مهمترین شعارهای انقلاب اسلامی ایران، علاوه بر استقلال و آزادی، که در نهایت به استقرار جمهوری اسلامی منجر شد، مبارزه با استکبار است. در واقع استکبارستیزی، چه در دوران مبارزه با رژیم پهلوی و چه در دوران استقرار انقلاب، از جایگاه خاصی در گفتمان حکومت اسلامی برخوردار بوده است و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و همچنین امام خامنه ای، علاوه بر اینکه در مقام نظر به تئوریزه کردن استکبار و بیان شاخصههای آن پرداختهاند، الگویی عملی از مبارزه با استکبار را نیز به نمایش گذاشتهاند
استکبار از نگاه امام خامنه ای دارای یک مصداق اصلی و عینی است که به طور عام، نظام سلطه و به طور خاص، ایالات متحده آمریکاست. علاوه بر این، استکبار از نگاه ایشان دارای یک خط سیر تاریخی و منطقی است؛ یعنی دارای دورهی پیدایش، رشد و گسترش و سرانجام زوال است و این مسئله، یکی از نکات بارز و ثابت در چارچوب گفتمان رهبری در زمینهی استکبار است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
یک گزاره اصلی در اندیشهی ایشان در باب استکبار، توجه به عوامل فروپاشی است که ناشی از ظرفیتهای دنیای اسلام از سویی و توجه به فعل و انفعالات داخلی کشورهای استکباری، از سوی دیگر است؛ زیرا در عمده کشورهای استکباری، میان نخبگان و توده و همچنین در میان خود نخبگان شکافهای جبرانناپذیری ایجاد شده است. در این زمینه چند نکته قابل بحث و بررسی است:
1- استکبار؛ جنبهی عملی تکبر
در چارچوب گفتمان امام خامنه ای در زمینهی استکبار، نقطهی آغاز، قرآن است؛ زیرا اساس این مفهوم، کاملاً قرآنی است و بدون پشتوانهی تئوریک وارد گفتمان انقلاب اسلامی نشده است. رجوع به متن قرآن، تمیز میان دو مقولهی استکبار و تکبر را ضروری میسازد؛ زیرا عدم افتراق میان این دو مفهوم، غالباً گمراهکننده است. تکبر بیشتر به یک صفت قلبی و روحی اشاره میکند؛ یعنی اینکه انسان خود را برتر از دیگران بداند. اما استکبار بیشتر به جنبهی عملی تکبر توجه دارد؛ یعنی کسی که کبر میورزد و خود را بالاتر از دیگران میداند، در رفتار خود با دیگران هم طوری کار را سازماندهی میکند که این تکبر در عمل مشخص و واضح میشود. (4/1/75)
بنابراین استکبار به این معنا است که «عنصری یا شخصی یا جمعی و یا جناحی، خود را بالاتر از حق به حساب آورد و زیر بار حق نرود و خود و قدرتش را ملاک قرار دهد.» (منوچهر محمدی، آمریکا در نگاه امام خامنه ای، ص 39)
در این دیدگاه یکی از بزرگترین خصایص استکبار جهانی، اتکای آن به عنصر تروریسم است و این رویکرد ناشی از اتکای آنها به قدرت حیوانی است. این مسئله سبب میشود تا کشورهای استکباری مسائل خود را با اتکای به منطق گفتوگو و مصالحه دنبال نکنند، بلکه همواره بر استفاده از ابزارهای غیرقانونی مانند زور، ترور و استفاده غیرعادلانه از قدرت، تمرکز داشته باشند.
2- ترسیم خط سیر تاریخی
یکی دیگر از شاخصههای اندیشهی امام خامنه ای در ارتباط با مفهوم استکبار، نگرش تاریخی به آن است. به عبارت دیگر، استکبار دارای یک بستر تاریخی ظهور و بروز است و اساساً پیدایش مستکبران را نیز باید در همین چارچوب مورد بررسی قرار داد. بر این اساس، نخستین مستکبر تاریخ، ابلیس بود که قدرت خود را ملاک قرار داد و زیر بار حق نرفت. همچنان که مشاهده میشود، بار دیگر ارجاع به قرآن و مستندسازی از این طریق، در آیینهی اندیشهی رهبری در ارتباط با استکبار، مد نظر قرار گرفته است. غیریتسازی و تمایز میان اسلام و استکبارستیزی نیز در همین بررسی تاریخی مورد تأکید قرار میگیرد. «ممکن نیست فرض کنیم که یک مسلمان یا مؤمن یا موحد،
حتی یک روز یا یک لحظه، از دشمنی با ابلیس و شیطان منصرف بشود. اصلاً خط اسلام یعنی خط ضدابلیس و شیطان.» (همان)
3- عینیسازی استکبار
در ارتباط با مفهوم استکبار در چارچوب اندیشهی رهبری معظم انقلاب، عینیسازی و مثال بیرونی کاملاً رعایت شده است. ایشان پس از تعریف استکبار بر پایهی الگوی قرآنی و ترسیم خط سیری تاریخی برای آن، اینک استکبار جهانی را در معنای عام آن، یک مجموعه قدرت معرفی میکنند که در صفوف خود نیز دارای اختلافنظرها و درگیریهای فراوانی است.
گذار از این مصداق کلی، به مصداقی جزئیتر که البته مانند چتری گسترده، تمام دول استکباری را تحت پوشش خود قرار داده است، از ویژگیهای دیگر اندیشهی رهبری در زمینهی استکبارشناسی و استکبارستیزی است. این بار ایشان به سراغ آمریکا میرود و آن را به عنوان ترجمهی تحتاللفظی و دقیق استکبار مثال میزند، زیرا تمامی شاخصههای این مفهوم در وجود آمریکا تبلور عینی پیدا کرده است. «استکبار یعنی در دنیا قدرتی هست که به منافع ملتها و به خواست انسانها، توجهی نمیکند؛ به مفاهیم ارزشی انسانی هیچ اعتنایی نمیکند و برای او فقط یک چیز اهمیت دارد و آن خود اوست؛ آن هم
با روحیهی تکبر، افزونخواهی و زورگویی، آن هم با زبان زور، با خشونت، با شدت، با بیرحمی و سفاکی، امروز آمریکا چنین وضعی دارد.» (4/1/75)
بنابراین از نگاه ایشان، استکبار عصر حاضر، استکبار آمریکایی است و هر سیئهای که در جایجای این عالم رخ دهد، قطعاً ردپایی آمریکایی دارد(10 آبان 74) و ملت ایران هیچ گاه برای پیدا کردن مستکبر در بین دولتهای دنیا دچار مشکل نمیشود، زیرا دولت آمریکا که امام خمینی رحمة الله علیه به او لقب شیطان بزرگ دادند، در مقابل ندای حقطلبانهی ملت ایران مستکبر بود.
4- خصلتهای استکبار
استکبار به عنوان یک پدیدهی بیرونی، واجد شرایط و خصلتهایی است که آن را از سایر ملتها و مجموعهها جدا میکند. در اندیشهی رهبری، ویژگیهای مختلفی برای استکبار جهانی و آمریکا برشمرده شده است که از این میان، سه خصیصهی تروریسم، تهاجم به اسلام و استفادهی ابزاری از حقوق بشر بیشتر خودنمایی میکند.
5- پایان استکبار
امام خامنه ای در باره آمریکا دارای خط سیری منطقی است؛ بدین معنا که مفهوم استکبار در اندیشهی ایشان به عنوان یک وضعیت وجودی آغاز میشود، گسترش مییابد و سرانجام رو به زوال میگذارد. عوامل اصلی این زوال را باید در دو مورد خلاصه کرد؛ از سویی میزان اختلافات در میان سردمداران کشورهای استکباری دنیا بسیار بالا گرفته است و نخبگان سیاسی و اجتماعی این کشورها دچار تشتت آرا شدهاند و از سوی دیگر، ظرفیتهای دنیای ضداستکباری و در رأس آن، جهان اسلام، هر روز در حال افزایش است و این دو عامل در کنار یکدیگر، نوید زایل شدن استکبار را میدهند و این نکتهای است که علاوه بر رهبری، امام خمینی رحمة الله علیه نیز به آن اشاره کردهاند. (30/1/77)
نتیجهگیری
استکبار در اندیشه امام خامنه ای، دارای یک چارچوب و روال منظم است و در میان فرمایشات و سخنرانیهای رهبری، از دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی تا پس از آن و دوره کنونی، این قاعده رعایت شده است. بنابراین در نخستین گام، باید این نکته مد نظر قرار گیرد که نگاه پراکنده به استکبار، نمیتواند زمینه مبارزه و جبههگیری علیه آن را فراهم کند. مسئلهی دیگر در همین چارچوب (نگرش سیستماتیک به استکبار) ضرورت شناسایی استکبار
است که با توجه به خصلتهایی که رهبری برای آن برمیشمرند، میتوان این مختصات را در وجود نظام سلطه به طور اعم و آمریکا به صورت ویژه مشاهده کرد.
گسترش جنایت، مبارزه با اسلام، دستاویز قرار دادن حقوق بشر، کشتار مردم بیگناه و استفاده روزافزون از ابزارهای تروریستی از جمله خصایصی است که ایشان برای استکبار به عنوان یک وضعیت بیرونی احصا میکنند. در انتهای خط سیر اندیشه ایشان در باب استکبار، ضرورت و قطعیت فروپاشی استکبار، با توجه به ضعفهای داخلی و قدرتگیری و محبوبیت روزافزون دنیای اسلام، مد نظر قرار میگیرد.
بازدیدها: 134