موضعگیری‌های‌ ‌حضرت‌ امام‌ خمینی(رحمة الله علیه) در جریان‌ تسخیر لانه‌‌ جاسوسی

خانه / مطالب و رویدادها / موضعگیری‌های‌ ‌حضرت‌ امام‌ خمینی(رحمة الله علیه) در جریان‌ تسخیر لانه‌‌ جاسوسی

امام‌ به‌ دنبال‌ پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ و در ماه‌های‌ منتهی‌ به‌ تصرف‌ سفارت‌، همچنان‌مواضع‌ ضد آمریكایی‌ خود را حفظ‌ كرده‌ و به‌ تشریح‌ علل‌ مخالفت‌ خود با آمریكامی‌پرداختند

بی‌شك‌ نقش‌ كلیدی‌ و محوری‌ حضرت‌ امام‌ خمینی(رحمة الله علیه) در جریان‌ تسخیر لانه‌‌ جاسوسی ‌آمریكا در تهران‌، اولین‌ مساله‌ای‌ است‌ كه‌ باید در جریان‌ بررسی‌ وضعیت‌ و مواضع ‌نیروهای‌ موجود در جریان‌ تسخیر، مورد بررسی‌ قرار گیرد. حضرت‌ امام‌ خمینی(رحمة الله علیه) از آغاز نهضت‌ اسلامی‌، به‌طور علنی‌ از سال‌ 1341 ه.ش‌ كه‌ با مخالفت‌ با لایحه‌‌ انجمن‌های ‌ایالتی‌ و ولایتی‌ جلوه‌ای‌ دیگر یافت‌، همیشه‌ شاه‌ سابق‌ را به‌ عنوان‌ نوكر و دست‌ نشانده‌ ‌آمریكا و عامل‌ اجرای‌ خواسته‌های‌ آنها در كشور، مورد حمله‌ قرار می‌داد. اوج‌ این‌ مساله ‌را در جریان‌ تصویب‌ قانون‌ كاپیتولاسیون‌ شاهد بودیم‌.
بر اساس‌ این‌ قانون‌، كلیه‌‌ افراد ارتش‌ آمریكا و وابستگان‌ آنان‌ كه‌ در ایران‌ اقامت‌داشتند، در برابر قوانین‌ ایران‌ از مصونیت‌ كامل‌ دیپلماتیك‌ برخوردار بوده‌ و در صورت‌ارتكاب‌ جرم‌، از شمول‌ قوانین‌ ایران‌ معاف‌ بودند و دادگاه‌های‌ ایران‌ حق‌ بازخواست‌ آنان ‌را نداشتند.                                                                                                                                        untitled-3
این‌ قانون‌، واكنش‌ فوری‌ حضرت‌ امام‌ (رحمة الله علیه) را در پی‌ داشت‌، ایشان‌ در سخنانی‌فرمودند:
«عظمت‌ ایران‌ از بین‌ رفت‌، استقلال‌ از دست‌ رفت‌، عزت‌ ما پایكوب‌ شد. مگر مامستعمره‌ هستیم‌؟ مگر ایران‌ در اشغال‌ آمریكاست‌؟… می‌دانید مجلس‌ به‌پیشنهاد دولت‌ سند بردگی‌ ملت‌ ایران‌ را امضا كرد؟ اقرار به‌ مستعمره‌ بودن‌ ایران‌نمود».
روند مبارزه‌‌ امام‌ با رژیم‌ شاهنشاهی‌ در سال‌های‌ بعد و تا پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌،در بهمن‌ 1357 ه.ش‌، نیز مانند گذشته‌ از این‌ خط‌ مشی‌ پیروی‌ می‌كرد. به‌ گونه‌ای‌ كه‌ایشان‌ در كنار مخالفت‌ با شاه‌ و سیاست‌های‌ عقب‌ افتاده‌ وی‌، با دولت‌ آمریكا، به‌ عنوان‌بزرگترین‌ عامل‌ خارجی‌ حمایت‌ از شاه‌ و محرك‌ وی‌، نیز به‌ شدت‌ مبارزه‌ می‌كردند.بنابراین‌، تأیید حركت‌ مردمی‌ ـ دانشجویی‌ تسخیر لانه‌ی‌ جاسوسی‌ در تهران‌ از سوی ‌امام‌ راحل‌، قابل‌ پیش‌ بینی‌ بوده‌ است‌. زیرا چنین‌ حركتی‌ موجب‌ شد تا علاوه‌ بر استبداد(شاه‌ و رژیم‌ او)، ریشه‌ی‌ استعمار (آمریكا) نیز از كشور كنده‌ شود. با توجه‌ به‌ همین‌ مساله‌، می‌توان‌ دریافت‌ كه‌ چرا امام‌ تسخیر لانه‌‌ جاسوسی‌ را انقلابی‌ بزرگتر از انقلاب‌اول‌ دانسته‌اند.
امام‌ به‌ دنبال‌ پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ و در ماه‌های‌ منتهی‌ به‌ تصرف‌ سفارت‌، همچنان‌مواضع‌ ضد آمریكایی‌ خود را حفظ‌ كرده‌ و به‌ تشریح‌ علل‌ مخالفت‌ خود با آمریكامی‌پرداختند. حجة‌الاسلام‌ محتشمی‌ پور در این‌ باره‌ می‌گوید:
«حضرت‌ امام‌ در اردیبهشت‌ 58 در مصاحبه‌ با روزنامه‌ی‌ «لوموند» فرمودند:امپریالیسم‌ آمریكا بزرگترین‌ خطر است‌. عمال‌ آمریكا در جریان‌ این‌ روزها، خود را پشت‌ سر سازمان‌ مذهبی‌ دروغین‌ پنهان‌ كرده‌اند…وزیر خارجه‌‌ آمریكا ازصدور حكم‌ اعدام‌ برای‌ شاه‌ سابق‌ و برخی‌ دست‌ اندركاران‌ رژیم‌ سلطنتی‌ شاه‌،اظهار تاسف‌ كرد. از طرف‌ دیگر، سنای‌ آمریكا به‌ اتفاق آرا اعدام‌هایی‌ را كه‌ درایران‌ انجام‌ شده‌ بود، محكوم‌ كرد. این‌ وقایع‌ در اردیبهشت‌ سال‌ 58 رخ‌ داد، یعنی‌هنگامی‌ كه‌ هنوز بیش‌ از سه‌ ماه‌ از حكومت‌ جمهوری‌ اسلامی‌ در ایران‌ نگذشته‌بود. امام‌، بلافاصله‌، با آمریكا شدیداً مخالفت‌ كردند و اظهار فرمودند، آمریكا اگراز اعدام‌ هویداها اظهار تاسف‌ نكند، از نوكرهایش‌ پشتیبانی‌ نكرده‌ است‌. ما توقع‌ نداریم‌ ابرقدرت‌ها كه‌ دستشان‌ از ایران‌ كوتاه‌ شده‌، از ما تشكر كنند.»
موضعگیری‌های‌ امام‌ در مقابل‌ آمریكا صریح‌ و قاطع‌ بود و در تقابل‌ با دیدگاه‌های‌ دولت‌ موقت‌ قرار می‌گرفت‌. مقامات‌ این‌ دولت‌ طرف‌دار مماشات‌ و روابط‌ دیپلماتیك‌حسنه‌ با این‌ كشور بودند. از سوی‌ دیگر، دانشجویان‌ پیرو خط‌ امام‌، كه‌ از مماشات‌ و عدم‌ موضعگیری‌ انقلابی‌ دولت‌ موقت‌ نگران‌ بودند، تلاش‌ می‌كردند تا با پیروی‌ ازدیدگاه‌های‌ حضرت‌ امام‌ (رحمة الله علیه)، در تحولات‌ جامعه‌ی‌ آن‌ روز ایران‌ نقش‌ كلیدی‌ و اساسی‌را ایفا كنند. این‌ مسائل‌ در دنباله‌ی‌ این‌ فصل‌ و هنگام‌ بررسی‌ مواضع‌ دانشجویان‌ پیروخط‌ امام‌ و دولت‌ موقت‌ بررسی‌ خواهد شد. در این‌ میان‌، آنچه‌ كه‌ دانشجویان‌ پیرو خط‌امام‌ را در مورد اشغال‌ یا عدم‌ اشغال‌ لانه‌ی‌ جاسوسی‌ مردد كرده‌ بود، ناآگاهی‌ از موضع‌حضرت‌ امام‌ بود.
این‌ مشكل‌ نیز با استفاده‌ از نظرات‌ حجة‌الاسلام‌ والمسلمین‌ موسوی‌ خوئینی‌ها حل‌شد. موسوی‌ خوئینی‌ها به‌ دانشجویان‌ اطمینان‌ داد كه‌ امام‌ از این‌ كار پشتیبانی‌ می‌كند.
وی‌ در این‌ باره‌ می‌گوید: «دانشجویان‌ پرسیدند كه‌ به‌ نظر شما حضرت‌ امام‌ با چنین‌اقدامی‌ موافق‌ خواهند بود یا نه‌؟ بنده‌ در ضمن‌ تحلیل‌ كوتاهی‌، چنین‌ نتیجه‌ گرفتم‌ كه‌ایشان‌ قطعاً موافق‌ خواهند بود.»
میردامادی‌، از دانشجویان‌ پیرو خط‌ امام‌، در این‌ مورد می‌گوید: «آقای‌ خوئینی‌ها می‌گفتند، ما از مجموعه‌ی‌ نظرات‌ امام‌ این‌طور درك‌ می‌كنیم‌ كه‌ امام‌ مخالفتی‌ ـ قاعدتاًـنباید داشته‌ باشند، اما اگر از ایشان‌ سؤال‌ شود، احتمالاً به‌ دلیل‌ محظوراتی‌، نتوانند اعلام‌موافقت‌ كنند و احتیاج‌ به‌ سؤال‌ نیست‌.»                                                                                    untitled-4
اما یك‌ حركت‌ هوشمندانه‌ دیگر از جانب‌ امام‌، باعث‌ شد تا آنان‌ برای‌ انجام‌ این‌ كار مطمئن‌ شوند. حجة‌الاسلام‌ محتشمی‌ پور در این‌ باره‌ می‌گوید:
«حضرت‌ امام‌ در تاریخ‌ 10 آبان‌ 1358، پیامی‌ به‌ ملت‌ ایران‌ دادند كه‌ سرآغازحركتی‌ نوین‌ برای‌ دانشجویان‌ مسلمان‌ شد، و این‌ آگاهان‌ جامعه‌ پیام‌ را دریافت‌ كردند و به‌ آن‌ جامه‌ی‌ عمل‌ پوشانیدند. امام‌ در بخشی‌ از آن‌ پیام‌ فرمودند: بردانش‌آموزان‌، دانشگاهیان‌ و محصلین‌ علوم‌ دینیه‌ است‌ كه‌ با قدرت‌ تمام‌،حملات‌ خود را علیه‌ آمریكا و اسرائیل‌ گسترش‌ داده‌ و آمریكا را وادار به‌ استرداداین‌ شاه‌ مخلوع‌ جنایتكار نمایند و این‌ توطئه‌ی‌ بزرگ‌ را بار دیگر، شدیداً محكوم‌كنند.»
پیام‌ امام‌ كه‌ با انتشار خبر ملاقات‌ بازرگان‌ ـ رئیس‌ دولت‌ موقت‌ ـ با برژینسكی‌ ـ مشاورامنیت‌ ملی‌ كارتر ـ همزمان‌ شده‌ بود، از جانب‌ نیروهای‌ انقلابی‌ به‌ مانند پیامی‌ آشكاربرای‌ انجام‌ كاری‌ انقلابی‌ و قاطع‌ تلقی‌ شد. محسن‌ میردامادی‌ در این‌ مورد می‌گوید:
«فكر می‌كنم‌ دو سه‌ روز قبل‌ از 13 آبان‌، امام‌ پیامی‌ دادند كه‌ ـ در آن‌ پیام‌ ـ چنین‌ جمله‌ای‌ گفتند كه بر دانشجویان‌ و دانش‌آموزان‌ و طلاب‌ علوم‌ دینی‌ است‌ كه ‌حملات‌ خود را علیه‌ آمریكا گسترش‌ دهند و خواهان‌ استرداد شاه‌ مخلوع‌ شوند.ما ابتدا تصورمان‌ این‌ بود كه‌ موضوع‌ به‌ امام‌ گفته‌ شده‌ و امام‌ این‌طور نظرشان‌ رابیان‌ كرده‌اند، ولی‌ بعداً كه‌ تحقیق‌ كردیم‌، مشخص‌ شد كه‌ این‌طور نبوده ‌است‌ وامام‌ از مساله‌ مطلع‌ نبوده‌اند. به‌ هر حال‌، این‌ پیام‌ ما را مطمئن‌تر كرد كه‌ اگر اینكاررا بكنیم‌، در تعارض‌ با دیدگاه‌ها و خواسته‌های‌ امام‌ نیست‌ و وقتی‌ هم‌ كه‌ اقدام‌ شد حضرت‌ امام‌ حمایت‌ كردند.
در نهایت‌، همانطور كه‌ انتظار می‌رفت‌، حضرت‌ امام‌ (رحمة الله علیه) اصل‌ حركت‌ را تاییدكرده‌ و با واسطه‌ شدن‌ مرحوم‌ حاج‌ احمدآقا خمینی‌ به‌ دانشجویان‌ می‌گویند كه‌«خوب‌ جایی‌ را گرفته‌اید، محكم‌ نگهدارید.»
حجة‌الاسلام‌ محتشمی‌ پور در این‌ باره‌ می‌گوید: «امام‌ مهر تایید بر عملكرد دانشجویان ‌پیرو خط‌ امام‌ زدند و خوشحال‌ شدند كه‌ پیامی‌ را كه‌ سه‌ روز قبل‌ داده‌ بودند، دانشجویان‌ و روحانیون‌ آگاه‌ دریافت‌ كرده‌اند و به‌ مرحله‌‌ عمل‌ گذاشته‌اند.»
مرحوم‌ حاج‌ احمدآقا نیز در مورد عملكرد حضرت‌ امام‌ می‌گویند: «امام‌ خمینی‌ (رحمة الله علیه)،به‌ عنوان‌ رهبر انقلاب‌، نخستین‌ كسی‌ بود كه‌ از اقدام‌ شجاعانه‌‌ دانشجویان‌ حمایت‌ كردو عمل‌ آنان‌ را واكنش‌ طبیعی‌ ملت‌ در مقابل‌ جنایات‌ بی‌شمار آمریكا دانست‌.»
در این‌ میان‌، تضاد دیدگاه‌ سازش‌كار دولت‌ موقت‌ و مواضع‌ انقلابی‌ و ضداستكباری ‌حضرت‌ امام‌ به‌ اوج‌ رسید. امام‌ كه‌ تا آن‌ زمان‌ دیدگاه‌های‌ میانه‌رو و لیبرال‌ دولت‌ موقت‌ را تحمل‌ كرده‌ بودند، در جریان‌ اشغال‌ لانه‌ جاسوسی‌، به‌ شدت‌ در برابر دولت‌ موقت‌ موضعگیری‌ كردند. این‌ مسایل‌ در بخش‌ بعدی‌ كه‌ به‌ بررسی‌ عملكرد دولت‌ موقت‌ اختصاص‌ دارد، بررسی‌ می‌شود تا روشن‌ شود كه‌ این‌ تضاد از كجا ریشه‌ می‌گرفت‌. اما بررسی‌ مواضع‌ امام‌ در برابر دولت‌ موقت‌ خواندنی‌ و عبرت‌آموز است‌.                                                                               untitled-5
مرحوم‌ حاج‌احمد آقا خمینی‌ در این‌ باره‌ می‌گوید:
«آقای‌ مهندس‌ بازرگان‌، فردای‌ آن‌ روز (تسخیر سفارت‌) از نخست‌ وزیری‌ دولت‌ موقت‌ استعفا داد و استعفای‌ ایشان‌، علی‌رغم‌ وساطت‌ عده‌ای‌ سریعاً از سوی‌امام‌، مورد قبول‌ قرار گرفت‌ و مسؤولیت‌ اداره‌‌ كشور به‌ شورای‌ انقلاب‌ محول‌شد….ما همه‌ شاهد بودیم‌ كه‌، چگونه‌ جمعی‌ به‌ دست‌ و پا افتاده‌ بودند تا امام‌ رامتقاعد كنند كه‌ استعفا را نپذیرد و نتیجتاً، دولت‌ موقت‌ با تایید مجدد و قوت‌بیشتری‌ وارد صحنه‌ شود و كنترل‌ اوضاع‌ را به‌ نفع‌ جریانی‌ كه‌ مدت‌ها برای‌ آن ‌سرمایه‌ گذاری‌ كرده‌ بودند، دوباره‌ به‌ دست‌ گیرند. اما امام‌ هوشیارتر از آن‌ بودندكه‌ این‌گونه‌ حركت‌ها در ایشان‌ تاثیر كند.»
حجة‌الاسلام‌ موسوی‌ خوئینی‌ها نیز بیگانگی‌ دولت‌ موقت‌ با آرمان‌های‌ انقلاب‌ را ـكه‌ در جریان‌ تسخیر لانه‌‌ جاسوسی‌ و استعفای‌ دولت‌ بازرگان‌، به‌ اوج‌ خود رسیده‌ بود ـاز قول‌ امام‌ این ‌گونه‌ تشریح‌ می‌كند:
«مطالب‌ دیگری‌ پیش‌ آمد، كه‌ در آن‌ رابطه‌ نیز از حضرت‌ امام‌ (رحمة الله علیه) كسب‌ تكلیف‌كردیم‌. البته‌ این‌بار، حضوری‌ و با چند تن‌ از برادران‌ دانشجو. قضیه‌ این‌ بود كه‌پس‌ از تسخیر لانه‌، دولت‌ موقت‌ به‌ عنوان‌ اعتراض‌ به‌ این‌ اقدام‌ استعفا نمود و گویا با این‌ تصور كه‌ امام‌ (رحمة الله علیه) استعفا را نمی‌پذیرند و دانشجویان‌ را وادار به‌خروج‌ از لانه‌ می‌كنند. و درپی‌ انتقادهای‌ وسیع‌ كه‌ چرا دو تن‌ از اعضای‌ دولت‌موقت‌ در الجزیره‌ با برژینسكی‌، مشاور امنیت‌ ملی‌ دولت‌ «كارتر» ملاقات‌كرده‌اند، توضیحاتی‌ از طرف‌ رئیس‌ دولت‌ موقت‌ ارائه‌ شد كه‌ در مجموع‌ برای‌چگونگی‌ موضعگیری‌ دانشجویان‌ در برابر استعفا و آن‌ توضیحات‌، بنده‌ با چند نفر از برادران‌ از جمله‌ آقایان‌ میردامادی‌ و اصغرزاده‌ و گویا سیف‌اللهی‌، خدمت‌حضرت‌ امام‌ (رحمة الله علیه) در قم‌ رسیدیم‌ كه‌ پس‌ از گفت‌وگو و سؤال‌هایی‌ كه‌ برای‌ ما مطرح‌ بود و شنیدن‌ پاسخ‌های‌ ایشان‌، ضمن‌ اینكه‌ حضرت‌ امام‌ (رحمة الله علیه) پس‌ ازمصاحبه‌ی‌ رئیس‌ دولت‌ موقت‌ و توضیحاتی‌ كه‌ در توجیه‌ ملاقات‌ خود با برژینسكی‌ داده‌ بود، ناراحت‌ به‌ نظر می‌رسیدند، دستور فرمودند كه‌ دانشجویان‌ موضعگیری‌ كنند و نكاتی‌ را نیز متذكر شدند كه‌ در بیانیه‌ی‌ دانشجویان‌ ذكر شود.گفتنی‌ است‌ كه‌ بنده‌ تا آن‌ روز هیچ‌گاه‌ چهره‌‌ مبارك‌ امام‌ (رحمة الله علیه) را بر اثر ناراحتی‌،تا آن‌ حد برافروخته‌ ندیده‌ بودم‌.»
حجة‌الاسلام‌ محتشمی پور‌ نیز به‌ نقش‌ محوری‌ و حساس‌ امام‌ در جریان‌ اشغال‌ لانه‌ی‌جاسوسی‌ اشاره‌ای‌ روشن‌ دارد و همان‌گونه‌ كه‌ اشاره‌ می‌كند، بدون‌ تایید حضرت‌ امام‌،بسط‌ و گسترش‌ چنین‌ حركتی‌ محال‌ بود:
«به‌ جرات‌ می‌توان‌ گفت‌ كه‌ تا پیش‌ از مشخص‌ شدن‌ نظر حضرت‌ امام‌ و حمایت ‌علنی‌ و رسمی‌ ایشان‌، حتی‌ یك‌ نفر هم‌، جریان‌ تسخیر لانه‌‌ جاسوسی‌ را ـ با تمام‌ اهمیت‌ و قداستش‌ ـ تایید نمی‌كرد. این‌ عدم‌ تایید و در برخی‌ از مواردمخالفت‌ شدید، بعضاً به‌ دلیل‌ ترس‌ از شیطان‌ بزرگ‌ بود و بعضاً به‌ جهات‌دیگری‌ همچون‌، غربزدگی‌ و وابستگی‌ برخی‌ افراد یا گروه‌ها و یا احترامی‌ كه‌برای‌ ابر قدرت‌ها به‌ عنوان‌ سردمداران‌ دهكده‌ی‌ جهانی‌ قائل‌ بودند و یا به‌ جهت ‌رعایت‌ مقررات‌ و كنوانسیون‌های‌ بین‌الملل‌…
تلاش‌ پیگیر دولت‌ موقت‌ و شخص‌ مهندس‌ بازرگان‌ و نیز وزیر امور خارجه‌اش‌،ابراهیم‌ یزدی‌، و پس‌ از استعفای‌ دولت‌ موقت‌ و تشكیل‌ دولت‌ شورای‌ انقلاب ‌نیز تلاش‌ وزرای‌ خارجه‌‌ شورای‌ انقلاب‌ ـ از جمله‌: بنی‌صدر و قطب‌زاده‌ ـ برای ‌آزادسازی‌ گروگان‌های‌ جاسوس‌ آمریكا، همگی‌ دال‌ بر این‌ مطلب‌ بود كه‌ تنهاحضرت‌ امام‌ پشتیبان‌ و حامی‌ قدرتمند، متین‌ و مستحكم‌ اقدام‌ دانشجویان‌ وتسخیر لانه‌ی‌ جاسوسی‌ بودند. اگر امام‌ بی‌تفاوت‌ می‌ماندند و یا حمایتشان ‌آن‌گونه‌ كه‌ باید و شاید، قوی‌ و همه‌ جانبه‌ نبود، دولت‌ موقت‌ در همان‌ روز وساعات‌ اولیه‌، به‌ سفارت‌ آمریكا و دانشجویان‌ فاتح‌ آن‌ حمله‌ می‌برد وجاسوسان‌ آمریكایی‌ را با سلام‌ و صلوات‌ آزاد می‌كرد.»
حجة‌الاسلام‌ محتشمی‌ پور در بخش‌ دیگری‌ از سخنان‌ خود به‌ تیزهوشی‌ امام‌ و نحوه‌ی‌دخالت‌ و نظارت‌ مستقیم‌ ایشان‌، بر جریان‌ تسخیر لانه‌ می‌پردازد و می‌گوید:
«با توجه‌ به‌ حساسیت‌ موضوع‌ و سوابق‌ جنایات‌ آمریكا و تحریكات‌ آن‌ پس‌ ازپیروزی‌ انقلاب‌ در ایران‌ و نیز ژرف‌نگری‌ حضرت‌ امام‌، ایشان‌ از همان‌ روزنخست‌، اولویت‌ اول‌ را به‌ مساله‌ی‌ لانه‌ی‌ جاسوسی‌ و گروگان‌های‌ جاسوس‌ آمریكا و دانشجویان‌ پیرو خط‌ امام‌ داده‌ بودند و مسایل‌ حول‌ و حوش‌ روابط‌ بین‌ جمهوری‌ اسلامی‌ و دولت‌ انقلابی‌ ایران‌ با آمریكا را لحظه‌ به‌ لحظه‌ پیگیری‌و شخصاً در این‌ مورد دخالت‌ می‌كردند، تا از كنترل‌ خارج‌ نشود. امام‌ در هرلحظه‌، اخباری‌ را كه‌ با تلفن‌ و یا حضور مستقیم‌ برادران‌ دانشجو به‌ بیت‌ ایشان‌می‌رسید، با دقت‌ بررسی‌ می‌كردند. از همان‌ روز نخست‌، حضرت‌ امام‌ به‌دانشجویان‌ توصیه‌ كردند كه‌ مردم‌ را در جریان‌ كامل‌ و دقیق‌ اوضاع‌ و احوال‌لانه‌‌ جاسوسی‌ و كشفیات‌ خود از اسرار آن‌ جاسوس‌خانه‌ بگذارند… حضرت‌امام‌ (بیانیه‌های‌ دانشجویان‌) را ـ قبل‌ از انتشار ـ با دقت‌ مطالعه‌ می‌كردند ونظراتشان‌ را در آنها اعمال‌ و آنها را اصلاح‌ می‌كردند.
امام‌ به‌ برادران‌ عضو دفتر دستور دادند تا از كلیه‌ی‌ رسانه‌ها و به‌ خصوص‌ قسمت‌اطلاعات‌ و اخبار رادیو و تلویزیون‌ خواسته‌ شود، كه‌ كلیه‌‌ اخبار و اطلاعات‌مربوط‌ به‌ قضایای‌ لانه‌‌ جاسوسی‌ را در اولویت‌ قرار دهند. ما نیز از همان‌ روزنخست‌، از برخی‌ دوستان‌ خواستیم‌ كه‌ به‌ این‌ دستور توجه‌ كنند و آنان‌ نیز حقاًكمك‌ كردند.»
حجة‌الاسلام‌ محتشمی‌ پور در پایان‌ به‌ تشریح‌ نحوه‌ی‌ رهبری‌ انقلاب‌ اسلامی‌ از سوی‌امام‌ پرداخته‌ و نحوه‌ی‌ عملكرد حضرت‌ امام‌، در جریان‌ تسخیر لانه‌ را نمونه‌ی‌ ملی‌هدایت‌ جریان‌ انقلاب‌ از سوی‌ ایشان‌ دانسته‌ و اظهار می‌دارد:
«حضرت‌ امام‌ از ابتدا هیچ‌ تمایلی‌ به‌ دخالت‌ در مسایل‌ اجرایی‌ كشور، پس‌ از پیروزی‌ انقلاب‌، نداشتند و سعی‌ می‌كردند كارها به‌ دست‌ دولت‌ موقت‌ وشورای‌ انقلاب‌ به‌ انجام‌ برسد. ایشان‌ بیشتر اندیشه‌ی‌ جهان‌شمول‌ خود راپیگیری‌ می‌كردند و راجع‌ به‌ سرنوشت‌ ملت‌های‌ جهان‌ می‌اندیشیدند، ولی‌گاهی‌… در مسایل‌ داخلی‌ فرمان‌ و دستور صادر می‌كردند.
علت‌ اینكه‌ حضرت‌ امام‌ در مسایل‌ اجرایی‌ دخالت‌ مستقیم‌ نمی‌كردند و حتی‌ قبل‌ از پیروزی‌ انقلاب‌ هم‌ اعلام‌ كرده‌ بودند كه‌ هیچ‌ پست‌ رسمی‌ و اجرایی‌ را،بعد از پیروزی‌ انقلاب‌، نخواهند پذیرفت‌، این‌ بود كه‌ بتوانند فارغ‌ از مقررات‌دست‌ و پاگیر بین‌المللی‌ ـ كه‌ باعث‌ می‌شود دولت‌ها نتوانند به‌ وظایف‌ انقلابی‌خود عمل‌ كنند ـ انقلاب‌ جهان‌شمول‌ اسلامی‌ را پیش‌ ببرند. از جمله‌ مواردی‌ كه‌به‌ ابتكار امام‌ عملی‌ شد، حمایت‌ از انقلاب‌ دوم‌ و برخورد با راس‌ استكبارجهانی‌ و شیطان‌ بزرگ‌ و شكستن‌ بت‌ آمریكا به‌ عنوان‌ دشمن‌ اصلی‌ اسلام‌ ومسلمین‌ و بشریت‌ بود كه‌ دانشجویان‌ مسلمان‌ پیرو خط‌ امام‌ آن‌ را باشكوهمندی‌ پایه‌ریزی‌ كردند. این‌ حركت‌، سرلوحه‌ی‌ مقابله‌ی‌ جهانی‌ توحید وكفر به‌ شمار می‌رود و در این‌ حادثه‌، كفر جهانی‌ در قالب‌ چهره‌ی‌ كریه‌ آمریكا به‌اسارت‌ نیروی‌ جوان‌ و نو پای‌ مسلمان‌ درآمد.»                                                                                                                                                untitled-6
معصومه‌ ابتكار از دانشجویان‌ پیرو خط‌ امام‌ (رحمة الله علیه) به‌ جنبه‌ی‌ دیگری‌ از تفكرات‌ امام‌اشاره‌ كرده‌ و می‌گوید:
«امام‌ خمینی‌ عقیده‌ داشت‌، شاه‌ دست‌ نشانده‌ای‌ است‌ كه‌ آمریكا برای‌ حفظ ‌منافع‌ خود در منطقه‌، او را به‌ قدرت‌ رسانده‌ و از او حمایت‌ می‌كند. پس‌ از خلع‌شاه‌، طبیعتاً انقلاب‌ اگر می‌خواست‌ به‌ راه‌ اصلی‌ خود ادامه‌ دهد، باید باامپریالیسم‌ رو در رو شود. به‌ این‌ ترتیب‌ در می‌یابیم‌ كه‌ وقتی‌ امام‌ اشغال‌ سفارت‌را «انقلابی‌ بزرگتر از انقلاب‌ اول‌» نامیدند، چه‌ منظوری‌ داشتند. انقلاب‌ نخست‌ بانظام‌ خود كامه‌ مبارزه‌ كرد و آن‌ را سرنگون‌ ساخت‌ و انقلاب‌ دوم‌ ریشه‌ی‌ همه‌ی‌رنج‌ها، یعنی‌ خود نظام‌ امپریالیستی‌ را هدف‌ گرفته‌ بود.»
خانم‌ ابتكار در جای‌ دیگر، به‌ برداشت‌های‌ معنوی‌ و ظریفی‌ كه‌ از رفتار و عملكردامام‌ در جریان‌ تسخیر لانه‌ی‌ جاسوسی‌ مشهود بود، اشاره‌ می‌كند:
«ایشان‌ قصد داشتند جنبه‌های‌ معنوی‌ طبیعت‌ انسان‌ را، كه‌ مدت‌ها فراموش‌ شده‌و نیز نیرویی‌ كه‌ او را به‌ سوی‌ اهداف‌ متعالی‌ رهنمون‌ می‌سازد، احیا كنند. امابیش‌ از هر چیز معلم‌ اخلاق بودند. ایشان‌ بارها در كلاس‌هایشان‌ این‌ مساله‌ رامطرح‌ كردند: «همه‌‌ انسان‌ها به‌ دنبال‌ كمال‌ هستند. آنها به‌ دنبال‌ بهترین‌ هستند،ولی‌ راه‌ خود را گم‌ كرده‌ و گمراه‌ شده‌اند.» به‌ نظر امام‌، همه‌‌ انسان‌ها به‌ دنبال‌صفات‌ الهی‌ هستند ما دانشجویان‌ این‌ پیام‌ را به‌ گوش‌ جان‌ شنیدیم‌. پیام‌ها دراین‌ دوران‌، افق‌ جدیدی‌ برای‌ شناخت‌ خدا، دین‌ و تعریف‌ خویشتن‌ به‌ عنوان‌انسان‌، به‌ روی‌ ما می‌گشود. امام‌ خمینی‌ از هیچ‌ قدرت‌ یا نیرویی‌ در دنیانمی‌هراسیدند. ایشان‌ كاملاً بر این‌ عقیده‌ بودند كه‌، هیچ‌ قدرتی‌ بالاتر از خدانیست‌ و ایمان‌ داشتند هیچ‌ مسلمان‌ یا مسیحی‌ و به‌ طریق‌ اولی‌ هیچ‌ انسانی‌،نباید از سلطه‌ی‌ نظامی‌، سیاسی‌ یا اقتصادی‌ آمریكا و متحدانش‌، شوروی‌ سابق‌یا هر نیرو و قدرت‌ زمینی‌ دیگری‌ بهراسد یا در برابر آن‌ تسلیم‌ شود. در عمل‌،پذیرش‌ این‌ نظریه‌ برای‌ مردم‌ دشوار بود. زیرا این‌ امر به‌ اخلاص‌، فداكاری‌، از خود گذشتكی‌ و ایمانی‌ تزلزل‌ ناپذیر نیاز داشت‌. ما تا آنجا كه‌ درك‌ و توانایی‌محدود اجازه‌ می‌داد، راه‌ امام‌ را برگزیده‌ بودیم‌ و به‌ درستی‌ آن‌ اعتقاد داشتیم‌.»                                                                                                                      منبع:مرکز اسناد انقلاب اسلامی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *