فرهنگ مهدویت و انتظار چیست؟

بحث در اين موضوع را با اين سؤال آغاز مي‏ کنيم که فرهنگ مهدويت و انتظار چيست؟ و اهدافي که ما با انتقال فرهنگ مهدويت به نسل نو به دنبال تأمين آنها هستيم، کدامند؟ فرهنگ مهدويت قبل از اينکه به نجات و رستگاري بشر در آينده مربوط باشد، به زمان حال و الآن جامعۀ شيعه مربوط است. بدون شک، شيعه بودنِ يک فرد در زمانِ ما، در گرو اعتقاد و التزام به امامت امام زمان (عليه السلام) است زيرا در آموزه ‏هاي شيعي آمده است که در هر عصري، امامي از طرف خداوند براي مردم تعيين شده و ايمان و اسلام فرد، جز به شناخت او و اقرار و التزام به امامتش، پذيرفته نخواهد بود. و بدون اين امر، رهايي از پيآمدهاي مرگ، به سان مرگ در دوران جاهليت، ممکن نيست. پس بايد به فرزندانمان بياموزيم «مهدي» کيست؟ و چه نقشي در زندگي ما دارد؟ فرزندانمان بايد بدانند مهدي (عليه السلام) امامي است که خداوند براي بشريت تعيين کرده و سعادت اخروي آنها در گرو اعتقاد و التزام به امامت اوست.

فرهنگ مهدویت و انتظار چیست؟

امام زمان
امام زمان
مقدمه

انتقال فرهنگ مهدويت به نسل نو و کساني که آشنايي کمتري با امام عصر، حضرت مهدي (عجّل الله تعالي فرجه الشريف) دارند، کار بسيار سخت و در عين حال، باظرافتي است و کمترين کج­سليقگي در آن، باعث وازدگي از اين فرهنگ خواهد شد. زيرا فرهنگ مهدويت، فرهنگ ارزش ­ها و همان فرهنگ دين است و همان­طور که انتقال ارزش­ هاي ديني بدون ظرافت­ هاي خاص خود، ممکن نيست، انتقال فرهنگ مهدويت به نسل نو و تربيت آنها به عنوان نو منتظران ظهور حضرت (عليه السلام) نيز، بدون شيوه‏ هاي خاص خود ممکن نخواهد بود.

 

اولین هدف

سعادتمند شدن فرزندانمان در آخرت است. زيرا سعادت اخروي نسل نو، با اعتقاد به امامت امامي که الآن در غيبت بوده و دسترسي به او براي ما ممکن نيست، گره خورده است.

 

دومین هدف

تربيت زمينه ­سازان ظهور است.  بدون ترديد ظهور امام زمان (عجّل الله تعالي فرجه الشريف) مرهون زمينه ­سازي و آمادگي عمومي مردم جهت پذيرش امر ظهور است. مردمِ معقتد به امام زمان (عليه السلام)، بايد زمينه را براي ظهور آن حضرت فراهم کنند و اين امر، به شناساندن وضعيت مطلوب و ايده ­آل، به جهانيان ممکن خواهد بود. زيرا اگر جامعۀ بشري وضعيت مطلوب و حيات برتري را که در جامعۀ مهدوي به مردم وعده داده شده است، بشناسند، زودتر از مکاتب ديگر مأيوس شده و مشتاق تحقّق جامعۀ آرماني مهدوي مي‏شوند.

 

سومین هدف

يکي از اصلي ‏ترين اهداف انتقال فرهنگ مهدويت به نسل نو، شناساندن کاستي‏ هاي وضعيت موجود به آنها و جلوگيري از رضايت به حال کنوني جامعه است.

نسل نو بعد از شناخت کاستي ‏هاي وضعيت موجود، تلاش مي‏کند تا وضعيت ايده­ آل بشري را براي جهانيان تبيين نمايد و تبيين وضعيت ايده­ آل براي جهانيان باعث پيدايش شوق و رغبت در آنها نسبت به تحقّق چنين وضعيت خواهد شد و پيدايش اين اشتياق جهاني، يکي از مقدّمات ظهور صاحب الزّمان، مهدي موعود (عجّل الله تعالي فرجه الشريف) است.

در غير اين صورت امام مهدي (عليه السلام) مي ‏بايست بيشتر از نيمي از مردم جهان را سرکوب نمايد. و چنين امري با هدف ظهور آن حضرت همخواني ندارد.

 

چهارمین هدف

همسان ­سازي شخصيت آنها با ايده­ آل ­هاي جامعۀ آرمانيست. نسل نو با شناخت شاخص‏ هاي انسان عصر مهدوي، تلاش مي‏کند خود را با اين شاخص ‏ها هماهنگ و با انسان­ هاي عصر ظهور همگون نمايد و اين، همان چيزي است که امروزه از آن به عنوان تربيت مدير و نيروي انساني ياد مي‏ شود.

بدون شک ياران حضرت مهدي (عليه السلام) و مديران حکومت آن حضرت، از بين همين منتظران ظهور خواهند بود، بنابراين لازم است نسل نو، هماهنگ با شاخص‏ هاي انسان عصر مهدوي تربيت شود زيرا در غير اين صورت هرگز ظهوري رخ نخواهد داد.

 

شناسایی نسل نو با وضعیت ایده آل در جامعه مهدوی

نسل نو بايد وضعيت ايده­ آلي را که در جامعۀ مهدوي تحقّق خواهد يافت، بشناسد، تا بتواند جايگاه و وضعيت موجود را مورد نقد و بررسي قرار دهد. زيرا کسي که وضعيت ايده­ آل را نشناسد، کاستي ‏هاي وضعيت موجود را نيز نخواهد شناخت و در اين صورت، چه بسا ممکن است مانند آن با اصطلاح انديشمند آمريکايي، وضعيت موجود را بهترين وضعيتي بداند که براي بشريت دست يافتني است.

 

چگونه مي ‏توان فضا را فضاي تربيت مهدوي نمود؟

 

مرحله اول

بايد در منزل فضاي تربيت مهدوي حاکم باشد يعني فرزندانمان بايد پايبندي به ارزش­هاي انتظار را در خانه لمس کنند در غير اين صورت، ارزش ­هاي انتظار به درستي به او منتقل نخواهد شد. همانطور که فرهنگ مسواک زدن هنگام خواب بدون پايبندي والدين به اين امر، به درستي به بچه منتقل نمي ‏شود، فرهنگ انتظار نيز در وجود کودک بدون پايبندي والدين به لوازم اين فرهنگ، شکوفا نخواهد شد.

 

مرحله دوم

فضا هاي آموزشي و در نگاه کلان ‏تر، فضاي جامعه است. فضا هاي آموزشي اعم از مراکز نگهداري کودکان و دبستان­ها و مدارس راهنمايي و دبيرستان ­ها و حتّي دانشگاه ‏ها بايد عطر و بوي فرهنگ مهدويت داشته باشند تا هر کسي که در اين فضاها قرار مي‏گيرد، معطّر به اين عطر گردد. و اگر فضاهاي آموزشي ما با فضاي منزل هماهنگ نباشد، اثرات مثبت فضاي منزل را نيز از بين خواهد برد.

و مهم­ ترين مسئله‏ اي که در اين مرحله قابل دقّت و تأمّل است، مسئله لزوم هماهنگي نظام آموزشي با نظام ارزشي است. متون آموزشي مراکز علمي، بايد با فرهنگ مهدويت همخواني داشته باشد. در غير اين صورت تربيت هم ­سو با فرهنگ مهدويت، بسيار سخت و بلکه غيرممکن خواهد بود.

 

مرحله سوم

فضاي جامعه است. جامعه ‏اي که در انتظار حکومت مهدي (عليه السلام) است با جوامع ديگر تفاوت بسياري دارد. در اين جامعه ارزش­ هاي انتظار و ويژگي ‏هاي عصر ظهور به فراواني يافت مي‏شود. حال اگر فضاي حاکم بر جامعه، فضاي فرهنگ انتظار نباشد، تربيت نسل نو و آشنا کردن آنها با فرهنگ انتظار در اين فضا، بسيار مشکل خواهد بود.

 

 

مسئلۀ ديگري که در انتقال فرهنگ انتظار حائز اهميت است، مسئلۀ توجّه به مخاطب است. مسلماً مخاطبان گفتمان مهدويت و فرهنگ انتظار به گروه ­هاي مختلف سني و علمي تقسيم مي ‏شوند.

 

 گروه اول

کودکان هستند. که انتقال فرهنگ مهدويت و انتظار به آنها، تنها به روش عملي ممکن است. زيرا نمي‏ توان براي تفهيم فرهنگ مهدويت به کودک، از استدلال کمک گرفت بنابراين براي آشنا کردن کودکان با فرهنگ انتظار کافيست فضاي منزل و مدرسه، به فضاي انتظار و ارزش ­هاي آن تبديل شود.

مسئلۀ ديگري که در انتقال فرهنگ مهدويت به کودکان اهميت دارد، گره زدن اين فرهنگ با علايق کودکانه است.

مثلاً کودکان به عيدي گرفتن و قصّه، علاقه زيادي دارند. در انتقال فرهنگ مهدويت مي ‏توان از همين علاقۀ کودک استفاده کرده و اين فرهنگ را در قالب قصّه ‏هاي جذّاب کودکانه به او منتقل نمود و يا مي ‏توان به مناسبت ­هاي مختلفي مثل روز نيمۀ شعبان يا روز به امامت رسيدن امام مهدي (عليه السلام)، به کودکان عيدي و هديه داد و البته عيدي و هديه ‏اي که در اين روز به کودک داده مي ‏شود، بايد حداقل با هدايايي که کودک به مناسبت ­هاي ديگر دريافت مي‏کند، هم ­سنگ و هم­ شأن باشد. و به عبارت ديگر بايد کاري کرد که کودک به انتظار آمدن اين روزها لحظه ­شماري کند.

 

گروه دوم

نوجوانان و جوانان هستند که مي ‏توان با تهيه درس­ نامه ‏هاي مهدويت که متناسب با اين سن و سال است و همچنين رمان­هاي جذّاب با اقتباس از فرهنگ مهدويت، و فيلم و مانند اين امور، آنها را با فرهنگ مهدويت آشنا کرد. و عمده‏ ترين چالش، در انتقال فرهنگ انتظار به اين گروه، ايجاد نياز در آنهاست. ما بايد در برخورد با اين گروه سني، پرسش ­هايي را که تنها گفتمان مهدويت جواب­ گوي آنهاست، در ذهن آنها ايجاد کنيم و سپس از آنها بخواهيم جواب آنها را پيدا کنند و خود ما نيز در رسيدن به پاسخ­ هاي درست، آنها را ياري کنيم.

 

گروه سوم

فرهيختگان جامعه هستند. اين گروه به دليل مطالعات که دربارۀ آخرالزّمان و آيندۀ بشريت دارند، با چالش هايي در زمينۀ مهدويت مواجه هستند. در انتقال فرهنگ مهدويت به اين گروه، کافيست اين چالش ‏ها را برطرف کنيم و اين مهم با نوشتن کتاب­ ها و مقالات علمي و مدّ نظر قراردادن سؤال ­ها و شبهات جديدي که در عرصۀ مهدويت و آخرالزّمان مطرح شده، حاصل مي‏ شود.

 

منبع: سایت سازمان تبلیغات اسلامی

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *