دعای روز نهم ماه رمضان به همراه شرح دعا آیت الله مجتهدی و جواد محدثی
دعاهای روزها؛ از ابن عباس روایت کرده اند که پیامبر صلی الله علیه و آله برای هر روز، دعایی ذکر فرموده اند ؛ روز نهم
اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِي فِيهِ نَصِيباً مِنْ رَحْمَتِكَ الْوَاسِعَةِ وَ اهْدِنِي فِيهِ لِبَرَاهِينِكَ السَّاطِعَةِ
اى خدا مرا نصيبى از رحمت واسعه خود عطا فرما و به ادله روشن خود هدايت فرما
وَ خُذْ بِنَاصِيَتِي إِلَى مَرْضَاتِكَ الْجَامِعَةِ بِمَحَبَّتِكَ يَا أَمَلَ الْمُشْتَاقِينَ
و پيشانى مرا بگير و بسوى رضا و خشنودى كه جامع (هر نعمت) است سوق ده به حق دوستى و محبتت اى آرزوى مشتاقان.
شرح دعای روز نهم ماه مبارک رمضان| آیت الله مجتهدی رحمة الله علیه
اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِی فِیهِ نَصِیباً مِنْ رَحْمَتِکَ الْوَاسِعَةِ وَ اهْدِنِی فِیهِ لِبَرَاهِینِکَ السَّاطِعَةِ وَ خُذْ بِنَاصِیَتِی إِلَی مَرْضَاتِکَ الْجَامِعَةِ بِمَحَبَّتِکَ یَا أَمَلَ الْمُشْتَاقِین [1] اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِی فِیهِ نَصِیباً مِنْ رَحْمَتِکَ الْوَاسِعَةِ
ترحم بر زیر دستان سبب رحمت واسعه خدا
خدایا از رحمت واسعه خودت نصیب من کن؛ اگر می خواهیم رحمت واسعه الهی شامل حال ما شود باید بر زیر دستانمان رحم کنیم، قدیم معروف بود و می گفتند «اِرْحَم تُرْحَم» یعنی رحم کن تا مورد رحم قرار بگیری. [2]
«توجه به رفتارها»
در قدیم که گدا ها برای گدایی به مسجد می آمدند؛ این عبارت «اِرْحَمْ ترحم» را می خواندند هر چند آیه را اشتباه می گفتند؛ و یا اینکه با ذکر یا «قمر بنی هاشم» گدایی می کردند؛ گاهی روضه می خواندند و آدم گریه هم می کرد؛ اما گدا های حالا دیگر یا قمر بنی هاشم نمی گویند ؛ تازه گی ها با ساز و دهل گدایی می کنند؛ سوار اتوبوس می شوند و با دایره و تنبک گدایی می کنند؛ این امور برای جمهوری اسلامی زشت است و دولت باید نسبت به این مسائل اقدام کند؛ و این از وظائف دولت جمهوری اسلامی است که جلوی این امور را بگیرد.
پس اگر می خواهیم رحمت الهی شامل حال ما بشود و خداوند تبارک و تعالی بر ما رحم کند ما هم باید به دیگران رحم کنیم؛ اگر وضع مالی خوبی داری؛ به مستمندان کمک کن ، از آنان دستگیری کن تا خدا هم بر شما رحم کند ؛ در شرایط فعلی کسانی که توانایی دارند باید به نیازمندان کمک کنند، باید تلاش کنند که دخترانی را که نیاز به جهیزیه دارند و یا شرایط ازدواج جوانان را فراهم کنند به این وسیله جرم و مشکلات اجتماعی کمتر می شود آن وقت دیگر نگران زلزله و سیل و… این امور نباش ! چون رحمت خدا شامل حال تو شده است.
نجات از مرگ؛ نتیجه ترحم به یک حیوان
این حکایت را یک بار در تلویزیون نیز گفتم؛ شخصی بود که با دوستانش برای تفریح به بیرون شهر رفته بودند؛ در آن بیابان چشمش به سگی می افتد که با توله هایش گرسنه در گوشه ای نشسته اند وقتی این منظره را دید آن غذایی که با خودش آورده بود لقمه لقمه کرد و تمام آن را به این سگ و توله هایش داد و بر این حیوان ها رحم کرد، این شخص خیّر دو زن هم داشت یکی در دروازه شرقی شهر و یکی هم در دروازه غربی شهر، آن شب قرار بود به خانه یکی از آنها برود ؛ زن این شخص چون فهمیده بود که این آقا برای او هوو آورده است، تصمیم گرفته بود که او را با زهر مسموم کند و بکشد؛ به برکت این کار خیر؛ خدا مسیر او را عوض کرد و به منزل زن دیگرش رفت ؛آن شب امام سجاد علیه السلام را درخواب دید و حضرت به او فرمودند: بخاطر رحمی که به این حیوانات نمودی خدا بلا را از تو دور کرد و قرار بود همسر اولت تو را با زهر از بین ببرد و محل زهر هم فلان جاست. وقتی به محل رفتند دیدند ظرف زهر همان جایی است که حضرت در خواب به او گفته بود و زن هم اعتراف کرد و مرد به زن گفت؛ داستان اینگونه بوده و حضرت من را مخیر کرده است که با تو زندگی کنم و یا طلاقت بدهم و تو هر کدام را دوست داری اختیار کن ؛ که بعد از جریان زن هم از خجالت از منزل مرد بیرون رفت و طلاق گرفت.
وَ اهْدِنِی فِیهِ لِبَرَاهِینِکَ السَّاطِعَةِ
خدایا من را هدایت کن به ادله روشن خودت؛ انسان اگر به براهین و ادله روشن الهی توجه کند خداشناس می شود؛ با خواندن کتاب توحید مفضّل؛ با عبرت آموزی از سرنوشت دیگران و … می شود راه راست را پیدا کرد، اینها همه دلایل روشنی هستند که ما را به سوی خدا هدایت می کنند.
وَ خُذْ بِنَاصِیَتِی إِلَی مَرْضَاتِکَ الْجَامِعَةِ
خدایا پیشانی مرا بگیر و به طرف رضایت خودت ببر و از من راضی شو؛ رضایت جامع، یعنی صد در صد از من راضی شو ، برای تحصیل رضایت جامعه الهی باید مالم حلال باشد؛ اگر غیبت کسی را کرده ام، حلالیت بطلبم؛ همه کار هایم را اصلاح کنم تا این دعا در حق من مستجاب بشود؛ و تا مردم را از خودت راضی نکنی خدا از تو راضی نمی شود حتی اگر زن و فرزند تو راضی نباشند.
بِمَحَبَّتِکَ یَا أَمَلَ الْمُشْتَاقِین
خدایا این دعا ها را در حق من مستجاب کن به حق دوستی و محبت خودت ای آرزوی مشتاقان
محبت و دوستی بر اساس محبت خدا است، که 99 درجه آن ویژه محبت خدا به بندگان است و یک درجه آن مربوط به محبت دیگران است، به گونه ای که محبت انسان به اولاد یک بخش از محبت است، و به این امر توجه داشته باشیم که محبت خدا بسیار بالاتر و عمیق تر است از محبت پدر به فرزند.
پی نوشت:
[1]- بحارالأنوار ج : 95 ص : 30
[2] – این کلام ریشه روایی دارد که برای نمونه به یکی از روایات اشاره می شود.
مستدرک الوسائل ج : 9 ص : 55
الصَّدُوقُ فِی الْأَمَالِی، عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِیسَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ [مُحَمَّدِ بْنِ ] الْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی الْخَطَّابِ عَنِ الْمُغِیرَةِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ بَکْرِ بْنِ خُنَیْسٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الشَّامِیِّ عَنْ نَوْفٍ الْبِکَالِیِّ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فِی حَدِیثٍ أَنَّهُ قَالَ لَهُ یَا نَوْفُ ارْحَمْ تُرْحَمْ
شرح دعای روز نهم ماه مبارک رمضان| جواد محدثی
أَللّهُمَّ اجْعَلْ لى فيهِ نَصيباً مِنْ رَحْمَتِكَ الْواسِعَةِ وَ اهْـدِنى فـيهِ لِبَراهيـنِكَ السّـاطِـعَةِ وَ خُذْ بِناصِيَتى اِلى مَرْضاتِكَ الْجامِعَةِ بِمَحَبَّـتِكَ يا أَمَـلَ الْمُشْـتاقينَ.
فرازهای این دعا عبارت است از:
در كمين «فرصت»ها
فرصت ها همچون ابر، گذرانند
حيات برهانى
بنده اى تسليم و خاضع
در كمين «فرصت»ها
هست حق را نفحاتى دلجوى
كه كند سوى بشر، گه گه روى
بوَد از نفحه حق در ايّام
ماه مهمانى حق، ماه صيام
رمضان ماه خداوند بود
ماه آزادى و پيوند بود
ماه عشق است و خلوص و ايمان
ماه وحى است و نزول قرآن
موسم ناله و نجوا باشد
ماه بيدارى دلها باشد
هركه بيناتر و هشيارتر است
گوهر وقت، نگهدارتر است
فرصت از دست، گريزان باشد
راه، چون برق، شتابان باشد
سايه ابر بود فرصت ها
سايه باقى نبود، در يك جا[1]
فرصت ها همچون ابر، گذرانند.
رحمت حق، هميشه به سوى بندگان جارى است. امّا گاهى لحظه هاى نورانى و شفاف و سراسر بركت و رحمت، وجود دارد. فرصت هايى گرانبها پيش مى آيد كه از «لحظات اللّه » است، روزهايى مغتنم، كه از «ايّام اللّه » است. هشيارى و بيدارى لازم است تا از آنها بهره جست.
رمضان، يكى از اين فرصت هاست.
در حديث قدسى است:
«آگاه باشيد كه در ايّام روزگارتان، خدا را نفحه ها و لحظه هايى مبارك است، آگاه باشيد، در كمين و متعرّض آن لحظه ها باشيد…»[2]
مبادا كه رمضان بگذرد و انسان از رحمت گسترده خدايى بهره اى به دست نياورد.
فيض، از مبدأ فيّاض الهى مى جوشد. قابليّت و آمادگى بايد تا در ما هم تجلّى يابد.
بركت ها و رحمت ها، از سوى پروردگار به سوى مردم و به طرف زمين «نازل» مى گردد. اين ماييم كه بايد ظرف وجودى و ظرفيّت معنوى خويش را زير آبشار ريزان فيض قرار دهيم.
«در چنين ماه، كه از چشمه نور
آيه هايى روشن
جلوه هايى جانسوز
تا سحرگاه، فرو مى ريزد،
و سحرها همه نورانى و خوب
و نَفَس ها همه سوزان، همه گرم
واى بر من اگر از ريزش فيض
بهره هايى نبرم
ورنه افسانه سرد است و سراب
اين همه شور و شرم»[3]
حيات برهانى
لحظات اين ماه، همه نورانى است. همه لحظه ها، لحظه قدر است و ارزش آفرينى. حيات بشر، نيز بايد با الهام از خرد و انديشه، در سايه «آيات» و «بيّنات» و با الهام از «براهين ساطعة» و استدلالات روشن و تابنده، نورانى گردد.
زيستن بدون برهان عبث است و حيات غير متّكى به منطق، پوچ است.
جهان، جهان منطق و برهان و نشانه است. عالم، سراسر آيه است، راهنماست. نظم شگفت حاكم بر جـهان، عجايب خلقت الهى، ابعاد پيچيده وجود انسان، اختلاف زبان ها، رنگها، قيافه ها، سرانگشتان، شب و روز و نور و ظلمت، مرگ و مير و پديده حيات و مرگ، دريا و باران و موج و رويش گياه و آمد و شد فصلها، همه نشانه قدرت الهى است.
قرآن همه اين ها را «آيه» مى داند. نشانه و برهان بر وجود خدا و راهنماى ايمان است.
ديده، بايد كور باشد تا نبيند. گوش، بايد كر باشد تا نغمه جانبخش حيات را از ذرّه ذرّه عالم نشنود.
چه مى توان كرد؟ گاهى انسانها، چشم و گوش بسته مى شوند و ديده بصيرت را به روى اين جهان مى بندند، آنگاه، حتى خورشيد را هم ديدن نمى توانند و از ديدن آفتاب، كور مى شوند.
از خدا خواسته ايم تا ما را به سوى اين برهان هاى روشن و تابناك، رهنمون گردد تا راه زندگى را با چراغ روشن برهان طى كنيم و مقصد را گم نكنيم.
بنده اى تسليم و خاضع
انسان، درپناه «ولايت» زندگى مى كند. يا ولايت اللّه ، يا ولايت شيطان.
اگر انسان از مدار «حق» دور شود و از شعاع «ولايت اللّه » خارج گردد، وارد قلمرو ولايت و سيطره شيطان مى گردد. از جاذبه «خدا» اگر دور شويم، گرفتار «نفس» و «هوى» و «ابليس» و «وسوسه شيطان» خواهيم شد. پس، بايد «مسلمان» بود. يعنى «تسليم حق» شد. دل به خدا سپرد، عنان اختيار در كف اراده و خواسته او قرار داد، پيشانى نياز در آستان او بر خاك ساييد، رضاى او را در نظر داشت، براى او كار كرد، عبد خالص او بود و اطاعت از فرمانش كرد.
از خدا خواسته ايم كه پيشانى ما را ـ كه رمز خضوع و تسليم است ـ برگيرد و به سوى موجبات رضاى خويش بكشد.
او، خودش ولىّ ما باشد و خودش به ما راه نشان بدهد.
او كه به بندگان، محبت دارد، آفريده هاى خود را دوست دارد، ساكن خانه دلهاى مشتاقان است، آرزومندان، محبّت او را سرمايه حيات مى كنند و عشقش را، رهتوشه حركت در مسير رسيدن به «لقاءاللّه » مى سازند. مى خواهيم كه ما را به بندگى بپذيرد و توفيق عبوديّت، عنايت كند.
پی نوشت:
[1] ـ بهجتى شفق سرود سحر، ص 135.
[2] ـ اِنّ للّه فى ايّام دَهرِكم نَفحاتٌ، اَلا فترصّدوالها
بحارالانوار، ج 74 ص 166.
[3] ـ از نويسنده.
منبع: سيناي نياز؛ جواد محدثي
دعاهای هر روز ماه مبارک رمضان
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان
بازدیدها: 2506