداخته شود- به میدان آمده بودند و از فرصت رفاقت های مشکوک و شبگردی های هیجان آور بهره می بردند.

دوم- لایه دوم که برانگیختن احساسات و عواطف و به وجود آوردن صحنه ها و صحنه سازی های رقت انگیز بود با حضور پرحجم دختران و زنانی رقم خورد که کار پلیس و نیروهای امنیتی را با سختی مواجه می کرد. به همین جهت اصل فتنه از تمرکز بر فوت یک دختر جوان شروع شد و در آتش آن به انواع گوناگون دمیده شد.

سوم- لایه سوم بخش رایکالی کردن و به خشونت کشاندن آشوب ها در سطح بالا به سبک داعشی آن بود که با سرگروهی و لیدری عناصر منافق، تجزیه خواه و سلطنت طلب میدان داری شد و در این میدان حرمت و قداست نمادهای دینی (قرآن، مسجد، امامزاده، موکب های عزاداری)، نمادهای ملی (پرچم ایران) نمادهای انقلابی (تصاویر امام و رهبری و حاج قاسم) شکسته شد و به اشخاص و افراد عادی و رهگذر و نیروهای امنیتی و انتظامی و اموال عمومی و تجهیزات امدادی حمله شد و آسیب های مادی و معنوی فراوانی را وارد آورد.

چهارم- لایه فناورانه و پشتیبان آشوب ها است که در فضای رهاشدگی فضای مجازی در قالب حامی و پشتیبان با تمام قوا و در مقایسه با فتنه ۸۸ و ۹۸ با ضریبِ ده چندان، با یگان های سایبری صهیونیستی در مرکز اعتدال ریاض و اردوگاه منافقین در آلبانی، به هدایت فتنه و آشوبگران پرداختند و تلاش کردند از سویی در بازنشر شبهه ها و ابهامات بکوشند و از دیگر سو با بازنشر و ضریب دهی اخبار غلط و ناقص و درست و جعلی و درهم آمیختگی آن، اغتشاش اطلاعاتی به وجود بیاورند تا اغتشاشات فیزیکی را دو چندان کنند.

مقطع زمانی اغتشاش 1401

برای بررسی و تحلیل اهداف آشوب گران، بایستی به مقطع زمانی وقوع آشوب توجه داشت. در واقع، اینکه چرا آشوب گران در مقطع کنونی دست به آشوب زده اند، به دلایل و عوامل متعدد ذیل بر می گردد:

1-ناکامی دشمنان در طرح های توطئه آمیز چهار دهه اخیر.

2-هزینه دار کردن حمایت از انقلاب برای مردم؛ دشمن زبون مقصر شکست های خود را همراهی مردم ایران با انقلاب و مسئولان می داند و لذا در بستر شرایط فتنه گون در صدد تسویه حساب با مردم با اهانت به مقدسات،  کشیدن چادر و حجاب از سر زنان مسلمان و آتش زدن قرآن، مساجد، نمادهای ملی و مذهبی همانند پرچم عزای امام حسین سلام الله علیه و پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران و تصویر قهرمان ملی سردار دل ها شهید سلیمانی، اقدامات غیرانسانی آتش زدن آمبولانس ها،  ماشین های آتش نشانی، آتش زدن و بریدن رگ گردن پلیس، به شهادت رساندن بسیجی و برهنه کردن مخالفان خود و ضرب و شتم شدید آنها و استفاده از اسلحه گرم و کشتن افراد بی گناه است.

3-بن بست مذاکرات احیای برجام؛ واقعیت برجام آن است که طرفین مایل و نیازمند به توافق هستند، اما در این میان طرف آمریکایی توافقی را مطلوب می داند که در آن تعهدی بابت رفع مؤثر تحریم ها و تضمین بابت عدم خروج از توافق جدید نداده باشد. اما جمهوری اسلامی ایران، با توجه به نیات شوم و توطئه های طرف مقابل و همچنین با اتکا به تجربه برجام تأکید دارد که دنبال توافقی خوب، مطمئن و پایدار است؛ یعنی توافقی که در آن ضمن رفع مؤثر و عملی تحریم ها، تضمین های لازم هم دریافت شده باشد و هرگونه روزنه ای برای اعمال فشار مجدد بر ایران در آینده بسته شده باشد. در این شرایط،  آمریکا برای آنکه جمهوری اسلامی را وادار کند تا از موضع ضعف وارد مذاکره شود، آشوب های اخیر را در ایران ایجاد کرد تا به زعم خود بتواند شرایطش را بر ایران تحمیل کند.

4-رویکرد امیدبخش دولت سیزدهم؛ که بدون معطل ماندن برای برجام، ضمن انجام اصلاحات اقتصادی در داخل و تلاش برای فعال سازی ظرفیت های دیپلماسی اقتصادی با سیاست نگاه باز به تمام دنیا و اجتناب از نگاه صرف به غرب، دشمنان را به فکر ایجاد آشوب در داخل ایران، برای ممانعت از ثمربخشی رویکرد امیدبخش دولت اندخته است.

5-هدف قرار دادن ظرفیت های ترانزیتی ایران؛ آشوب های اخیر، در راستای پروژه فشارهای حداکثری دشمن است. دولت سیزدهم با اقداماتی از جمله فعال سازی ظرفیت های ترانزیتی کشور، تلاش کرده تا این فشارها را خنثی کند. از مهم ترین دلایل انتخاب ایران به عنوان بخشی از کریدور شمال – جنوب به دلیل امنیت پایداری است که در ایران وجود دارد و اکنون با فعال سازی این ظرفیت های کریدوری – ترانزیتی، پیش بینی شده که ایران سالانه حدود 20 میلیارد دلار از این ناحیه کسب درآمد کند(نصف درآمد نفت در بهترین شرایط فروش نفت). بنابراین، ایران از این طریق به خوبی توانسته است بخش مهمی از فشارهای تحریمی را خنثی کند. کاهش 40 درصدی ترانزیت از مسیر ایران و حمله به دفتر همکاری های تجاری ایران، چین و هند در بندر چابهار و آتش زدن آن در خلال آشوب های اخیر به خوبی گویای تلاش آشوب گران برای هدف قرار دادن این ظرفیت مهم کشور می باشد که در این ایام به وجود آمد.

