سخنرانی مکتوب حجت الاسلام حسینی قمی | دعاهای حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) در نهج‌البلاغه

خانه / علما وسخنرانان / سخنرانی مکتوب علما / سخنرانی مکتوب حجت الاسلام حسینی قمی | دعاهای حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) در نهج‌البلاغه

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
شریعتی: سلام می‌کنم به همه شما و ایمانی که از آن سرشار هستید. سلام به بیننده‌ها و شنونده‌های عزیزمان، انشاءالله هرجا که هستید باغ ایمانتان آباد باشد و در این روزهای سرد زمستان، دلهای شما بهاری و گرم باشد. حاج آقای حسینی سلام علیکم. خیلی خوش آمدید.
حاج آقا حسینی: عرض سلام خدمت همه بینندگان و شنوندگان برنامه سمت خدا دارم. خدا را سپاسگزاریم بخاطر بارش برف که در تهران شاهد هستیم. انشاءالله به حق محمد و آل محمد در همه جا نازل شود. این روزها همه عرض ارادت و احترام به آتش‌نشان‌هایی می‌کنند که جان فشانی کردند. این مطلب را همه می‌گویند و باید هم بگویند. اما به نظرم یک مسأله مورد غفلت قرار می‌گیرد که صد حیف این حرف‌ها چند روزی هست و دوباره از یادمان می‌رود. الآن رسانه ملی، روزنامه‌ها، فضای مجازی همه درگیر این موضوع هستند. اما دو هفته دیگر همه اینها تمام می‌شود و دوباره به همان مشکلات قبلی برمی‌گردیم. ما باید برای جان مردم ارزش قائل باشیم. به پیامبر خدا خبر دادند در فلان محله مدینه کسی کشته شده است. پیامبر خودشان شخصاً آمدند کار اطلاعاتی کنند ببینند قاتل چه کسی است. تحقیق کردند قاتل پیدا نشد. چون بنا نبود حضرت همه جا از علم غیب استفاده کند. حضرت خیلی ناراحت شد. بعد فرمودند: یک مسلمانی کشته شده و قاتلش هم پیدا نیست. اگر تمام اهل آسمان و زمین در خون یک نفر شریک باشند، و خداوند همه آنها را مجازات کند جا دارد. «وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ‏ جَمِيعا» (مائده/32) «مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعا» (مائده/32) کسی یک نفر را در معرض خطر قرار بدهد، گویی همه مردم را در معرض خطر قرار داده است. همینطور اگر کسی یک نفر را نجات بدهد گویی همه مردم را نجات داده است. فرمود: اگر تمام اهل آسمان و زمین در خون یک نفر شریک باشند، خدا همه را برای یک نفر مجازات کند جا دارد. آنوقت ما به همین سادگی چند روزی درگیر هستیم و بعد یادمان می‌رود. تقاضا می‌کنم از همه به فکر ایمن سازی و حفظ جان مؤمن باشیم. بارها شنیدیم که امام صادق خطاب به کعبه فرمود: کعبه تو آبرویت خیلی بالاست ولی از تو بالاتر حرمت مؤمن است. حرمت مؤمن از کعبه بالاتر است.
به تعبیر یکی از عزیزان می‌گفت: الآن یک تکه از پارچه کعبه را به ما بدهند چقدر در حفظ آن می‌کوشیم. گاهی در مجالس می‌گویند: این پرچم سیدالشهداء است. مردم چه می‌کنند؟! آنوقت جان مؤمن قطعاً از کعبه بالاتر است. کسی پرده کعبه را گرفته بود و دعا می‌کرد. شیخ بهایی نقل می‌کند. می‌گفت: خدایا به حق این کعبه حاجت مرا برآورده کن. رسول خدا این جمله را شنید. فرمود: این چطور دعا کردنی است؟ عرض کرد مگر دعای بدی است؟ می‌گویم: خدایا به حق کعبه! فرمود: از کعبه بالاتر قسم بده. بگو: الهی بحقی! مگر تو مسلمان نیستی؟ مؤمن هستی. بگو: الهی بحقی علیک!
من سؤال می‌کنم. الآن کسانی که مشغول خانه سازی هستند. آپارتمان‌های چند طبقه می‌سازند. الآن شهرداری چقدر قوانین می‌گذارد آقا این را باید رعایت کنید. چقدر ما سعی می‌کنیم مهندس ناظر را دور بزنیم؟! اگر مهندس ناظر سخت بگیرد با او دعوا می‌کنیم. سخت است برای ما که ایراد بگیرد. در آپارتمان‌های ما الآن چقدر ایمنی رعایت می‌شود؟ پله اضطراری دارد؟ وسایل اطفاء حریق دارد؟ اعلام خطر دارد؟ توجه نداریم. یک بخشی به خود ما مربوط است. خود ما باید کاری کنیم.
در یکی از کشورهای اروپایی بودم. تا نشستیم یکی از دوستان همراه ما سیگار کشید. دود سیگار بالا رفت یک مرتبه دیدیم تمام این خانه آژیر کشید. گفتند: چه خبر است؟ چرا سیگار می‌کشید؟ دستگاه اعلام خطر به دود حساس است. تمام ساختمان اعلام حریق کردند. دین ما جان مؤمن را اینقدر عزیز می‌داند آنوقت ما اینقدر ساده از کنارش می‌گذریم. روز عاشورا در یک خانه‌ای در همان کشور مراسم عزاداری بود. ظهر عاشورا شاید پانصد نفر در این خانه ویلایی بودند و زن و مرد عزاداری می‌کردند. پلیس خبر دار شد، دید پانصد نفر در این خانه هستند. فرمود: ظرفیت این خانه پنجاه نفر است. چرا پانصد نفر اینجا جمع شدید؟ حادثه‌ای پیش بیاید چطور می‌خواهید فرار کنید، راه فرار شما کجاست؟ گفتند: ظهر عاشورا است و سالی یک روز است. همه ارادت ما همین ظهر عاشوراست. گفت: امکان ندارد همین الآن باید مجلس را تعطیل کنید. به قدری سخت گرفتند، مجلس را تعطیل کردند.
حادثه‌ی مسجد ارگ یادتان هست. الآن مساجد ما ایمن شده است؟ اگر باز خدای نکرده حادثه‌ای در مسجد رخ بدهد، پانصد نفر، هزار نفر چطور از مسجد خارج شوند؟ آماری که از تلفات جاده‌ای تا الآن دادند، شانزده هزار نفر بودند. تازه آمار نسبت به سالهای گذشته پایین آمده است. شانزده هزار نفر یعنی در هر هفته سیصد نفر از بین بروند.
من برای اینکه مسأله روشن شود جایزه می‌دهم. با عزیزان فیلم بردار با یک دوربین سر یک بلوار برویم. از یک خط عابر پیاده بخواهیم عبور کنیم. یک پیرمردی هم روی ویلچر بنشانیم. یک مادری هم همراه یک کالسکه در دست باشد. ساعت بگیرید روی شصت دقیقه بایستید، اگر یک ماشین توقف کرد بیایید جایزه را از من بگیرید. ببینید یک ماشین توقف می‌کند؟ من امتحان کردم، پانزده دقیقه طول کشید عبور کنم.
من در یکی از کشورها پشت فرمان بودم. به خط عابر رسیدم، جلوی خط عابر نگه داشتم تا عابر عبور کند. دوستی که کنار من نشسته بود گفت: خدا به تو رحم کرد پلیس نبود. و الا سنگین جریمه می‌شدی! گفتم: من که توقف کردم. گفت: اینطور ایستادن فایده ندارد. شما باید از صد متر قبل سرعت را کم کنی و آهسته اینجا بیایی که عابر با آرامش خاطر از این خط عبور کند. الآن موتوری ما در عابر پیاده حرکت می‌کند و ده تا تخلف هم دارد. کلاه ایمنی ندارد. اضافه سوار کرده است. بیمه ندارد. خلاف آمده، در پیاده رو است. ورود ممنوع آمده است. خوب این خودش مقصر است و این خیلی بد است.
شریعتی: آن روی سکه هم این است که این روزها اتفاق‌های قشنگی از همدلی مردم دیدیم. این ظرفیت جامعه ماست که می‌تواند بارور شود و انشاءالله برسیم به جایی که باید برسیم.
حاج آقای حسینی: بحث ایمنی را از درون خانه خودمان شروع کنیم. مدرسه‌های ما ایمن شود. مساجد ما ایمن شود.
شریعتی: هم بحث اطفاء حریق و هم بحث بیمه که حداقل بخشی از خسارات احتمالی را جبران کند. انشاءالله این را جدی بگیریم. مقدمه‌ی خوبی را شنیدیم. به رسم سه‌شنبه‌ها مهمان سفره‌ی نهج‌البلاغه‌ی شریف هستیم.
حاج آقای حسینی: بسم الله الرحمن الرحیم. خطبه‌ی 78 که حضرت در این خطبه چهار دعا دارند که هر دعا یک پیام زیبایی دارد. دعای اول این است «اَللَّهُمَّ اِغْفِرْ لِي مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّي» خدایا گناهانی را که تو بهتر از من می‌دانی برای من بیامرز. «فَإِنْ عُدْتُ» اگر دوباره به گناه بازگشتم، «فَعُدْ عَلَيَّ بِالْمَغْفِرَةِ» تو دوباره مرا بیامرز. ممکن است سؤال ایجاد شود که آقا مگر امام معصوم نیست؟ چطور امام می‌گوید: «اَللَّهُمَّ اِغْفِرْ لِي مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّي»؟ جواب این سؤال را از نهج‌البلاغه جواب می‌دهیم. در خطبه 193 که معروف به خطبه متقین است، یک تعبیر زیبایی دارد. از ویژگی‌های اولیای خدا این است که همیشه خودشان را در پیشگاه پروردگار مقصر می‌دانند. «اللهم لاَ تُخْرِجْنِي مِنَ اَلتَّقْصِيرِ» خدایا یک کاری کن که من همیشه خودم را در پیشگاه تو مقصر بدانم. اولیای خدا اینطور بودند. نگویید چرا امیرالمؤمنین می‌گوید: خدایا مرا بیامرز؟ در مقابل خدا همیشه خودشان را بدهکار می‌دانستند. اگر انسان خودش را در پیشگاه پروردگار بدهکار بداند، طلبکار نداند خیلی زندگی‌اش متفاوت می‌شود.
در خطبه‌ی 193 امیرالمؤمنین می‌فرماید: «لاَ یَرْضَوْنَ مِنْ أَعْمَالِهِمُ الْقَلِیلَ» به کم قانع نیستند. عبادت می‌کنند ولی به کم عبادت قانع نیستند. «وَ لاَ یَسْتَکْثِرُونَ الْکَثِیرَ» عبادت زیادشان را هم خودشان زیاد نمی‌شمارند. می‌گویند: کاری نکردیم. چیزی نشد. در دعای ابوحمزه فرازی هست که عرضه می‌داریم، خدایا «و ما قدر أعمالنا فى‏ جنب‏ نعمك‏» اعمال ما در برابر نعمت‌های تو چیزی نیست.
اینکه ما از خدا شکایت داریم، گلایه می‌کنیم، ای خدا چرا به ما ندادی؟ گرفتاری چیه؟ فقر چیه؟ شوهر بداخلاق چیه؟ این اولاد بد چیه؟ دائم خودمان را طلبکار می‌دانیم. بعد می‌فرماید: «و کیف نستکثر أعمالنا نقابل بها کرمک» چگونه اعمال خودمان را زیاد بشماریم در برابر کرم تو؟ حاج آقای عالی قصه‌ای را نقل می‌کردند که یک عارفی گفت: خدایا هرچه به من می‌دهی روی استحقاق بده. منت سر من نگذار. عبادت کردم به اندازه‌اش به من پاداش بده. محاسبه کردند که تمام عبادات او در برابر یک نعمت جزئی است.
یکوقتی مثال زدیم الآن یک کسی بخواهد چشم از کسی خریداری کند. قلب از کسی خریداری کند، اینها قیمتش چقدر است؟ به کم قانع نیستند. «وَ لاَ یَسْتَکْثِرُونَ الْکَثِیرَ» عبادتشان زیاد است ولی خودشان زیاد نمی‌شمارند. «فَهُمْ لأَِنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ» همیشه خودشان را متهم می‌دانند. می‌گویند: ما کوتاهی کردیم. «وَ مِنْ أَعْمَالِهِمْ مُشْفِقُونَ» نگران اعمال خودشان هستند. یعنی نگران نماز و دعایی هستند که خواندند.
خدا مرحوم شیخ جعفر شوشتری را رحمت کند. می‌فرماید: سیدالشهداء(ع) در اوج عبادت بود. در گودال قتلگاه می‌گفت: خدایا دست ما را بگیر. کاری نکردیم. بپذیر، اگر نپذیری چه می‌شود؟ علامه شوشتری می‌فرمودند: ما بدترین گناه را انجام می‌دهیم و تازه طلبکار هستیم. سیدالشهداء بالاترین عبادت را انجام داد، خودش را بدهکار می‌دانست. ما بدترین گناه را انجام می‌دهیم خودمان را طلبکار می‌دانیم.
«إِذا زُكِّيَ أحَدٌ مِنْهُمْ» اگر کسی از اینها تعریف کند، «خافَ مِمَّا يُقالُ لَهُ» می‌ترسد. می‌گوید: چه می‌گویید؟ «فَيَقُولُ» تعریف مرا نکنید. «أنَا أعْلَمُ بِنَفْسِي مِنْ غَيْرِي» من خودم را بهتر می‌شناسم. «وَ رَبِّي أعْلَمُ بِي مِنِّي بِنَفْسِي» خدا مرا بهتر از خودم می‌شناسد. «اللَّهُمَّ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا يَقُولُونَ» خدایا مرا بخاطر حرف‌هایی که اینها می‌زنند مؤاخذه نکن. «وَ اجْعَلْنِي أَفْضَلَ مِمَّا يَظُنُّونَ» مردم به ما حسن ظن دارند. خدایا مرا بالاتر از گمان مردم قرار بده. یعنی مردم فکر می‌کنند آدم خوبی هستم. مرا بالاتر از آنچه اینها فکر می‌کنند، قرار بده. «وَ اغْفِرْ لِي مَا لَا يَعْلَمُونَ» چیزهایی که نمی‌دانند تو بیامرز.
در حکمت 78 حضرت امیر بیان زیبایی دارد. کسی آمد مدح و ثنای حضرت را کرد. حضرت فرمود: «أَنَا دُونَ مَا تَقُولُ وَ فَوْقَ مَا فِي نَفْسِكَ» من پایین‌تر از آن هستم که تو بر زبان جاری می‌کنی ولی بالاتر از آن هستم که در دل توست. چون بعضی‌ها متملقانه می‌گویند. باز در حکمت 94 کسی ثنای حضرت را کرد. دعا کرد. «اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَعْلَمُ بِي مِنْ نَفْسِي» تو خودت بهتر مرا می‌شناسی. «وَأَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِي مِنْهُمْ» خودم بهتر از دیگران خودم را می‌شناسم. «اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا خَيْراً مِمَّا يَظُنُّونَ» خدایا مرا بهتر از آنچه اینها گمان می‌کنند قرار بده. «وَاغْفِرْ لَنَا مَا لاَ يَعْلَمُونَ» آنهایی که خبر ندارند، بر ما بیامرز.
پس این متقین هستند. متقین یعنی حتی کار خوب خودشان را «لا یستکثرون» همیشه خودشان را بدهکار می‌دانند. بنابراین تعجبی ندارد که امیرالمؤمنین در این دعا «اللهم اغفرلی» گفته است. «اللهم اغفرلی الذنوب التی» امیرالمؤمنین مقام عصمت دارد. ولی همیشه خودش را در پیشگاه پروردگار بدهکار می‌دانست. «اللهم اغفر لي ما أنت اعلم به مني» آنچه تو بهتر می‌دانی. «فان عدت فعد علي بالمغفره» اینکه حضرت می‌فرماید: تو بهتر از ما می‌دانی! متأسفانه یکی از اشکالاتی که ما داریم، خوبی‌ها همیشه یادمان است. گناهان و بدی‌ها یادمان می‌رود. خطاها را روز فراموش می‌کنیم. قرآن کریم یک آیه دارد می‌فرماید: شما فراموش کردید. ولی ما یادمان نمی‌رود. در سوره‌ی مبارکه مجادله آیه 6 می‌فرماید. «يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ‏ اللَّهُ جَمِيعاً» قیامت خدا همه را مبعوث می‌کند. «فَيُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا» از کارهایی که کردند خبردارشان می‌کند. «أَحْصاهُ اللَّهُ وَ نَسُوهُ» خدا حساب کرد و ما یادمان رفت. «وَ اللَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهِيد»
قصه‌ای هست که ظاهراً شیخ بهایی فرموده است. یک عارف بزرگی حساب کرد و گفت: ما نمی‌گوییم روزی ده گناه کردیم، می‌گوییم: روزی یک گناه کردیم. اگر روزی یک گناه کرده باشیم، سال 365 روز است. ده سال چند گناه کردیم؟ 3600 گناه کردیم. حساب کرد که 65 سال دارم. 50 سال مکلف بودم. پنجاه سال با روزی یک گناه، حساب کرد 20 هزار گناه می‌شود. شیخ بهایی در کشکول این قصه را نقل کرده است. عارف از غصه فریاد زد و غش کرد.
مرحوم آیت الله میرزا جواد تهرانی مرد عجیبی در مقامات علمی بود. وصیت کرد بعد از مرگم مرا در قبرستان عمومی شهر دفن کنید و روی سنگ قبر من چیزی ننویسید. با اینکه ایشان را در حرم امام رضا دفن می‌کردند. الآن کسی مشهد برود سنگ قبر ایشان را نمی‌تواند پیدا کند. سیمان است. عالمی که قطعاً اگر می‌خواست نزدیک‌ترین جا در حرم امام رضا را به او می‌دادند، گفت: مرا در قبرستان عمومی دفن کنید. چرا به اینجا رسید؟ در حالات ایشان دیدم که یکی از بستگان ایشان از دنیا می‌رود. به همسرش ارث قابل توجهی از آن آقا می‌رسد. سال 41 هجری، 44 سال پیش! 25 میلیون ارث این همسر بوده است. آن مال شبهه‌ناک بوده است. ایشان به همسرش می‌گوید: من دوست ندارم این مال شبهه‌ناک را در خانه بیاوری. دوست ندارم این مال وارد زندگی من شود. اگر اصرار داری که این مال را بیاوری، من نمی‌توانم با تو زندگی کنم. این خانم می‌گوید: این 25 میلیون که هیچ! 250 میلیون هم بود من نمی‌خواستم یک ریالش هم وارد زندگی من شود. این حرف‌ها الآن افسانه شده است.
یکی از سلاطین به وزیرش گفت: من می‌خواهم برای خودم سنگ قبر درست کنم. گفت: قبله عالم تو کی به فکر قبر و قیامت هستی؟ برو بگرد ببین چه آیه‌ای مناسب سنگ قبر است، می‌خواهم بگویم بهترین خطاط عالم حک کند. گفت: بهترین آیه، آیه‌ی 63 سوره یس است. گفت قرآن را بیاورید ببینیم آیه چیست؟ «هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ‏» (یس/63) در روایت هم داریم «و القَبرُ رَوْضَةٌ مِن رياضِ‏ الجَنّةِ أو حُفرَةٌ مِن حُفَرِ النّارَ» با اینها بازی می‌کنیم. یکی باور دارد، اعتقاد دارد، ایمان دارد. قرآن می‌فرماید: شما یادتان رفت.
«يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ‏ اللَّهُ جَمِيعاً فَيُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا أَحْصاهُ اللَّهُ وَ نَسُوه‏» (مجادله/6) ما یادمان می‌رود. خدا حساب کرد. امیرالمؤمنین می‌فرماید: «اَللَّهُمَّ اِغْفِرْ لِي مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّي» من یادم رفته است. ما فراموش کردیم. دلهایی که شکستیم. آبرویی که بردیم. کتک‌هایی که زدیم. من خیلی غصه خوردم از دیدن پیام‌هایی که می‌فرستند. خانمی نوشتند که همسر من چطور کتک می‌زند. حق‌الناس را باید جبران کرد، با دعا نیست. «فَإِنْ عُدْتُ فَعُدْ عَلَيَّ بِالْمَغْفِرَةِ» برگشتم تو دوباره مرا بیامرز. توبه کردم، شکستم. دوباره توبه کردم شکستم، تو مرا ببخش. خدا تواب است. یک وقت غیبتی می‌کنی دیگر لازم نیست به طرف بگویی بدتر دعوا شود. برایش طلب مغفرت کن. اما اگر مال کسی را خوردی. در صورت کسی زدی. آبروی کسی را بردی.
«اَللَّهُمَّ اِغْفِرْ لِی مَا وَأَیْتُ مِنْ نَفْسِی وَ لَمْ تَجِدْ لَهُ وَفَاءً عِنْدِی»، «وَأیتُ» یعنی وعده دادم. خدایا وعده‌هایی که دادم ولی وفا نکردم، بیامرز. شب قدر چقدر وعده دادیم و قرآن به سر گرفتیم و گفتیم: خدایا این آخری است. روز عرفه شد وعده دادیم گفتیم: این آخری است. کربلا رفتیم، مشهد رفتیم گفتیم: این آخری است. قرآن یک آیه دارد می‌فرماید: بعضی‌ها وعده دادند، ولی وعده‌هایشان را عمل نکردند. خیلی‌ها گفتند: خدایا به ما پول بده، قول می‌دهیم به دیگران هم بدهیم. به من بده و مرا تماشا کن. «وَ مِنْهُمْ مَنْ عاهَدَ اللَّهَ» با خدا عهد می‌کنند،‏ «لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِينَ» (توبه/75) خدایا به ما هم بده ببین چه می‌کنیم، تو فقط به پولدارها و گردن کلفت‌ها و شکم سیرها می‌دهی، به ما هم بده ببین ما چه می‌کنیم! آیه بعد پاسخ داده است. «فَلَمَّا آتاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَ تَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُون» (توبه/76) از فضلمان به آنها دادیم بخل ورزیدند. «فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فِي قُلُوبِهِمْ إِلى‏ يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ» (توبه/77) این نفاق است. بارها گفتیم، همین گردن کلفت‌ها خود ما هستیم. بد هستیم ما هستیم. خوب هستیم، ما هستیم.
«اَللَّهُمَّ اِغْفِرْ لِی مَا تَقَرَّبْتُ بِهِ إِلَیْکَ بِلِسَانِی ثُمَّ خَالَفَهُ قَلْبِی» با زبانم به تو تقرب جستم. قلبم با آن مخالفت کرد. «اَللَّهُمَّ اِغْفِرْ لِی رَمَزَاتِ اَلْأَلْحَاظِ وَ سَقَطَاتِ اَلْأَلْفَاظِ وَ شَهَوَاتِ اَلْجَنَانِ وَ هَفَوَاتِ اَللِّسَانِ» خدایا سه گناه را بر من بیامرز. گناه چشم «اَلْأَلْحَاظِ». گناه زبان «اَلْأَلْفَاظِ». «وَ شَهَوَاتِ اَلْجَنَانِ» گناه دل. خدایا گناه زبان و چشم و دل را بر ما بیامرز.
شریعتی: امروز صفحه 470 قرآن کریم، آیات 26 تا 33 سوره مبارکه غافر در سمت خدای امروز تلاوت می‌شود.
«وَ قالَ‏ فِرْعَوْنُ‏ ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسى‏ وَ لْيَدْعُ رَبَّهُ إِنِّي أَخافُ أَنْ يُبَدِّلَ دِينَكُمْ أَوْ أَنْ يُظْهِرَ فِي الْأَرْضِ الْفَسادَ «26» وَ قالَ مُوسى‏ إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ مِنْ كُلِّ مُتَكَبِّرٍ لا يُؤْمِنُ بِيَوْمِ الْحِسابِ «27» وَ قالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمانَهُ أَ تَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَ قَدْ جاءَكُمْ بِالْبَيِّناتِ مِنْ رَبِّكُمْ وَ إِنْ يَكُ كاذِباً فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَ إِنْ يَكُ صادِقاً يُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذِي يَعِدُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ «28» يا قَوْمِ لَكُمُ الْمُلْكُ الْيَوْمَ ظاهِرِينَ فِي الْأَرْضِ فَمَنْ يَنْصُرُنا مِنْ بَأْسِ اللَّهِ إِنْ جاءَنا قالَ فِرْعَوْنُ ما أُرِيكُمْ إِلَّا ما أَرى‏ وَ ما أَهْدِيكُمْ إِلَّا سَبِيلَ الرَّشادِ «29» وَ قالَ الَّذِي آمَنَ يا قَوْمِ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ مِثْلَ يَوْمِ الْأَحْزابِ «30» مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ مَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْماً لِلْعِبادِ «31» وَ يا قَوْمِ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ يَوْمَ التَّنادِ «32» يَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِينَ ما لَكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ «33»
ترجمه: و فرعون گفت: «مرا بگذاريد تا موسى را بكشم و او پروردگارش را به يارى طلبد (تا نجاتش دهد) همانا من مى‏ترسم كه دين شما را تغيير دهد يا در اين سرزمين فساد بر پا كند». و موسى گفت: «من به پروردگار خود و پروردگار شما از (شرّ) هر متكبّرى كه به روز حساب ايمان ندارد پناه مى‏برم». و مردى با ايمان از آل فرعون كه ايمان خود را پنهان مى‏داشت گفت: «آيا مى‏خواهيد مردى را كه مى‏گويد: پروردگار من خداوند است بكشيد؟! در حالى كه او از طرف پروردگارتان با دلايل روشن نزد شما آمده است، اگر او دروغگو باشد دروغش به زيان خود اوست ولى اگر راستگو باشد، بعضى از آنچه را به شما وعده مى‏دهد به شما خواهد رسيد، همانا خداوند كسى را كه اسرافكار (و) بسيار دروغگو است هدايت نمى‏كند. (آن مرد با ايمان در ادامه‏ى سخن خود گفت:) اى قوم من! امروز حكومت براى شماست كه در اين سرزمين غلبه داريد، ولى اگر (قهر خدا) به سراغ ما آيد پس چه كسى ما را يارى خواهد كرد؟ فرعون گفت: «من جز آن چه را كه تشخيص مى‏دهم راه ديگرى به شما ارائه نمى‏دهم و من جز راه رشد، شما را هدايت نمى‏كنم.» و كسى كه ايمان آورده بود گفت: «اى قوم! من از روزى مثل روز (هلاك) آن احزاب بر شما مى‏ترسم. (از سرنوشتى) مانند سرنوشت قوم نوح (كه به طوفان) و قوم عاد (كه به باد سخت و سرد و مسموم) و قوم ثمود (كه به صاعقه گرفتار شدند) و كسانى كه پس از آنها آمدند؛ و خداوند بر بندگان اراده‏ى ظلم نمى‏كند. اى قوم من! همانا من از روزى كه يكديگر را به فرياد بخوانيد بر شما بيمناكم.روزى كه (از موقف حساب) روى مى‏گردانيد (و) فرار مى‏كنيد، (امّا) براى شما هيچ گونه پناهگاه و نگهدارنده‏اى در برابر عذاب الهى نيست؛ و هر كه را خداوند (بر اثر اعمالش) گمراه كند (و به حال خود واگذارد)، هيچ هدايت كننده‏اى براى او نيست.
شریعتی: اشاره قرآنی را بفرمایید و در ادامه خدمت شما هستیم.
حاج آقای حسینی: دو آیه‌ی آخری که تلاوت شد، «وَ يا قَوْمِ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ يَوْمَ التَّنادِ» گفتیم قیامت هفتاد نام دارد، یکی همین است. «یوم التَّناد» است. روزی که مردم را صدا می‌زنند. یا مردم یکدیگر را صدا می‌زنند. یا فرشته‌ها مردم را صدا می‌زنند. «يَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِينَ» می‌گویند: بلند شوید بروید، حساب و کتاب تمام، دیگر به طرف آتش بروید. اینها پشت می‌کنند و فرار می‌کنند. مگر می‌شود فرار کرد؟ «ما لَكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ» از عذاب خدا نمی‌توانید فرار کنید. «وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ» یادمان باشد که روزی هست اسمش «یوم التَّناد» است، هم یوم القیامه است. هفتاد نام قرآن برایش ذکر کرده است، یکی هم «یوم تُوَلُّون» است. اینجا فرار کردیم، آنجا هم باید فرار کنیم. فرار نکنیم.
قصه معروفی است که عارف بزرگ در صحن امیرالمؤمنین(ع) بود. کسی بود که خیلی شر بود معروف به عبد فرار بود. آن عارف بزرگ به او رسید یک کلمه به او گفت. تأثیر کلام او چه بود که با یک کلمه او را منقلب کرد؟ گفت: به تو چه می‌گویند؟ گفت: عبد فرار می‌گویند. فراری! «أ فررتَ من الله أ من رسوله» از چه کسی می‌خواهی فرار کنی؟ همین یک کلمه برایش بس بود. رفت از غصه توبه کرد و دق کرد. اینجا شاید فرار کنیم، چون راه فرار زیاد است. ولی آنجا راه فرار نیست. «يَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِينَ» فرار می‌کنید ولی کجا می‌خواهید بروید؟
شریعتی: امروز خطبه‌ی 78 نهج‌البلاغه را به اتفاق مرور کردیم. متن این خطبه را در کانال برنامه قرار می‌دهند. انشاءالله بهره‌مند شوید.
حاج آقای حسینی: در مورد همین جمله‌ای که خواندیم،«اَللَّهُمَّ اِغْفِرْ لِی مَا تَقَرَّبْتُ بِهِ إِلَیْکَ بِلِسَانِی ثُمَّ خَالَفَهُ قَلْبِی» خدایا بیامرز حرف‌هایی را که به زبان گفتم ولی قلب من مخالفت کرد. یکی از بزرگان می‌فرمود: ما می‌ترسیم یکی از گناهانی که فردای قیامت همین دروغ‌هایی است که ما گفتیم. چطور؟ خدا علامه بحرالعلوم را رحمت کند. از علمای بزرگ شیعه است. ایشان یک اشعاری دارد. می‌گوید: نماز که می‌خوانی وقتی «ایاک نعبد و ایاک نستعین» می‌گویی، دروغ نگو. برای خدا شریک قرار نده. روی عادت نباشد. «ایاک نعبد» می‌گویی راست بگو. «اهدنا الصراط المستقیم» می‌گویی، راست بگو. «ایاک من طول به تفند و انت عبد لهواک تعبد» می‌گوید: «تلهج فی ایاک نستعین» زبان است، هرچه می‌خواهی می‌گویی.«و انت غیر الله تستعین» خیلی اشعار لطیفی است. با لهجه «ایاک نستعین» می‌گویی، «حسن لهُ الباطِنَ فوق الظاهر» اینقدر به ظاهرت نرس. ظاهر خوب است، به باطنت هم برس. خدا مرحوم آقا میرزا جواد ملکی تبریزی را رحمت کند. می‌فرماید: لباست متنجس باشد، نمازت را قبول نمی‌کنند. ما با روح متنجس نماز بخوانیم. لباسمان را گفتند عطر بزن، روحمان را عطر نزنیم؟ خدایا ما را بیامرز. زبانم یک چیزی گفت ولی عملم چیز دیگری گفت.
خدا را به حق محمد و آل محمد قسم می‌دهیم به همه ما توفیق بدهد که در راه حفظ جان خودمان و جان دیگران، همه هموطنان و همه مؤمنین، قدم بزرگی برداریم. مطمئناً این همدلی که این ایام پیدا شده واقعاً ارزشمند است. خدایا به حق محمد و آل محمد همه گذشتگان و شهدا را با سیدالشهداء محشور بفرما.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *