روضه و توسل مکتوب| سائل بی نوا نمیخواهی؟
“اللهم صل علی فاطمه و ابیها وبعلها و بنیها”
سائل بی نوا نمیخواهی؟
ای غریب آشنا نمیخواهی؟
تو خودت گفته ای بیا حالا
آمدم من گدا نمیخواهی؟
آنقدر باوفا کنارت هست
نوکر بی وفا نمیخواهی؟
به خدا آخرین امید منی
نکند که مرا نمیخواهی
در دلم مانده که بگویی تو
اربعین کربلا نمیخواهی؟
روی لطفت حساب وا کردم
*زینبم روی لطف حسین حساب کرد…*
دست خالی که بر نمیگردم…
*دشمنشم دست خالی برنگشت،انگشت رو با انگشتر برد…حسیین…*
فقط اینجا کنار این آقا
آبروی این گدا نمیریزد
از نگاهم ترانه میریزد
غزل عاشقانه میریزد
اسرار نهان را سر بازار کشیدند
آتش به دل عترت اطهار کشیدند
دروازه ی ساعات که در شان حرم نیست
ناموس خدا را سوی انظار کشیدند
بازار یهود آبروی اهل حرم رفت
از پیرهن پاره ی ما کار کشیدند
با سوت و کف و هلهله و رقص و جسارت
درد دل مارا همه جا جار کشیدند
اسرار نهان را سر بازار کشیدند
آتش به دل عترت اطهار کشیدند
تا خواست، تماشایی مان کرد ستمگر
با بی ادبی بر در حضّار کشیدند
ای کاش که چون کوفه غم سیلی مان بود
ما را به سوی مجلس کفار کشیدند
با این که خدا، حافظ ناموس خودش بود
با حرف کنیزی به جگر خار کشیدند
“شاعر:حاج محمود ژولیده
*حسین حسین غریب کربلا حسین….*
پس از تو صحبت بازار می کنم هر روز
شکایت از غم انظار می کنم هر روز
نسیم گِرد سر اطهر تو می چرخید
چقدر بر سَرِ نیزه سَرِ تو می چرخید
میان شعله من و ساربان تَهِ گودال
برای بُردنِ انگشترِ تو می چرخید
به زیر ناقه به زنجیر پایِ من را بست
کسی که دور و بَرِ خواهرِ تو می چرخید
نرفته از نظرم مجلس شراب و رباب
به نیزه اش سَرِ آب آورِ تو می چرخید
*گفتند:آقاجان به شما بیشتر کجا سخت گذشت؟سه مرتبه فرمود:”الشام…الشام…الشام…”آخه نبودی زینب رو آوردن جلو خاص و عام چرخوندنش…نبودی ببینی یه مشت چشمای هرزه داشتند دور زینب…
حسین حسین غریب کربلا حسین….
“شاعر:حسن لطفی”
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 154