جلسه ششم آموزش مداحی ، مجمع الذاکرین هیات رزمندگان اسلام ، استاد حاج سعید حدادیان

خانه / آموزش / جلسه ششم آموزش مداحی ، مجمع الذاکرین هیات رزمندگان اسلام ، استاد حاج سعید حدادیان

بسم الله الرحمن الرحیم

  • فرزند بودن حسنین برای پیامبر0008

تا مدت ها روی قبر امام حسن مجتبی این آیه را نوشته بودند : ما کان محمد ابا احد من رجالکم. یعنی پیغمبر پدر هیچکدام از مردان شما نیست .

در این آیات قصه زید را می گوید . پیغمبر او را به پسر خواندگی قبول کرده بود . دختر عمه پیغمبر زینب را دادند به زید . با هم نمی ساختند. می خواستند از هم جدا شوند.  قرآن می فرماید پیغمبر می فرمود : امسک زوجک. زنت را نگه دار. اما در دل پیغمبر هم مسأله ای بود : الآن اگر من از دنیا بروم و این پسرخوانده من باشد مردم خیال نکنند این خلیفه است. باید حل شود.

دو اتفاق افتاد یکی این که زید زینب را طلاق داد و به حکم خدا پیغمبر زینب را گرفت. عروس به پدر شوهر حرام است. این اتفاق جلوی چشم همه افتاد . آیات سوره احزاب . و ما جعل ادعیائکم ابنائکم. ما کسانی که پسرخوانده قرار دادید برای خودتان پسر واقعیتان قرار ندادیم. یعنی زید پسرخوانده ات اگر هست پسر واقعی ات نیست. بعد می فرماید : ذلکم قولکم بافواهکم و الله یقول الحق و هو یهدی السبیل ادعوهم لآبائهم آنها را با پدر خودشان بخوانید . هو اقسط عندالله این نزد خدا عادلانه تر است. فان لم تعلموا آبائهم فاخوانکم فی الدین اگر نمی دانید پدر آنها چه کسی است برداران دینی و دوستان شما هستند . …

این نکته را بگیرید . حالا هارون الرشید به امام کاظم علیه السلام عرض کرد : چرا شما می گویید بچه پیغمبرید ؟ بچه ای که از دختر آدم باشد که بچه آدم حساب نمی شود. نسل پسری قبول است . بحثی الآن در مخالفین شیعه هست تحت این عنوان . این را شما بدانید . آیات سوره انعام . حضرت به دو آیه قرآن تمسک جست و یک حرکت و سخن عاقلانه یعنی از منظر عقل محاجه کرد. فرمود : هارون به من بگو اگر پیغمبر بیاید خواستگاری دخترت تو دخترت را می دهی یا نه ؟ با کمال افتخار گفت بله . ما بنی العباسیم فرزندان عموی پیغمبریم . افتخار هم می کنیم که دخترمان را بدهیم به پیغمبر . موسی بن جعفر سلام الله علیه فرمود : ولی من دخترم را به پیغمبر نمی دهم و پیغمبر هم از من خواستگاری نمی کند.چون شرعا نمی شود . چون دخترش است و لو از فاطمه زهرا.  این حرف هم عقلی است هم شرعی . فبهت الذی کفر. اینجا ماند. این یک .

دو قرآن سوره مبارکه آل عمران آیه 61 آیه مباهله . حضرت به این آیه محاجه کرد :

 فمن حاجک فیه من بعد ما جائک من العلم

بعد از اینکه من علم و دانش را فرستادم و تو محاجه کردی واینها نپذیرفتند

 فقل تعالوا

 به آنها بگو که بیایند

ندع ابنائنا و ابنائکم

اول اولاد را می گوید ما بچه ها مان را بیاوریم و آنها بچه هاشان را بیاورند .

 و نسائنا و نسائکم و انفسنا وانفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علی الکاذبین .

این آیه معروف است. شما بچه ها تان را بیاورید ما هم بچه ها مان را ، شما زنهاتان را بیاورید ما هم زنهایمان را ، شما جانها تان را ما هم جان ها مان را . پیغمبر چه کسی را آورد ؟ نرفت 20 نفر را به عنوان جان خودش بیاورد ، رفت علی را آورد یعنی جان من علی است. خود همین حجت است برای جانشینی . نفس من علی است ، خود من علی است ، علی خود من است . این برای امیرالمؤمنین . نسائنا یک فاطمه زهرا را آورد. ابنائنا چه کسانی را آورد  ؟ حسنین علیهما السلام.

آیه فرمود ما کان محمد ابا احد من رجالکم. پیغمبر پدر هیچکدام از مردان شما نیست. ابناء خودش را که پدر است. زید که از شیرخوارگی در دامان پیامبر نبوده. پدر مردان شما نیست . کس دیگر هم نیاید بگوید من بچه پیغمبرم . اما اینجا برای ابنائنا حسن و حسین را می آورد. این آیه قرآن را نتوانستند از قرآن در بیاورند .

گفت چرا اسم امیرالمؤمنین در قرآن نیامده آقای فاطمی نیا می فرمود اگر اسم علی می آمد آنوقت ما دیگر قرآن را هم نداشتیم . اینقدر با علی بغض داشتند.

این آیه مباهله . پس حسن ابن رسول الله است . این بحث برای ما روشن است اما اگر افتادی با آنها باید بتوانی محاجه کنی .

بحث دیگر : حضرت این آیه را خواند برای هارون الرشید : 83 سوره انعام :

و تلک حجتنا آتیناها ابراهیم علی قومه

این حجت ما بود که به ابراهیم دادیم برای قومش .

نرفع درجات من نشاء درجات

 هرکه را بخواهیم می بریم بالا.

 ان ربک حکیم علیم . از اینجا سلسله ای از انبیا نام برده می شوند .

و وهبنا له اسحاق و یعقوب

ما به ابراهیم اسحاق و یعقوب دادیم

کلا هدینا .

 همه اینها را هدایت کردیم.

و نوحا هدینا من قبل .

 قبل از ابراهیم نوح را هم هدایت کرده بودیم. 

حالا ذریه ابراهیم را نام می برد : ومن ذریته داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون و کذلک نجزی المحسنین و زکریا (پس زکریا از نسل ابراهیم است .) و یحیی و عیسی و الیاس کل من الصالحین …

حضرت موسی بن جعفر صلوات الله علیهما این آیه را خواند . هارون ببین (من ذریة ابراهیم) چه کسانی هستند ؟ یکی عیسی است . آیا عیسی پدر داشت؟

از کجا ذریه ابراهیم می شود ؟ از طریق مریم . مریم چند نسل بعد از ابراهیم است؟ تا بخواهد برسد به مریم ده ها پشت است . چطور شد با ده ها نسل فاصله بچه ی این دختر می شود ذریه ابراهیم ، ولی حسن بن علی که فرزند دختر بلافصل پیامبر است شما می گویید فرزندش نیست؟

حضرت عیسی خرج اهل بیت شده . هم عمر طولانی اش مؤید عمر طولانی امام زمان ارواحنا فداه است هم اینکه خدا چرا او را بدون پدر به وجود می آورد. اگر این آیه نبود خدا می داند ما اینکه می گوییم یا ابن رسول الله اینها با ما چه می کردند.

  • انتخاب شعر برای نوحه

یک داوری نوحه بود . فی المجموع گفتیم یک دانه از اینها شعریت ندارد . اما تا دلت بخواهد آهنگ ها خوب بود . شما نمی خواهد افه ای نوحه بخوانید . این کارها کار من و تو نیست . بعضی استاد زبردست هستند هم صدا دارد هم موسیقی دان قوی هستند مثل حاج محمود کریمی . او می آید مثلا دو تا مفاعیل مفاعیل بالا است دو تا مفاعیل مفاعیل پایین است یک دلبری می کند می گوید ممفاعیل یک تکه اضافه می کند. این کار ما نیست اصلا نمی توانیم بخوانیم. شما همین افاعیل ها را داشته باش در خواندن . یک بیت شعر داشته باش که شده است نوحه . شعریت داشته باشد نه کارهای اضافی که با موسیقی می شود ؛ این کار من و تو نیست . کار نوآموزان نیست ، کار میانه ها هم نیست . حتی کار خیلی از حرفه ای ها هم مثل من نیست . فوق حرفه ای است . تو اول خوانندگی ات رفتی سراغ این؟! ما یک نوحه ای خواندیم 4 نوع افاعیل در آن می شد .

مستفعل مستفعل مستفعل مستفعل

ای ساربان آهستان ران کارام جانم می رود.

مستفعل هجای سوم دارد کوتاه می شود. در همین نغمه بیایید مفاعیل را بخوانید :

الا یا ایها الساقی ادر کأسا و ناولها

هم مستفعل شد بخوانید هم مفاعیل

فاعلات را بیاورید:

آسمان ها کهکشان ها ماه من کو اخترم کو

زینب من با نگاهش پرسد از من مادرم کو.

یک آهنگ است اینقدر توان و ظرفیت و قدرت دارد که شما سه مدل شعر مختلف را با آن بخوانید.

این آهنگ ها تا هست نرو سراغ آهنگ دیگر که نتوانی کار را جمع کنی. بعد این را به هر کس هم که بدهی راحت می تواند شعر بگوید . بعضی از آهنگ ها شاعر عزا می گیرد. قافیه هایی می آورد که…

قافیه خانوادگی داریم : مادر دختر خواهر برادر لشکر سرور حیدر اکبر اصغر . خودش شعر است .

نوآموز مشرق را می کند قافیه . بعدی اش را می کند دق . حالا دق را با قاف می نویسند یا با غین ؟ مگر بیکاری ؟ همان برادر خواهر را قافیه کن تا راه بیفتی.

شعر شده باشد نوحه . این وصیت من به شما.

  • شعری برای امام حسن مجتبی علیه السلام

شعر را بنویسید خودش برای حفظ کمک می کند.

الا دم تو مسیح دعا امام حسن

رخت جمال جمیل خدا امام حسن

(برخی می گویند مگر ثبت احوال است. امام دوم است خوب همه می دانند ! نه ؛ مگر بچه در مجلس شما نمی آید او هم سهم دارد . در یک مصاحبه ای یک بازیگر  خارجی می گفت من نقش که بازی می کنم می خواهم دامنه ی مخاطبین من محدود نشوند من بچه های زیر 7 سال را هم در نظر می گیرم. می خواهم برای اینها هم بازی من پیام داشته باشد. )

امام دوم و فرزند اول زهرا

تمام اهل کسا در کسا امام حسن

(یعنی وقتی عبا می اندازد روی دوشش انگار همه پنج تن هستند)

حسن جمال و حسن خصلت و حسن طینت

تویی تویی حسن مجتبی امام حسن

خدا به حسن تو و صنع خویش تحسین کرد

چو آفرید جمال تو را امام حسن

(قدیم ها که شعر حفظ می کردیم در مجلس که می خواندی می دیدی یکی ادامه اش را می خواند این کار درستی نبود مجلس طرف را خراب می کرد . اما الآن کسی اصلا شعر حفظ نمی کند .یک شعر برای امام حسن حفظ کن. )

به ماه عارض و لعل لب تو گل کرده (عارض صورت است)

هماره جای لب مصطفی امام حسن

(این از آن شاه بیت ها است: )

زیارت حرمت را به کعبه نفروشم

که این معامله باشد خطا امام حسن

غریب خانه ای و جن و انس و حور و ملک

شدند با کرمت آشنا امام حسن

(این بیت هم مهم است این دو بیت را که گفتم ضربدر بگذارید که باید برای اینا مایه دیگری بگذارید:)

هزار بار سرم را جدا کنند ز تن

اگر دلم ز تو گردد جدا امام حسن(به جای اگر مگر هم می شود گفت. کجا هم می شود گفت)

اگر چه روز قیامت دو دست من خالی است

دل من است و ولای شما امام حسن

به خاک پاک تو و جنت البقیع قسم

بود مزار تو در قلب ما امام حسن

به صلح سبز تو نازم که گر نبود نبود

قیام سرخ شه کربلا امام حسن

(آن موقع ها اینقدر شعر نبود ما در تاریکی شعر را می نوشتیم. مثلا حاج محسن آقا طاهری می خواند ما می نوشتیم)

(این شعر را آقای سازگار گفته است . در این دو هفته این را حفظ کنید)

(چطور ممکن است از امام حسن بخوانی ولی از صلح امام حسن نخوانی. )

این بیت هم برای روضه است:

شهادت تو در ایام کودکی رخ داد

مغیره کشت تو را از جفا امام حسن

جنازه ات هدف تیر شد ولی دیگر

کنار قبر پیمبر چرا امام حسن

سلام ما همه بر بردباری عباس

که صبر کرد در این ماجرا امام حسن

بقیه اش را خودتان پیدا کنید من یک بیت انتهایی را بگویم:

برای غیر شما خاندان اگر گریم

خدا مباد ز اشکم رضا امام حسن.

ان کنت باکیا لشیء فابک للحسین . همه زندگی ات حسین باشد . گریه هم امام حسین . اگر دلت هم برای چیزی سوخت زود به امام حسین وصلش کن.

روح پدرم شاد که می گفت به من

خوش باد دمی که دیده آید به سخن

عمری به زبان بی زبانی چون اشک

یک چشم حسین گفت یک چشم حسن

  • شعری دیگر برای امام حسن و مناسبات روز

یک شعر هم من می گویم که برای ایام اخیر سروده شد بنده آمدم دو بیت شعر اضافه کنم به آن. خودش شد یک شعر:

ای اهل دل به غربت تو مبتلا حسن

ما را ز مرحمت تو ببر کربلا حسن

تا دم زنم ز کرببلای برادرت

مولا بده تو حنجره ام را شفا حسن

دل مرده را محبت تو زنده می کند

ای دردهای ما به نگاهت دوا حسن

(در مداحی دست خطت باید تند باشد کد بدهی ، خودت بتوانی بخوانی کافی است)

(آقای سازگار شعری را به کسی داد و به او گفت فقط فلان مجالس که من هستم این را نخوان ، تا خودم بخوانم . اتفاقا آن مداح آن شعر را در همان مجالس خواند و آقای سازگار که بعد از او آمد و آن شعر را خواند دید مردم آنجور که باید عکس العمل نشان نمی دهند.

یکبار قرار بود از ساعت 7 تا 7 و نیم مداحی بخواند و من هم از 7 و نیم تا 8 بخوانم اما او تا 8 خواند. من به او گفتم تو نوکر امام حسینی و جایت وسط بهشت است اما من در یک چیز تو را از فلان بازیگر زن زمان طاغوت کمتر قبول دارم چون تئاتری ها می گویند او در صحنه تئاتر اگر مبتدی هم کنارش می آمد حق او را به او می داد.

آقای فرحزادی به من گفت با گریه می گفت استاد اخلاق ما ، یک ترانه خوان زن زمان طاغوت را می گفت او یک عبادت دارد من هفتاد سال عبادتم را می دهم آن یک عبادتش را به من بدهد . من 5 انگشتم را می زنم هفتاد سال عبادت مستحبم برای او ، او آن عبادتش را بدهد به من.

چه کار کرده ؟ دعوتش کردند یک جا تا ترانه بخواند ، حوضی بود پر از شراب که در آن پیاله می زدند. گفت این چیست : گفتند شراب . رد شد . صاحب مجلس گفت : خانم فلانی امشب باید آن شعری که برای مولا می خوانی آن را هم بخوانی .

ترانه خوان اهل فسق و فجور شروع کرد فحش دادن به صاحب مجلس که نام مولا را من اینجا ببرم با این بساط ؟!

گفت : اینقدر پول می دهیم. گفت : مرده شور خودت و پول هایت را ببرد . رفت .

آن وقت آقای مداح به 100 میلیون همه زندگی امام حسینی اش را می فروشد !

در چیزهایی مردم عادی از ما جلوتر اند. این کار را فقط برای امیرالمؤمنین انجام داد قید پول را زد تا حرمت اسم مولا را حفظ کند. بالأخره قبول دارم او امام من است .

به متوکل خبر دادند که زنی ترانه خوان آمده برود کربلا . او را آوردیم . گفت مگر نمی دانی دست قطع می کنیم ؟ دوتا دستش را آورد جلو گفت : من ترانه خوان دربار تو هستم ولی حسین امامم است . بیا جفتش را قطع کن.

اعتقادات را پایش سفت بایستیم. به انگیزه پول مداحی نکنیم.)

تا بوسه ام رسد به مزار غریب تو

آه دلم نوشت به بال صبا حسن

کرب و بلا ز منطق تو سرخ می شود

ای سبز پوش خمسه ی آل عبا حسن

سوگند بر مجاهدت مردم یمن

سوگند بر شهادت اهل منا حسن

سوگند بر حسین که ما سینه می زنیم

یک روز در بقیع تو چون کربلا حسن

نابودی حکومت آل سعود را

تضمین کند شراره فریاد یا حسن

  • تمرین شعر خوانده شده

حالا این شعر را با هم بخوانید :

الا دم تو مسیح دعا امام حسن …

همین را کمی کشیده تر بخوانید برای جلسات دیگر قبول است. روی دعا  مکث کنید.

یک تکنیک دیگر که قبلا داشتیم : یک مکث دیگر هم وسطش اضافه کنید :

روی رخت مکث کنید . قبل از امام حسن هم مکث می خواهد قافیه الفی است یک کشش می خواهد.

الا دم تو

مسیح دعا

امام حسن

الآن مجلسی شد.

رخت

جمال جمیل خدا

امام حسن.

امام دوم و فرزند اول زهرا

تمام اهل کسا

در کسا

امام حسن.

حَسَن جمال و

حَسَن خصلت و

حَسَن طینت.(قبل از تمام این حسن ها مکث کنید)

تویی تویی

 حسن مجتبی

امام حسن.

خدا به حسن تو و

صنع خویش

تحسین کرد.

(چرا عجله دارید ؟ مکث استادی است.)

چو آفرید جمال تو را

امام حسن

حتما مصراع دوم باید تکرار شود:

چو آفرید جمال تو را

امام حسن.

بعدی را پایین شروع کنید.

به ماه عارض و لعل لب تو گل کرده

هماره جای لب مصطفی

امام حسن.

زیارت حرمت را

به کعبه نفروشم

(باید وسطش نفس بگیرید)

که این معامله باشد

خطا

 امام حسن

(باید مکث کنید تا نفس کم نیاورید و سرخ نشوید و بتوانید مجلس را هم اداره کنید و وقت زیاد نیاورید)

(در نفروشم ، نافیه ی نون را به رخ بکشید.)

تکرار نکته : در نوحه ها  آهنگ هایی استفاده شود که افاعیل مختلف در آن قابل اجرا باشد.

دوم اینکه نوحه شعر باشد .شعر نوحه شده باشد یعنی مثلا : مفاعیلٌ مفاعیل فعول ………….مفاعیل مفاعیل فعول   باشد

نه اینکه  بگوییم :   مفاعیل مفاعیل فعول……….مفاعیل مفا مفاعیل فعول  در مصرع بعد اضافه در بیاید اینها کار شما نیست. کار من هم نیست.

یا مثلا این باشد : مستفعل مستفعل مستفعلات……….مستفعل مستفعل مستفعلات

 مفاعل مفاعل …این می شود گوشواره اش.

بیت بیتش شعر باشد.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *