زندگی و بندگی بخش ششم | سخنرانی مکتوب حجت الاسلام عباسی ولدی در ماه مبارک رمضان

زندگی و بندگی بخش ششم | سخنرانی مکتوب حجت الاسلام عباسی ولدی در ماه مبارک رمضان

خانه / پیشنهاد ویژه / زندگی و بندگی بخش ششم | سخنرانی مکتوب حجت الاسلام عباسی ولدی در ماه مبارک رمضان

در ادامه بخش ششم این مجموعه سخنرانی با عنوان زندگی و بندگی در اختیار شما همراهان همیشگی سایت هیات قرار گرفته است.

زندگی و بندگی بخش ششم | سخنرانی مکتوب حجت الاسلام عباسی ولدی در ماه مبارک رمضان

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام حسب روال سال های گذشته با تولید منبر های مکتوب از سخنرانان برجسته کشور علاوه بر نشر محتوای غنی برای علاقه مندان و همراهان همیشگی سایت هیات، محتوای متناسب و قابل ارائه ویژه سخنرانی و خطبا را تهیه دیده است.

در این مجموعه سخنان حجت الاسلام و المسلمین محسن عباسی ولدی در ماه مبارک رمضان به صورت مکتوب و مدون در دسترس قرار گرفته است، در ادامه بخش ششم این مجموعه سخنرانی با عنوان زندگی و بندگی در اختیار شما همراهان همیشگی سایت هیات قرار گرفته است.

زندگی و بندگی بخش ششم | سخنرانی مکتوب حجت الاسلام عباسی ولدی در ماه مبارک رمضان
زندگی و بندگی بخش ششم | سخنرانی مکتوب حجت الاسلام عباسی ولدی در ماه مبارک رمضان

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین انه خیر ناصر و معین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین

اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل ساعة ولیا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا

یا صاحب الزمان یا صاحب الزمان یا صاحب الزمان

از خودم دلخورم آقا که تو را یادم رفت

هی دویدم پی نفسم که حیا یادم رفت

انتظار فرجت را نکشیدم یک شب

بهر دیدار رخت باز دعا یادم رفت

یک زمان گریه کن خوب تو بودم اما

معصیت کردم و آن حال و هوا یادم رفت

خواستم مثل شهیدان خدا باشم حیف

راه کج رفتم و راه شهدا یادم رفت

با وجودی که سر سفره تان نان خوردم

قدر نشناس شدم لطف شما یادم رفت

هر چه غم داشتم و دل نگرانی آقا

تا رسیدم حرم کرببلا یادم رفت

بحث، زندگی و بندگی است. می خواهیم در متن خانواده، سیر و سلوک داشته باشیم. یک سری به دعای مکارم الاخلاق و دعای ششم صحیفه سجادیه بزنیم. امشب ابتدای جلسه مان را منور کنیم به دعاهای امام سجاد علیه السلام. با این دو قسمت کار دارم.

