غصه بی انتهاست مادرجان
آه! قبرت کجاست مادرجان؟
شرح این درد را توانی نیست
از مزارت چرا نشانی نیست!؟
حقت این نیست بی حرم باشی!
حسرتِ دیده ی ترم باشی
حقت این است محترم باشی
صاحب بهترین حرم باشی
گنبدی پُر فروغ می خواهی
صحن هایِ شلوغ می خواهی
چه غم و غربتی ! چه بیدادی !
در مدینه غریب افتادی !
کاش قانون عشق حاکم بود !
جایِ هر شُرطه چند خادم بود
شُرطه های مدینه بدبین اند
دل شان سنگ و دست سنگین اند
کارشان، بی گناه را زدن است
زائر بی پناه را زدن است
حرفِ زخم است و استخوان مادر
بشکند دستهای شان مادر
پشت در ، آنکه اهلِ دعوا بود
قوم و خویش یکی از اینها بود
روضه ات هست معتبر ، ای داد
بی هوا زد لگد به در ! ای داد
دشمنت روح مرتدی دارد
از علی ، کینه ی بدی دارد
ریشه ات را ندید بی ریشه !
ساقه ات را بُرید بی ریشه
از لگدهای خود جواب گرفت
بین دیوار و در ، گلاب گرفت
#وحید_قاسمی
تاثیر و تصرف فاطمیه در تاریخ بشر
بازدیدها: 0