بسم الله الرّحمن الرّحیم
ما که به لطف خدا عزاداری را از نیاکان خود در سایه مکتب اسلام و سیره پیامبر اکرم و اهل بیتش فراگرفته ایم، لازم است این سنت حسنه را به نسل خود با منطق و آثار و برکات آن منتقل کنیم.
در آستانه محرم سال ۹۰ نکاتی را جسته و گریخته که به ذهنم آمد، به شما تقدیم می کنم.
* آهنگ خدایی
در سوره کوّرت خداوند با یک آهنگ استثنایی می پرسد که آنگاه که آفتاب تابان تاریک شود و ستارگان تیره شوند و کوهها به حرکت درآیند و … سؤال شود که دختران زنده به گور به کدامین گناه کشته شدند؟ ناگفته پیداست که مشرکین دختران خود را زنده به گور می کردند. ولی چون این دختران مظلوم بودند، خداوند به حمایت آنان برخاسته. (این بود نمونه حمایت از مظلوم، گرچه مسلمان نباشد.)
و اما حمایت از مظلومان مؤمن. در سوره بروج می خوانیم مرده باد اصحاب اخدود که با ریختن مؤمن به دره ای و سوزاندن آنان تماشاگر این جنایت خود بودند. و تنها گناه آنان ایمان به خدای عزیزِ حمید بود. بنابراین گفتن مرگ بر ظالم یک سنت قرآنی است.
و اما سیره نبوی. بعد از آن که هفتاد و دو نفر از یاران پیامبر در احد کشته شدند و در خانه ها عزاداری بپا شد، پیامبر اکرم پرسید چرا برای حضرت حمزه که سید شهدا بود، عزاداری بپا نمی شود و گریه کننده ای ندارد؟ معلوم می شود اقامه عزاداری برای شهید مورد توجه است. و همچنین همین که جعفر طیار در جنگ شهید شد، پیامبر دستور داد برای آل جعفر غذا تهیه کنید. از این نیز معلوم می شود تغذیه عزاداران و داغداران یک سفارش نبوی است.
تجلیل بزرگان در قرآن
عزاداری و بیان فضائل اهل بیت نمونه ای از یاد نیکی است که خدا به پیغمبرش می فرماید و رفعنا لک ذکرک.
توجه دلها به اهل بیت نمونه ای از دعای ابراهیم است که از خدا خواست خدایا، دلهای مردم را به سوی خاندانش سوق دهد. (فاجعل افئده من الناس تهوی الیهم) عشق به اهل بیت مصداق روشن وعده ای است که خداوند به مؤمنین داده که (سیجعل لهم الرحمن ودّا)
*عزاداری محفل درک است
در مراسم عزاداری و نقل فضائل مطالبی را به خوبی درک می کنیم.
به خوبی می فهمیم که چگونه فرجام نیک برای متقین است. (و العاقبه لاهل التقوی)
به خوبی می فهمیم که چگونه نقشه های شیطانی ضعیف است و چگونه نقشه بنی امیه نقش بر آب شد. (ان کید الشیطان کان ضعیفا)
به خوبی می فهمیم که چگونه خداوند حق را بر سر باطل کوبید و آن را دمغ کرد. (بل نقذف بالحق علی الباطل فیدمغه)
به خوبی می فهمیم که چگونه خواستند نور خدا را خاموش کنند، ولی خدا هر روز آن را برافروخته تر می کند. (یریدون ان یطفئوا نورالله بافواههم)
* انبیاء برای امام عزاداری می کردند
به گفته روایات در طول تاریخ انبیاء و پیامبر اسلام و اهل بیت همه آنان برای امام حسین اقامه عزاداری می کردند.
اقامه عزاداری خواندن تاریخ کربلا در منزل نیست. بلکه مثل اقامه نماز نیاز به یک توجه و عنایت و حرکت و حماسه دارد.
امروز دشمنان ما اقرار می کنند که ما حریف شیعیان نمی شویم. زیرا آنان دو بال قوی دارند. بال سرخ که عاشوراست و بال سبز که انتظار حضرت مهدی است. آنان از شهادت نمی ترسند. از محاصره نظامی، اقتصادی، تبلیغاتی، شهادت، اسارت نمی ترسند. چون رهبرشان امام حسین آنگونه در محاصره اقتصادی قرار گرفت که آب خوردن برای اطفال نداشت. و آنگونه در محاصره نظامی قرار گرفت که هفتاد و دو نفر میان سی هزار دشمن قرار گرفتند. و آنگونه در میان هیاهوی مخالفان قرار گرفت که هنگام سخن گفتن امام با هیاهو جلو شنیدن مردم را گرفتند. اما شهادت و اسارت را پذیرفت و زیر بار زور نرفت. الگوی شیعیان چنین فردی است. این از یک سو.
از سوی دیگر اینها به کمتر از رهبر معصوم و عدالت عمومی روی کره زمین با هیچ فردی قانع نمی شوند. و هیچ حکومتی با هیچ شیوه ای اینان را راضی نمی کند. و اینان همچنان در انتظار آن رهبر غائب هستند. و ارادتی که به علما و مراجع دارند، به خاطر آن است که این افراد را نایب آن سرور می دانند.
* عزاداری یک هماهنگی است
عزاداری هماهنگی با آفرینش است. در روایات می خوانیم زمین و آسمان برای امام حسین گریه کرد.
عزاداری هماهنگی با انبیاء و اهل بیت می باشد. و عزاداری همنوایی با حضرت مهدی است. امام صادق(علیه السلام) به شاعری فرمود شنیده ام مرثیه می خوانی؟ گفت بله. فرمود بخوان. امام آنگونه با صدای بلند گریه کرد، که از کوچه صدای حضرت شنیده می شد.
عزاداری هماهنگی با فرشتگان و بهشتیان است. امام زمان(علیه السلام) می فرماید ای حسین عزاداری تو در اعلی علیین اقامه شده و حتی حورالعین در عزاداری تو به صورت خود سیلی می زنند. (و لطمت علیک الحورالعین)
* عزاداری نوعی بیعت با امام است
عزاداری نوعی بیعت با امام از راه دور و از طریق احساسات است.
عزاداری ارعاب ستمگران و اعلام حمایت از مظلومان است.
عزاداری نشان دادن الگو به همه اقشار است. به نوجوان می گوید از حضرت قاسم (پسر سیزده ساله امام حسن مجتبی که در کربلا بود) یاد گیرید که اگر بناست رهبر مردم، جنایتکاری مثل یزید باشد، مرگ از عسل شیرین تر است. به جوان می گوید از علی اکبر یاد گیرید که به پدر خود گفت اگر راه ما حق است، هیچ باکی نیست.
عزاداری یعنی مخالفت و حذف همه سیاستهای انحرافی. (وقتی در زیارت عاشورا می خوانیم (لعن الله بنی امیه قاطبه) یعنی همه نوع سیاستهای انحرافی را رد می کنیم.)
عزاداری یعنی زنده نگاهداشتن خاطرات فداکاران. (بر تمام افرادی که توان دارند، حج واجب شده و بخشی از اعمال حج زنده نگاهداشتن خاطرات ابراهیم و اسماعیل و هاجر است. زائران خانه خدا در صفا و مروه شبیه سازی می کنند و همچون هاجر با هیجان می دوند، تا آن خاطره زنده بماند. و ما همانگونه که از پدر و پسر و همسر در مکه تجلیل می کنیم، باید از امام حسین و فرزندان و اصحاب و زینب کبری و خاندان او نیز تجلیل کنیم.)
شاید اگر بگوییم تجلیل ما در کربلا باید بیش از مکه باشد، سخنی گزاف نگفته ایم. زیرا در مکه ابراهیم و اسماعیل آماده گذشت از جان شدند. ولی قتلی صورت نگرفت. اما در کربلا علاوه بر قتل، قطعه قطعه شدند. در مکه چند ساعتی برای کودک آنجا (اسماعیل) آب نبود، ولی بعد آب زمزم از زمین جوشید. ولی در کربلا آب نجوشید. بنابراین تجلیل فداکاران که در مراسم حج آمده، بزرگداشت فداکاری آنان است.
* حرکت هدفمند
عزاداری یعنی اجتماع، تعهد، غیرت، حرکت هدفمند.
عزاداری یعنی وحدت ملی (ترک و فارس، عرب و عجم، زن و مرد با هر نوع لهجه و آداب و رسوم)
عزاداری یعنی یک بسیج دهها میلیونی همراه با سوز بدون اجبار و بدون چشم داشت، عاشقانه و هر سال.
عزاداری یعنی صبر و مقاومت را ببین و یاد گیر.
عزاداری یعنی بلند نگاهداشتن پرچم مقاومت، مبارزه، مکتب، انقلاب، ایثار، اخلاص، شجاعت.
عزاداری یعنی یک کلاس عمومی تعلیم و تهذیب.
رضاخان که مأمور محو اسلام بود، به فکر منع عزاداری افتاد.
عزاداری یعنی نگه داشتن قانون پیروزی خون بر شمشیر. (همان چیزی که امروز در بیداری اسلامی کشورها مشاهده می شود.)
عزاداری یعنی عالی ترین نوع تنفر از ظلم و ظالم.
عزاداری یعنی قساوت زدایی و تحریک عواطف و مظلوم یابی و ظالم کوبی.
عزاداری یعنی تعظیم شعائر.
عزاداری یعنی نفوذ در دل مردم دنیا، تا آنجا که گاندی می گوید رهبر من امام حسین است، تا آنجا که در دانمارک که کاریکاتور پیغمبر را کشیدند، بزرگترین اجتماع روز عاشورا برای شیعیان در خیابانها جلوه می کند.
عزاداری یعنی دعوت به حق و منطق، ولی در قالب احساسات و هنر.
* دانشگاه هنر
عزاداری بستری برای میلیونها سفر به شهر و روستا و در سایه آن صله رحم و بازدید از وطن و انواع کمکها.
عزاداری بستری برای دهها هزار هجرت روحانیون به اقصی نقاط دنیا و رساندن پیام اسلام.
در سایه عزاداری است که در خیابانهای نیویورک نماز جماعت برپا می شود.
عزاداری بستری برای رشد حماسه ها، اشعار و هنرها و ایثار به دیگران و بستری برای بذل جان و مال می باشد.
عزاداری یعنی تعطیل کردن بازارها و خیابانها و به فکر مظلوم افتادن و ظالم را محاکمه کردن.
عزاداری یعنی از جرقه ها جریان ساختن. اگر امام حسین همه چیز خود را برای دین داد، پس ما نیز باید دین محور باشیم.
عزاداری یعنی خود را در آیینه کمال دیدن. امام از جان، مال، فرزند، وطن، همسر، مسکن، لباس، غذا، طفل، جوان، اصحاب و … گذشت، فقط از دین نگذشت. ما چه کرده ایم؟
* نماد یکدلی
عزاداری یعنی محو طبقات. تاجر و فقیر، شهر و روستا، زن و مرد، کوچک و بزرگ، همه یکسوشدن.
در عزاداری می آموزیم که در سخت ترین شرایط از خدا راضی باشیم. که امام حسین(علیه السلام) فرمود (رضاً برضاک) و در سخت ترین شرایط به سراغ غیرخدا نرویم. که فرمود (لا معبود سواک)
* شناخت راه
در عزاداری می آموزیم به ولایت الهی وفادار باشیم. گرچه دو دستمان قطع شود.
در عزاداری می آموزیم که له می شویم، ولی شکسته نمی شویم. (زینب کبری به یزید گفت من تو را بسیار کوچک می بینم. (انی لاستصغرک)
در عزاداری است که می شنویم درهای غیب به روی افراد باز می شود. (علی اکبر به پدرش گفت (هذا رسول الله) یعنی من پیغمبر را می بینم. و امام حسین به یاران فرمود (هذه جنه) بهشت شما را من می بینم.)
در عزاداری می آموزیم که بالاترین هدف، رضای ولی خدا و امام معصوم است. (کسی که سیزده تیر به خاطر نماز عاشورا و حفاظت از امام بر بدنش خورد، لحظه آخر به امام گفت آیا از من راضی هستی؟ (اَرضیت عنّی؟)
در عزاداری می آموزیم اقامه نماز حتی به قیمت هر کلمه یک تیر. (سی تیر برای دو رکعت نماز)
در عزاداری می آموزیم آنچه مهم است، اراده است. سن مهم نیست. نوجوان باشد یا سالمند. (قاسم یا حبیب)
در عزاداری می آموزیم بالاترین سختیها افرادی را حتی از مستحبات دور نمی کند. (زینب کبری شب یازدهم حتی نماز شب را خواند.)
در عزاداری می آموزیم که چگونه مسلمان به خاطر پیروی از طاغوت و علاقه به دنیا از کفار بدتر می شود. (مسیحیان همین که دیدند پیامبر اسلام با دختر و فرزندش برای مباهله آمده، حیا کردند. ولی طرفداران بنی امیه با اینکه دیدند امام حسین با زن و بچه به کربلا آمده، حیا نکردند.)
در عزاداری می آموزیم که چگونه انسان از گرگ درنده تر می شود و غرور و تکبر و ریاست، نااهلان را تا آنجا پیش می برد که چوب بر لب و دندانی می زند که از آن دعای عرفه صادر شده و پیغمبر آن را می بوسیدند.
در عزاداری می آموزیم که انسان وجود خطرناکی است که اگر خدا او را حفظ نکند، به جای معرفت و مودت و اطاعت اهل بیت که مزد رسالت است، اهل بیت را به نحو بی نظیری شهید و حتی از کشتن کودک و آتش زدن خیمه و … نمی گذرد.
در عزاداری با مدیریت بحران آشنا می شویم، که امروز در دانشکده های مدیریت یک فصل مهمی را به خود اختصاص داده. (مدیریت زینب کبری از ظهر عاشورا به بعد در بحرانی ترین شرایط)
* زنگ بیداری
عزاداری یعنی بیدارکردن خفتگان، تعلیم جاهلان، به غیرت آوردن بی تفاوتان. گرچه به قیمت زیر سم اسب رفتن باشد. (امام زیر سم اسب رفت، ولی زیر بار زور نرفت.)
از کربلا می آموزیم که حق الناس بر هر چیزی مقدم است. (امام حسین(علیه السلام) زمین کربلا را خرید، تا خونش در زمین مردم ریخته نشود و زائرانش در ملک مردم پا ننهند.) ما نیز باید در عزاداری مراعات مسافران، عابرین، همسایگان، اطفال، بیماران را بنماییم.
در کربلا می آموزیم توجه به برده و آزاد یکسان است. (امام حسین هم سر علی اکبر را در بغل گرفت، هم سر غلام را)
از کربلا می آموزیم سر از بدن جدا می شود، ولی از قرآن جدا نمی شود. (سر امام بالای نی قرآن خواند.)
از کربلا می آموزیم که چگونه افرادی به خاطر جایزه و حکومت ری گول خوردند. و ما باید به خدا پناه ببریم.
در عزاداری می آموزیم که باید کارهای خیر عمومی باشد. امام صادق فرمودند زنها هم در عزاداری شرکت کنند.
در عزاداری می آموزیم که احکام الهی باید همه جا پیاده شود. امام صادق فرمود زنان پشت پرده بنشینند.
* عزاداری نماد بزرگی از تولی و تبری است.
در عزاداری می آموزیم که یک تیم هفتاد و دو نفری در نیم روز می توانند برای ابد الگو باشند. امام خمینی فرمود ما هرچه داریم از محرم و صفر است.
نقش عزاداری در جبهه های حق از پیشانی بند، تابلوها و نوشته ها روی سینه ها، پشت کمرها، نوحه ها، جاده ها، همه و همه مملو از نام کربلا، عشق به شهادت، پیروی از امام حسین و …
در عزاداری می آموزیم می توان یک بسیج سریع، خالص برای اهداف بلند به راه انداخت.
عزاداری نیابت بردار نیست. یعنی نمی توان کسی به جای دیگری در مجلسی شرکت کند و عشق و گریه خود را ابراز نماید. بلکه خودش باید دل بدهد، دل بسوازند، اشک بریزد، خرجی بدهد، حرکت کند.
در عزاداری می آموزیم که باید از بازماندگان تفقد و همدردی کنیم. این مسئله به قدری مهم است که حتی ریاکاری در آن جایز است. و مستحب است خودتان را به صاحب عزا نشان دهید. و در ماجرای کربلا صاحب عزای اصلی امام زمان است و عزاداری ما می تواند تسلیتی برای آن عزیز باشد.
* چند نکته فقهی
در پایان به چند نکته فقهی اشاره کنم. لب زدن به هر خاک حرام است جز خاک کربلا. در حرم کربلا مثل خانه خود نماز را چهار رکتی می توان خواند. یعنی در آنجا احساس غربت نکن. به گفته روایات خاک کربلا رمز قبولی نماز است. خاک کربلا انیس مرده در قبر است. خاک کربلا رمز امان و بیمه کالاهای تجاری است. تسبیح خاک کربلا نشان وفاداری به شهدای کربلاست. مانگونه که طرفداران رنگ قرمز و آبی با همان پرچم و اتوبوس تظاهرات می کنند، شیعیان نیز با داشتن خاک کربلا وفاداری خود را اعلام می کنند که ما طرفدار تیمی هستیم که زیر باز زور نرفت و تسلیم طاغوت نشد. جالب آن است که دعایی که برای آب فرات آمده، همان دعایی است که برای آب زمزم است. اللهم اجعله علماً نافعا و رزقاً واسعاً و شفاعاً من کل داء. با اینکه آب فرات قبل از شهادت بوده و الآن این آب، آب زمان امام حسین نیست، اما به خاطر کوچکترین مناسبت باید در بستر زنده نگهداشتن کربلا مورد توجه قرار گیرد. با اینکه قبر مرده عادی را بعد از متلاشی شدن بدن و یا سی سال می توان نبش کرد، ولی قبر شهید را حتی اگر یک سرباز ساده باشد، برای هیچ وقت نمی توان نبش کرد. وظیفه ما زنده نگهداشتن آثار و یادگارهای شهداست. همانگونه که امام صادق(علیه السلام) پیراهن امیرالمؤمنین را که در آن شهید شده بود، نگاه داشته و گاهی به مهمانهای خود نشان می داد. و امام سجاد فرمود پیراهن پدرم را که در آن شهید شده و مادرم آن را بافته، به ما برگردانید.
بازدیدها: 168