هادی ذوالفقاری» شهید چند ماه قبل است در عراق… طلبه بوده و البته جانباز فتنه ۸۸… در وصیتنامهاش نوشته بود «از برادرانم میخواهم که غیر حرف آقا حرف کس دیگری را گوش ندهند. جهان در حال تحول است، دنیا دیگر طبیعی نیست…»
همان که روی جیب لباسش، دقیقاً سمت قلب، عکس اماماش، آقای خامنهای خودنمایی میکرد.. اغلب عکسهایش شهادت میدهد و اعتراف خانوادهاش…
شهید ذوالفقاری از چهار سال پیش فراگیری دروس حوزوی را در حوزه نجف آغاز کرد و پس از بروز تحولات عراق و بسیج نیروهای مردمی برای دفاع از عتبات عالیات به ویژه سامرا و حرمین عسگریین، به عضویت سازمان بدر عراق درآمد.
او در وصیتنامهاش درمورد محل دفنش چنین نوشته:
«این جانب محمدهادی ذوالفقاری وصیت میکنم که من را در ایران دفن نکنند و اگر شد ببرند امام رضا علیهالسلام طواف بدهند و برگردانند و همینطور که در نجف و سامرا و کربلا و کاظمین طواف بدهند و در وادیالسلام دفن کنند و دوست دارم نزدیک امام باشد و تمام مستحبات انجام شود و در داخل دور قبر من سیاهی بزنند و دستمال گریه مشکی و غیره مثل تربت بگذارند. داخل قبر من مثل حسینیه شود و اگر شد جایی که سرم میخورد به سنگ لحد یک اسم حضرت زهرا(سلام الله علیها) بگذارند که اگر سرم خورد به آن سنگ آخ نگویم و بگویم یا زهرا(سلام الله علیها).
بالای سر من روضه و سینهزنی بگیرند و موقع دفن من پرچم بالای قبرم قرار بگیرد و در زیر پرچم من را دفن کنید و زیاد یا حسین(علیه السلام) بگویید و برای من مجلس عزا نگیرید چون من به چیزی که میخواستم رسیدم و برای امام حسین و حضرت زهرا مجلس بگیرید و گریه کنید و رو به قبله صحیح دفن کنید چون قبله در نجف اختلاف دارد و روی سنگ قبرم اسم من را نزنید و بنویسید که اینجا قبر یک آدم گناهکار است یعنی العبد الحقیر و المذنب و یا مثل این؛ پیراهن مشکی هم بگذارید داخل قبر…» همین هم شد، نزدیک حرم امیرالمؤمنین دفن شد… شهیدی که وصیت نامهاش با «بسم رب الزهرا» آغاز شده بود…
بازدیدها: 1