آموزه کاروان آزادی بخش کربلا در گزیده سخنرانی آیت الله سید احمد خاتمی

خانه / مطالب و رویدادها / آموزه کاروان آزادی بخش کربلا در گزیده سخنرانی آیت الله سید احمد خاتمی

روشنگری کنید، دشمن را تحقیر کنید، امیدوار باشید

کاروان آزادی بخش و بخش دوم نهضت اباعبدالله

نهضت سالار شهیدان حضرت اباعبدالله علیه السلام دارای دو بخش اساسی است که پرونده بخش اول در عصر عاشورا با کشته شدن عزیز فاطمه و به خون غلتیده شدن یارانش بسته شد. امام پرونده بخش دوم این نهضت از همین زمان گشوده شد که بار بخش اعظم آن بر دوش شیر زن کربلا زینب کبری علیهاالسلام است. علی رغم اینکه بر اساس تحقیق علاوه بر شهادت برادران و نزدیکان حداقل یکی از فرزندان زینب کبری نیز در صحرای کربلا به شهادت رسیده است اما ایشان به طور مداوم مدیریت حوادث کربلا را بر عهده دارد. و به تعبیری با توجه به بیماری امام معصوم امانت مقام ولایت را بر عهده می گیرد. او مدیر کاروان آزادی بخشی است که عامل نتیجه بخشی مهندسی حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) است. کاروانی که ادامه دهنده راهی است که سیدالشهدا آغاز گر آن بود.

دستور کار

بر این اساس سه برنامه در دستور کار کاروان آزادی بخش کربلا قرار داد:

1- روشنگری، در حالی که دستگاه تبلیغاتی یزید از یک سو بازماندگان کربلا را خارجی معرفی می کرد و بر برخی ساده لوحان نیز تاثیر گذاشته بود، از سوی دیگر قصد داشت در صورت بی اثر شدن این ترفند مسئولیت شهادت امام حسین را از سر باز کند و همچون شهادت امام حسن مجتبی و بسیاری از امامان دیگر آن را از اساس تکذیب کند. در این راستا کاروان آزادی بخش کربلا با انجام وظیفه روشنگرانه خود دستگاه یزید را در دست یابی به اهداف خود ناکام گذاشت.

ماجرای پیر مرد شامی در این زمینه یکی از موارد است که خطاب به بانوان داغدیده کربلا گفت: خدا را شکر که شما را آوره کرده و از بین رفتید و امیرالمومنین یزید بر شما مسلط گردید.

و امام سجاد خطاب به او فرمودند: آیا این آیه را خوانده ای که می فرماید: « قُل لا أَسئَلُكُم عَلَیهِ أَجراً إِلاَّ المَوَدَّةَ فِی القُربى؛ بگو به ازای آن (رسالت) پاداشی از شما خواستار نیستم، مگر دوستی درباره خویشاوندان» و پیرمرد در پاسخ می گوید بله، و باز هم حضرت خطاب به او می فرماید که آیا این آیه را نیز خوانده ای که می فرماید: «وَ آتِ ذی القربی حقَه؛ و حق خویشاوند را به او بده» و پیرمرد بازهم تصدیق می کند.

و امام در ادامه می فرماید: آیا قرائت کرده ای این آیه را که می فرماید: «وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُم مِن شَيْ‏ءٍ فَأَنَّ لله خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى‏وَالْيَتَامَى‏ وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِن كُنتُمْ آمَنتُم بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى‏ عَبْدِنَا يَوْمَ‏الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ؛ و بدانید که هر چیزی را به غنیمت گرفتید، یک پنجم آن را برای خدا و پیامبر و برای خویشاوندان(او) و یتیمان و بینوایان  و در راه ماندگان است، اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدایی (حق از باطل) -روزی که آن دو گروه با هم روبرو شدند- نازل کردیم، ایمان آوردید. و خدا بر هر چیزی تواناست.»

و بازهم پیرمرد تصدیق می کند. و امام خطاب به او می گوید: پیرمرد ذی القربی ما هستیم.

و امام سجاد بازهم با خواندن آیه تطهیر برای پیرمرد ادامه می دهند «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً؛ خدا فقط می خواهد آلودگی را از شما خاندان (پیامبر) بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند.» و به او می فهمانند که ان کاروان اهل بیت پیامبر هستند.

و در این جا پیرمد با تعجب امام را به خدا قسم می دهد و می پرسد: آیا به راستی شما ذِی الْقُرْبَی و اهل بیت هستید؟ و امام چهارم در جواب می فرمایند که به خدا قسم و به حق جدمان ما هستیم.

پیرمرد گریه می کند و عمامه اش را به گوشه ای می اندازد و رو به آسمان از دشمنان آل پیامبر برائت جسته و توبه می کند. اما یزید با شنیدن این ماجرا دستور قتل پیرمرد را صادر می نماید.

در این مسیر و در کوفه علاوه بر حضرت زینب فاطمه صغری و ام کلثوم نیز سخنرانی هایی بسیار روشنگرانه داشته اند. سخنرانی هایی که در ابتدای آن زینب کبری سخن را بعد از نام خدا با نام رسول خدا آغاز می کرد و برای روشنگری تحت عنوان پدر خویش از ایشان یاد می کرد. و فاطمه صغری بعد از شهادت به وحدانیت خداوند و رسالت پیامبر، تاکید به ذبح شدن خاندان بی گناه پیغمبر در کنار رود فرات می کند. و امام سجاد خطاب به مردم، بر کشته شدن پدرش با شکنجه تاکید می ورزد.

در مجلس یزید درحالی که سر بریده اباعبدالله را حاضر کرده اند، رباب مادر علی اصغر در میان جمعیت می ایستد و سر بریده را بر می دارد و می بوسد و می گوید: حسین من فراموشت نمی کنم، شمشیر ناپاکان به جانت افتاد.

بر این اساس تاکید سخنرانی ها به منظور روشن ساختن خط انتساب کاروان کربلا به پیامبر گرامی اسلام تاثیر بسزایی در ادامه این راه نورانی داشت؛ چنانکه می توان بر اساس تحقیق گفت که بذر قیام توابین و مختار در همین سخنرانی ها افشانده شد. این روند تا جایی ادامه پیدا کرد که یزید در روزهای پایانی ابن مرجانه را به عنوان عامل بدنامی خود لعنت می کرد و آرزو می کرد که ای کاش او حسین ابن علی را نکشته بود.

بنابراین اصل روشنگری برای تداوم انقلاب یک عنصر کلیدی محسوب می شود که می توان از آن به عنوان خط مشی اصلی امام خمینی یاد کرد. چنانچه ایشان در پاسخ به کسب تکلیف انقلابیونی که به محضر ایشان رسیده بودند، فرمودند که تکلیف ما را سیدالشهدا(علیه السلام) مشخص کرده است.

در این راستا باید گفت هرگاه فتنه ها در جامعه رخ می نمایاند هر کس به هر اندازه که آگاهی دارد دارای مسئولیت است. امام خمینی می فرمودند در جمع 500 هزار نفری جنایات شاه را افشا کنید و اگر نشد در جمع 50 هزار نفری و اگر امکان نداشت 5 هزار نفری و اگر باز هم امکان نداشت 500 نفری و به همین روال در صورت عدم امکان جمع 50 نفری و اگر نشد خانواده خود را آگاه کنید.

البته روشنگری سنت خداوند است آیه 75 سوره مائده می فرماید: «انْظُرْ كَيْفَ نُبَيِّنُ لَهُمُ الْآيَاتِ ثُمَّ انْظُرْ أَنَّى يُؤْفَكُونَ؛ بنگر چگونه آیات (خود) را برای آنان توضیح می دهیم؛ سپس ببین چگونه (از حقیقت) دور می افتند.»

و رسالت پیامبر گرامی اسلام نیز در ادامه روشنگری خداوند قرار دارد که قرآن درباره اش در سوره نحل آیه 44 می فرماید: «بِالْبَيِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ ( زیرا آنان را) با دلایل آشکار و نوشته ها(فرستادیم)، و این قرآن را به سوی تو فرود آوردیم، تا برای مردم آنچه را به سوی ایشان نازل شده است توضیح دهی، و امید که آنان بیندیشند.»

همچنین درآیه 64 همین سوره می فرماید: «وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ إِلاَّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فيهِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ؛ و ما (این) کتاب را بر تو نازل نکردیم، مگر برای اینکه آنچه را در آن اختلاف کرده اند، برای آنان توضیح دهی، و (آن) برای مردمی که ایمان می آورند، رهنمود و رحمتی است.»

و آیه 187 سوره آل عمران نیز رسالت رهروان صدیق انبیاء را روشنگری می داند «وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ ميثاقَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَليلاً فَبِئْسَ ما يَشْتَرُونَ؛ هنگامی که خداوند از کسانی که به آنها کتاب داده شده پیمان گرفت که آن (کتاب) برای مردم بیان کنند و (حقایق) آن را کتمان نکنند، پس آن را پشت سر خود انداختند و آن را به بهانه اندکی فروختند. پس چه ید است آنچه خریدند.»

و در آیه قبل می فرماید:«لَتُبْلَوُنَّ فی‏ أَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ مِنَ الَّذینَ أَشْرَکُوا أَذىً کَثیراً وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ؛ قطعا در مالها و جانهایتان آزموده خواهید شد، و از کسانی که پیش از شما به آنان کتاب داده شده و (نیز) از کسانی که به شرک گراییده اند، سخنان دل آزار بسیاری خواهید شنید، (ولی) اگر صبر کنید و پرهیزگاری نمایید، این (ایستادگی) حاکی از عزم استوار(شما) در کارهاست.»

بر این اساس جامعه عاشورایی هم باید بصیرت داشته باشد و هم بصیرت افزایی کند. یعنی در هر مقطعی هم دشمن را بشناسد و هم بشناساند. لذا کاروان آزادی بخش عاشورا از این تکلیف غفلت نورزید و آن را به خوبی له انجام رسانید. این در حالی است که ابن زیاد چندین بار قصد کشتن حضرت زینب و امام سجاد علیهماالسلام را داشت و کاروان کربلا علیرغم وجود خطر جانی دست از انجام این رسالت برنداشتند.

 

سنت عاشورایی، تحقیر دشمن

2- دومین نکته موجود در سره کاروان آزادی بخش، تحقیر دشمن است که باید به عنوان یک سنت عاشورایی از آن یاد کرد.

در این باب هیچ چیز گویا تر از خطبه حضرت زینب نیست. در حالی که یزیدیان در مسجد شام با فخر فروشی در نقطه مرتفعی نشسته بودند و کاروان کربلا را در محل پستی جای داده بودند. حضرت زینب خطاب به آنها فرمود: از عدالت است ای اعدامی هایی که پیغمبر شما را آزاد کرد؛ که ناموس خود را پشت پرده نگاه داشته اید و فرزندان پیغمبر را به اسارت گرفته اید؟ من کسر شان می دانم با تو صحبت کنم (خطاب به یزید) و تو را توبیخ کنم، تو آدم نیستی. در مرحله ای رژیم طاغوت به علما پیام داده بود در مورد هر کسی می خواهید حرف بزنید اما در مورد رئیس جمهور آمریکا حرف نزنید. این در حالی است که امام راحل با عظمت بر منبر نشسته و می گوید که رئیس جمهور آمریکا بداند امروز منفور ترین اشخاص در نزد ملت ماست. لذا جامعه ی اسلامی باید اقتدار داشته باشد چرا که تحقیر دشمن او را سر جای خودش می نشاند.

در حالی که طی چند هفته اخیر رسانه های بیگانه شمارش معکوس حمله به ایران را تیتر اخبار خود کرده بودند؛ زبان گویای این ملت مقام معظم رهبری فرمودند اگر تهدید کنید تهدید می کنیم؛ تجاوز کنید، دشمن را متلاشی می کنیم.

این منش عاشورایی و زینبی است که وزیر دفاع آمریکا را وادار کرد در یک مصاحبه، اساس حمله به ایران را تکذیب و با اشاره به عزم جزم ایران برای دستیابی به فناوری هسته ای هرگونه حمله را برای خود درد سر ساز قلمداد کرد و هاآرتص خطاب به مسئولین رژیم صهیونیستی نوشت که خفه شوید!

 

 

امیدواری در اوج سختی ها

3- سومین نکته مهم در این میان امیدواری کاروان آزادی بخش کربلا در اوج غم و سوگواری است. حضرت ام کلثوم در کوفه با ایراد خطبه ای فرمود: شما گلها را پر پر  کردید اما بازنده شما هستید، همانا که حزب الله پیروز است و حزب شیطان که شما هستید شکست خورده اید.

کشور در عرصه های مختلف علمی و اقتصادی و سیاسی رو به رشد است، اما بعضی تحت القائات شیطانی چنان گرد یاس می پاشند که گویی هیچ چیز سر جای خود نیست. آنها اکنون تحت این القائات تنور را روشن می کنند تا در اسفند ماه و موعود انتخابات نان خود را از آن بیرون بیاورند؛ تا مردم را از انقلاب خود که امروز چراغ روشنگری در دنیاست مایوس کنند.

شیرزن کربلا خطاب به یزید می فرماید که هرچه می خواهی توطئه کن و همه تلاش خود را به کار ببند، به خدا قسم نمی توانی یاد ما را از خاطره ها ببری، ما می مانیم و شما رفتنی هستید.

این درسی است که ما باید از کاروان آزادی بخش کربلا بیاموزیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *