دلم روشنه خبر میرسه/ میثم مطیعی/ توسل به حضرت رقیه(سلام الله علیها)
آهای اهل شام…
دلم روشنه خبر میرسه
آهای اهل شام سحر میرسه
صدای منو اگه بشنوه
به داد دلم با سر میرسه … پدر میرسه
من دلم روشنه … میاد دوای دردم
خواب دیدم اومده … خودم دورش بگردم
موهای سوخته شو … همینجا شونه کردم
«بابایی بابایی … به من بگو کجایی»
آهای نیزهدار حواست کجاست؟
سر روی نی عموی منه
نیفته یه وقت به روی زمین
که طوریش بشه دلم میشکنه … عموی منه
مثل گل پرپرم … یه وقت نبینه بابا گم
شده معجرم … یه وقت نبینه بابا
چادرِ رو سرم… یه وقت نبینه بابا
«بابایی بابایی … به من بگو کجایی»
نمیگم چرا میون مسیر
قدم شد کمون موهام شد سپید
نمیخواد بگی توی قتلگاه
کی موی تو رو گرفت و کشید …
گرفت و کشید
دست و پا میزدی … خودم تنت رو دیدم
لحظهای که همه … میزدنت رو دیدم
دست یک رهگذر … پیرهنت رو دیدم
«بابایی بابایی … به من بگو کجایی»
بازدیدها: 0