شعر غدیر ، ولایت ، اکمال دین
شکوه عدالت بود در غدیر
فروغ رسالت بود در غدیر
خداوند رحمان بفرموده است
تجلّیِ رحمت بود در غدیر
بخوان آیه ی صدق و بنگر ز صدق
حدیث صداقت بود در غدیر
بیان نبی اقتدار علی ست
پیام صلابت بود در غدیر
به اکمال دین مُهر تأکید زد
کمال دیانت بود در غدیر
شده زنده از رویش اش جامعه
نسیم طراوت بود در غدیر
ز مَنْ کُنْتُ مَوْلای احمد ببین
طلوع ولایت بود درغدیر
نبی دست حیدر به بالا گرفت
بلندای عزّت بود در غدیر
چه روز شریفی پدید آمده ست
شمیم شرافت بود در غدیر
ندارد به ذاتش اش بجز اقتدار
که باب فتوت بود در غدیر
ز خُمِّ غدیر آفتابی بنوش
سر آغاز غیرت بود در غدیر
تو را می برد سمت و سوی بهشت
مسیر هدایت بود در غدیر
بگیر از علی بال پرواز خویش
عروج کرامت بود در غدیر
ز بَخٍ لَکَ یا علی بر مَلاست
بهار ارادت بود در غدیر
منافق به ذلّت رسد عاقبت
همین یک بشارت بود در غدیر
نباید جدا شد ز حیدر دمی
که این روح طاعت بود در غدیر
ندارد نهایت ، طریق خداست
و تا بی نهایت بود در غدیر
اگر سر رود عهد ما پا بجاست
که این دست بیعت بود در غدیر
نپیچم سر از امر مولای خود
نماد اطاعت بود در غدیر
به تطهیر آن نور قرآن گواه
فضای طهارت بود در غدیر
اگر سبز و زیبا ثمر می دهد
نهال امامت بود در غدیر
به چشمان روشن تر از آسمان
سراسر نجابت بود در غدیر
دل “یاسر” از عترت آورده نور
که تاریخ عترت بود در غدیر
شاعر:حاج محمود تاری
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 0