6-تلاش برای تسخیر دالان جعلی زنگزور؛ با توجه به نقشه ترکیه و جمهوری آذربایجان برای تسخیر دالان جعلی زنگزور و قطع اتصال زمینی ایران و ارمنستان که در راستای پروژه غرب و ایجاد دالان تورانی ناتو قرار دارد؛ زیرا از این طریق هم اتصال زمینی ایران به آسیای مرکزی و تا حدودی قفقاز قطع می شود و هم زمینه برای اجرای طرح ترانس خزر که درصدد تأمین نیازهای گازی اروپا از طریق ترکمنستان و آذربایجان می باشد، فراهم می شود، محتمل است که آنها با به آشوب کشاندن ایران درصدد بودند تا دالان مذکور را تسخیر کنند که البته همواره با مخالفت قاطع ایران مواجه شده و هم اکنون ارتش نیز در منطقه مرزی مورد نظر مستقر است.

7-انتقام از ایران به سبب جنگ اوکراین؛ با توجه به پروپاگاندای وسیع رسانه های غربی درباره نقش پهپادهای ایرانی در جنگ اوکراین و به نوعی تغییر موازنه نبرد در این جنگ به نفع روسیه با استفاده از پهپادهای ایرانی، محتمل است که غربی ها با به آشوب کشاندن ایران درصدد انتقام گرفتن از ایران باشند.

گونه شناسی بازیگران و آشوب گران

در آشوب های اخیر، موج شکل  گرفته در فضای مجازی به آشوب های خیابانی کشیده شد. بنابراین، کسانی که در فضای مجازی علیه نظام فعالیت کردند، اگرچه در آشوب خیابانی وارد نشدند، در ایجاد آشوب دخیل بوده و سهم موثری داشته اند. براین اساس، می توان آشوب گران یا بازیگران آشوب های اخیر را به همراه اهداف هر یک از آنها در پنج لایه به شرح زیر برشمرد:

  1. بیگانگان معارض اعم از آمریکا، رژیم صهیونیستی و اذناب منطقه ای آنها که هدفی جز براندازی ایران قوی و مستقل ندارند.
  2. ضد انقلاب داخلی اعم از گروه های مختلف سلطنت طلب، منافقین، نهضت آزادی، کومله و… که در بستر رسانه ها و برخی محافل نفوذ دارند.
  3. برخی فعالان سیاسی معارض که سابقه تحرکات ضدامنیتی مانند فتنه 88 دارد. اینها اگرچه در آشوب خیابانی وارد نشدند، اما در مراحل اولیه شروع اعتراض ها در سطح رسانه، با همراهی با موج اعتراضی، در آتش آن دمیدند و امیدواری لازم را برای بیگانگان و ضدانقلاب ایجاد کردند که آشو ب های آنها به نتیجه خواهد رسید.
  4. طیفی از سلبریتی ها که دو نقش مهم ایفا کردند: برخی از آنها مانند علی کریمی و. . . عملاً با دو لایه ی نخست آشوب همراهی کردند و برخی دیگر با انتقاد و حمله به نظام(در عین عدم دعوت به آشوب) در تحریک جوانان مؤثر بوده اند.
  5. لایه های ناراضی و معترض طبقه متوسط شهری. که بررسی روند های آشوب در ایران از دی ماه 96 تا کنون حکایت از آن دارد که طبقه متوسط شهری تا زمانی با این فضاهای اعتراضی همراهی می کند که منجر به تقابل با نظام و تخریب نشود. به همین دلیل، این طبقه نه در دی 96 و نه در آبان 98 و نه در شرایط کنونی با تغییر فاز اعتراض های نرم(رسانه ای) به اردوکشی های خیابانی و اقدامات مخرب همراهی نکرده است.

اغتشاشات اخیر در کجا طراحی شد؟

اگر چه زمینه بسیاری از اعتراضات کاستی ها و ضعف های داخلی است اما به فرموده رهبر انقلاب برخی می کوشند با مغالطه و فرافکنی نقش دشمن را کمرنگ جلوه دهند. این طیف، هماره تلاش دارند نقش دولت ها و عوامل خارجی در بروز و همچنین مشارکت مستقیم آنها در سازماندهی اعتراضات اجتماعی در ایران و تغییر جهت حرکت آنها به سمت منافع و مطلوب های مدنظر را منکر شوند و آگاهانه یا ناآگاهانه «توهم تئوری توطئه» را مطرح و سعی می کنند با نادیده گرفتن عامل خارجی، بیشتر ریشه های داخلی و بومی اعتراضات را برجسته کنند و حتی به شکلی عجیب تشدید ناآرامی ها و بروز خشونت ها را تماماً به عوامل داخلی نسبت می دهند.

در اینجا بدون استدلال و اشاره به دلایل روشنِ دخالت و نقش فعال دولت ها و عوامل خارجی و گروهک های معاند در اعتراضات و تبدیل آنها به شورش های کور و ساختارشکنانه و سوق دادن آنها به سمت اقدامات تروریستی، تنها با استناد به برخی منابع انگلیسی نشان می دهیم عوامل خارجی و به ویژه آمریکا چگونه برای بروز ناآرامی ها و اغتشاشات خیابانی در ایران و تداوم آنها برنامه ریزی می کنند.

طراحی اغتشاشات در واشنگتن

در آمریکا اندیشکده ها از مهم ترین مراکز سیاست گذاری و تصمیم گیری به شمار می روند. به گونه ای که مطالب مطرح شده و توصیه ها در این اندیشکده ها به سرعت تبدیل به تصمیم می شوند. در این راستا اندیشکده آمریکایی «بنیاد دفاع از دموکراسی ها» یا FDD، که نقش مهمی در شکل دهی سیاست خارجی واشنگتن در قبال ایران دارد در ۲۳ می ۲۰۲۲(۲ خرداد ۱۴۰۱)، یعنی نزدیک به چهار ماه قبل از اغتشاشات اخیر و در بحبوحه اعتراض های پراکنده به افزایش قیمت ها در گزارشی با عنوان « اعتراضات در ایران اوج گرفته، دولت بایدن می تواند کمک کند » به دولت و مقامات آمریکا توصیه می کند این نوع اعتراض ها را جدی بگیرند و از آنها حمایت کنند.

علی رغم اینکه شواهد و تجربه تاریخی نشان می دهد، دولت آمریکا به عنوان دشمن اصلی مردم ایران، در دهه های گذشته و دست کم در سال های اخیر یکی از حامیان اصلی ایجاد نا آرامی و خشونت خیابانی در ایران بوده، نویسندگان این گزارش مدعی می شوند که دولت آمریکا تاکنون به اعتراض های خیابانی در ایران توجه نداشته و همیشه سیاست « محتاطانه » در پیش گرفته و حتی در ناآرامی های سال ۸۸ موسوم به « جنبش سبز » نیز دولت آمریکا « در حمایت از معترضان در ایران موفق نبود. »

این گزارش در ادامه برای افزایش ناآرامی های گسترده در ایران و مشارکت فعال دولت آمریکا برای جهت دهی آنها به سمت منافع واشنگتن، ضمن تأکید بر افزایش تحریم های علیه ایران در حوزه های مختلف، مجموعه توصیه هایی مشخص به دولت بایدن ارائه می دهد تا این اعتراض ها به عنوان « اهرم فشار داخلی علیه نظام ایران » عمل کنند.

 حمایت دسته جمعی و منسجم و سریع از اغتشاشات

نویسندگان به دولت آمریکا توصیه می کنند که حمایت آنها از ناآرامی ها و شلوغی ها در ایران نباید با تأخیر انجام شود، چون این مسئله «تأثیر منفی بر معترضان دارد» و به سرعت باید «رئیس جمهور، معاون رئیس جمهور، وزیر خارجه، مشاور امنیت ملی و سخنگوهای دولت در پیام های روشن و منسجم» از اعتراضات حمایت کنند و در تکمیل این پیام ها، مقامات آمریکا باید با برگزاری جلسات مجازی با معترضان برجسته یا بستگان معترضان کشته شده آنها را در کانون توجه قرار دهند. و این پیام ها و جلسات باید در پیام رسان ها و شبکه های اجتماعی به صورت گسترده بازتاب داده شود.

دسترسی به اینترنت ماهواره ای و استارلینک

به نوشته نویسندگان گزارش اف دی دی « در غیاب احزاب سیاسی و مطبوعات آزاد، هم اکنون معترضان از طریق پلتفرم های اینترنت محور و پیام رسان ها و شبکه های اجتماعی سازماندهی می شوند، (پس) ضروری است که مردم ایران به اینترنت آزاد دسترسی داشته باشند تا هم در داخل کشور با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و سازماندهی انجام دهند و هم بتوانند این ویدئوها و روایت اعتراض های خود را به اشتراک بگذارند و در رسانه ها منتشر کنند. »

اف دی دی در این بخش از توصیه های خود ضمن اشاره به سختی ها و مشکلات دسترسی به اینترنت ماهواره ای در ایران می افزاید: در چنین شرایطی بیشترین میزان خلاقیت نه تنها از طرف دولت بایدن، بلکه از طرف کارآفرینان در حوزه فناوری های بزرگ نیز نیاز است که مایل به مشارکت در فعالیت های بخش دولتی و خصوصی هستند و دامنه توانایی های ایالات متحده را تقویت خواهد کرد. یکی از راه حل های بالقوه برای دور زدن فیلتر اینترنت و حمایت از معترضان ایرانی، سرویس اینترنت ماهواره ای است. ایلان ماسک با خلق استارلینک، جایگزینی مناسب و تجاری ایجاد کرده است. این فناوری ممکن است بتواند اینترنت را فراتر از محدوده سانسور به ایرانیان ارائه دهد.

 گشودن پرونده حقوق بشر

از دیگر راهکارهای پیشنهادی اف دی دی به دولت آمریکا، استفاده از اعتراض ها و نا آرامی های اجتماعی در ایران برای اعمال تحریم های حقوق بشری علیه مقامات ایران است. اف دی دی می نویسد دولت بایدن همان گونه که تعهد داده باید موضوع « حقوق بشر را در مرکز سیاست خارجی خود قرار دهد و سیاست اعمال تحریم های هدفمند علیه نیروهای امنیتی و نظامی و قضائی ایران را پیگیری کند. »

نویسندگان این گزارش، بار دیگر در ۱۰ مهر و در بحبوحه اغتشاسات اخیر، گزارشی دیگر با تیتر « چگونه بایدن می تواند در کنار مردم ایران قرار بگیرد » در وب سایت اف دی دی منتشر کردند که ضمن ابراز خوشحالی از اقدامات کنونی دولت آمریکا در قبال ناآرامی ها در ایران، باز هم توصیه های خود به دولت بایدن را تکرار می کنند؛ از جمله این توصیه ها تحریم وزیر ارتباطات ایران است که دولت آمریکا ۴ روز بعد یعنی روز پنج شنبه ۱۴ مهر این توصیه را انجام داد.

 خروج از توافق هسته ای

اف دی دی «اشتیاق دولت بایدن برای احیای برجام» را نقد می کند و به دولت بایدن توصیه می کند که از گفت وگو های هسته ای با ایران خارج شود، زیرا بنا بر این گزارش «دست یابی به توافق در تضاد با حمایت دولت آمریکا از تظاهرات در ایران قرار دارد» و همچنین با حصول توافق و لغو تحریم ها، درآمدهای زیادی نصیب ایران می شود. گرچه تا کنون دولت آمریکا رسماً نشانه ای از تمایل به خروج از گفت وگو های هسته ای را بروز نداده، اما با بروز نا آرامی ها لحن مقامات این کشور در برخی اظهار نظر ها درباره احتمال احیای برجام تغییر کرده است. هر چند به نظر می رسد این اغتشاشات برای فشار بر ایران در امتیاز دهی بیشتر در برجام است و به همین جهت آمریکا و اروپا به برجام نیاز دارد.

ناآرامی ها در ایران و ارتش مجازی آمریکا

«کیت کلارنبرگ» روزنامه نگار تحقیقی انگلیسی با انتشار گزارشی با عنوان « رمزگشایی از جنگ آنلاین پنتاگون علیه ایران » نوشته، نا آرامی های اخیر در ایران از خارج تحریک و مهندسی می شوند و با استناد به تحقیقات جدید استدلال می کند که چگونه « کلیک یک دکمه در آمریکا، موجب بروز خشونت در خیابان های تهران می شود. » کلانبرگ با استناد به بررسی ها و پژوهش اخیر دو اندیشکده مؤسسه گرافیکا (Graphika) و نظارت اینترنتیِ استَنفورد (the Stanford Internet Observatory) استدلال می کند که چگونه پنتاگون (وزارت دفاع آمریکا) با استفاده از « ارتش بات ها و ربات ها » و ایجاد گسترده حساب ها و شخصیت های جعلی در فضای مجازی، فضای فکری و روانی مردم ایران را دستکاری می کند و آنها را به سمت اقدامات ساختارشکنانه سوق می دهد.

ایجاد رسانه های جعلی؛ راهبرد آمریکا

بخشی از این گزارش به این شرح است: ایران در حوزه جغرافیایی و دستور کار ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده آمریکا(سنتکام) قرار دارد و با توجه به موقعیت دیرینه جمهوری اسلامی در جایگاه دشمن اصلی آمریکا، شاید مایه تعجب نباشد اگر قسمت چشمگیری از تلاش های جنگ روانی و اشاعه اطلاعات جعلیِ این بخش از پنتاگون به این سمت هدایت شده باشد. ایجاد و ساخت رسانه های جعلی که به زبان فارسی محتوا تولید می کنند، مهمترین راهبردی است که کارشناسان جنگ روانی ارتش آمریکا به کار می گیرند. در همین رابطه شمار زیادی کانال، صفحه و حساب های آنلاین در توئیتر، فیسبوک، اینستاگرام، یوتیوب و حتی تلگرام ایجاد و اداره می شود.

سنتکام در برخی موارد، همچنین روزنامه نگاران و کارشناسان جعلی با «دنبال کننده ها Followers » زیاد در این شبکه ها و پیام رسان های اجتماعی ایجاد کرده که تصویر نمایه (پروفایل) آنها با هوش مصنوعی ساخته شده است. به عنوان مثال فهیم نیوز (Fahim News)  مدعی بود درباره وقایع در ایران « اخبار و اطلاعات دقیق » ارائه می دهد و مداوم مطالبی را منتشر می کرد که اعلام می کرد « رژیم همه تلاش خود را به کار می گیرد تا اینترنت را سانسور و فیلتر کند » و در نتیجه خوانندگان را تشویق می کرد تا به منابع و وب سایت های آنلاین بچسبند. یا « دریچه نیوز » مدعی بود « وب سایت مستقل و بدون وابستگی به هیچ گروه و سازمانی » که « متعهد به ارائه اخبار بدون جهت گیری و بدون سانسور » به مردم ایران است؛ به ویژه اطلاعاتی درباره « نقش مخرب سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در همه امور، مسائل ایران و منطقه » منتشر می کرد. کانال های یوتیوب مرتبط با آنها هم ویدئوهای کوتاه زیادی را تولید می کردند، با این امید که با فیلم های اصلی اشتباه گرفته و در شبکه های اجتماعی همه گیر (وایرال) شوند.

بخشی از مطالب این رسانه های جعلی تولیدی است، اما بخش زیادی از خروجی های آنها تغییر و بازنشر مطالب و محتواهای سازمان های تبلیغاتی مانند «رادیو فردا» و «صدای آمریکا فارسی» هستند. آنها همچنین مطالب شبکه و وب سایت «ایران اینترنشنال» را تغییر داده و بازنشر می کند که در انگلیس مستقر است و به نظر می رسد از عربستان سعودی کمک مالی دریافت می کند. مطالب نظرات اشخاص جعلی نیز در این رسانه ها منتشر می شود؛ شخصیت هایی که معمولاً برای افزایش اعتبار و اصالت خود، محتوای غیرسیاسی مانند اشعار فارسی و عکس غذاهای ایرانی را منتشر می کنند. این شخصیت ها و حساب های جعلی با مردم عادی ایران در توئیتر وارد تعامل می شوند و اغلب درباره مسائل روز در فضای مجازی با آنها شوخی می کنند. بات ها و ترول های پنتاگون برای تأثیرگذاری بر ادراک و ایجاد تعامل (با خوانندگان) از تکنیک ها و رویکردهای مختلف استفاده می کنند.

به عنوان مثال دیدگاه ها و مطالبی درباره نقد سیاست خارجی دولت ایران و مسائل اجتماعی منتشر می کردند. کارشناسان و پژوهش گران می گویند هدف این تلاش ها نا مشخص است، گرچه توضیح واضح آن این است که پنتاگون از این طریق به دنبال ایجاد نارضایتی در میان مردم ایران است.

 مأموریتی که انجام شد؟

با توجه به تاریخ و سابقه و رفتار سیاسی واشنگتن در قبال کشورها و ملت های مستقل، برای اثبات دخالت آمریکا و عوامل خارجی در نا آرامی ها و اغتشاشات در ایران، شاید نیاز چندانی به شواهد و مدارک آشکار نباشد. اکنون که از اغتشاشات خیابانی اخیر فاصله گرفته ایم بهتر می توان محتوای دو گزارشی که در بالا ذکر شد را بررسی و میزان صحت و سقم آنها را سنجید که چگونه با بررسی فرم و محتوای نا آرامی های اخیر می توان دست آشکار سرویس های امنیتی آمریکا و گروهک های معاند هم سو با آنها را مشاهده کرد و اینکه تأکید بر حضور عوامل خارجی در اغتشاشات اخیر نه ناشی از « توهم تئوری توطئه » که ردیف کردن شواهد و مستندهای روشن دیگری برای اثبات چندباره « توطئه » است.

اقدامات تحریک آمیز غرب در آشوب های اخیر

۱- در ابتدا کشورهای هلند و فرانسه و به دنبال آن کشورهای آلمان، اتریش، بلژیک، اسپانیا و ایتالیا نیز بدون ارائه توضیح روشنی از شهروندان خود خواستند تا سریعا خاک ایران را ترک کنند. این اقدام تعدادی از کشورهای اروپایی به دلایلی که به آن پرداخته خواهد شد سوالات زیادی را در افکار عمومی داخل و خارج به دنبال داشت.

آنچه تصمیم اخیر کشورهای اروپایی در زمینه توصیه به شهروندانشان برای خروج از ایران را غیر طبیعی و تا حدودی مشکوک جلوه می دهد آن است که این دولت ها اتباع خود را در روزهایی که اغتشاشات از نظر شدت و گستره در روند صعودی قرار داشت در ایران حفظ کردند اما اینک و در شرایطی که می توان اغتشاشات را پایان یافته تلقی کرد دستورالعمل خروج از ایران را برای شهروندانشان صادر کرده اند! بدیهی است چنین واکنشی به صورت ماهوی نشانه هایی از یک روند مداخله جویانه را یدک می کشد.

۲- اقدام دوم، بازتاب جانب دارانه اخبار و بزرگ نمایی شگفت آور رخدادهای بعضا کوچک به دنبال تحریک افراد معترض برای فرو غلتیدن در خشونت بوده است که در واکاوی تصمیم اخیر کشورهای اروپایی بسیار راهگشا خواهد بود.

۳- حضور فیزیکی برخی از عوامل بیگانه در صحنه آشوب ها، با وجود برخورد هایی که در موارد مشابه و در سال های قبل با این عناصر شده بود، تاییدی بر این گزاره است که چنین پروژه هایی به صورت جدی و با پذیرفتن خطر دستگیری نیز از سوی بیگانگان پیگیری می شود.

بازداشت اتباع فرانسوی که در قالب گردشگر وارد کشورمان شده و پیش از رخدادهای اخیر با برخی گروه هایی که به بهانه مطالبات صنفی به دنبال ایجاد اغتشاش در کشور بودند، ارتباط برقرار کرده بودند، تنها نمونه ای کوچک از اقدامات مداخله جویانه کشورهای غربی در امور داخلی ایران است. به نظر می رسد پخش اعترافات جاسوسان فرانسوی از صدا و سیما تلنگری جدی به سایر کشورهای اروپایی بود تا مراقبت بیشتری نسبت به نقش آفرینی اتباع خود در امور داخلی ایران داشته باشند.

نکته مهم اینکه؛ صدور دستور خروج اتباع مختلف اروپایی در حالی که اغتشاشات پایان یافته است، این احتمال به ذهن متبادر می کند که این افراد به اشکال مختلف با جریانات اخیر ارتباط داشته و این دستور با هدف حفاظت از آنها صادر شده تا به هر شکل ممکن از دسترس خارج شوند.

اگر چه با توجه به افول اغتشاشات چنین مواضعی را هم زمان می توان به پیگیری راهبرد روحیه بخشی به اغتشاشگران و ارسال پیام کلی در خصوص حمایت از تداوم اغتشاشات نیز نسبت داد که البته با هوشیاری مردم شریف کشورمان به طور قطع بی تاثیر خواهد بود.

۴- در این راستا اعمال تحریم های جدید علیه برخی وزیران دولت سیزدهم از سوی وزارت خزانه داری آمریکا نیز عملاً حلقه دیگری از زنجیره اعمال فشار در راستای حمایت از اغتشاشات است.

تحریم های اخیر که به بهانه به اصطلاح سرکوب اعتراض کنندگان انجام گرفته، نشان می دهد که غرب به ویژه آمریکا از کوچکترین روزنه ای برای مداخله در امور داخلی کشورمان و ایجاد شکاف در میان ملت ایران که وجه دیگری از تداوم پیگیری سیاست فشار حداکثری برای گرفتن امتیازات بیشتر است، چشم پوشی نخواهد کرد.

۵- نمایش محکومیت ۷ وزیر زن اروپایی از اقدامات ایران و حمایت ایشان از حقوق زنان ایرانی! پرده ای دیگر از سناریوی دخالتهای بیجای اروپا در ایران به شمار می آید. اقدامی که بیشتر حکایت از شروع سلسله برنامه ای برای گشودن پرونده حقوق بشری علیه ایران دارد.

۶- اختلال در صدور ویزا برای ایرانیان توسط سفارتخانه های اروپایی در ایران که بعضاً محل حمایت برخی از آشوبگران هستند بخشی دیگر از این ماجرا است.

۷- تعلل و تاخیر عمدی و شبه عمدی در حفاظت از سفارتخانه های ایران در اروپا نیز جزیی از همراهی شیطنت آمیز اروپایی ها برعلیه منافع ایران است.

باتوجه به اجلاس ها و مجامع آینده اروپایی این احتمال وجود دارد که این کشورها اقدام به صدور بیانیه ها و مصوبه های محکومیت ایران و اقدامات تحریمی نمایند که البته همه اینها بیشتر جنبه فضاسازی روانی دارد. درباره چرایی این اقدامات؛ می توان گفت: هدف از این تحرکات اروپایی ها در نقش پلیس بد، تاثیرگذاری بر محاسبات و رفتار ایران در مذاکرات رفع تحریم ها و همزمان گشودن پرونده حقوق بشری بر علیه ایران است. هدف گذاری ای که، نتیجه ای برای جبهه استکبار در بر نخواهد داشت.

ریشه های فتنه 1401

نباید فراموش کرد که ریشه شناسی فتنه به وقت و داده های بیشتری نیاز دارد با این حال در پرتو مطالعه و تامل در فتنه های گذشته به شکل حدسی می توان برخی ریشه ها را جهت آزمون در مطالعات تکمیلی این گونه برشمرد.

مشکلات معیشتی و اقتصادی

حداقل در ده سال اخیر، ابتدا مساله اشتغال و در چند سال اخیر مساله معیشت با فاصله بسیار زیاد از موارد مشابه دیگر، در صدر مطالبات مردم قرار داشته است. فقط کافی است به این نکته اشاره کنیم که در اولین نظرسنجی معتبر پس از پیروزی روحانی در سال 96، مسائل و آزادی های اجتماعی تنها 3 درصد از مطالبات مردم را تشکیل می داد. تورم بلند مدت و کاهش قدرت خرید مردم و نگرانی و احساس ناامنی از آینده، عواملی است که کاهش سرمایه اجتماعی حکومت را به ارمغان آورده و احساس ناکارآمدی را القا کرده است. بیان همین نکته کافی است که اعتراضات آبان 98 و تا حدی دی ماه 96، ارتباط زیادی با مطالبات معیشتی مردم داشته است.

هرچند که مطالبات اغتشاشات اخیر رنگ فرهنگی و اجتماعی دارد اما نباید فراموش کرد که احساس ناکارآمدی حکومت حتی برای طبقات برخوردار، پای های بنیادین برای از بین رفتن مشروعیت جمهوری اسلامی در نظرگرفته شود. وقتی مهر ناکارآمدی بر پیشانی یک حکومت بخورد، عوامل ریز و درشت می تواند تولید بحران کند. نباید فراموش کرد که مرگ مهسا امینی، نه یک علت کلیدی بلکه یک عامل شتاب دهنده به شمار می آید همانند یک جرقه در یک اتاق پر از گاز.

همانگونه که رهبر معظم انقلاب اشاره فرمودند، دهه 90 اقتصاد ایران درجا زد و میانگین رشد اقتصادی کشورمان تقریبا به عدد صفر رسید در حالی که نرخ تورم از میانگین 25 درصد به مقادیری بیشتر جهش کرد. این موضوع ابتدا به مشکلات و مسائل ساختاری حل نشده و باقیمانده از اوایل دهه 50 هجری شمسی و سپس به موضوع حذف ایران از زنجیره تامین تجارت جهانی و گرفتن نقش آن به عنوان تامین کننده انرژی و امنیت آن باز می گردد.

حل مشکلات ساختاری از جمله بیماری هلندی، بحران بانکی، نظام مالیاتی، مساله کسری بودجه و. . . در کنار باز تعریف نقش ایران در نظام اقتصادی جهانی جهت بازسازی کارآمدی جمهوری اسلامی ضرورت دارد.

شکاف های اجتماعی

اعتراضات اخیر در پی فوت خانم مهسا امینی، همزمان چند شکاف را فعال کرد؛ از جمله شکاف جنسیتی ( مسئله حقوق زنان) شکاف نسلی (جوان بودن خانم امینی و بیشتر معترضین) شکاف مذهبی (اهل سنت بودن ایشان) شکاف قومی (کرد بودن ایشان) و فعال شدن گروه های قومی(، شکاف مرکز – پیرامون ) فوت یک شهرستانی در سفر به تهران( شکاف سنت – مدرنیته ) سبک زندگی و مسئله پوشش( و سرانجام شکاف دولت – ملت ) اعمال اقتدار از سوی حکومت و مقاومت اجتماعی از سوی بخشی از مردم. ( شکاف نسلی) در اعتراضات اخیر نمود برجسته تری دارد.

 وجه غالب نا آرامی ها حضور پر رنگ زنان، دختران، نسل Z و تین ایجرها بود. بخشی از نوجوانان و جوانانی که در بند نظم خانواده و مدرسه و جاهای دیگر هستند، با نگاه فستیوالی و تخلیه احساسات وارد تجمعات می شوند و چون اهل تخیل و مصرف کننده ایده های اعتراضی هستند، سوژه مناسبی برای مشارکت در تجمعات خیابانی قلمداد می شوند. هرچند گروه دیگری از آنها از پدران و خودشان، تصور بازندگان گذشته و نا امیدان از آینده را دارند.

نسل زومرها یا همان دهه هشتادی ها، اولین نسل اجتماعی است که از کودکی و نوجوانی دسترسی گسترده به اینترنت و تلفن هوشمند دارند و می توان آنان را نسل دیجیتال دانست. این نسل به سبب دسترسی های ناشی از شبکه های اجتماعی، جهانی تر است و ارتباطات فرامرزی بیشتری دارد. با این اوصاف احتمال اینکه از فرهنگ جهانی متاثر شود هم بیشتر است. بر اساس یک مطالعه در دهه هشتاد شمسی، بین افزایش هویت جهانی با کاهش تعلقات ملی بین شهروندان تهرانی نسبت وجود دارد.

نسل زومر شبکه محورتر عمل می کند از سوی دیگر به سبب فقدان تجربه و انس با بازی های رایانه ای، درکی از خطرات حضور در میادین اعتراضی را ندارد و بنابراین امکان دارد که در این عرصه، بدون آگاهی از تبعات آن، بیشتر خطر کند.

یک ویژگی مشخص نسل زومر در ایران این است که این نسل درک مشخصی از پدیده های مهم انقلاب اسلامی از جمله مبارزات ستم شاهی، جنگ تحمیلی، ایثار و شهادت، جنایات منافقین و. . . ندارد. از سوی دیگر، رسانه های رسمی جمهوری اسلامی نیز نتوانسته اند روایتگری درستی از تاریخ و ارزش های انقلاب را عرضه کنند. خطر اصلی نسل دهه هشتادی را باید در همین ناآگاهی جستجو کرد. یک نکته بسیار مهم ارتباط بسیار اندک این نسل با روحانیت و نهاد مسجد است. این موضوع نیز شکاف فکری بین دهه هشتادی ها با ارزش های انقلابی را تشدید می کند.

نکته دیگر این است که نسل دهه هشتادی در مخالفان یا نا آگاهان از ارزش های انقلاب خلاصه نمی شود بلکه بخشی قابل توجهی هرچند اقلیت (شاید یک سوم تا یک چهارم) از این نسل، به ارزش های انقلاب اعتقاد دارند و حتی شور و حرارت بیشتری نسبت به فرهنگ ایثار و شهادت نسبت به نسل قبلی از خود نشان داده اند.

با وجود میان داری دهه هشتادی ها در اغتشاشات، نباید فراموش کرد که گروه ها و اقشار اجتماعی و نسل های دیگری هم یا در اغتشاشات حضور دارند و یا این که با آن همدلی می کنند. این موضوع به سبب دلائل مختلف نارضایتی گروه های متنوع از شرایط فعلی کشور است. گروه های کم برخوردار از روند تشدید نا برابری در سال های اخیر و فساد اقتصادی و نیز وخامت وضع معیشتی خود نا رضایی دارند. پیوستن این گروه به نارضایی ها و تراکم گسست معیشتی و عدالت اقتصادی بر روی گسست آزادی خواهی و تجزیه طلبی، بسیار خطرناک خواهد بود.

جنگ شناختی بلندمدت دشمن

فرایند بلند مدت جنگ شناختی دشمن که در مقاطع کوتاه مدت اغتشاشات رنگ و بوی خاص خود را می گیرد، از علل تشدید کننده اغتشاشات دوره ای در ایران است. متاسفانه نهادهای امنیتی بعضاً نگاه های کوتاه مدت و معطوف به مقاطع فتنه مثلا مقطع 88 دارند و روند های بلند مدت را رصد نمی کنند. از سوی دیگر بازیگران رسانه ای خودی، عموماً بر موضوعات سیاسی تمرکز می کنند و از زیربناهای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی جنگ شناختی غفلت می کنند. دو روند کلان رسانه های استکبار در عرصه سیاسی و اجتماعی عبارتند از:

رشته کوه نا امیدی

رشته کوه نا امیدی به این معناست که دشمن با ریزبینی سعی می کند هر نقطه منفی ممکن اعم از مشکلات زیست محیطی، بلایای طبیعی، آسیب ها و حوادث اجتماعی موردی مثل قتل یک دختر توسط پدرش و کلان مثلا آمار افسردگی در کشور را پیدا کرده، در گام بعدی بازنمایی گسترده کند و در گام سوم این نقاط را به یکدیگر وصل کند تا رشته کوهی از سیاهی ها و نا امیدی ها شکل بگیرد. در گام آخر همین موارد را به نحوی به حاکمیت و انقلاب وصل کند. از غرق شدن کشتی سانچی تا تجاوز به یک پسر بچه، تا فسادهای اقتصادی و. . . را دائماً و بی وقفه منتشر و سپس این حس را القا کند که کشور ایران جای زندگی نیست و امیدی نمیتوان به جمهوری اسلامی بست. سینما و حتی سریا ل های تلویزیونی صدا و سیما هم در بسیاری از موارد همین موضوعات را بازنمایی کرده اند. پس از سال ها بازنمایی نا امیدی، سیاهی و یاس، نسلی که با این اخبار شکل گرفته، به هیچ وجه باور نمی کند که امیدی به آینده کشور وجود داشته باشد. این نسل معترض، خشمگین و خشونت طلب خواهد شد.

تکه تکه سازی اجتماعی

فراتحلیل پیمایش های مختلف مربوط به ارزش ها و نگرش های ایرانیان نشان می دهد که در چند دهه اخیر دینداری مردم کاهش نیافته است اما مرز بین افراد کم اعتقاد با معتقدین تیزتر و تندتر شده و به عبارت دیگر جامعه قطبی تر شده است. قطبی شدن جامعه زمینه برای بی ثباتی و منازعات داخلی را فراهم می کند. شبکه های اجتماعی حتی در آمریکا هم روند قطبی سازی را تشدید کرده اند. در ایران نیز می توان رواج تنفر بین برخی گروه های اجتماعی را مشاهده کرد. بعضاً برخی فعالان رسانه ای انقلابی هم ناخواسته در این قطبی سازی ها دمیده اند. ادامه روند شدت گرفتن دو قطبی ها می تواند حتی به جنگ داخلی در یک کشور ختم شود.

فقدان سازوکارهای تخلیه هیجانات اجتماعی

جمهوری اسلامی در زمینه تعبیه ساز و کار های مشروع تخلیه هیجانات عمومی ضعف هایی از خودش نشان داده است. حتی در ادوار گذشته تاریخی ایران برای نمونه صفویه، می توان نزدیک به 15 ساز و کار و شیوه برای تخلیه هیجانات عمومی را شناسایی کرد. غربیها از روش های غیر شرعی از جمله دیسکوها و رقص و روابط جنسی برای این موضوع استفاده می کنند در حالی که با روش های شرعی و سالم می توان تدابیری برای این موضوع اندیشید.

نسل دهه هشتادی یکی از پرانرژی ترین گروه های سنی به شمار می رود. با توجه به عدم تخلیه هیجانات فردی و اجتماعی، این ظرفیت در قالب اعتراضات اجتماعی خود را نشان می دهد.

مشکل دیگر، نداشتن الگوی مشخص برای ارضای غرایز جنسی در جوانان با توجه به دشواری ازدواج، افزایش سن ازدواج و موانع اقتصادی و اجتماعی و خانوادگی بر سر راه آن است در حالی که مساله تحریک غرایزجنسی جوانان در شبکه های اجتماعی و ماهواره ای در سطح بسیار بالایی وجود دارد. بعید نیست که بدون طراحی مدل های مطلوب برای حل این موضوع، مساله انقلاب جنسی به عنوان یک مطالبه پس از حجاب و پوشش، در دستور کار جوانان و نوجوانان قرار گیرد.

 دستاوردهای فتنه برای دلسوزان انقلاب

 تخلیه بخشی از هیجانات اجتماعی و اعتراضی؛ بعید نیست که بخشی از هیجانات اعتراضی جامعه در قالب این اغتشاشات تخلیه شده باشد. البته این یک فرضیه است و به پژوهش بیشتر نیاز دارد. در جریان فتنه 88، تا حدی انرژی اعتراضی طبقه متوسط طرفدار میرحسین با هزینه های گزاف برای جمهوری اسلامی و مردم تخلیه شد. نکته دیگر این است که مشارکت کنندگان در این اغتشاشات کمتر از یک میلیون نفر هستند و بنابراین قاعدتاً انرژی اعتراضی باقی معترضین انباشته باقی مانده و این فرضیه باید مورد آزمون قرار گیرد.

هشداری برای اصلاح نهادی و رفع ریشه های اغتشاش ؛ در سطح راهبردی و حکمرانی نظام باید به رفع نقائص ساختاری و فرایندی که زمینه این اغتشاشات را فراهم می کند توجه کافی مبذول کند. بر اساس یک پژوهش، بین رخ دادن

اعتراضات بزرگ در دهه اخیر ایران، با وقوع و افشای یک فساد اقتصادی بزرگ نسبتی برقرار است. نظام باید دقیقا ریشه های نهادی و اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اعترضات را به دقت واکاوی و بر اساس آن دست به اصلاحات بزند.

تجربه ای برای تجزیه وتحلیل، سازماندهی و مواجهه با فتنه های بعدی ؛ اگر اغتشاشات اخیر را مانوری برای آشوب های عظیم تر بدانیم، فرصتی تقریباً برابر برای دو طرف در به روزرسانی روش ها و سازماندهی و رویکردهای خود فراهم آمده است. بنابراین، تحلیل دقیق روشها و رویکردهای فتنه گران و سیستم های پشتیبان آنان می تواند فرصتی عظیم در اختیار دستگاه امنیتی کشور برای یادگیری را فراهم آورد.

راهکارهای بعد از پایان اغتشاشات

ارائه راهکار، منوط به تحلیل دقیق و داده محور اغتشاشات و برگزاری جلسات گروه کانونی است.

1-تشکیل اتاق فکر متنوع، چندتخصصی و قوی

2-آسیب شناسی فتنه اخیر در کنار فتنه های گذشته و استخراج نقاط قوت و ضعف طرفین و استخراج راهکار برای مواجهه با فتنه های بعدی

3-بازطراحی ساختار و ماموریت یگان های سایبری بر اساس تحولات جدید.

4-باز طراحی روش ها و رویکرد های امنیتی سازمان های اطلاعاتی.

5-تشکیل کمیته هایی برای سرکشی به خانواده های کشته شدگان

6-صدا و سیما کوتاهی خود در انعکاس نظرات منتقدین و ایجاد بستر مباحث کارشناسی و تبیینی را جبران کند. بعد از فروکش کردن غائله، به وجه اعتراضی بیش از وجه اغتشاشگری پرداخته شود.

7-نباید مسدود کردن اینترنت، به منزله پوششی بر ضعف نهادهای مربوطه در پیشگیری و مدیریت بحران باشد.

8-دولت، شورای عالی انقلاب فرهنگی، قوه قضاییه و دیگران بدون پذیرفتن مسئولیتشان در سیاستگذاری حجاب و گشت ارشاد، پلیس را زیر فشار سنگین اجتماعی سنگین رها کردند. خدشه به سرمایه اجتماعی این نهاد، انجام مأموریت های بعدی را مختل می کند. همه ارکان نظام باید مسئولیت و تبعات این سیاست را بپذیرند.

9-اصل 27 قانون اساسی و سازکار اعتراض قانونی و مسالمت آمیز به یک سیاست یا تصمیم، عملیاتی شود. ظرفیت این اصل آزاد نشده و تحت مناقشه به حالت تعلیق درآمده است. اگر مردم به خیابان بیایند بلافاصله اشرار میدان دار می شوند و اگر نیایند، چگونه بگویند که فلان سیاست را قبول ندارند؟ خطر جایی است که مردم بدانند بروز اعتراض باعث سوء استفاده دشمن می شود اما بگویند راهی هم غیر از آن نیست.

10-این اعتراضات، پایه ای برای مناقشات سیاسی داخلی و تحت الشعاع قرار دادن عملکرد دولت خواهد بود. در سطح رسانه ای بردار توجهات عمومی باید معطوف به تشریح دستاوردهای واقعی دولت باشد.

11-دشمن به صرف اعتراض اکتفا نمی کند و تنها راه پیروزی را فلج کردن حکومت می داند. تمهیدات لازم برای جلوگیری از اعتصاب احتمالی خصوصا توسط رانندگان حمل و نقل شهری و دیگران اندیشیده شود.

12-حواله دادن کل اعتراضات به اهانت به قرآن و مقدسات، برای ناراضیانی که پرسش جدی نسبت به ماهیت سیاست گشت ارشاد دارند، چندان متقاعدکننده نیست.

13-فلسفه گشت ارشاد هنوز برای جامعه جا نیفتاده است. لذا از سوی دشمن این مسئله اجتماعی به زبان سیاسی ترجمه می شود و حول آن ساماندهی صورت می گیرد. باید این اطمینان را داد که اقدامات به نفع شهروندان است وگرنه خیرخواهانه ترین طرح ها هم کاری پیش نمی برند. به تعبیر مرحوم آیت الله حائری شیرازی، قبل از اینکه نهی از منکر کنیم باید حرام را در نظر مردم منکر کرده باشیم تا بتوانیم آن را نهی کنیم.

14- اگر طبقه متوسط و متوسط به بالا به طلاق عاطفی، هنجاری و معرفتی نسبت به حاکمیت برسد، دیگر درون سیستم بازی نمی کند. نوعی اعتراض سرد که مثلاً در شهر تهران وجود داشت، از جهاتی خطرناکتر از اعتراض عریان خیابانی است.

15-تعریف روشنی از حجاب در کشور وجود ندارد و سردرگمی درباره گفتمان حجاب در بین علما، کارشناسان و مدیران باید برطرف شود (حدود، علل، راهکارها و غیره. )

16-صنعت مد و لباس ایرانی و ملی مورد حمایت قرار گیرد و نمایشگاه های دائمی برگزار گردد.

17-تحقیقات کیفی و پیمایش های ملی حول ابعاد فرهنگی و هویتی حجاب در دستور کار قرار گیرد و از نتایج آن در سیاست گذاری مسئله پوشش استفاده شود.

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *