از جمله شبهاتی که در زمان امام صادق(علیه السلام) نسبت به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و امام علی(علیه السلام) مطرح بود، ایمان پدران ایشان بود. امام صادق(علیه السلام) میفرماید: جبرئیل بر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد و سلام خداوند را به ایشان رساند، خداوند به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: من آتش جهنم را بر صلبی که تو در آن قرار داشتی (پدرت عبدالله) و رحمی که تو را حمل کرد (مادرت آمنه) و دامنی که تو را پرورش داد (ابوطالب)، حرام کردم». (الکافی، ج۱، ص۴۴۶) ایشان در حدیثی دیگر فرمودند: مثل ابوطالب مانند اصحاب کهف است که ایمانشان را پنهان داشتند و اظهار شرک کردند، پس خداوند پاداش آنها را دو چندان عطا کرد.» (الکافی، ج۱، ص۴۴۸).
ایشان چنان نسبت به نام مبارک پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) حساس بودند که وقتی نامشان ذکر میشد، به حدی خم میشدند که صورتشان نزدیک زمین میشد و میگفتند: «بِنَفْسِی وَ بِوُلْدِی وَ بِأَهْلِی وَ بِأَبَوَیَّ وَ بِأَهْلِ الْأَرْضِ کُلِّهِمْ جَمِیعاً الْفِدَاءُ لِرَسُولِ اللَّهِ». (الکافی، ج۶، ص۳۹) امام (علیه السلام) از اینکه کسی فرزندش را به نام محمد، نام نهاده بود بسیار مسرور میشد و میفرمود: «چنین فرزندی را دشنام ندهید، او را نزنید و نسبت به او بدی نکنید و بدانید که هر خانهای که اسم محمد در آن باشد، هر روز تقدیس میشود. (الکافی، ج۶، ص۳۹)
از آنجا که در دوران امام صادق(علیه السلام)، قال رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) زیاد بود و افراد سعی بر این داشتند که علوم و معارف دینی را طریق روایات نبوی اخذ کنند، ایشان با ذکر اوصاف واحدی برای پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه(علیه السلام) نشان دادند که راه دریافت معارف دینی و نبوی از طرق چه کسانی است. امام صادق(علیه السلام) میفرمایند: «قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یَا مُحَمَّدُ إِنِّی خَلَقْتُکَ وَ عَلِیّاً نُوراً یَعْنِی رُوحاً بِلَا بَدَنٍ قَبْلَ أَنْ أَخْلُقَ سَمَاوَاتِی وَ أَرْضِی وَ عَرْشِی وَ بَحْرِی … ثُمَّ قَسَمْتُهَا ثِنْتَیْنِ وَ قَسَمْتُ الثِّنْتَیْنِ ثِنْتَیْنِ فَصَارَتْ أَرْبَعَهً مُحَمَّدٌ وَاحِدٌ وَ عَلِیٌّ وَاحِدٌ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ ثِنْتَانِ ثُمَّ خَلَقَ اللَّهُ فَاطِمَهَ مِنْ نُورٍابْتَدَأَهَا رُوحاً بِلَا بَدَنٍ ثُمَّ مَسَحَنَا بِیَمِینِهِ فَأَفْضَى نُورَهُ فِینَا».امام صادق (علیه السلام) فرمود: خداى تبارک و تعالى میفرماید: اى محمد! من تو و على را به صورت نورى یعنى روحى بدون پیکر آفریدم، پیش از آنکه آسمان و زمین و عرش و دریایم را بیافرینم … آنگاه آن را به دو قسمت و باز هر یک از آن دو قسمت را به دو قسمت کردم تا چهار روح شد، محمد یکى، على یکى، حسن و حسین دو تا، سپس خدا فاطمه را از نورى که در ابتدا روحى بدون پیکر بود آفرید، آنگاه با دست خود ما را مسح کرد و نورش را بما رسانید.(الکافی، ج۱، ص۴۴۰)
علاوه بر این موارد امام صادق(علیه السلام) به بیان ویژگیهای ظاهری پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز اشاره کردهاند تا از این طریق نشان دهند ائمه(علیه السلام) از همه جزئیات زندگی رسولالله (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت به هر فرد دیگری آگاهترند. امام صادق(علیه السلام) میفرمایند: هرگاه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در تاریکی شب دیده میشد، نوری داشت که گویی ماهپارهای بود. ( الکافی، ج۱، ص۴۴۶)
امام صادق(علیه السلام) نسبت به حضرت زهرا(سلام الله علیها) نیز روایات متعددی بیان کردهاند و سعی در شناساندن ایشان کردهاند. در روایتی آمده است: «… فَوَضَعَتْ فَاطِمَهَ طَاهِرَهً مُطَهَّرَهً فَلَمَّا سَقَطَتْ إِلَى الْأَرْضِ أَشْرَقَ مِنْهَا النُّورُ حَتَّى دَخَلَ بُیُوتَاتِ مَکَّهَ وَ لَمْ یَبْقَ فِی شَرْقِ الْأَرْضِ وَ لَا غَرْبِهَا مَوْضِعٌ إِلَّا أَشْرَقَ فِیهِ ذَلِکَ النُّورُ وَ دَخَلَ عَشْرٌ مِنَ الْحُورِ الْعِینِ کُلُّ وَاحِدَهٍ مِنْهُنَّ مَعَهَا طَسْتٌ مِنَ الْجَنَّهِ وَ إِبْرِیقٌ مِنَ الْجَنَّهِ وَ فِی الْإِبْرِیقِ مَاءٌ مِنَ الْکَوْثَرِ…»، … پشت سرش فاطمه پاک و پاکیزه متولد شد و چون به زمین آمد نورى از او درخشید تا به همه خانههاى مکه پرتو افکند و جایى از شرق و غرب زمین نماند، مگر آنکه در آن تابید و ده تن حورالعین که هر یک طشت و ابریق بهشتى داشتند وارد شدند و آب از کوثر آوردند … (أمالی صدوق، ص۵۹۴)
مفضل از امام صادق(علیه السلام) راجع به حدیث نبوی «فَاطِمَهَ أَنَّهَا سَیِّدَهُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ» میپرسد که او سرور زنان دوران خودش بود. امام(علیه السلام) در جواب میفرمایند «… ذَاکَ لِمَرْیَمَ کَانَتْ سَیِّدَهَ نِسَاءِ عَالَمِهَا وَ فَاطِمَهُ سَیِّدَهُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ»، این مقام براى حضرت مریم است که بزرگ زنان زمانه خویش بود، اما حضرت فاطمه سرور و پیشوای بانوان سراسر جهان هستى از آغاز تا پایان است. (معانی الأخبار، ص۱۰۷)
امام صادق(علیه السلام) ضمن حدیثی از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به معرفی ۱۲ امام پرداخته و آنان را با نام و صفت بیان کردهاند و صفت صادق که برای حضرت ذکر شده نیز از این حدیث نبوی اخذ شده است. در این حدیث طولانی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به سلمان فارسی میفرمایند: «یَا سَلْمَانُ خَلَقَنِیَ اللَّهُ تَعَالَى مِنْ صَفْوَهِ نُورِهِ وَ دَعَانِی فَأَطَعْتُهُ فَخَلَقَ مِنْ نُورِی عَلِیّاً وَ دَعَاهُ فَأَطَاعَهُ فَخَلَقَ مِنْ نُورِی وَ نُورِ عَلِیٍّ فَاطِمَهَ وَ دَعَاهَا فَأَطَاعَتْهُ فَخَلَقَ مِنِّی وَ مِنْ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَهَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ فَدَعَاهُمَا فَأَطَاعَاهُ وَ خَلَقَ مِنْ نُورِ الْحُسَیْنِ تِسْعَهَ أَئِمَّهٍ فَدَعَاهُمْ فَأَطَاعُوهُ… ثُمَّ سَیِّدُ الْعَابِدِینَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ثُمَّ ابْنُهُ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ بَاقِرُ عِلْمِ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ ثُمَّ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ لِسَانُ اللَّهِ الصَّادِقُ ثُمَّ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ الْکَاظِمُ غَیْظَهُ صَبْراً فِی اللَّهِ تَعَالَى ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا الرَّاضِی بِسِرِّ اللَّهِ تَعَالَى ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ الْمُخْتَارُ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ الْهَادِی إِلَى اللَّهِ ثُمَّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ الصَّامِتُ الْأَمِینُ عَلَى سِرِّ اللَّهِ ثُمَّ محمد النَّاطِقُ الْقَائِمُ بِحَقِّ اللَّهِ تَعَالَى…»، اى سلمان خدا مرا از نور پاکش آفرید مرا خواند و فرمانش بردم، و از نورم على را آفرید و او را خواند و فرمانش برد، پس از نور من و على فاطمه را آفرید و او را خواند و فرمانش برد، پس از من و از على و از فاطمه حسن و حسین را آفرید و آنان را خواند و فرمانش بردند…، سپس از نور حسین نه امام آفرید و آنها را خواند و فرمانش بردند …،سپس زین العابدین (علیه السلام)، آنگاه پسرش محمّد بن علی شکافنده علم اولین و آخرین از انبیا و فرستادگان الهی و پس از او جعفر بن محمّد زبان راستین خدا سپس موسى بن جعفر که در راه خدا خشم خود را فرو می برد، آنگاه علی بن موسى الرضا که به امر خدا راضى است، سپس محمّد بن علی جواد که برگزیده خلق خدا است، سپس علی بن محمّد هدایتکننده به سوى خدا سپس حسن بن علی عسکرى سپس فرزندش حجه بن الحسن المهدى گوینده و قائم به امر خدا… ( مصباح الشریعه، صص۶۳-۶۵)
البته باید توجه داشت که شناخت شناسنامهای امام(علیه السلام) به تنهایی مراد نیست بلکه باید نسبت به جایگاه امام(علیه السلام) معرفت داشت و به عبارتی عارف به حق ائمه(علیه السلام) بود. چنانکه امام صادق(علیه السلام) راجع به امام حسین(علیه السلام) فرمودند: «مَنْ زَارَ الْحُسَیْنَ ع عَارِفاً بِحَقِّهِ یَأْتَمُّ بِهِ غَفَرَ [اللَّهُ] لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّر»، کسى که حسین ع(علیه السلام) را زیارت کند در حالى که عارف بحقّش بوده و به آن حضرت اقتداء کند، خداوند متعال گناهان گذشته و آیندهاش را مىبخشد. (کامل الزیارات، ص۱۳۹) و در حدیثی دیگری ایشان ضمن بیان محل دفن امام رضا(علیه السلام) و ثواب زیارت ایشان، منظور از شناخت حقیقی امام(علیه السلام) را دانستن اینکه ایشان مفترض الطاعه هستند بیان می کنند. (من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص: ۵۸۴)
امام صادق(علیه السلام) در معرفی جدشان امام سجاد(علیه السلام) فرمودند: «کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع شَدِیدَ الِاجْتِهَادِ فِی الْعِبَادَهِ نَهَارُهُ صَائِمٌ وَ لَیْلُهُ قَائِمٌ فَأَضَرَّ ذَلِکَ بِجِسْمِهِ فَقُلْتُ لَهُ یَا أَبَهْ کَمْ هَذَا الدُّءُوبُ فَقَالَ أَتَحَبَّبُ إِلَى رَبِّی لَعَلَّهُ یُزْلِفُنِی»، امام زین العابدین خیلى زیاد عبادت میکرد، روزها روزه داشت و شبها به قیام بسر میبرد، این کار به جسم او زیان رساند، عرض کردم بابا چقدر خود را مىآزارى؟ فرمود اظهار علاقه به خدا میکنم. (مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ج۴، ص: ۱۵۵)
از نظر امام صادق(علیه السلام) همه ائمه(علیه السلام) یکسان هستند و این تفکر را نیز در بین جامعه ترویج کردند. زید شَحَّام از امام صادق(علیه السلام) پرسید که امام حسن(علیه السلام) افضل است یا امام حسین(علیه السلام) که ایشان فرمودند: «إِنَّ فَضْلَ أَوَّلِنَا یَلْحَقُ فَضْلَ آخِرِنَا وَ فَضْلَ آخِرِنَا یَلْحَقُ فَضْلَ أَوَّلِنَا فَکُلٌّ لَهُ فَضْلٌ …خَلْقُنَا وَاحِدٌ وَ عِلْمُنَا وَاحِدٌ وَ فَضْلُنَا وَاحِدٌ وَ کُلُّنَا وَاحِدٌ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ …أَوَّلُنَا مُحَمَّدٌ وَ أَوْسَطُنَا مُحَمَّدٌ وَ آخِرُنَا مُحَمَّد».برترى اولین ما به برترى آخرىن ما ملحق میشود و برتری آخرین ما برتری اولین ما برمیگردد و برای همه آنها فضلی است …، خلقت، علم و فضل ما یکی هست و همه ما نزد خداوند یکی هستیم… ما ۱۲ نفر این چنین از اول خلقتمان حول عرش پروردگار بودیم. اولین ما محمد، وسط ما محمد و آخرین ما محمد است (الغیبه نعمانی، صص۸۶-۸۵)
امام صادق(علیه السلام) با معرفی ائمه بعد از خودشان سعی کردند فرقههای انحرافی گذشته (مثل زیدیه) و آینده (مثل اسماعیلیه، فطحیه، واقفیه و…) را به شیعیان بشناسانند. امام صادق(علیه السلام) با معرفی امام زمان(علیه السلام) شیعیان را برای غیبت ایشان آماده کردند که به چند حدیث در این باره اشاره میشود:
ـ «هر کس به همه ائمه (علیه السلام) اقرار کند و مهدی (علیه السلام) را منکر شود، مانند کسی است که به همه انبیا اقرار کرده و نبوت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) را انکار کرده است. (کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص: ۳۳۳)
ـ امام صادق(علیه السلام) از اجداد طاهرینشان از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل میکند: «هر کس منکر قائم از فرزندان من در زمان غیبتش شود به مرگ جاهلیت مرده است.» (کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص: ۴۱۳)
ـ ابو بصیر از امام صادق (علیه السلام) نقل کرد که آن حضرت فرمود: «خوش به حال کسی که به امر ما در زمان غیبت قائم ما تمسک جوید که در این صورت قلب او بعد از هدایت منحرف نخواهد شد.» (کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص ۳۵۸)
گرچه بحر در کوزهای نگنجد، اما از پرتو همین چند روایت میتوان به نقش مهم امام صادق (علیه السلام) در تثبیت جایگاه امامت و ولایت پی برد.
منبع: وارث
بازدیدها: 167