کعبه هستم سالها لیل ونهار
بودمی در انتظار وبیقرار
انتظار یکه مولودی شگرف
بیقرار دیدن روی نگار
سی عام الفیل در ماه رجب
آخر آمدفصل هجروانتظار
جمعه روز سیزده از ماه بود
مادری آمد کنارم باردار
با خدایش کرد او راز ونیاز
خواست وضع حمل آسان را زیار
امر حق من سینه ام بشکافتم
در درون من گرفتی اوقرار
از برای فاطمه بنت اسد
شد درون کعبه همچون لاله زار
شدغذا بهرش مهیا از بهشت
مریم وسارا برش مشغول کار
عاقبت آمد به دنیا کودکش
شد “علی” نامش زسوی کردگار
میزبانی کردم از او چند روز
تا ابد باشد برایم افتخار
آمد آن مردی که با شد تا ابد
سیره ی عدلش به دنیا ماندگار
آمد آن مردی که شمشیرش کند
خنده ی شوق پیمبر صلی الله علیه و آله آشکار
وصفش آمد “لا فتی الا علی”
قول حق” لا سیف الا ذوالفقار”
آمدآنکس ،گر نمی آمد نبود
بهر زهرا سلام الله علیها همسری در روزگار
کنیه اش از سوی مادر حیدر است
حیدر کرار در هر کارزار
روزها در جبهه ها جنگاورست
شب به درگاه خدایش خاکسار
هر کسی دارد به دل حب علی علیه السلام
زآتش دوزخ بدور ورستگار
شاعر : اسماعیل تقوایی
پايگاه اطلاع رساني هيأت رزمندگان اسلام
بازدیدها: 55