در بخشی از دعای مکارم الاخلاق یک دعای کلیدی دارند امام سجاد علیه السلام که با آن می شود یک عمر زندگی کرد. می فرمایند و استعملنی بما تسئلنی غدا عنه خدایا من را به آن کاری بدار، من را مشغول کاری کن که بناست فردای قیامت از آن سؤال کنی. و استفرغ ایامی فیما خلقتنی له روزهای زندگی من را خالی کن برای آن چیزی که به خاطرش آفریده شدم. به من فراغ بال بده برای اینکه مشغول چیزی بشوم که به خاطرش آفریده شدم. با این می شود یک عمر زندگی کرد. هر کاری می خواهم بکنم فکر کنم آیا این همان کاری است که به خاطر آن آفریده شده ام. بگویند به تو زندگی دادیم، عمر دادیم، جوانی دادیم که فلان کار را بکنی، کردی؟ دغدغه های روزمره ی من چیست؟ ذهنم پر شده از چی، وقتم پر شده از چی؟ آیا کارهایی که در این وقتی که خدا به من داده دارم انجام می دهم همان کارهایی است که به خاطرش آفریده شدم؟ من برای چه به این دنیا آمدم؟ ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون من آمدم بندگی کنم. این را بگذارید کنار این قسمت از دعای ششم از صحیفه ی سجادیه. اللهم اجعل لنا فی کل ساعةٍ من ساعاته حظا من عبادتک و نصیبا من شکرک. خدایا! در هر لحظه ای از لحظات امروزی که من در آن قرار گرفته ام در هر لحظه ای از لحظاتش برای من بهره ای از عبادتت و نصیب و سهمی از شکرت قرار بده. من لحظه به لحظه باید در حال عبادت باشم و لحظه به لحظه باید در حال شکر باشم. پیام این دعا این است. یقینا معنای این دعا این نیست که من لحظه به لحظه در حال نماز خواندن و ذکر گفتن و قرآن خواندن باشم دیگه؟! خود اهل بیت علیهم السلام هم اینطور نبودند که. اما یقینا معنای این دعا این هست که من می توانم طوری باشم، طوری زندگی کنم که لحظه به لحظه ام عبادت باشد. لحظه به لحظه ام شکر باشد. یعنی چه که این را به عنوان مقدمه گفتم؟ بگردیم در زندگیمان در لحظه ها چه کاری باید انجام می دادم که مصداق بندگی خدا باشد؟ من الان وقتش است که کمک کنم به خانواده، این می شود آن عبادت من در این لحظه. الان صدای اذان بلند شد، من وظیفه ام این است که بروم نمازم را بخوانم. این می شود عبادت من در این لحظه. مادر هستم دارم نماز می خوانم، وسط نماز بچه شیرخواره ام گریه اش در آمد، الان وظیفه ام این است که نمازم را سرعت بدهم، این می شود عبادت. دارم نماز می خوانم بچه ی دو ساله ام آمده است و مهر من را برداشته و برده است. الان می توانم در همان نماز یک اخمی بکنم و بعد از نماز هم یک فریادی سر او و سر همسرم و سر برادر بزرگش بکشم که چرا جلوی این را نمی گیرید، می توانم هم با حلم و مدارا و حوصله اگر مهر دستم آمد که آمد اگر نیامد وظیفه ی شرعی ام را که در رساله آمده است انجام دهم و بعد از نماز بروم بچه ام را بغل کنم و بوسش کنم. الان من در لحظه دارم عبادت می کنم، در لحظه دارم بندگی می کنم. با این نگاه شما نمی توانید زندگی مشترک و زندگی در متن خانواده را از عبادتتان منها کنید چون در آن صورت نمی توانید لحظه به لحظه در عبادت باشید چون شما لحظات بسیار زیادی را در طول شبانه روز در متن خانواده هستید اگر این را جدا کردید نمی توانید بگویید من لحظه به لحظه در حال عبادت هستم.

دعای امام سجاد علیه السلام دارد به ما می گوید جوان! بزرگسال! پیرمرد! زن! مرد! برنامه ریزی سیر الی الله خود را طوری مدیریت کن که لحظه به لحظه در حال سیر باشی، سیر نباید متوقف بشود ولی بدون این نکته، بدون در نظر گرفتن خانواده، بدون سیر و سلوک در متن خانواده تو نمی توانی لحظه به لحظه در حال سیر باشی.

این را به عنوان مقدمه گفتم برای تمام بحثهایی که در این چند شب گذشته داشتم و امشب و فرداشب. داریم درباره ی آن اتفاقاتی که می توانیم در متن خانواده تولید کنیم تا سیر الی الله داشته باشیم آن هم به سرعت، صحبت می کنیم یکی از اصلی ترین چیزهایی که باعث می شود ما سیر الی الله داشته باشیم، سیر و سلوک داشته باشیم و خیلی هم کلیدی و حساس است، و در متن خانواده هم خیلی اتفاق می افتد بحث صبر است. صبر!

امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند که الصبر من الایمان بمنزلة الرأس من الجسد نسبت صبر و ایمان نسبت سر و پیکر است. لا ایمان لمن لا صبر له. کسی که صبر ندارد، اصلا ایمان ندارد. خیلی مهم شد. آدمی که صبور نیست اصلا نمی تواند بگوید من سیر و سلوک دارم چون اصلا مؤمن نیست. برویم آن انتهای سیر الی الله را در صبر ببینیم. امام سجاد علیه السلام فرمودند اذا جمع الله الاولین و الاخرین وقتی همه اول تا آخر خلائق در قیامت جمع می شوند ینادی منادٍ این الصابرون؟ یک منادی در صحنه ی محشر فریاد می زند صابران کجا هستند؟ لیدخل الجنة جمیعا بغیر حساب تا همه بدون حساب و کتاب وارد بهشت بشوند. اول صابرها را وارد بهشت کنیم اصلا از آنها هم سؤال و جواب نمی کنیم اینها به بهشت بروند. روایت می گوید عده ای از مردم بلند می شوند. فتتلقاهم الملائکه ملائکه سراغ آنها می روند. دارند می روند، ملائکه می پرسند الی این یا بنی آدم؟ کجا دارید می روید؟ آنها می گویند الی الجنة داریم به بهشت می رویم. فرشته ها می گویند قبل از حساب؟! به حساب و کتابتان که رسیدگی نشده است، کجا دارید می روید؟ آنها می گویند بله قبل از حساب. فرشته ها می گویند من انتم؟ شما کی هستید که می خواهید بدون حساب وارد بهشت شوید؟ آنها می گویند ما صابران هستیم. از آنها می پرسند و ما کان صبرکم؟ به چه چیزی صبر کردید؟ آنها می گویند صبرنا علی طاعة الله و صبرنا عن معصیة الله ما صبوری کردیم در برابر تکلیف اطاعت الهی و مقاومت کردیم در برابر معصیت خدا، حتی توفانا الله عزوجل. تا اینکه خدا جان ما را گرفت. فرشته ها هم می گویند انتم کما قلتم همین طور است که شما می گویید. ادخلوا الجنة بروید وارد بهشت شوید. این می شود سیر الی الله با صبر.

زندگی و بندگی بخش ششم | سخنرانی مکتوب حجت الاسلام عباسی ولدی در ماه مبارک رمضان
زندگی و بندگی بخش ششم | سخنرانی مکتوب حجت الاسلام عباسی ولدی در ماه مبارک رمضان

آقا طاعة الله و معصیة الله در متن خانواده چقدر مصداق دارد؟ شما می توانید خانواده را منها کنید و بگویید من اهل طاعت هستم؟ یک عالمه از گناهانی که ما مرتکب می شویم در متن خانواده دارد اتفاق می افتد. من یک نکته خدمت شما می گویم روی آن فکر کنید. بعضی از چیزهایی که ما گناه حساب نمی کنیم گناه است و متأسفانه به خاطر اینکه گناه حسابش نمی کنیم، راحت انجام می دهیم. مثلا آیا پسر بداخلاق، دختر بداخلاق، مادر بداخلاق به خاطر بداخلاقیشان صرفا یک فضیلت از آنها فوت می شود یا نه بداخلاقی یک گناه است؟ بعضی از ماها بداخلاقی را گناه نمی دانیم. اینکه من طوری برخورد کنم به عنوان یک پدر که به ناحق بچه ام بترسد، به عنوان یک شوهر زنم بترسد، به عنوان یک زن شوهرم بترسد، اصلا آرام و قرار خانواده را من به خاطر بداخلاقی هایم، عصبانیتهای بیش از اندازه و بی موردم دل اینها را بلرزانم و بترسانم این مردم آزاری هست یا نه؟ مگر مردم آزاری فقط این است که مثلا صدای ضبط را تا جایی ببری که گوش آزار باشد یا ساعت یک نصف شب صدای تلویزیون را آنقدر بلند کنی که همسایه نتواند بخوابد؟ فقط این بداخلاقی است؟ این مردم آزاری است؟ نه. اگر من درخانه طوری باشم که پدر و مادرم که میخواهند با من حرف بزنند بترسند، این هم مردم آزاری است. آقا آن آرامش خواب را از من می گیرد، نهایتش فردا که می روم کلاس یا اداره هی چرت می زنم! نگذاشت تا یک نصف شب بخوابم. ولی من به عنوان یک پدر بداخلاق، یک پسر بداخلاق، یک مادر بداخلاق، یک همسر بداخلاق دارم آرامش قلبی خانواده را سلب می کنم! کی گفته این مردم آزاری نیست؟ و اگر مردم آزاری هست کی گفته گناه نیست؟ در روایت آمده است سوء الخلق سیئة لا تنفع معها کثرة الحسنات؛ بداخلاقی یک گناهی است که با وجودش کثرت و زیادی نیکی ها فایده نمی کند. خب این خوش اخلاقی یک طاعت است. بداخلاقی یک معصیت است. حفظ آبرو، رازداری اینها در متن خانواده است. مدارا در متن خانواده است. ما اگر نتوانیم صبر در برابر طاعت الهی و در برابر معصیت الهی و در برابر ناملایمات و در برابر چیزهایی که با تمایلات و خواسته های ما سازگار نیست و در برابر سختی هایی که به دلایل مختلف در متن زندگی رخ می دهد را سرلوحه ی خودمان قرار دهیم اگر این کار را نکنیم نمی توانیم به جاهای بلند بالا برسیم. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند بالصبر تدرک معالی الامور با صبر است که انسان می تواند به جاهای بلند بالا دست پیدا کند.

این آیه را که در سوره بقره آیه 153 آمده خیلی کوتاه است این قسمت از آیه را داشته باشید و روی آن فکر کنید. قبل از آن به شما بگویم که در قرآن یک معیتی را به ما معرفی می کنند که به آن می گوییم معیت عام هو معکم این ما کنتم هرکجا باشید خدا با شما است. این معیت عام است. یک معیت خاص داریم یعنی یک همراهی خاص و ویژه. برای بعضی از آدمها این معیت و همراهی خاص از طرف خدا ابلاغ شده است. یکی از آنها این است ان الله مع الصابرین. یک معیت و همراهی خاص است. صبور اینقدر کلاسش بالا است، اینقدر در سیر الی الله رشد کرده است، اینقدر دردانه ی خدا شده که خدا می گوید من خودم به صورت خاص با تو هستم، همراه تو هستم. این غیر از آن هو معکم این ما کنتم هست. حالا برویم بعضی از روایات خانوادگی را بخوانیم در همین صبر. پیامبر عزیزمان محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند سه دسته از زنها هستند که عذاب قبر از آنها برداشته می شود و یکون محشرهن مع فاطمه. با فاطمه سلام الله علیها محشور می شوند. یکی زنی است که صبرت علی غیرة زوجها زنی که صبوری می کند در برابر غیرت همسرش. آقایان زیاد گیر ندهید به خانمها، ولی خانمها! مردی که غیرت دارد نسبت به همسرش، دوست ندارد صدای خنده ی بلند همسرش را کسی بشنود، دوست ندارد زیبایی همسرش را کسی ببیند، حواسش جمع همسرش هست این نشان دهنده ی سلامت قلبش هست، خدا را شکر کن که یک سلیم القلب نصیبت شده است. اگر اینطور نبود باید در خانه ی خدا را می زدی. ولی بله، گاهی هم سخت است، شاید این آقا افراط هم بکند، تو صبوری کن. اصل این را یک نعمت بدان. حالا همین صبوری بر غیرت مرد، تو را به کجا می رساند در سیر و سلوکت؟ بالاتر از اینکه با فاطمه سلام الله علیها محشور بشوی چی هست؟ یعنی الان چه کسی، چه مرد چه زن، چه آرزویی بالاتر از این دارد که درقیامت همسایه ی حضرت زهرا سلام الله علیها باشد؟ من یک عالمه نماز شب بخوانم، عمل مستحب انجام بدهم، انفاق بکنم، آخرش به من می گویند کجا می خواهی باشی؟ چه می گویم؟ آخرش به کجا می خواهی برسی؟ شما یک رتبه بالاتر از این بگویید که در بهشت با فاطمه سلام الله علیها محشور بشوی!! و امرأة صبرت علی سوء خلق زوجها. این هم خانوادگی. زنی که بر بداخلاقی همسرش صبر کند. آقا! نباید بداخلاق باشی ها! این را داشته باش. مجوز بداخلاقی برای تو صادر نمی کند ولی خانم! همسرت بداخلاق است؟ یک فرصت پیدا کرده ای برای اینکه با فاطمه سلام الله علیها محشور بشوی، خدا را شکر کن. صبوری کن. خواهش می کنم از این زاویه به این مباحث نگاه کنید، خدا می داند اگر از این زاویه به مباحث نگاه شود چقدر طلاق در جامعه ی ما کم می شود. تا تقی به توقی می خورد می رود دادخواست طلاق می دهد! من تأکید می کنم مجوز بداخلاقی را برای کسی صادر نمی کنم، قبل از اینکه این را بگویم بداخلاقی را گفتم، یک وقت فکر نکنید من بداخلاقی را کم می بینم اما اگر او بدی می کند، برای تو یک فرصت خوبی دارد خلق می شود. اصلا قشنگی است. نگاه به مسائل خانواده از پنجره ی سیر و سلوک همین است. بدی ها برای تو فرصت رشد تولید می کند. چقدر تو می گویی من می خواهم سیر و سلوک کنم، یک ذکری، یک برنامه ی معنوی، یک ختمی، یک چله ای به من بدهید! من ختم و چله ی صبر به تو می دهم. نمی خواهم بالای منبر نسخه بپیچم ولی یک نسخه ی خیلی محکم برای شما می پیچم که عمومی باشد. آن موقعی هم که در این صبر کردند کم آوردی متوسل شو به خود حضرت زهرا سلام الله علیها. بگو خانم! من می خواهم با شما محشور بشوم. از این بالاتر نیست. کم آوردم، کمکم کنید!

و بعدی هم زنی است که مهریه اش را ببخشد. بعد حضرت می فرمایند یعطی الله کل واحدة منهن به هر کدام از این سه دسته خدا ثواب الف شهید هزار شهید را برایشان می نویسد و یکتب لکل واحدة منهن عبادة سنه به ازای این کارهایی که می کند عبادت یک سال را می نویسد انگار یک سال ایستاده به نماز، یک سال روزه گرفته است.

حالا از این طرف. روایت داریم در ثواب الاعمال که باز هم حضرت فرمودند من صبر علی سوء خلق امرأَة مردی که بر بداخلاقی همسرش صبر کند، خودنگه دار باشد، اعطاه الله تعالی بکل مرة یصبر علیها، خدایا ما را ببخش به خاطر این که این مفاهیم به همین غلظت در بین ما غریب ماند. خدا به ازای هر دفعه صبری که می کند ثوابی به او می دهد که ما اعطی ایوب علی بلائه. قبلا گفتم اینها را هی تکرار می کنم که شیطان در ذهنتان نفوذ نکند و بگوید این همه ثواب!! خدا دارد خرج می کند که تو بیایی. شیطان می خواهد انگیزه ات را کم کند میگوید باور نکنی ها! تو چه کار داری؟ آقا خب ایوب آنقدر صبر کرد! ایوب است و پیغمبر، پیغمبر است و خدا. حساب و کتابشان را تو چه کار داری؟! خدا آمده سراغ من کوچولو، بنده ی ناچیز و می گوید ببین ایوب چقدر بلا کشید و چقدر صبر کرد، وقتی زن بداخلاقی کرد تو به جای اینکه سرش داد بزنی، به جای اینکه خدانکرده حرف زشت بزنی، به جای اینکه مقابله به مثل کنی، صبوری کن من به ازای هر بار که صبر می کنی به تو ثواب ایوب را می دهم. بعضی وقتها اصلا دوست ندارم که پاسخ این شبهاتی که در ذهنتان می آید را بدهم ولی بگذارید این را هم برایتان بگویم، ذهتنان کمی آرامتر بشود و انگیزه تان برای عمل کردن به اینها بیشتر شود. آقا! خدا من و تو را دوست دارد دوست دارد رشد کنیم و این ثوابها را به ما بدهد ولی از این زاویه هم به آن نگاه کن که خدا خانواده را دوست دارد، محبوبترین نهاد اجتماعی در نزد خدا خانواده است دوست دارد این را مراقبتش کند، می بیند تو عصبانی بشوی در برابر عصبانیت همسرت با او بد برخورد کنی مقابله به مثل، لجبازی، انتقام، نتیجه اش می شود تزلزل بنیان خانواده، دوستش دارد، دارد خرج می کن که تو صبوری کنی و خانواده سر جایش بماند. از این زاویه به آن نگاه کن. بچه اش را دوست دارد، یکی برایش یک کاری انجام می دهد چند برابر آن چیزی که در برابر آن کار می دهند او برای کسی که این خدمت را به بچه اش کرده خرج می کند. می گویند زیاد است! میگویی تو چه کار داری؟ من بچه ام را دوست دارم. اصلا می خواهم تشکر کنم به بهترین شکل ممکن از کسی که به بچه ام خدمتی کرده است. هر اندازه که بچه اش را بیشتر دوست دارد بیشتر مزد و پاداش می دهد. باز هم ایشان فرمودند کسی که بر بداخلاقی شوهرش صبر کند اعطاه الله مثل ثواب آسیه!! آقا! یکی از زنهایی که بهشت مشتاق اوست، حواسم هست، قاطی نکرده ام، ما مشتاق بهشت هستیم ولی بهشت مشتاق بعضی ها هست، یکی از کسانی که بهشت مشتاق اوست، آسیه است. ضرب المثل ایمان است، ضرب الله مثلا للذین آمنوا امرأة فرعون در قرآن است. زن صبر می کند در برابر بداخلاقی شوهرش، خدا می گوید من آن ثوابی که به آسیه دادم به خاطر صبوریش زیر شکنجه ها آن هم چه شکنجه هایی، به چهار میخ می کشیدنش. شهیدش کردند. من ثواب او را به تو می دهم. بابا! صبر کن. تق به توق می خورد از کوره در نرو! من بین شماها مودت و رحمت قرار دادم چرا با هر دفعه عصبانیت و ناراحتی، رشته ی مودت و رحمتی که من خدا به شماها عطا کردم را پاره می کنید؟! آخه چقدر من این رشته را گره بزنم؟! صبر کن! چی می خواهی برای صبوریت؟! بیشتر از این به تو مزد بدهم؟! صبر کن دیگه. چه خبر است این پرونده های طلاق در این دادگاهها؟! سر چی؟ بسیاری از این ها با این زاویه ی نگاهی که اهل بیت علیهم السلام می دهند جمع و جور می شود و تمام می شود. بنده با تجربه خدمت شما این را عرض می کنم نه به عنوان یک آدم تازه کار. صبر، صبر. یک خرده فکر کنیم، در ذهنمان بچرخیم، صبر در برابر همسر، صبر در برابر آزار و اذیت بچه ها.

