شعری در زمینه حماسه 9 دی

شعر | هوا آشفته بود و شهر مجنون ویژه حماسه ۹ دی

خانه / اشعار / آرشیو موضوعی اشعار / شعر | هوا آشفته بود و شهر مجنون ویژه حماسه ۹ دی

شعر هوا آشفته بود و شهر مجنون سروده علی محمد مودب ویژه حماسه ۹ دی

نوشتههوا آشفته بود و شهر مجنون
زمین سر در گریبان، چشم پر خون

حماسه می‌خروشید از گلوشان
ز رگ‌ها خون غیرت سخت جوشان

که عاشورا کسی رقصیده؟ او کیست؟
چه کس با شاه دین جنگیده؟ کوفیست؟!

از این غم شهر گویا پر ز شیر است
دی از گرمای این دل‌ها چو تیر است

همه عمارگون، آماده، هوشیار
تمام شهر بیدارند، بیدار

کسی حرمت شکن آشوب کرده
شغالی بیشه را مخروب کرده

الا ای فتنه گر، شیطان، حرامی!
میان بیشه‌ی شیران خرامی؟

شما، ای جمله عالم گوش دارید
کلام آوازه‌ی بر گوش دارید

به ایران، رهبری فرزانه شاه دین داریم
اشارت او کند جان می‌سپاریم

الا ای فتنه‌گر، ما مرد جنگیم
برای رجمت ای ابلیس، سنگیم

چو شمشیر آخته، در دست اوییم!
بمیرید از حسد، سر مست اوییم

ابابیلیم اگر بر فیل‌هایید
چو ریگی نرم آخر زیر پایید

نه دی سیل مردم باز جوشید
تمام سینه‌ها آخر خروشید

خس و خاشاک را از شهر راندند
سران فتنه زیر پای ماندند

ولی حرفیست بی پیرایه‌ای دوست
که این حرف از زبان یار حق گوست

“بصیرت ” یاب، بیدارست دشمن
ز حقد و کینه تبدار است دشمن

صف آراییست! اما در غبار است
میان فتنه ره دشوار و تار است

چراغ راه ما را جز ولیّ نیست
کسی رهبر به جز “سید علی ” نیست

شاعر: علی محمد مودب

به کانال هیات رزمندگان اسلام بپیوندید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *