حضرت نوح علیه السلام همسر بدى داشت مثل حضرت لوط علیه السلام که او نیز همسر بدى داشت (که در قرآن آیه ۱۰ سوره تحریم به این مطلب اشاره شده است ) حتى به مردم مى گفت : نوح علیه السلام مجنون است.
یکسال بر اثر نیامدن باران قحطى شد، جمعى از مردم تصمیم گرفتند نزد حضرت نوح علیه السّلام بروند و از او بخواهند دعا کند تا باران بیاید، حضرت نوح در روستائى سکونت داشت ، آنها به آن روستا رفتند و به در خانه او رسیدند و در خانه را زدند، زن حضرت نوح از خانه بیرون آمد، آنها گفتند: نوح کجاست؟ آمده ایم از او بخواهیم دعا کند باران بیاید.
زن گفت: اگر دعاى نوح مستجاب مى شد، براى خود ما دعا مى کرد که وضع زندگى ما خوب شود، او اکنون به بیابان رفته تا هیزم جمع کند و بیاورد و بفروشد، او چنان مقامى ندارد که دعایش مستجاب گردد.
آنها به آن بیابان رفتند، ناگهان دیدند حضرت نوح هیزم را جمع کرده و به پشت گرفته و بر شیرى سوار شده و مارى بدست گرفته و آن مار را تازیانه خود در راندن شیر قرار داده است.
به نوح علیه السلام عرض کردند: دعا کن تا باران بیاید، قحطى همه جا را گرفته است.
نوح علیه السلام دعا کرد و باران خوبى آمد.
آنها به نوح گفتند: ((تو که این گونه مستجاب الدّعوه هستى، چرا در مورد زن خودت نفرین نمى کنى که مثلاً از خانه ات بیرون رود، و مجازات شود و پشت سر تو، از تو بدگوئى ننماید.))
حضرت نوح علیه السلام در پاسخ فرمود: ((ارزش و ثواب تحمل و صبر با چنین زنى، بهتر از آن است که با نفرین او را به مجازات برسانم.)) (با توجه به اینکه بیرون کردن او مفسده بیشتر داشت، و صلاح این بود که با صبر و تحمل، او را نگهدارى کرد).
هیات رزمندگان اسلام
منبع: کتاب داستان دوستان جلد چهار
بازدیدها: 450