اجازه ورود خطورات نفسانی به قلب را ندهید

خانه / مطالب و رویدادها / اجازه ورود خطورات نفسانی به قلب را ندهید

آیت الله قرهی: تقویت عمل و تخریب عمل، هر دو، به خطورات است. اگر خطورات، خطورات ربّانی و الهی شد، عمل، عمل صالح می‌شود و عمل الهی تقویت می‌شود. امّا اگر خطورات، نفسانی و شیطانی شد، عمل الهی، تخریب می‌شود و انسان در گناه، فرو می‌رود. لذا هر چه که هست، از این خطورات است.

تقویت عمل و تخریب عمل، هر دو، به خطورات است. اگر خطورات، خطورات ربّانی و الهی شد، عمل، عمل صالح می‌شود و عمل الهی تقویت می‌شود. امّا اگر خطورات، نفسانی و شیطانی شد، عمل الهی، تخریب می‌شود و انسان در گناه، فرو می‌رود. لذا هر چه که هست، از این خطورات است.

بیان کردیم: اولیاء خدا فرمودند: خود شکل‌گیری عمل، دارای مراحل ناخودآگاه و مراحل خودآگاهی هست و تا یک عمل، عمل شود، چه خوب و یا بد، انسان اوّل مراحلی را در ذهنش طی می‌کند که گاهی انسان خودش هم از این طیّ مراحل، خبر ندارد و به سرعت می‌گذرد.

 01

بیان کردیم: این مراحل به سرعت از ذهن انسان می‌گذرد، اوّلین مطلب یک حسّ درونی بود، بعد از آن، وقتی از ذهن می‌گذرد، این خطور ذهنی آن را تقویت می‌کند. مرحله سوم، وقتی از ذهن گذشت، همان‌طور که مثال زدیم، بلافاصله حسّی می‌خواهد که آن را مجدّداً تقویت کند. بعد از این، مرحله نفس شروع می‌شود و آن را پرورش می‌دهد. بعد از آن، فکر کردن راجع به آن، به وجود می‌اید و مدام فکر می‌کند. عالم، عالم اثر و مؤثّر است، طبعاً بعد از این تفکّر، یک واکنش نسبت به فکر به وجود می‌آید که آن را عمل کند. آن اشتیاق اوّلیّه شکل می‌گیرد. بعد از آن، نفس مؤکّد پیگیر می‌شود که آن را انجام بدهد. بعد از آن هم عزم را به وجود می‌آورد و بعد از عزم هم که تقویت شد، جزم به وجود می‌آید. به تعبیری عزمش را جزم می‌کند و بعد هم اقدام به عمل می‌کند. این مراحل به سرعت در وجود انسان می‌گذرد و این نکاتی که بیان کردیم، در باب خطورات ذهنی است.

قبل از این که اقدام عملی را بیان کنم، باید گفت که طبعاً این‌جا دو حالت دارد. اگر اراده، اراده ضعیفی بود، به سرعت عمل زشت را انجام می‌دهد و گرفتار می‌شود. اتّفاقاً اگر اراده، ضعیف بود، اعمال خیر را هم انجام نمی‌دهد. همه این‌ها نکات بسیار مهمّی است.

لذا معلوم می‌شود که در اراده ضعیف، یک جا گیر وجود دارد. آن گیر کجاست؟ این که عقل سلیم وجود ندارد. به قدری این مطلب، مهم است که مولی‌الموالی، امیرالمؤمنین، اسدالله الغالب، علی‌بن‌أبی‌طالب(صلوات اللّه و سلامه عليه) می‌فرمایند: «إِنَ‏ لِلْقُلُوبِ‏ خَوَاطِرَ سَوْءٍ وَ الْعُقُولُ تَزْجُرُ مِنْهَا»[1]، برای این قلوب و دل‌ها، خواهش‌های نفسانی، سوء و زشتی به وجود می‌آید که این، تنها عقل است که از این خواطر، جلوگیری می‌کند. یعنی صاحبان عقل هستند که از این خواطر بدشان می‌آید و متنفّر می‌شوند.

لذا همان‌طور که بیان کردیم، این خواهش‌های نفسانی، مراحل نه‌گانه‌ای را در ذهن طی می‌کند که هر کدام به قدری به هم متّصل هستند که به سرعت انجام می‌شوند. این‌ها از ذهن انسان می‌گذرد و اگر اراده، ضعیف شد، یعنی انسان خودش را به عقل سلیم نسپرد، طبیعی است گرفتار می‌شود و ورود به عمل پیدا می‌کند.

امّا اگر اراده‌ای، اراده قوی بود، انسان می‌تواند به مقامی برسد که از هر خطورات زشتی که بخواهد به ذهنش ورود پیدا کند، جلوگیری کند. نه این که خطورات بیاید و بعد جلوگیری کند. یعنی حتّی به مقام تالی تلو عصمت هم می‌رسد.

پاسخ ثامن‌الحجج(ع) به سؤال: معصومین، نمی‌خواهند گناه کنند یا نمی‌توانند؟

چون دهه، دهه کرامت است و در آستانه ولادت آن کریم، ابن الکریم، حضرت ثامن‌الحجج، آقا علیّ‌بن‌موسی(صلوات اللّه و سلامه عليه) هستیم، روایتی را از حضرت بیان کنم که اگر انسان جدّی بفهمد که گناه، بد است و بر این، باور داشته باشد، دیگر این خطورات و گناه را در ذهنش پرورش نمی‌دهد. لذا مهم این است که باور کند، گناه، بد است و زشتی، زشت است. اگر انسان بداند گناه، غذای متعفّن برای روح است، دیگر از آن لذّتی نمی‌برد. خود حضرت ثامن‌الحجج(صلوات اللّه و سلامه عليه) ، این مطلب را به زیبایی مثال می‌زنند:

جوانی محضر حضرت بود و در راهی با هم بودند. او می‌داند حضرت، معصوم است. عرضه می‌دارد: آقا جان! شما نمی‌خواهید گناه کنید یا اصلاً نمی‌توانید، گناه کنید؟

به هر حال، طبق روایت خود معصومین، اینکه کسی زمینه گناهی برایش فراهم نباشد و مرتکب آن گناه نشود، خیلی مهم نیست، امّا اگر بستر گناه آماده بود، مثلاً پول­هایی از بیت المال در دستش بود و اختیاراتی داشت، ولی گناه نکرد، این، مهم است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *