بسمه تعالی
توطئه و تهدیدهای انتظار
اندیشه والای مهدویت آموزه ای قوی و پویاست که قابلیت ها و کارکرد دینی و اجتماعی آن بسیار گسترده و پربهاست. جامعهای که با این اندیشه عجین شده و نگاهی صحیح بدان دارد، بارقه امید و پویایی را در عمق خویش میپرورد و همراه با انتظاری فعال، حرکت مستمری به سمت بسترسازی جامعه آرمانی ظهور دارد. با وجود ارزشمندی فوقالعاده این باور در فرهنگ دینی، متاسفانه برداشتهایی نادرست و یکسویه از منابعی که به توصیف آن پرداختهاند، موجب انحراف این اندیشه در برهههای تاریخی و یا نزد افراد و گروههایی از جامعه مومنین بوده و بستر سوء استفاده دشمنان این عقیده را هموار نموده است. در این نوشتار به نمونههایی از این برداشتها و پاسخهایی اجمالی بدانها میپردازیم.
1-معنای انتظار چیست؟ (ایستایی یا تحرک، گوشهگیری یا فعالیت؟)
با نگاهی دقیق به روایات ائمه معصومین علیهم السلام در مورد انتظار در می یابیم انتظار واقعي، آماده باش و تحصيل آمادگيهاي لازم براي رسيدن به اهداف نظام آرمانی مهدوی است. انتظار ظهور، تنها يک حالت روحي نيست، بلکه عمل و کوشش است[1]، يک حالت روحي جريان يافته و شکل گرفتهاي است که از معرفت برخاسته و به اقدام و عمل ميانجامد. به همین دلیل است که در توصیه ائمه به شیعیان در عصر غیبت انتظار رنگ و بویی ویژه به خود گرفته و با تقوا، خوش خلقی، همدلی با مؤمنان، دشمنستیزی و بسیاری اعمال دیگر همراه گشته است. به عنوان نمونه امام صادق ع در روایتی نسبتا مفصل در این زمینه میفرمایند:
مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ كَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَكَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا هَنِيئاً لَكُمْ أَيَّتُهَا الْعِصَابَةُ الْمَرْحُومَةُ.[2]
هر کس که خواسته باشد از ياران قائم (ع) شود، بايد که منتظر باشد و با پرهيزکاري و خويهاي پسنديده عمل کند و اوست منتظر؛ پس هرگاه بميرد و قائم پس از مردنش به پا خيزد، پاداش او مثل کسي خواهد بود که دوران حکومت آن حضرت را درک کرده باشد. پس بكوشيد و منتظر باشيد، گوارا باد شما را اى جماعتى كه مشمول رحمت خدا هستيد.
البته این گونه انتظار، آسان نیست و طبعا برای بعضی ساده اندیشان که نگاهی یک سویه به احادیث دارند و یا عدهای راحتطلبان که فعالیت را خوش نمیدارند، به سختی مورد پذیرش قرار میگیرد. علاوه بر این دشمنان باور مهدویت نیز با رواج این نگاه به انتظار شدیدا به موضع میگیرند و آنرا تخطئه مینمایند چراکه جامعهای که با این نگاه رشد کند، دیگر ساکت و آرام نیست و هر زمان در تلاش است وظیفه خود را در عرصه فردی و اجتماعی به انجام رساند و عدم حضور امام را بهانه بی عملی و گوشهنشینی نمی نماید. چنین جامعهای که منتظر حکومتی عادلانه است، ظلم را در عرصه اجتماع نمیپذیرد و در برابر آن موضع میگیرد؛ چنین منتظری برون و درون خویش را آب و جارو میزند تا میهمان خویش را بپذیرد و در یک کلام خود را “آماده” می کند. نتیجه چنین انتظاری فراهم آمدن بسترهای لازم برای استقرار حکومت نهایی خوبیهاست.
مقام معظم رهبری همین معنا را به صورت متعدد در سخنرانیهای خویش مطرح نموده اند به عنوان نمونه ایشان در بیاناتی می فرمایند:
انتظار فرج، انتظار دست قاهر قدرتمند الهى ملكوتى است كه بايد بيايد و با كمك همين انسانها سيطرهى ظلم را از بين ببرد و حق را غالب كند و عدل را در زندگى مردم حاكم كند و پرچم توحيد را بلند كند؛ انسانها را بندهى واقعى خدا بكند. بايد براى اين كار آماده بود… انتظار معنايش اين است. انتظار حركت است؛ انتظار سكون نيست؛ انتظار رها كردن و نشستن براى اينكه كار به خودى خود صورت بگيرد، نيست… انتظار آمادگى است. …انتظار فرج يعنى كمر بسته بودن، آماده بودن، خود را از همه جهت براى آن هدفى كه امام زمان (عليه الصلاة والسلام) براى آن هدف قيام خواهد كرد، آماده كردن.آن انقلاب بزرگ تاريخى براى آن هدف انجام خواهد گرفت. و او عبارت است از ايجاد عدل و داد، زندگى انسانى، زندگى الهى، عبوديت خدا؛ اين معناى انتظار فرج است.[3]
این چنین انتظاری است که در روایات اهل بیت ستوده شده و برترین اعمال خوانده میشود. منتظر واقعی دیگر میان دوران حضور و غیبت فرقی نمیبیند و خود را در محضر امام خویش میانگارد؛ معرفت خویش را نسبت به ولی خدا بالا میبرد و رفتار خود را با محک خواسته امامش میآزماید. به همین دلیل نیز بهترین افراد امت لقب میگیرد و با والاترین عبارات توسط امام معصوم ستایش میشود:
يَا أَبَا خَالِدٍ إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ وَ الْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى ذِكْرُهُ أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ فَصَارَتْ بِهِ الْغَيْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ … أُولَئِكَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِيعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَى اللَّهِ سِرّاً وَ جَهْرا[4]
اى ابا خالد! مردم زمان غيبت آن امام كه معتقد به امامت و منتظر ظهور او هستند از مردم هر زمانى برترند، زيرا خداى تعالى عقل و فهم و معرفتى به آنها عطا فرموده است كه غيبت نزد آنان به منزله مشاهده است، … آنان مخلصان حقيقى و شيعيان راستين ما و داعيان به دين خداى تعالى در نهان و آشكارند.
اي دل بشارت مي دهم خوش روزگاري مي رسد يا درد و غم طي مي شود، يا شهرياري مي رسد
اي منتظر! غمگين مشو، قدري تحمل بيشتر گردي به پا شد در افق، گويي سواري مي رسد
2-آیا تشکیل حکومت اسلامی در دوران غیبت از طرف ائمه منع شده است؟
از آسيبهاي مهم در فرهنگ مهدويّت، تفسيرها و برداشتهاي نادرست از موضوعات اين فرهنگ اسلامي است. درک و دريافت غلط از مفهوم «انتظار» سبب شده است بعضي گمان کنند که چون اصلاح جهان از فساد به دست امام عصر (عليه السلام) خواهد بود، در برابر تباهيها و ناهنجاريها هيچ وظيفهاي نداشته و بايد بيتفاوت بود و دست روي دست گذاشت چرا که همه چيز بر عهدهي ايشان است. جالب آنست که برخی این دیدگاه را به روایات نسبت داده و مدعی می شوند این گونه رفتار همان چیزی است که ائمه علیهم السلام از ما در دوران غیبت طلب نموده اند. این نوع انتظار، انتظار منفي يا ويرانگر است که امام خميني (ره) در اينباره دستههاي مختلفي را برشمردهاند:
1- افرادي که انتظار فرج را به نشستن در مسجد، حسينيه، منزل و دعا کردن براي فرج ميدانند، اينها مردم صالحي هستند که به تکاليف شرعي خود عمل ميکنند لکن به فکر اين نيستند که براي فرج کاري بايد کرد.
2- بعضي ديگر انتظار فرج را اين گونه معنا ميکنند که ما به اينکه در جهان و بر ملت چه ميگذرد، کار نداشته باشيم. تنها تکاليف خود را ادا کنيم تا حضرت بيايند و إن شاء الله همه چيز را دنبال کنند.
3- عدهاي نيز ميگويند عالم بايد پر از معصيت بشود تا حضرت بيايند، ما نبايد امر به معروف و نهي از منکر کنيم تا گناه زياد و فرج نزديک شود.
4- يک دسته هم از اين فراتر رفته و ميگويند: بايد به گناه دامن زد، بايد مردم را دعوت به گناه کرد تا دنيا پر از ظلم و جور بشود و حضرت تشريف بياورند.
5- افرادي نيز معتقدند که اصلاً هر حکومتي که در زمان غيبت محقق شود، حکومتي باطل و برخلاف اسلام است. اين دسته از افراد به بعضي از روايات موجود در اين زمينه استناد کردهاند، مانند روايت زير که ابا بصیر از امام صادق (عليه السلام) نقل کرده است:
كُلُّ رَايَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ يُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل[5]
هر پرچمى كه بيش از قيام قائم عليه السّلام برافراشته شود صاحب آن طاغوتى است كه در برابر خدا پرستيده مىشود.
در مورد این روایت و روایات مشابه توجه به نکات زیر ضروری است:[6]
أ.با توجه به متن روایت و البته نگاه به روایات دیگر این باب مشخص می شود منظور از عَلَم در اینگونه روايات، عَلَم مهدوي است نه حکومت اسلامي.
ب. در اين روايت، پرچمهايي که به خاطر دعوت به خويشتن برافراشته شود، محکوم به بطلان و غير قابل اطاعت ميباشند. اينها قيامهايي است که در مقابل حضرت ولي عصر (عليه السلام) واقع شدهاند و رهبر چنين قيامهايي طاغوت است. ولي پرچمهايي که در مسير و جهت اهداف امام زمان (عليه السلام) باشند، مورد انکار قرار نگرفتهاند و دعوت آنها به قيام براي در هم شکستن باطل و به دست گرفتن ادارهي کشور و واگذاري آن به کساني است که در حقيقت، حکومت، حق آنان ميباشد، همانند قيام زيد که از سوي امامان معصوم(عليهم السلام) مورد تمجيد و تعريف قرار گرفته است.
ج. در صورت پذیرش این امر، باید در دوران غیبت بسیاری از احکام اسلامی –از جمله احکام اجتماعی و سیاسی- را تعطیل شده قلمداد کنیم حال آنکه عمومیت آن احکام در طول زمان امری مسلم است.
سستي، بياعتنايي و بيتوجهي به شرايط جامعه، سر تسليم فرود آوردن در مقابل بديها و ستمها، بازيچهي سياستبازان و منحرفان شدن و مقابله با هر حرکت اصلاحي، همه از نتايج اين ديدگاه در مورد انتظار است. و البته عجیب نیست برخی از کسانی که مبلغ این دیدگاه بودهاند در طول تاریخ حاضر به کمک به نظام ظالم حاکم بودهاند و خود را ناچار بدین کار میانگاشتهاند و عملا در مسیری قدم میگذاشته اند که مخالف هدف نهایی نظام مهدوی است.
3-آیا مهدویت اندیشهای شیعی است یا دیگر فرق اسلامی نیز بدان باور دارند؟
مهدویت اندیشهای اسلامی است که اغلب فرق اسلامی بدان باور دارند. دلیل این اعتقاد را میتوان در احادیث متعددی دانست که از پیامبر گرامی اسلام ص در این موضوع وارد شده و در منابع اسلامی به ثبت رسیده است. این احادیث تنها مختص منابع شیعی نیست بلکه برخي از پژوهشگران[7] نام 160 نفر از علمای اهل سنت را ـ كه تأليف مستقلّي دربارة امام مهدي عليه السلام داشته يا احاديث مربوط به آن حضرت را در كتابهاي خود آوردهاند ـ بيان كردهاند که از جمله آنها می توان به جامع معمر بن راشد، فتن نعیم بن حماد، مسند احمد بن حنبل، سنن ابن ماجه و ترمذی اشاره نمود. اگرچه عنوان مهدی به صورت صریح در صحیح بخاری و یا صحیح مسلم ذکر نشده ولی حتی در این دو کتاب نیز به صورت ضمنی به وجود ایشان اشاره شده است.[8]
اگرچه میان علما و گروههای اسلامی در مورد ویژگیهای مهدی تفاوت دیدگاه وجود دارد ولی با ملاحظه احادیث مورد قبول فرق اسلامی مواردی را به عنوان مشترکات اعتقادی ایشان در مورد امام مهدی ع می توان برداشت نمود. البته موارد اختلافی چندی نیز میان گروههای اسلامی در مورد امام مهدی ع وجود دارد که قابل چشمپوشی است. تعدادی از موارد اشتراکی عبارت است از:
أ.اصل مهدویت: به عنوان مثال حافظ ابن حجر عسقلاني ميگويد: تواترت الاخبار بان المهدي من هذه الامة؛ (فتح الباري، ج5، ص362) اخبار به حد تواتر دلالت دارد بر اينكه مهدي عليه السلام از اين امت (اسلام) است.
ب. جهاني بودن دعوت و حكومت مهدي عليهالسلام: حدیث معروف پرشدن جهان از عدالت مهدوی پس از دوران سراسر ظلم و جور در کتابهای حدیثی همه فرق اسلامی ذکر شده است.
ج. از نسل فاطمه س بودن مهدي عليهالسلام
د. عدالت فراگیر ایشان
ه. هم نام بودن و هم کنیه بودن ایشان با رسول خدا ص
و. همراه بودن عیسی ع با مهدی ع و یاری نمودن وی
نکته مهم اینکه در سالهای اخیر نهضت مهدی خواهی و توجه به احادیث مهدویت در میان مسلمانان کشورهای اسلامی پر رنگ شده و گروههای زیادی نام جیشالمهدی بر خود گذاردهاند و یا از احادیث مهدویت در جهت تایید حرکت سیاسی خود بهره میبرند.[9] نکته جالب این است که غالب این توجهات در بخشی از جهان اسلام بوده که سنی مذهبند و ضدیت برخی از این گروهها با شیعه معروف و مشهود است.
4-چگونه می توان اندیشه مهدویت را از تحریف و خرافه و ادعا مصون داشت؟
هر امر مهمی به اندازه اهمیتش در معرض خطرها و آسیبهاست. مقوله مهم مهدویت هم از این قاعده برکنار نیست. خرافه، تحریف و ادعای نادرست از جمله آسیبهای برداشت نادرست و سوء استفاده از باور مهدوی است لزوم مبارزه جدی با این آسیبها در عصر ما اصلی تردیدناپذیر است؛ خصوصاً آنجا که بحث باورهای اصیل و سرنوشتساز دینی، همچون مقوله مهم مهدویت در میان باشد. هرچند فرهنگ اصیل مهدویت، همچون آبی است که هرجا فرود آید، پیامآور زندگی و زیبایی است، زمانی که بسترهای آلوده و دستان ناپاک در بین باشد، بهتدریج صفا و پاکی نخستین خود را از دست میدهد. بنابراین مبارزه با آسیبهایی همچون خرافه، تحریف و ادعاهای نابجا، جهت پاسداشت و تقویت باور مهدویت امری ضروری است. در ادامه به صورت مختصر هریک از این موارد را توضیح داده و راه مقابله با هریک بیان می گردد:
خرافه:
در اصطلاح دینی خرافه دور شدن آگاهی دینی از هدف خویش است؛ اینکه فرد دیندار تنها به کارها و حرکاتی بپردازد که معتقد است در سعادت او نقش دارند حال آنکه واقع امر چنین نیست و آن اعمال تنها شکل دینی گرفته اند و از درون تهی هستند. خرافات را می توان در 2 گونه کلی دسته بندی نمود: خرافات فردی (که یک فرد یا گروهی کوچک بدان معتقدند) و خرافات اجتماعی (که کل جامعه یا بستر وسیعی از جامعه را درگیر می کند).[10] دامنه عملکرد و تاثیر این خرافه نیز متفاوت است به عنوان مثال اگر فرد یا گروهی کوچک در یک روستا به درخت یا خانه ای کوچک رنگ مهدوی بدهند و آنرا به واسطه امری مشکوک (همچون خواب و رویا) تقدس قائل باشند، این تقدس و احترام تنها در سطحی کوچک است ولی اگر همین امر در بستر اجتماعی بزرگتر مطرح شود و بر مرکب رسانه های جمعی نیز سوار شود، گستره تاثیر و باورداشت آن وسیعتر خواهد بود.[11] نکته قابل دقت در مورد برخی خرافات آنست که معمولا این خرافات ابتدا بر پایهای ظاهرا صحیح و مورد قبول شکل میگیرند ولی در طول زمان شکلی نادرست میپذیرند و از کارکرد اولیه خویش دور میشوند.[12]
برای مبارزه با خرافات به ویژه در حوزه مهدویت ابتدا باید بسترهای آنرا شناخت و آنها را برطرف ساخت. معمولا خرافات در بستر فقر فرهنگی، تعالیم ناقص و نادقیق دینی، رشد احساس گرایی افراطی و البته دستهای ناپیدای دشمنان پدیدار میشود بنابراین میبایست این عوامل را به دقت پایش کرد و با این عوامل مقابله نمود؛ بدین ترتیب که آموزههای مهدوی را به نحوی صحیح به همه آحاد جامعه آموزش داد، مبلغان دینی را به تبیین صحیح معارف دینی واداشت و ایشان را از تشدید احساسگرایی منهای معرفت و ایجاد شور بدون شعور بازداشت و در آخر راه نفوذ دشمنان را بر تعالیم و آموزههای دینی بست.
تحریف:
یکی دیگر از آسیبهای فرهنگ مهدوی تحریف آموزه های آن است. دامنه تحریف و عملکرد آن در مذهب، گستره ای وسیع است ولی آنچه از این آسیب در این روزگار به عنوان خطری مهم علیه باور مهدوی سر بر آورده است، تحریف معنایی و مفهومی است. منظور از تحریف مفهومی، قلب معنای یک عقیده است بدین صورت که باوری که توسط قرآن و حدیث به ما رسیده به صورتی معنا شود که مدنظر شارع نبوده و کارکرد آن تغییر یابد. این نوع تحریف دلایلی بسیار دارد از جمله عدم تسلط به علوم قرآن و حدیث، عدم جامعیت، جزئینگری یا کلینگری صرف، روشنفکری یا دگماندیشی و …. متاسفانه به واسطه وجود این عوامل امروزه شاهدیم در عرصه اندیشه مهدویت نیز تحریفاتی رخ داده است. اگرچه برخی از این موارد را میتوان کم اثر و محدود دانست ولی متاسفانه برخی تحریفات و انحرافات رنگی اجتماعی و اثرگذار به خود گرفته و جامعه ایمانی را به خود مشغول ساخته است. مناسب است دو نمونه عینی این تحریفات در عرصه مهدویت بیان شود. به عنوان مثال سالهای پیش از انقلاب گروهی با هدف مبارزه با بهاییت تشکلی اسلامی به نام انجمن حجتیه را تشکیل داده و به فعالیت در این عرصه مشغول گشتند. اصل فعالیت این گروه مطلوب بوده و توفیقات خوبی نیز حاصل گردید ولی متاسفانه همزمان با شکل گیری نشانه های قیام مردم مسلمان ایران علیه نظام حاکم پهلوی، برخی گردانندگان این تشکل علم مقابله با اندیشه های انقلابی شیعه را بر افراخته و با دست یازیدن به برخی احادیث مردم را از ورود به عرصه مبارزه با ظلم و ستم برحذر داشتند. این گونه برداشت از احادیث تحریفی آشکار در مفاهیم مهدویت بود چراکه با نگاهی یکسویه تعدادی احادیث –که در جایگاه خاصی می بایست معنا شوند- اخذ شده بودند و خیل عظیم آیات و روایات معارض آنها نادیده گرفته شده بود. از آنجا که این برداشت مطلوبیت بالایی توسط نظام پهلوی داشت، به این تفکر دامن زده می شد و این گروه آزادانه به فعالیت های خود مشغول بودند. اگرچه با روشنگری علمای بزرگواری همچون امام خمینی و نیز آگاهی مردم راه بر این تفکر بسته شد و انقلاب اسلامی پیروز گشت ولی متاسفانه این تفکر در لایه هایی از اقشار مذهبی باقی ماند و هنوز رگه هایی از آنرا در برخی گفتارها و رفتارها می توان مشاهده نمود. از دیگر نمونه های تحریف در معارف مهدوی را می توان تفکرات انحرافی دانست که امروزه با تمسک به برخی احادیث ضعیف و نامطمئن، در صدد تبیین و تطبیق در عرصه مهدویت است.
راه مبارزه با تحریف در باور مهدوی تبیین صحیح این باور در میان مردم است. معارف والای مهدویت دارای ریزهکاریها و جنبههای مهمی است که عدم توجه به آنها باعث لغزش و برداشت اشتباه میگردد لذا میبایست همگام با مطالعه دقیق مبانی دینی، تبیین این معارف را تنها از علمای بزرگوار و متخصص فن درخواست نمود و از ساده انگاریها و برداشتهای ناقص اجتناب نمود.
ادعا:
در طول تاریخ اسلام افراد و گروههایی با استفاده از بستر مذهبی جامعه سعی در سوء استفاده از باورهای دینی مردم نموده و از متون دینی به عنوان پوشش تعالیم و ادعاهای ناصحیح خود بهره برداری کردهاند. در دوران غیبت امام عصر ع و به واسطه کوتاهی دست جامعه شیعی از امام حاضر، این مساله رنگ عیانتری به خود گرفته و این ادعاها گاه تا بدانجا پیش رفته که مدعی خود را در جایگاه نائب، باب، فرمانده سپاه، فرزند و حتی خود امام نشانده و چند صباحی عده ای جاهل را بدین طریق فریب داده است. نمونه عینی این ادعا را در جریان ظهور فرقه بابیت و بهاییت می توان مشاهده نمود که متاسفانه پس از گذشت قریب به دو سده هنوز اثرات آن باقی است.[13]
متاسفانه در روزگار کنونی –علی رغم بالا رفتن سطح عمومی دانش و دسترسی آسان غالب مردم به منابع و علمای دین- شکلهای جدیدی از دعاوی مدعیان در عرصه مهدویت جاری و ساری است. گرچه برخی از این ادعاها، صرفا احتمالاتی است که رنگ اعتقاد به خود گرفته و عدهای را فریفته است، ولی نمی توان چشم از نمونه هایی برداشت که علنا نوع جدیدی از سوء استفاده از باورهای دینی مردم را به نمایش گذاشته و از ابزارهای فن آوری جدید نیز در این راه بهره میجویند. نمونه کنونی این جریان را میتوان در ادعای شخصی به نام احمد الحسن بصری مشاهده نمود که خود را یمانی و از پرچمداران سپاه امام عصر ع و نیز از نوادگان امام زمان ع معرفی نموده و با بهرهبرداری از ابزارهای رسانهای همچون فضای مجازی و تولیدات چندرسانهای سعی در جذب نیروهای مذهبی به سمت خود را داشته است.
نکته مهم در موضوع مدعیان این است که این موارد در طول تاریخ عصر غیبت در بازه های زمانی مختلفی تکرار شده و بنا به بسترهای اجتماعی آن بعضا موفقیتهایی نیز داشته اند که البته با تلاش علمای گرانقدر اسلامی پوچی دعاوی ایشان آشکار شده و از صفحه تاریخ کنار رفته اند. نکته ای که در اینجا ذکر آن خالی از لطف نیست اینکه متکفلان امور دینی و نیز دلسوزان عرصه مذهبی می بایست با شناخت کامل عوامل[14] ظهور (مانند جهل مردم، وجود باورهای غلط، فزون خواهی و نابسامانیهای اجتماعی) و یا پیشرفت (همچون عوام فریبی، برخوردهای ناصحیح و عجولانه و …) اینگونه مدعیان، از ظهور این موارد جلوگیری نموده و در صورت حضور این جریانات در عرصه اجتماع، با اتخاذ روش مقابله صحیح، مانع گسترش و فراگیری آن گشته و عوامل شکست آنرا فراهم نمایند.
منابع:
اصول کافی مرحوم کلینی
غیبت نعمانی
تمام الدین و کمال النعمه شیخ صدوق
یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان(عج)
مکیال المکارم،موسوی اصفهانی،ج2
صحيفهی امام، ج 21
مجله انتظار موعود شماره های 5 و 7
مجله مشرق موعود شماره 3
سایت اطلاع رسانی مهدویت (mahdi313.com)
مجموعه کتابهای انتظار
قبیله تزویر امیر محسن عرفان
پیچک انحراف دکتر جواد اسحاقیان
[1] – در روایات از انتظار به عنوان احب الاعمال نام برده شده است. به عنوان مثال پیامبر گرامی اسلام می فرمایند: أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. كمال الدين و تمام النعمة ؛ ج2 ؛ ص644
[2] – الغيبة( للنعماني) ؛ النص ؛ ص200
[3] – دیدار مقام معظم رهبری با اقشار مختلف مردم در روز نيمهی شعبان 27/05/1387
[4] – كمال الدين و تمام النعمة ؛ ج1 ؛ ص320
[5] – الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج8 ؛ ص295
[6] – در این زمینه مقالات و کتب بسیار نوشته شده به عنوان نمونه ر ک:
فصلنامهی انتظار، ش 7، نقد و بررسی روايات نافی حکومت و قييام در عصر غيبت، محمّد علی قاسمی، صص 377 – 391 .
فصلنامهی انتظار، ش 5، نهي از قيام در بوته ي نقد و تحليل روايي نجم الدين طبسي، ص 355
[7] – در انتظار ققنوس، سيد ثامر العميدي، ترجمه و تحقيق؛ مهدي عليزاده، صص 66 ـ 88.
[8] – به عنوان مثال “قال رسول الله(ص) کیف انتم اذا نزل ابن مریم فیکم و امامکم منکم” صحيح بخاري، ج4، ص205، كتاب الانبياء، و صحيح مسلم، ج1، ح244، ص136.
[9] – به عنوان مثال گروه طالبان و القاعده حرکت خود را از شرق ایران آغاز نموده و پرچم سیاه رنگ را به عنوان نماد خود مطرح می سازند. دلیل این انتخاب ارجاع ایشان به احادیثی از پیامبر اکرم ص است که در آن اشاره به گروهی می نمایند که با پرچمهای سیاه از خراسان برخاسته و پیش قراولان مهدی هستند.
[10] – داوودپور، مرتضی، “بسترها و پیآمدهاي اجتماعی خرافات در مهدویت”، مجله مشرق موعود شماره 3 پاییز 1386
[11] – به عنوان نمونه چند سال قبل، در مسجد مقدس جمکران، اطراف محراب مسجد را مشبککاری و به شکل خاصی تزیین نموده بودند و برخی از زایران به خیال اینکه آن مکان محل نماز و عبادت امام عصر ع بوده تجمع کرده و نذر و نیاز میکردند و پول و نذورات خود را هدیه میکردند. این تصور، تبدیل به خرافهای اجتماعی شده بود که با تذکر بزرگان مواجه شد و آن مکان تغییر شکل یافت.
[12] – به عنوان نمونه می توان به شکل کنونی چاه مسجد جمکران اشاره نمود. اگرچه اصل نامه نگاری و ارتباط پیامی با امام عصر ع مقبول و مشروع است ولی شکل کنونی و آنهم تعبیه مکانی خاص بدین منظور را نمی توان مشروع دانست. به خصوص آنکه این مکان امروزه ابزار توهین و تمسخر عقاید شیعی توسط دشمنان تشیع گردیده است.
[13] – برای مطالعه در زمینه زمینه های پیدایش و پیشرفت مدعیان مهدویت به ویژه جریان بابیت و بهاییت رجوع کنید به کتاب پیچک انحراف نوشته دکتر جواد اسحاقیان انتشارات بنیاد فرهنگی مهدی موعود ع
[14] – در مورد زمینه های پیدایش و عوامل موفقیت مدعیان رجوع کنید به کتاب قبیله تزویر نوشته حجه الاسلام امیر محسن عرفان انتشارات بنیاد فرهنگی مهدی موعود ع
بازدیدها: 295