غربت و مظلومیت ائمه بقيع(علیهم السلام)

خانه / اختصاصی هیأت / غربت و مظلومیت ائمه بقيع(علیهم السلام)

در فضيلت بقيع احاديث و روايات متعددى از پيامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل گرديده است از جمله اينکه در حديثى فرمودند:‌”از بقيع هفتاد هزار نفر که صورتشان مانند ماه شب چهارده است محشور خواهند شد و بدون حساب وارد بهشت مى‌شوند

بقیع در زمان رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نیز زیارتگاه بوده و آن حضرت برخی شب‎ها خانه را ترک کرده و تنها به بقیع می‏رفته و در آنجا به راز و نیاز با خدا می‏پرداخته است. برخی دختران آن حضرت و نیز برخی از یاران نزدیکش در بقیع مدفونند؛ کسانی چون عثمان بن مظعون که از صحابی مورد علاقه رسول خدا بود
یکی از پر خاطره‏ ترین مکان‎های مدینه، بقیع است؛ جایی که نخست آن را بقیع الغرقد می ‏نامیدند. «غرقد» نوعی درخت بوده که در گذشته، در محل این قبرستان و یا در کنار آن قرار داشته و محتملا به تدریج با گسترش قبرستان، آن درخت‎ها -که به نظر برخی توتستان بوده – از میان رفته است.

فضيلت بقيع

در فضيلت بقيع احاديث و روايات متعددى از پيامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل گرديده است از جمله اينکه در حديثى فرمودند:‌”از بقيع هفتاد هزار نفر که صورتشان مانند ماه شب چهارده است محشور خواهند شد و بدون حساب وارد بهشت مى‌شوند.”و در حديث ديگر آمده است که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در بقيع حضوريافتند و اهل قبور را بدين‌گونه خطاب مى‌کردند: “درود بر شما، خداوند ما و شما را بيامرزد شما پيشاهنگان ما بوديد و ما هم در پى شما خواهيم آمد.”
حرم ائمه بقيع در کتب تاريخ به عنوان مشهد و حرم اهل بيت(علیه السلام) معروف گرديده است و در اين حرم مطهر قبر چهار تن از ائمه هدي- امام مجتبي، امام سجاد، امام باقر و امام صادق عليهم‌السلام- در کنار هم و به فاصله 2 تا 3 مترى اين قبرها، قبر عباس عموى گرامى رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) قرار گرفته و در کنار آن نيز قبر ديگرى است که متعلق به فاطمه بنت اسد مى‌باشد. قبل از ويرانى ساختمان اين حرم مطهر همه قبور شش‌گانه در زير گنبد و داراى ضريح زيبايى بودند. همچنين مدفن تعدادى از همسران، فرزندان، اقوام و عشيره پيامبر اکرم و جمع کثيرى از صحابه و ياران آن حضرت و تعداد بى‌شمارى از شهدا و علما در اين قبرستان قرار دارند.

پيشينه قبرستان بقيع

بقيع اولين مدفن و مزارى است که به دستور رسول‌اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و به‌وسيله مسلمانان صدراسلام به‌وجودآمده است. در بقيع اولين کسى که از انصار دفن شده اسعدبن زراره و از مهاجرين عثمان بن مظعون مى‌باشد. سمهودى مى‌گويد: پس از فوت ابراهيم فرزند رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) آن حضرت به صحابه فرمودند:‌”ابراهيم رابه سلف ما عثمان لاحق کنيد و در کنار او به خاک بسپاريد.” او مى‌گويد پس از دفن شدن ابراهيم در بقيع، مردم مدينه علاقه‌مند شدند پيکر اقوام و عشيره خود را در آنجا دفن کنند و هر يک از قبايل مدينه درختان و ريشه‌هاى بخشى از بقيع را قطع و زمين آن را براى همين منظور آماده نمودند.

تخريب بقيع

روز هشتم شوال سال 1344هجرى قمرى روزى سياه براى مسلمانان جهان به‌شمار مى‌رود. در اين روزها وهابيان دين‌ناشناس حرم امامان معصوم بقيع را با خاک يکسان کردند. بنابر نقل مورخان آنچنان بقيع خراب گرديد که به تپه‌اى از پاره‌سنگ و پاره‌آجر تبديل شد و از کينه وهابيان به گونه‌اى زير و رو گشت که به منطقه‌اى زلزله زده شباهت پيدا کرد. لازم به ذکر است آفات بزرگ و خطرناک در ميان تمام مذاهب و آئين‌ها کج‌فهمى و تندروى‌ها وبرداشت‌هاى غلط وانحرافى است که به اصطلاح قرائت‌هاى خود ساخته از دين مى‌باشد که از زمان‌هاى مختلف در ميان پيروان همان مذاهب به‌وجود آمده و موجب تضعيف و تفرقه در آن مذهب شده است. يکى از اين نمونه‌هاى بارز انحرافات فکرى و برداشت‌هاى غلط گروه خوارج هستند. از جمله اوصاف آنها که در روايات به آنها اشاره شده، کثرت عبادت و تقيد آنان به نماز و روزه و قرائت قرآن است به‌طورى که عبادت ساير مسلمانان نسبت به عبادت آنها حقير و کم مى‌باشد. ويژگى بعدى آنها اين بود که به‌خاطر غرور و تحجر حاضر نبودند از هيچ ناصحى نصيحت بپذيرند. از ديگر ويژگى خوارج تکفير مسلمانان بود تا جايى که هر مسلمان متعهدى را که با عقيده و تفکرات انحرافى آنان موافق نبود مرتد و خارج از اسلام مى‌دانستند.
پس از گذشت چندين قرن از ظهور خوارج و در آستانه قرن هشتم بود که نمونه‌اى ديگر از اين انحرافات در جامعه اسلامى ظاهر شد و آن ظهور احمدبن تيميه بود که در شام مطالبى را در مسائل اسلامى خلاف مسلمات اسلام و مخالف با فتاواى علما و پيشينيان به شکل‌هاى سخنرانى و مکتوب منتشر کرد. در اين هنگام بود که بسيارى از علما و دانشمندان از شام و مصر و بغداد در مخالفت با نظريات او به ميدان آمده و به نقد عقايد او پرداخته و بر انحراف و ارتداد او فتوا صادر کردند. ابن تيميه پس از چندين بار زندانى شدن در مصر و شام، سرانجام در سال 728 هـ ق در زندان دمشق از دنيا رفت. اوضاع به همين گونه گذشت تا اينکه در قرن يازدهم در شهر نجد حجاز شخصى به نام محمدبن عبدالوهاب ظهور کرد و پس از چهار قرن بار ديگر به ترويج عقايد و افکار ابن تيميه پرداخت. از آنجا که مردم شهر نجد افرادى دور از تمدن و معارف بودند عبدالوهاب در فعاليت خود موفق شد. يکى از مهمترين فتاواى فقهى وهابيان ،حرمت سفر براى زيارت قبور پيامبران و صالحان و حرمت تبرک وتوسل به آنان و ساختن حرم و بارگاه بر قبور آنهاست. بنابراين هرگونه توسل و تبرک جستن به ساحت پيامبران و ائمه معصومين(علیه السلام) اظهار شرک و کفر و بت‌پرستى محسوب و موجب حلال شدن مال و جان چنين افرادى است.

مرحوم آيت‌الله امين عاملى در کتابش پيرامون عقايد وهابيان مى‌نويسد: “اعتقاد وهابيان درباره عموم مسلمانان اين است که مسلمين پس از ايمان به کفر برگشته‌اند و پس از توحيد به شرک گراييده‌اند زيرا آنان در دين بدعت گذاشته‌اند و به‌جهت زيارت و تبرک جستن به انبيا و صالحين به کفر و شرک روى آورده‌اند لذا جنگ با آنان واجب و ريختن خون آنان و تصرف اموالشان بر مسلمانان (وهابيان) حلال است.”جالب اينکه صنعانى وهابى در رساله‌اش با عنوان تطهير الاعتقاد‌به اين حقيقت اعتراف کرده که زيارت مرقدها و آثار اولياى خدا سيره مسلمين بوده است و آنان از زمان‌هاى گذشته اين کار را انجام مى‌دادند.(1)براساس اين افکار غلط و نادرست بود که آنها به هرجا و هر شهر و ديارى که دست مى‌يافتند قبل از هر چيز به تخريب مشاهد شريفه و بقاع متبرکه مى‌پرداختند، کشتار وهابيان در عتبات عاليات صحنه‌اى سياه در تاريخ اسلام است.
در سال 1216 هـ ق اميرسعود با لشکرى بسيار به شهر کربلا حمله‌ور شد و تعداد بيست هزار نفر از اهالى کربلا و زوار کشته شدند، خزانه حرم و تمام تزئينات و جواهرات حرم به تاراج رفتند. همچنين آنان به هنگام تسلط بر طائف و مکه قبور جد و عموى پيامبر، خديجه همسر پيامبر و بسيارى از اماکن مقدسه را ويران کردند. در ماه رمضان 1344 هـ ق وارد مدينه شدند و پس از گذشت چند روز در هشتم شوال گنبد و بارگاه ائمه معصومين(علیه السلام) در بقيع را به‌طورکلى منهدم کردند و از اين حرم و قبور به جز قطعه سنگ‌هايى که در اطراف قبور نصب کردند اثر وعلامتى باقى نماند. به کارگرانى که اين عمل ننگين را انجام دادند مبلغ هزار ريال سعودى دستمزد پرداخت گرديد. در اين ماجرا تنها حرم پيامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) محفوظ ماند و وهابيان در ادامه هتاکى‌هاى خود تصميم داشتند قبر مطهر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) را نيز تخريب کنند اما از بازتاب اين کار در جهان اسلام و برانگيخته شدن احساسات مسلمانان بر ضد خويش ترسيدند و به‌طور موقت از اين عمل منصرف شدند. غارت اموال و طلا و جواهرات خزانه عظيم حرم رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه بقيع يکى ديگر از اعمال شنيع اين گروهک بوده است. (2)
بعضى از نويسندگان و هابى اين مصونيت را اين‌گونه توجيه مى‌کنند: “که ما اين گنبد را به عنوان يکى از گنبدهاى مسجد مى‌شناسيم نه به عنوان گنبد و بارگاه حرم پيامبر والا…” يکى از جهانگردان غربى به نام ميسترکه به فاصله کوتاهى از ويرانى اين حرم بقيع را ديده، ويرانى و خرابى آنجا را اين‌گونه ترسيم مى‌کند: “چون وارد بقيع شدم، آنجا را همانند شهرى ديدم که زلزله شديدى در آن به‌وقوع پيوسته و به ويرانه‌اى تبديل شده است،زيرا در جاى جاى بقيع به جز قطعات سنگ و کلوخ به‌هم ريخته و تيرهاى چوب کهنه چيز ديگرى نمى‌توان ديد. ولى اين ويرانى‌ها و خرابى‌ها در اثر وقوع زلزله و يا حادثه طبيعى بلکه با عزم و اراده انسانها به‌وجود آمده بود و همه آن گنبد و بارگاه‌هاى زيبا و سفيدرنگ که نشانگر قبور فرزندان و ياران پيامبر اسلام بود،‌با خاک يکسان گرديده است.”

پى‌نوشتها:

1- تبديد الظلام، ص 389
2- لمعات الشهاب فى سيره محمدبن عبدالوهاب، ص 108

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *