در مورخ ۹۴/۴/۴ نماز خدمت مقام معظم رهبری رسیدم. عرض کردم مسئولین هیئت های رزمندگان خواهران و برادران سلام رسانده اند.
آقا فرمودند به تک تک آنها از قول من سلام برسانید.
دل نوشته ما رزمندگان:
سلامی که از دوست رسیده است… متفاوت ترازهر سلام دیگری…
سلامی که سنگین تر میکند بارتمام مسئولیت هارا…
میپیچد عطر مهربانی سلام فرمانده در نوای بیسیم چی…
به گوش باشیم یانباشیم، راه حضرت زینب (سلام الله علیها) و سیدالشهدا (سلام الله علیه) بازگشتی ندارد…
وظیفه ، حفظ سنگر است به پشت گرمی اعتماد فرمانده…
دستورجلوگیری از سقوط ایمان داده شده،شهر پس گرفتنیست… از رزمندگان به فرمانده…
دراین هجمه ی آتشها، جانمان باشد جواب واجب سلامتان … به گوشیم…
سایه شماست سایه بان سایه هایمان… نورخورشید میشود دلیل سایه ها وگرنه سایه ما که سویی ندارد…
خیالتان راحت… بهای حفظ سنگر تمام زندگیمان هم که باشد نذر استقامت عمه سادات… ایستاده ایم تا پای خون براین عهد که بستیم…
بیداری روشنی است و خواب حرام… با سربند یازهرا(سلام الله علیها) میرویم تا پس گیریم قدسی را که راهش از کربلا میگذرد…
گرچه جبهه رنگ جنگی نرم گرفته، ولی ما بانفسهای بقیه الله (عج الله تعالی فرجه الشریف) سر سخت تراز غزه محاصره شده ایم…
به یاری خدایمان پیروزی رزمندگان در قرآن آمده…
سلامتان به گو ش رسید فرمانده…
دعا به حال شهادتمان کنید.
بید مجنون
بازدیدها: 379
هدیه ای از جنس نور …با عطر نفس دوست …
توی تاریخهای مقدس اتفاقهای خوب زیاد می افتد …منتظر بودم آقا …منتظر پیغامی ,بشارتی …رحمتی نیم نگاهی …و چه میمون و خجسته است این سلام برایم …آنهم در چنین روزی ..من هم خودم را متصل به شما می کنم و سلام آقا یم را در این روز مقدس پاسخ می دهم …سلامی چو بوی خوش آشنایی … و آن لحظه که با دست مبارکت مصحفم را امضاکردی و راهم را تایید …سلامی به زلالی آن نگاه که هماره امید است برایم به ادامه راه که از بی همرهی نهراسم و از صعوبت ره بی رمق نشوم …به آن لحظات آسمانی که در برهوت ….مرا نزد خود می خوانی و بارقه امید را هرگز از قلبم دریغ نمی ورزی …سلام بر تو آقایم …سلامی به همان طراوت و جوانی نوزده سالگی به همان شور و انرژی …که …تاآخر هستم… با همان انگیزه و انرژی…که من عهدم را با جان بسته ام …