شعر میلاد خورشید یازدهم
باز رنگ آسمان می شود نیلوفری
یاس دارد روی لب نغمه های دلبری
می نشیند روی گل گَردی از جنس سحر
می وزد از باغ ها بوی عطر عسکری
چلچراغ عشق شد خوشه پروین ازو
دامن خود را زمین می کند رنگین ازو
می شکافد آسمان می شکوفد اطلسی
عطر و نور و روشنی می چکد از او بسی
مثل تو ای آفتاب ای بلور چشم گل
یا ندارد هیچ کس یا نیاورده کسی
پرده دار حُسن تو آفتاب خاوری
ای درخشان تر ز عشق یا زَکیُّ الْعسکری
ای معطّر جان و دل از ربیع الثّانی ات
جَنَّةُالْمَأوای جان جلوه ی روحانی ات
ای بهشت بی بدیل آفتاب روی تو
وی رواق چشم ها طلعت نورانی ات
ماه و خورشید از رُخت در جهان تابیده اند
بوده ای لایق تو را گر حسن نامیده اند
مادر پاکت حُدَیْث از گل روی تو گفت
از طراوت بخشیِ روی نیکوی تو گفت
روی فرش پرنیان ماه را در بر گرفت
در تبسّم شد ، شکفت از شب موی تو گفت
با زلال چشم تو موج می زد خنده اش
آسمان روشن شد از مولِد فرخنده اش
ای مدینه ، آسمان می درخشد با گُلت
روی دستان زمین شد شکوفا تا گُلت
می نشاند روی دل دسته گلهایی ز نور
می تکاند روی ماه رنگ سبزش را گُلت
این گُلت آئینه ی نقش های دلبری ست
روی گلبرگ فلق عطر روی عسکری ست
ای حریمت وسعت بی کران سبزه زار
چارده خورشید را یک بهار آئینه دار
ای که ماه چهره ات روشنای دیده هاست
وی که حُسنت عشق را می برد سمت بهار
ما همه دلداده ی حُسن دلجوی توایم
آفتابا کن نظر ذَرّه در کوی توایم
کوی تو در سامرا قبله گاه جان ماست
آن حریم با صفا روضه ی رضوان ماست
مروه دل مرقدت ، زمزم جان عطر توست
جای جایِ تربتت باغ گل افشان ماست
در طواف چشم تو آمده جان یا حسن
در حضورت می شود غنچه خندان یا حسن
آسمانی بنگریم روز میلاد تو را
ماه دلها کرده اند روی شمشاد تو را
یا امام عسکری برده ای دل از بهشت
داده اند انگور عشق باغِ آباد تو را
شد مزیّن هر افق از نگین چشم تو
گشت “یاسر” از شعف خوشه چین چشم تو
شاعر:حاج محمود تاری
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 0