مدافع حرمی که اسم بچه‌هایش را از شناسنامه پاک کرد

مدافع حرمی که اسم بچه‌هایش را از شناسنامه پاک کرد

خانه / پیشنهاد ویژه / مدافع حرمی که اسم بچه‌هایش را از شناسنامه پاک کرد

همسر شهید مهدی قاضی‌خانی می‌گوید: ببینید این چه عشقی است؟! هر پدری فرزندش را که همه وجودش است و هر چقدر هم بد باشد می‌گوید فرزند من است، حالا به جایگاهی می‌رسد که برای جهاد در راه خدا منکر وجود بچه‌هایش می‌شود.

مدافع حرمی که اسم بچه‌هایش را از شناسنامه پاک کرد

پایگاه اطلاع رسانی هیات به نقل از فارس، مهدی قاضی‌خانی سال ۹۴ از شهرستان قرچک برای دفاع از حرم حضرت زینب(سلام الله علیها) عازم سوریه شد و در ۹ آذر همین سال حین مبارزه با تروریست‌های تکفیری به شهادت رسید و پیکرش در قطعه شهدا امامزاده بی‌بی زبیده همین شهرستان به خاک سپرده شد. فاطمه قاضی‌خانی همسر این شهید عزیز در برشی از خاطراتش اینگونه عشق همسر راه به خدا توصیف می‌کند:

مدافع حرمی که اسم بچه‌هایش را از شناسنامه پاک کرد 
مدافع حرمی که اسم بچه‌هایش را از شناسنامه پاک کرد 

مهدی بسیار اهل شوخی بود و گاهی جلوی عمه‌اش مرا می‌بوسید. مادرش می‌گفت: این کارها چیه خجالت بکش، عمه‌ات نشسته! آقا مهدی هم می‌گفت مگه چیه مادر من؟ باید همه بفهمند من زنم را دوست دارم.

ما کرد هستیم و به زبان کردی بیان بعضی جملات خیلی مشکل است. مثلا بخواهی بگویی دوستت دارم به زبان کردی خیلی سخته. گاهی به خنده می‌گفت: به کردی بگو دوستت دارم ببینم بلدی یا نه؟ بعد به این نتیجه می‌رسیدیم که خیلی خوبه فارسی حرف می‌زنیم. (می‌خندد)

برایش شعر می‌خواندم و بیشتر هم این بیت را زمزمه می‌کردم: صبر ایوب زمان صبر منه/ خونه بی‌تو خونه نیست قبر منه

شب‌ها زودتر بچه‌ها را می‌خواباندم و دو تایی بیدار بودیم و میوه می‌خوردیم و با هم صحبت می‌کردیم. بعد یهو وسط حرفش می‌گفت: خانم! اگر شهید شدم به من افتخار کن. می‌گفتم: وا به چی افتخار کنم؟! به این که شوهر ندارم؟ می‌گفت: نه به این افتخار کن که من همه را دوست دارم و به خاطر همه مردم می‌روم، اگر نروم دشمن داخل خاک ما می‌آید. پیش از ما هم شهدا نمی‌رفتند، الان ما نمی‌توانستیم در امنیت و آرامش زندگی کنیم.

خیلی دوست داشت جزو مدافعین حرم اعزام شود، اما گفته بودند چون سه فرزند دارد نمی‌شود. او هم شناسنامه را طوری کپی کرد که مشخص نشود سه تا بچه دارد. ببینید چه عشقی است، یکی که فرزندش را که همه وجودش است و هر چقدر هم بد باشد می‌گوید فرزند من است برای جهاد در راه خدا منکر وجودش می‌شود.

مطمئن بودم آقا مهدی شهید نمی‌شود از بس زرنگ بود. تصمیم داشت برگردد و زمین کشاورزی‌اش را رونق بدهد. او برای نیامدن نرفته بود؛ رفته بود برای دفاع.

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *