شهید مهرداد با مداحی و رفتارش جوانان را جذب هیات می‌کرد

خانه / انقلاب و دفاع مقدس / شهید مهرداد با مداحی و رفتارش جوانان را جذب هیات می‌کرد

«مهرداد» و «کریمی» با یکدیگر ارتباط نزدیکی داشتند و در امور فرهنگی نیز مشارکت می‌کردند. «مرتضی» هم مثل «بهرام» هر جا که احساس می‌کرد به حضورش نیاز است، نمی‌ایستاد. هر زمان احساس تکلیف می‌کردند بی‌تفاوت نبودند و با جان و دل می‌رفتند.

«عمار» دوست شهید مدافع حرم «بهرام مهرداد» که ماه گذشته در نبرد با تروریست‌های تکفیری در سوریه به فیض شهادت نائل آمد، در گفت‌وگو با خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، به تشریح فعالیت‌های فرهنگی این شهید بزرگوار پرداخت، که در ادامه می‌خوانید:

آشنایی ما به 20 سال پیش و دوران مدرسه برمی‌گردد. به خاطر دارم که شهید مهرداد به مدرسه ما می‌آمد و مداحی می‌کرد. این دیدارها منجر به آشنایی بیشتر من با وی در هیات و مسجد شد. فعالیت‌های فرهنگی و رفتار بهرام نظرم را جلب کرد. هر کمکی که می‌دانست برای دوستانش راهگشا است، دریغ نمی‌کرد. این در حالی است که اگر می‌دانست آن کار به حق نیست و یا کمک او حق کسی را پایمال می‌کند، نمی پذیرفت.

جذب جوانان به مسجد

بهرام با وجود اینکه از من و دیگر دوستان هیاتی بزرگ تر بود، اما در برگزاری یادواره‌ها و فعالیت‌های فرهنگی پویایی بیشتری داشت. تا آنجایی که در امور یدی نیز فعالیت می‌کرد. با وجود اینکه در پایگاه و حوزه فعالیت‌های گسترده‌ای داشت اما این موضوع دلیل بر این نمی‌شد که از خانواده اش غافل شود. از آنجایی که سال‌هاست خانواده مهرداد را می‌شناسم، می‌دانم که چقدر نگران خانواده اش بود و مسائل کاری آنها را پیگیری می کرد. پیگیری امور هیات و مسجد او را از خانواده‌اش جدا نکرد.

بخاطر دارم که سال 80 یادواره‌ شهدا را با حضور مقامات لشکری و کشوری قرار بود در حوزه برگزار کنیم. بهرام زمینه ساز برگزاری این یادواره بود و خودش عکس‌ها و زندگی‌نامه شهدا را از سطح منطقه جمع آوری و یک به یک خانواده معزز شهدا را برای حضور در مراسم دعوت کرد. این‌گونه فعالیت‌هایش باعث دلگرمی جوانان و اعضای هیات می‌شد، به گونه ای که دوستان او را همچون برادر بزرگ‌تر خود می‌دیدند.

با هر نوع گروه سنی هم با زبان خودشان ارتباط برقرار می‌کرد، با کودک کودکانه و با بزرگسالان بزرگ منشانه رفتار می کرد. معتقد بود که باید با برخورد مناسب جوانان را جذب هیات و مسجد کنیم.

بهرام، سوز خاصی در مداحی داشت. با روضه‌هایش به خصوص در ایام فاطمیه و محرم، شور دیگری به مجلس می‌داد. همیشه آخر مجلس می‌گفت: «ارباب شرمنده‌ایم که نتوانستیم برای شما کاری انجام دهیم.»

توجه به بیت المال

نسبت به بیت المال بسیار اهمیت می‌داد که مبادا هزینه‌ اضافه‌ای در مراسم‌ خرج شود. به دوستان در حوزه توصیه می‌کرد که حتی در مراسم حسینی نیز قناعت و جلوگیری از اسراف را مدنظر داشته باشند و می‌گفت: «هزینه مخارج مراسم حسینی از سوی مردم تامین شده است اما دلیل بر این نمی‌شود که مراعات مخارج را نکنیم. حتی یک دانه برنج هم نباید دور ریخته شود».

اعزام داوطلبانه به سوریه

بهرام در موضوع اعزام به سوریه بسیار با تدبیر و به دور از احساسات اقدام کرد. اجباری هم در کار نبود. زمانی که در خصوص مسائل سوریه صحبت می‌شد، احساس تکلیف می‌کرد و به دوستان پایگاه توصیه می‌کرد که اگر توانایی مقابله با دشمن را دارند به سوریه بروند. برای سخنان خود دلیل نیز می آورد. با اشاره به سخنان مقام معظم رهبری می‌گفت: «اسلام حد و مرز ندارد. برخی از دوستان فکر می‌کنند که مدافعان حرم برای دولت دیگری در سوریه می‌جنگند در حالی که این جنگ دفاع از اسلام و کشور خودمان است. طبق فرموده رهبرمعظم انقلاب اگر در سوریه نمی‌جنگیدیم باید در همدان و مرزهای خودمان با دشمن مقابله می‌کردیم. بنابراین جنگیدن با داعش و گروهک های تکفیری مختص به یک دولت و کشور خاصی نیست. اسلام کل دنیا فراگیر است و برای حفظ آن باید مقابله کنیم».

دوستی با شهید جاویدالاثر مرتضی کریمی

با شهید مهرداد و کریمی از بچگی هم‌محل بودیم. مهرداد و کریمی با یکدیگر ارتباطی نزدیک داشتند و در امور فرهنگی نیز مشارکت می‌کردند. مرتضی هم چون بهرام هر کجا که احساس می‌کرد به حضورش نیاز است، نمی‌ایستاد. مرتضی و بهرام هر کجا احساس تکلیف می‌کردند بی‌تفاوت نبوده و با جان و دل می‌رفتند حتی اگر بیرون از مرزهای کشور باشد.

در مراسم یادبود شهید مرتضی کریمی، غم سنگینی در نگاه بهرام بود. بعد از شهادت مرتضی، در هیات‌ها بیشتر از رشادت و از خودگذشتی شهدای مدافع حرم صحبت می کرد.

بهرام لیاقت شهادت را داشت

هر بار که به شوخی به بهرام می‌گفتیم که ان شاالله که شهید شوی، می‌خندید و جوابی نمی‌داد اما یقین دارم که خانواده‌اش را برای شهادتش آماده کرده بود زیرا پس از شهادت وی، همسر و فرزندانش با وجود اینکه عزیزشان را از دست داده بودند، استوار ایستادند. من هم همچون اطرافیان شهید مهرداد معتقدم که شهادت لیاقت وی بود.

اردوهای زیارتی و سیاحتی زیادی را با بهرام رفتم اما آخرین دیدارمان به دو ماه پیش از شهادت وی در هیات برمی‌گردد. بعد از مدت‌ها همدیگر را دیده بودیم. همدیگر را در آغوش گرفتیم و بوسیدیم. آن دیدار برایم لذت شگرفی داشت که از خاطر نخواهم برد.

منبع: دفاع مقدس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *