مصاحبه با مداح اهل بیت حاج ماشالله عابدی
وقتی به چهره اش نگاه می کنی اولین چیزی که در ذهنت نقش می بندد، ادب و تواضع اوست، و اگر پای نوای گرم و دلنشین او بنشینی، پنجره روحت به سوی آسمان باز می شود و آرامش لطیفی در درونت احساس می کنی و این کلام زیبای مولانا برایت تداعی می شود که: « این همه نالههای من، نیست ز من، همه از اوست… »، ولی وقتی با او همکلام می شوی او را چهره ای اهل علم و مطالعه و متخلّق به اخلاقیاتی می یابی که محصول همنشینی اوست با مَحرمان درگاه دوست…
پای صحبتهای مداح با اخلاص اهل بیت حاج ماشاءالله عابدی می نشینیم که نام او زبانزد خادمان و پیرغلامان این آستان ملکوتی است.
اگر ممکن است در ابتدا مقداری از خودتان بفرمایید.
بنده ماشالله عابدی فرزند حاج حسین آقای عابدی هستم که از ارادتمندان و عاشقان خاندان رسول خدا بودند و خدا را شاکرم که در دامن پدر و مادری پرورش یافتم که در وادی گریه برای اهل بیت علیهم السلام ید طولایی داشتند. مرحوم پدرم حاج حسین آقای عابدی، با اینکه از سواد بهره ی زیادی نداشتند ولی اهل دعا و مناجات بودند و گاهی ما شبها با صدای مناجات ایشان از خواب بیدار می شدیم، گاهی هم ایشان برای اهل بیت علیهم السلام نوکری و روضه خوانی می کردند و من هم همیشه مرهون دعاها و حالات ایشان هستم. بنده در دوران نوجوانی با مرحوم حاج حسن، مؤسس هیأت محبان العباس علیه السلام تهران آشنا شدم و چون ایشان فردی فرهنگی بود، بنده نیز بعدها تحت تأثیر ایشان قرار گرفتم و در مسیر معلمی قدم برداشتم.
لطفاً بفرمایید مداحی برای اهل بیت علیهم السلام را از چه زمانی و چگونه شروع کردید.
همانطور که عرض کردم والدین بنده علاقه زیادی به نوکری برای اهل بیت علیهم السلام داشتند و به همین جهت، گاهی مجالسی در منزلمان برگزار می شد و من هم که یک ته صدایی داشتم در همان مجالس قرآن می خواندم و در همان کودکی در مراسم صبحگاه مدرسه، پشت بلندگو قرآن می خواندم. گاهی هم در جلسات هیأت محبان العباس شرکت می کردم و بعد از منبر، مقداری روضه می خواندم و گاهی هم در جلسات دیگری می خواندم.
یادم می آید که قبل از انقلاب در ایام شعبان، در بعضی محلّه های تهران، مردم برای ابراز شادی خود، موسیقی پخش می کردند، من می رفتم با آنها صحبت می کردم که اینکار درست نیست. بعد چون جوان بودم و ته صدایی هم داشتم، در عوض برایشان مدح اهل بیت می خواندم که به لطف خدا جذابیتی ایجاد می کرد. البته قبل از انقلاب هیأتهای مذهبی آزادی زیادی نداشتند و مجالس اهل بیت بطور مخفیانه برگزار می شد ولی بعدها به برکت انقلاب هیئات مذهبی رونق گرفتند و بنده هم در زیر پرچم اهل بیت علیهم السلام توفیق نوکری برای آن حضرات را تا الآن داشته ام.
اگر موافقید گفتگو را از پیشینه ی هیئات مذهبی شروع کنیم.
شاید بتوان گفت اصل برپایی مجالس روضه ی اهل بیت علیهم السلام برمی گردد به زمان خود آن حضرت و بلکه به زمان گریه حضرت آدم علیه السلام برای امام حسین علیه السلام . ولی هیأت به معنای امروزی آن و با کیفیتی که در حال حاضر وجود دارد. تا آنجائی که بنده می دانم، به توصیه مرحوم آیه الله شاه آبادی، استاد حضرت امام (ره) شکل گرفته است. یکی از قدیمی ترین این هیأتها هم هیأت پیر عطا هست که در چهارراه امین حضور تشکیل شد. بعد هم که به لطف نظام مقدس جمهوری اسلامی، هیئات فراگیر شدند و به صورت مناسبتی و هفتگی پا گرفتند که منشأ آثار و برکات زیادی گردید.
حتی می توان گفت یکی از عوامل پیروزی انقلاب، همین روضه ها و دسته جات بودند که در تظاهرات نمود خوبی داشت و در دوران دفاع مقدس نیز، اولین کسانی که به جبهه رفتند و رزمیدند، همین بچه هیأتی ها بودند، بر خلاف عده ای که به اسم روشنفکر، به سینه زنها ایراد می گرفتند که این مشتهایتان را به سینه دشمن بکوبید نه به سینه خودتان. ولی وقتی جنگ شد، حتی یکی از همین ها هم حاضر نشد به جبهه برود و مشتش را به سینه دشمن بکوبد.
به نظر شما بین جوانان هیأتی قدیم و جوانان هیأتی امروز چه تفاوتهایی وجود دارد؟
به نظر بنده قبل از انقلاب، متاسفانه گرایش جوانان به مجالس اهل بیت علیهم السلام کم بود که شاید به خاطر فضای مسموم آن زمان بود ولی امروز جوانان به برکت انقلاب، گرایش چشمگیری به این مجالس پیدا کرده اند. یکی از تفاوتهای جوانان قدیم و حال این است که جوانان هیأتی امروز از بینش عمیق تری برخوردارند. نسبت به جوانان قدیم، چون یکی از جنایات رژیم پهلوی این بود که سطح علمی و فرهنگی جامعه را بسیار پایین نگه داشته بود تا کسی متعرض حکومت جور و منحوسشان نشود.
یکی دیگر از این فرق ها، معنویت ارزشمندی است که در جوانان امروز وجود دارد و می توان گفت در بین جوانان امروز، مردانی از اولیای خدا وجود دارد که در قدیم به زحمت می شد حتی در میان بزرگترها هم پیدا کرد، همانطور که در جبهه ها به وضوح قابل مشاهده بود و الآن نیز هست.
لطفاً بفرمایید جوانان امروز که به دنبال برپایی مجالس اهل بیت علیهم السلام هستند، چه نکاتی را باید در نظر داشته باشند؟ به عبارت دیگر نحوه صحیح هیأت داری چگونه است؟
اولین قدم در تشکیل یک هیأت، توجه به انگیزه ی راه انداختن هیأت است، به این معنا که ببینند آیا در حال حاضر تأسیس این هیأت مورد نیاز هست یا نه؟ این پرچم با چه انگیزه ای بالا می رود؟ اگر انگیزه الهی در آن کمرنگ باشد، نتیجه اش این می شود که هیأت مدّتی برگزار می شود ولی کم کم از رونق می افتد و در آخر هم جمع می شود، همانطور که این مسأله به دفعات اتفاق افتاده است. الان متأسفانه می بینید که بین بعضی بچه هیأتی ها، یک حالت تفرقه ای بوجود آمده که اصلاً به نفع دستگاه امام حسین علیه السلام نیست. مثلاً در یک محلّه کوچک می بینید که چند هیأت کوچک با کمیت و کیفیت نامطلوب برپا می شوند و هر کدام برای خودش دسته ای تشکیل می دهد. اما اگر اولین قدم الهی بود، گام های بعدی مطرح می شود.
و گام های بعدی؟
یکی از این گام ها که در واقع از ارکان هیأت به حساب می آید، روحانی و واعظی است که آن جلسه را تغذیه فکری می کند، الان متأسفانه به اندازه ای که هیأت وجود دارد، روحانیِ قابل و واعظ خوب وجود ندارد، آنهایی هم که هستند، زیاد طالب دارند و جلسات دیگر لنگ می مانند، و البته این وظیفه روحانیت و حوزه علمیه است که برای حلّ این مشکل فکری کند، آنچه هیأت اهل بیت علیهم السلام نیاز دارد، یک عالم وارسته است نه صرفاً یک شخص ملبّس به لباس روحانیت. اگر روحانی عالمی نباشد که هیأت را تغذیه فکری صحیح کند به تدریج گرایش ها به سوی افراد غیر روحانی متمایل می شود، که این به ضرر اسلام است، چرا که همانطور که حضرت امام (ره) نیز فرمودند، اسلام منهای روحانیت یعنی اسلام نه.
رکن دیگر هیأت که بسیار مهم است. مداح جلسه می باشد، الان الحمدالله مداحی رونق زیادی گرفته ولی اشکالاتی نیز وجود دارد که باید در صدد رفع آن بود، هم خود مداحان باید به آن بپردازند و هم یک تشکیلاتی باشد که با قدرت اجرایی خود، جلوی این اشتباهات و ایرادات را بگیرد، الان متأسفانه در بعضی جلسات کارهایی می کنند که تشکیلات امام حسین علیه السلام را زیر سؤال می برد، مثلاً أخیراً در یک هیأتی در دهه اول محرم، به نام عروسی حضرت قاسم علیه السلام حرکاتی کردند که در شأن روضه سیدالشهدا علیه السلام نبود.
اگر به سیره اهل بیت علیهم السلام در محرّم نگاهی کنیم می بینیم که این حرکات خلاف آن است، مثلاً اما رضا علیه السلام می فرماید: وقتی اول محّرم می شد، پدرم موسی بن جعفر علیه السلام حالت حزن و اندوهی پیدا می کرد که هر چه به عاشورا نزدیکتر می شدند، بر این حالت حزن ایشان افزوده می شد تا اینکه روز عاشورا را روز عزا قرار می دادند. اگر ما دَم از اهل بیت علیهم السلام می زنیم، این با سیره آن حضرات منافات دارد که در این دهه در هیأتی کف بزنند و شادی کنند، علاوه بر اینکه کیفیت و حتی اصل عروسی حضرت قاسم علیه السلام بین بزرگان مورد بحث است چه برسد به اینکه به این بهانه مجلس عزای اهل بیت علیهم السلام را به مجلس شادی تبدیل کنند، که متأسفانه بعضاً از اشخاصی هم سر می زند که چهره هستند و این به دستگاه سید الشهدا علیه السلام لطمه می زند.
رکن دیگر هیأت گرداننده آن است که از اهمیت بالایی برخوردار است.مدیر و گرداننده هیأت باید شخصی باشد که از وضعیت فکری و فرهنگی صحیح و نیز از تجربه مورد نیاز برخوردار باشد. الان متاسفانه گاهی فقط صرف اینکه یک فردی دست به جیب است، می شود هیأت دار و گرداننده، حتی بعضاً خود این شخص قید و بند مذهبی هم ندارد، مثلاً خانواده اش حجاب درستی ندارد و یا از اعتقادات صحیحی برخوردار نیست. خُب این چه تاثیری می تواند در جامعه داشته باشد، در حالیکه دین ما ارزش یک شخص را به تقوا و علم داده نه چیزهای دیگر، در واقع گرداننده هیأت باید در تقوا یک قدم از دیگر افراد جامعه جلوتر باشد، حتی ناظم و میاندار هیأت هم باید همینطور باشد.
امروزه در بعضی از هیأت ها، به بهانه جذب جوانان به مجلس اهل بیت علیهم السلام برخی از افراد کارهایی را انجام می دهند که در شأن جلسه اهل بیت علیهم السلام نیست، نظر شما چیست؟
همانطور که رهبر معظم انقلات نیز فرمودند نباید به بهانه جذب، دست از اصول خود برداریم. ایشان مثالی هم زدند به اینکه در کنار یک کلیسایی، چیزهایی را آورده بودند به بهانه جذب افراد، که مغایر با خود مسیحیت بود. در اینجا هم بعضاً کارهایی به بهانه جذب انجام می شود که مغایر اسلام است، مغایر مکتب و سیره اهل بیت علیهم السلام است. در حالیکه هر جذبی ارزشمند نیست. هدف از این هیأت ها چیست؟ چیزی جز این است که مردم جذب دین و اهل بیت علیهم السلام شوند؟ این کار فقط با ارائه و عرضه ی مکتب اهل بیت علیهم السلام همانطور که در واقع هست محقق می شود نه با کارهایی که بعضی ها به سلیقه شخصی خودشان انجام می دهند.
شاید بتوان برای مداحی دو بُعد ظاهری و باطنی در نظر گرفت که هر دو نیز از اهمیت بسزایی برخوردارند، به این معنا که باطن و هسته ی مداحی را آداب و اخلاق آن تشکیل می دهد، و ظاهر و پوسته ی آن، همان اصول فنی مداحی می باشد، اگر در این زمینه توضیحاتی بفرمایید ممنون می شویم.
مداحی یک فیض الهی و به لطف و اراده خداوند است. مثلاً یکی از مقدمات آن صدای دلنشین است که این یک نعمت الهی است که مداح باید قدر آن را بداند و قدردانی آن هم به این است که در همان راهی که خداوند می خواهد صرف شود. فرمود: الخادم مع المخدوم، مداح و نوکر اهل بیت علیهم السلام باید بداند به چه کسی خدمت می کند و باید با او سنخیت داشته باشد. در روایتی نقل شده که روزی یکی از اطرافیان امام صادق علیه السلام که با حضرت انس داشت، در حضور ایشان به یک شخصی که مسلمان هم نبود، حرف ناپسندی زد، این باعث شد که از آن به بعد دیگر کسی امام صادق علیه السلام را با آن فرد نبیند، در اینجا هم همین است. اولین و مهمترین مسئله در مداحی، اخلاق است و باید رفتار و منش مداح هر چه بیشتر به آن کسی که مدحش را می نماید نزدیکتر باشد، باید مراقبت و مواظبت زیاد کند، تا رفتار و کردارش باعث لطمه زدن به اهل بیت علیهم السلام نشود، چه در مسائل شخصی و چه در عرصه اجتماعی، و هر چه وسعت مداحی اش بیشتر شود باید در روش زندگی خود بیشتر دقت کند. در سطح زندگی اش، خانواده اش و … حتی برای مداح اهل بیت علیهم السلام نباید استفاده از امکانات مادی، دامنه وسیعی داشته باشد و نباید بیشتر از سطح متوسط جامعه به مادیات بپردازد. به عبارت دیگر یک مداح باید در مادیات، در سطح پایین تری نسبت به دیگران قرار داشته باشد و در معنویات در سطح بالاتری. رعایت این مسائل باعث می شود که مداحی و خواندن او اثرات مثبت بیشتری داشته باشد، کما اینکه عدم رعایت آن، اثرات منفی فراوانی خواهد داشت. مثلاً اینکه یک مداح به قهوه خانه برود و گرفتار کارهایی بشود که در عین حال که حرام نیست ولی در شأن او نمی باشد. حتی حضور او اثر منفی به دنبال دارد. چه برسد به اینکه به دود و مسائل دیگر هم آلوده شود.
یکی از کارهایی که متأسفانه در بین بعضی از مداحان، مرسوم شده، پاکت گرفتن و یا نرخ تعیین کردن برای مداحی است، آیا این صحیح است؟
ببینید، مداحی مانند روحانیت یک کار معنوی است که با مادیات جبران نمی شود، توصیه بنده به مداحان و خصوصاً مداحان جوان این است که شغل مستقلی داشته باشند تا چشم به دست دیگران نباشند. این پول گرفتن ها و کسب و کار با خواندن، از آفات خطرناک مداحی است، همانطور که در روایتی داریم که: «مَن استأکل بعلمه، إفتقر» یعنی کسی که بخواهد امورات زندگی و در آمد خود را از طریق علم دین که مداحی هم یک شاخه از آن است، تأمین کند، فقیر می شود، که این در تجربه هم ثابت شده و دیده شده که افرادی که پاکت های آنچنانی هم می گیرند ولی در زندگی شان، گرفتار چاله های زیادی می شوند. اگر آن پیشنهاد شهید بزرگوار استاد مطهری(ره) که در رابطه با ایجاد تشکیلاتی برای روحانیت بود، در مورد مداحی نیز صورت بگیرد، تا مداح بتواند بدون در نظر گرفتن خواسته ها و سلایق بانی مجلس و بدون هیچ گونه چشم داشتی، بطور مستقل به تبلیغ بپردازد، بسیار شایسته است.
نظر شما در رابطه با اظهارنظرهای سیاسی در مداحی چیست؟
به نظر بنده، اگر مداح بخواهد وارد اظهارنظرهای سیاسی هم بشود، باید مراقب باشد تا وارد جزئیات نشود و حتی المقدور خط و ربط خود را مشخص نکند، مگر در مورد رهبری؛ «اُستُر ذَهبک و ذِهابک و مَذهبک» فرموده اند خط خودت را بپوشاند، و اینکه مثلاً در موقع انتخابات برای کسی تبلیغ کند و بر علیه دیگری تخریب و امثال این مسائل، برای مداح اهل بیت علیهم السلام زیبنده نیست.
اگر ممکن است مقداری درباره جایگاه دستگاه های موسیقی و ردیف های آوازی در مداحی توضیح بفرمایید.
به نظر بنده، این چیزها از ملزومات مداحی نیست و این امکان وجود دارد که شخصی یک مداح برجسته و تأثیرگذار خوب باشد ولی اصلاً آگاهی از دستگاه های موسیقی به معنای خاص آن نداشته باشد و بالعکس کسی تمام ردیف های آوازی را در مداحی به کار ببرد ولی هیچ جذابیت و اثرگذاری مثبتی نداشته باشد، البته من دانستن آن را به کلی بد نمی دانم چون این هم یک علم یا حداقل فضل است ولی باید به این نکته هم توجه داشت که گاهی این مسائل تبلیغات بدی هم به دنبال دارد، که در این صورت نه تنها یاد گرفتن و به کار بستن آن لازم نخواهد بود بلکه پرهیز از آن هم لازم می شود. متأسفانه به نظر می رسد بعضی از افراد ناصالحی که قبل از انقلاب در مسیر طاغوت فعالیت می کردند و می خواندند امروز در بعضی موارد به بهانه دستگاه خوانی و امثال آن به مداحان خط می دهند.
شاید بتوان گفت در هیأتهای امروزی، جایگاه قرآن مقداری کمرنگ شده، در این مورد نظر شما چیست؟
در گذشته یکی از ملزومات هیأت مذهبی، حلقه قرائت و آموزش قرآن بود که در ابتدای جلسه رحل و قرآن چیده می شد و فردی می آمد و به بقیه ی افراد، قرآن آموزش می داد و در واقع آموزش قرآن در زمان قدیم بیشتر توسط همین هیأت ها صورت می گرفت. ولی در حال حاضر به برکت توصیه ها و توجهات رهبر معظم انقلاب، محافل قرآنی در مقیاس وسیع و حتی بصورت تخصصی شکل گرفته اند.
بنابراین نمی توان ایراد گرفت که در هیأت امروزی، قرآن جایگاه ندارد، چرا که پرداختن به قرآن، بطور علمی تر در محافل مستقلی دنبال می شود که در واقع جای نسبتاً خالی قرآن در هیأت را پر کرده است ولی البته در هیأت ها نیز به اندازه ی مورد نیاز و به اقتضای جلسه قرآن از جایگاه خوبی برخوردار است.
شما بیشتر با کدام اشعار مأنوس هستید؟
خُب بنده همیشه سعی کردم مجلس اهل بیت علیهم السلام را با اشعاری در رابطه با حضرت ولی عصر (عج) شروع کنم و قبل از انقلاب هم که اینکار را می کردیم، بعضی ها فکر می کردند ما گرایش به دسته یا فرقه ی خاصی داریم، در حالی که همیشه با امام و انقلاب همراهی کردیم، و خدا را شکر اخیراً هم تقریباً تمام مجالس اهل بیت علیهم السلام با نام و یاد امام زمان(عج) شروع می شود که انشاءالله این نویدی باشد به رضایت حضرت از محبین شان، تا به لطف خدا ظهورشان نزدیک شود. ولی بطور کلی حقیر به برکت همنشینی با بزرگانی همچون مرحوم شیخ محمود تحریری(ره)، شهید حجه الاسلام غفاری، حاج آقا جاودان و دیگر بزرگان، همیشه سعی کرده ام از اشعار پرمحتوا استفاده کنم که یادم می آید،
یک زمانی در محضر مقام معظم رهبری شعر معروف مرحوم آیه الله غروی اصفهانی متخلص به مفتقر را که در رابطه با بی بی دو عالم سروده اند، خواندم که مورد توجه ایشان قرار گرفت.
اگر روزی توفیق پیدا کنید، در محضر حضرت ولی عصر(عج) روضه بخوانید، کدام روضه را خواهید خواند؟
بنده چون از ابتدا در مسجد امین الدوله در مجالس مرحوم آیه الله حق شناس(ره) شرکت می کردیم، انس ایشان با روضه ی آقا حضرت علی اصغر
علیه السلام بر بنده هم تأثیرگذار بوده و به نظرم شاید جانسوزترین روضه کربلا، همین روضه باشد، چون ایشان یک طفل شیرخواره بودند که نه طاقت تشنگی داشت و نه تاب جنگیدن، چه برسد به اینکه به تیر، آن هم تیر سه شعبه نیازی داشته باشد. بعد در آن وضعیتی که سیدالشهداء آن همه داغ دیده بودند، با آن حالشان، بنابر نقلی برای وداع با اهل حرم آمده بودند که آن اتفاقات در آغوش پدر افتاد، و از دلایل سنگینی این مصیبت اینکه، در کربلا تنها برای این مصیبت بود که از آسمان ندا آمد که: دَعَه یا حسین، آن را به ما واگذار کن و حضرت سیدالشهداء هم برای تسلی دل آن زن و بچه که آن اتفاق را می دیدند و داشتند از بین می رفتند، فرمود: هَوَّنَ عَلَیَّ مَا نَزَلَ بِی أَنَّهُ بِعَیْنِ اللَّهِ، برای من آسان است این مصیبت چرا که در پیش چشمان خداوند است.
بنابراین از بزرگترین مصائب عاشورا همین مصیبت است و اگر این توفیق نصیب بنده شود که در محضر حضرت ولی(عج) روضه ای بخوانم، شاید خود ایشان هم همین را از ما بخواهند که البته هر چه ایشان اراده کنند، همان خوانده خواهد شد. در تأیید این عرضم، خاطره ای به یادم آمد، یکبار در مجلس روضه ای که در حضور یکی از اولیای خدا برگزار شد، قرار بود به مناسبت ایام دهه دوم محرم، روضه رأس مطهر امام حسین علیه السلام را بخوانم، و شعر مناسب همان روضه را هم کاملاً آماده در ذهن داشتم، وقتی می خواستم شعر را شروع کنم، تا اول آن را می خواندم بقیه آن از یادم می رفت، در حالی که شعر دقیق در ذهنم حاضر بود. همانجا احساس کردم که این ولیّ خدا می خواهد من روضه حضرت علی اصغر علیه السلام را بخوانم، که آخر هم همان شد و حال اینکه این ولیّ خدا اصلاً قابل قیاس با ولیّ الله الاعظم امام زمان(عج) نیست، بنابراین در محضر حضرت نیز باید دید اراده ایشان به چه روضه ای تعلق می گیرد تا آنچه ایشان می خواههند، خوانده شود.
ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، جیره خوار خون شهدای این انقلابیم و نمک نشناسی است اگر در متن مداحی خود حرفی از آنها نزنیم، متأسفانه بعضی ها مقیّدند که حرفی از انقلاب و رهبری و شهداء نزنند ولی از پرداختن به جزئیات و دعا برای دیگران و مریض و سایر مسائل دریغ نمی کنند. بنده این را وظیفه ی هر مداحی می دانم که ولو به یک دعا هم که شده در لابلای مداحی خود، یادی از شهدا و انقلاب کند. امیدوارم که بتوانیم از رهروان حقیقی آن بزرگواران باشیم.
مصاحبه: ابوالفضل صالح صدر
منبع: تبیان
بازدیدها: 262