مدتی از بازگشت سید علی خامنه ای از قم به مشهد نمی گذشت. بانو خدیجه در اندیشه ی ازدواج پسر دومش دست به کار شد و دختری را که در خانواده ای سنتی و با علائق مذهبی پرورش یافته بود به او پیشنهاد کرد.
همو پا پیش گذاشت و مقدمات خواستگاری را فراهم نمود. همان راهی را که چهار پنج سال پیش برای سید محمد رفته بود، این بار برای سید علی پیمود.
حاج محمد اسماعیل خجسته باقرزاده پدر عروس از کاسبان دین دار و با سواد مشهد بود. او پذیرفت که دخترش به عقد طلبه تازه از قم برگشته ای درآید که تصمیم دارد در مشهد ساکن شود. آیت الله میلانی و دیگر بزرگان اهل علم مشهد او را می شناسند و تأیید میکنند و به او علاقه دارند.
هزینه ازدواج آن بخشی که طبق توافق به عهده داماد بود توسط آیت الله حاج سید جواد خامنه ای تأمین شد که مبلغ قابل توجهی نبود.
مخارج عقد را گذاشتند به عهده ی خانواده عروس که حتماً قابل توجه بود. آنها مرفه بودند میتوانستند و کردند.
اوایل پاییز 1342 سید علی خامنه ای و دوشیزه خجسته پیوند زناشویی بستند. خطبه عقد توسط آیت الله میلانی خوانده شد. از این زمان، همدم، همسر و همراهی تازه که شانزده بهار بیش نداشت پا به دنیای آقای خامنه ای گذاشت.
که در همه فرود های سرد و سخت زندگی سیاسی و شاید تک فرازهای آن در آن روزگار یاری غم خوار و دوستی مهربان بود.
کارت دعوت را سفارش دادند و روز جشن را که در خانه ی پدر عروس در پایین خیابان برگزار می شد، تعیین کردند. آن شب آقای خامنه ای در آستانه ورودی خانه ایستاده بود و از میهمانان استقبال می کرد. مراسم آنطور که مرسوم خانواده های مذهبی و مقید آن زمان بود برگزار شد.
انتهای مطلب/
بازدیدها: 96