مادرها این را گوش کنند، معروف است. امام یک نوه ی شیطونی داشتند که خیلی مادرش را اذیت می کرد. امام به مادرش گفتند من حاضرم ثواب نماز شبهایم را بدهم، آن هم نماز شب امام!! که رفقای امام در دوره ی طلبگی می گفتند امام مثل مادری که بچه اش را در بغلش ذبح می کنند در نماز شبش ضجه می زد و گریه می کرد. نماز شب امام!! گفت من حاضرم ثواب نماز شبهایم یا ثواب عبادتهایم را به تو بدهم و تو ثوابی که از تحمل آزار و اذیت بچه ات می کشی را به من بدهی!! مادرها! جایگاهتان بالا، پدرها جایگاهتان بالا، من اولین نکته ای که به عنوان سیر و سلوک الی الله در این جلسات گفتم، بحث پدر و مادر بود ولی حواستان باشد ها، به ویژه کسانی که بچه ی کوچک دارید، تحمل آزار و اذیت بچه، منت شما سر بچه هایتان نباشد، بلکه فرصتی باشد که خدا به شما داده برای رشد و سیر و سلوک! اینطور نگاه کنید. بی خوابی که شب می کشید، در طول روز تاوانش را پس می دهی، هیچ کجا گم نمی شود، همه اش برای تو ذخیره شده به عنوان بنده ی سالک الی الله، منوط به اینکه اینطوری به آن نگاه کنید. انما الاعمال بالنیات یکی از معانیش این است حالا شاید به این تعبیر در احادیث نداشته باشیم ولی اصل اینکه عمل وابسته به نیت است، هست. این جزء مسلمات است. یکی از معانیش این است که آن موقع که داری بچه را تحمل می کنی، آن موقع که بداخلاقی پدر و مادر را تحمل می کنی، آن موقع که کج خلقی همسر را تحمل می کنی، یک نگاهی بینداز به آسمان و بگو خدایا! من تحمل می کنم نه به عنوان اینکه چاره ای جز تحمل ندارم، بلکه تحمل می کنم چون تو دوست داری من تحمل کنم. نیت کن. خدایا الان بچه را می بینی نق و نوق می کند و دیروقت هم شده و خوابم می آید. الان سر بچه داد نمی زنم، تحمل می کن، بوسش هم می کنم، بغلش هم می کنم چون تو دوست داری، بنویس به حسابم. چقدر زندگی اینطوری قشنگ می شود. لحظه به لحظه اش می شود سیر و سلوک، لحظه به لحظه اش!

اینکه گفتم خدایا ما را ببخش به خاطر اینکه این معارف را غریب نگه داشته ایم، باور کنید غربت این است. امشب روضه ی حضرت قاسم علیه السلام را می خواهند بخوانند. من به مناسبت می خواهم مدح امام مجتبی علیه السلام را بخوانم ولی یک نکته ای را به شما بگویم بعد وارد آن مدح بشوم. باور بکنید آدم وقتی می رود بقیع، غربت مزار امام مجتبی علیه السلام، امام سجاد و امام باقر و امام صادق علیهم السلام را می بینید، یک سوختن دارد ولی باور کنید سوختن برای غربت معارف اهل بیت علیهم السلام بین ما شیعه ها خیلی بیشتر از آن است. ما از آن وهابی ها چه توقعی غیر از این داریم؟ولی چرا ما با معارف غریبه ایم؟! چرا قدم به قدم زندگیمان را با معارف اهل بیت علیهم السلام تنظیم نکنیم؟ این غربت آتش می زند!

زندگی و بندگی بخش ششم | سخنرانی مکتوب حجت الاسلام عباسی ولدی در ماه مبارک رمضان
زندگی و بندگی بخش ششم | سخنرانی مکتوب حجت الاسلام عباسی ولدی در ماه مبارک رمضان

من از بیگانگان هرگز ننالم        که با من هرچه کرد آن آشنا کرد.

از بیگانه که توقعی نیست. اگر برای غربت اهل بیت علیهم السلام در جاهایی مثل مدینه می سوزیم، حتما چند برابرش برای غربت معارف اهل بیت علیهم السلام در زندگی خودمان آتش بگیریم. و این شبها با خدا قرار بگذاریم ما از آنهایی نباشیم که معارف را در زندگیشان غریب نگه می دارند. اگر این قرار را با خودما بگذاریم مطمئن باشید که خدا کمکمان می کند. اینها قرارهای قشنگ عاشقی در این شبها است که زندگیمان را متحول می کند.

ان شاء الله خدا کمک کند به همه ی ما که لحظه به لحظه ی زندگیمان عبادت باشد و تمسک به سنت ولی و تمسک به آیات نورانی قرآن به برکت یک صلوات بر محمد و آل محمد

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

صلی الله علیک یا حسن بن علی

وقتی پدرت حضرت حیدر شده باشد

باید که تو را فاطمه مادر شده باشد

جز بر در این خانه ندیدیم امامت

تقسیم میان دو برادر شده باشد

شبی که برای قاسم بن الحسن می خواهیم بخوانیم دلهایمان را مدینه ببریم و مدح امام مجتبی را بخوانیم و حضرت را التماس بکنیم که نگاه لطفش را به ما و به زندگی و خانواده مان داشته باشد و بتوانیم بچه هایی را تربیت کنیم که افتخار باشند برای امام زمانشان مثل قاسم بن الحسن

خورشید سفالی است که در سیر جمالی

از بوسه بر این گونه منور شده باشد

ای حوصله ی محض چه تشبیه سخیفی است

با حلمت اگر کوه برابر شده باشد

از عمر تو یک روز جمل آیه ی فتح است

با صلح اگر ما بقیش سر شده باشد

فریاد سکوت تو چه آهنگ رسایی است

شاید پس از آن گوش جهان کر شده باشد

خون جگرت ریخت نه در تشت که در دشت

داغ گل سرخی است که پرپر شده باشد

این چند شب من روضه نخواندم اما دلم امشب هوای روضه ی امام مجتبی را کرده است، چند بیت روضه می خوانم

حسن شدی که غریبی همیشه ناب بماند

رد دو دست اباالفضل روی آب بماند

حسن شدی که سؤال غریب کیست در عالم

میان کوچه و گودال بی جواب بماند

حسین نیز غریب است اگر شبیه برادر

ولی بناست بقیع حسن خراب بماند

کمی زغصه ی تو رخنه کرده است به بیرون

تفاوت زن چون جعده و رباب بماند

ان شاء الله زیارت بقیع با نابودی وهابیت ملعون و آبادی بقیع نصیب همه ی ما بشود یک صلوات بفرستید

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *