اسراف و تبذیر در قرآن و روایت

اسراف و تبذیر در قرآن و روایت – قسمت اوّل

خانه / قرآن و عترت / قرآن / آیات مناسبتی / اسراف و تبذیر در قرآن و روایت – قسمت اوّل

اسراف و تبذیر در قرآن و روایت

     دين مقدس اسلام بهره برداري مشروع از نعمت هاي الهي و زيبايي هاي زندگي را مباح و روا و اسراف و زياده روي را حرام و ناروا مي داند و اين بدان جهت است كه مسلمان به تناسب امكانات و توانايي و كارآيي خود، در برابر جامعه مسؤوليت دارد. در اين صورت فرد اسراف كار، قهرا از اجراي مسؤوليت و تعهدات اجتماعي خود باز مي ماند و از اين رهگذر بر پيكر جامعه ضربه مي زند.

     قرآن مجيد اين حقيقت را در ضمن مباحث اجتماعي در قالب هايي زيبا بيان مي كند و با هشدار به پيروان خود مي فرمايد: «وَ أَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ» (بقره -195) يعني در راه خدا انفاق كنيد و با دست هاي خود، خود را به هلاكت و نابودي نيفكنيد. از اين آيه شريفه چنين استفاده مي شود كه اگر مال در راه خدا و به سود جامعه و رفع نيازمندي هاي مردم مصرف نشود سرنوشت آن جامعه و ملت به هلاكت و سقوط مي انجامد.

     صرف نظر از اهميت خودداري از اسراف و تبذير در دين از نظر موقعيت خاص كشور اسلامي كه در محاصره حكومت هاي سلطه گر قرار گرفته اگر ما بتوانيم تجملات زندگي را حذف كنيم و رعايت اقتصاد و ميانه روي را در همه حال مدنظر و برنامه عمل قرار دهيم، به استقلال كشور كمك كرده ايم و به پيروزي نهايي نزديكتر شده ايم. در نتيجه اين شعار را در اقصي نقاط عالم و دنياي اسلام و بالاخص ايران اسلامي اعلام كرده ايم كه ما از تنگناهاي اقتصادي نمي هراسيم و قدرت آن را داريم كه روي پاي خود بايستيم و به هيچ قدرتي جز خداوند متعال متكي نيستيم.

مفهوم اسراف

     راغب اصفهاني مي گويد: -السرف تجاوز الحد في كل فعل يفعله الانسان – (1) اسراف به معني تجاوز از حد و معيار در هر كاري است كه از انسان سر بزند، گرچه استعمال آن در موارد زياده روي در انفاق مال بيشتر است و گاهي به خروج از اعتدال در مقدار خرج مال و زماني هم به چگونگي بذل مال و مورد آن اطلاق مي شود. اما بنا به مفهوم سخن راغب و روح معني -كل فعل – و بر پايه شواهد فراوان در قرآن و حديث، اسراف به هر گونه تجاوزكاري و زياده روي گفته مي شود و در هر حال، اسراف عملي است ممنوع و محكوم، و مورد خشم و انزجار خداوند متعال است و از آن به شدت منع شده است.

خداوند در سوره اعراف مي فرمايد: كُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا ۚ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ (اعراف – 31) بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد كه خداوند مسرفان را دوست ندارد.

مفهوم تبذير

     تبذير برخلاف اسراف و تنها واژه اي اقتصادي است. تبذير از ريشه -بذر- يعني تفريق و پخش كردن چيزي; اصلش از ريختن و پاشيدن بذر است كه به طور استعاره درباره كسي كه مال خود را بيهوده تلف و پخش مي كند، به كار رفته است و نيز گفته شده است كه تبذير، انفاق مال در راه معصيت است.

     با اين توضيحات ملاحظه مي كنيم كه -اسراف – در برابر اقتصاد و ميانه روي قرار دارد و به هرگونه تجاوز از حد، در غير طاعة الله و به قصور از حق الله اطلاق مي شود. در قرآن كريم واژه قصد و مشتقات آن در معاني; راست، متوسط و معتدل به كار رفته است. مانند – وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ – (لقمان – 19) در راه رفتن اعتدال را رعايت كن.

«فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ» (فاطر – 32) از ميان آنها عده اي بر خود ستم كردند و عده اي ميانه رو بودند و عده اي به اذن خدا در نيكي ها از همه -پيشي – گرفتند.

     حضرت علي علیه السّلام در مورد قصد مي فرمايند: «عليك بالقصد في الامور» (2) بر تو باد ميانه روي در كارها. در خطبه همام از نشانه هاي متقين و پرهيزکاران مي فرمايد: -و ملبسهم الاقتصاد- (3) يعني پوشاكشان ميانه بود، بدين معني افراط و تفريط در كارها و زندگيشان وجود ندارد.

     از مجموع اين نظريه ها اين چنين برمي آيد كه بين واژه اسراف به معني اقتصادي آن با واژه تبذير فرق زيادي وجود ندارد و تنها ممكن است در جهت تمايز بين اين دو واژه گفته شود كه با توجه به خصوصيات تعابير لغت شناسان در معني تبذير، مقصود از اين واژه تلف كردن و ضايع نمودن مال است و زياده روي در انفاقات شخصي و امور خيريه را شامل نمي شود، در حالي كه اسراف فراگيرتر از آن و در برگيرنده همه موارد از به هدردادن و زياده روي در مصارف شخصي و خانوادگي و انفاق هاي مستحب مي باشد. و به عبارت ديگر هر تبذيري اسراف است ولي هر اسرافي تبذير نيست.

     از امام صادق علیه السّلام جمله كوتاهي نقل شده است كه ممكن است همين نكته را از آن استفاده كرد. آن حضرت فرمود: ان التبذير من الاسراف. يعني، تبذير از اسراف است. در اين حديث شريف، براي اسراف انواع و اقسامي فرض شده، كه تبذير شاخه اي از آن معرفي گرديده است.

اسراف و تبذیر در قرآن و روایت

اسراف از نظر قرآن

     در قرآن كريم واژه -اسراف- و مشتقات آن مكرر به كار رفته است ولي در بيست و سه مورد لفظ -اسراف – استعمال شده كه در هر مورد، مفهومي ويژه دارد. در غالب موارد، مقصود از اسراف جنبه هاي اخلاقي، عقيدتي و تجاوز از حدود الهي است، و تنها در چهار مورد جنبه مالي را شامل مي شود كه با دو آيه -تبذير- شش آيه مي شود.

به آيات زير توجه كنيد؛

1 – «كَذَٰلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» (يونس – 12) اين گونه براي اسرافكاران اعمالشان زينت داده شده است.

2 – «وَ لَا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ» (شعراء – 151) اطاعت فرمان مسرفان نكنيد.

3 – «إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ» (غافر – 28) خداوند اسرافكار دروغگو را هدايت نمي كند.

4 – «وَ إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ» (يونس – 83) و به راستي فرعون برتري جويي (و طغيان) در زمين روا داشت و او از اسراف كاران بود.

اما آياتي كه تنها ظهور در جنبه هاي اقتصادي دارند عبارتند از:

1 – انعام، آيه 141.

2 – اعراف، آيه 31.

3 – فرقان، آيه 67.

4 – اسراء، آيات 27 و 28.

حال به ذكر چند آيه مي پردازيم؛

«وَ آتِ ذَا الْقُرْبَىٰ حَقَّهُ وَ الْمِسْكِينَ وَ ابْنَ السَّبِيلِ وَ لَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا – إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَ كَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا» (اسراء – 26 و 27)

و حق نزديكان را بپرداز! و (همچنين) مستمند و در راه مانده را، و هرگز تبذير مكن چرا كه تبذيركنندگان برادران شيطانند و شيطان كفران (نعمت هاي) پروردگار كرد.

     واژه «تبذير» تنها يك واژه اقتصادي است و در قرآن كريم تنها در همين دو آيه از سوره اسراء به كار رفته است. و شايد در قرآن كريم كمتر مواردي بتوان پيدا كرد كه با چنين لحن تند و شديدي از عملي نهي شده باشد.

«يَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ» (اعراف – 31)

زينت خود را در هر مسجد برگيريد و بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد همانا كه خداوند مسرفان را دوست نمي دارد.

تمامي آيات مربوط به اسراف را مي توان به طوركلي به دو بخش تقسيم كرد:

الف) اسراف در مال

ب) اسراف در غيرمال

اسراف و تبذیر در قرآن و روایت

الف) اسراف در مال

آيات مربوط به زياده روي در صرف مال شامل دو بخش است:

1) اسراف در مصرف شخصي؛ مي فرمايد: «كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَ آتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَ لَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ» (انعام – 141) از ميوه آن به هنگامي كه به ثمر مي نشيند بخوريد و حق آن را به هنگام درو بپردازيد، اسراف نكنيد كه خداوند مسرفين را دوست نمي دارد.

     بنابراين اسرافي كه در بعد اقتصادي بيشتر مورد توجه است و موجب تضعيف بنيه مالي محرومان و لذت طلبي مسرفان مي شود و از بلاهاي بزرگ اجتماعي است و فقر و محروميت بيشتر به دنبال دارد همين نوع اسراف است كه هر مسلمان با توجه به وظيفه و تعهد و مسؤوليتي كه در برابر خداوند و اجتماع دارد لازم است، در مخارج زندگي خويش رعايت اعتدال را بكند و جدا از اسراف پرهيز نمايد.

2) اسراف به خاطر ديگران; وقتي انفاق از حد تعادل خارج شود نسبت به انفاق شونده و انفاق كننده هر دو عوارض سوء و زيانبار خواهد داشت، به اين جهت است كه قرآن مجيد وقتي در آياتي از سوره شريفه فرقان ويژگيهاي مؤمنان و بندگان واقعي را برمي شمارد يكي از آن ويژگي ها را اين گونه معرفي مي فرمايد:

«وَ الَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كَانَ بَيْنَ ذَٰلِكَ قَوَامًا» (فرقان – 67) كساني هستند كه هرگاه انفاق كنند نه اسراف مي كنند و نه سختگيري، بلكه در ميان اين دو اعتدالي دارند. و نيز قرآن، خطاب به حضرت پيامبر صلّی الله علیه و آله مي فرمايد: «وَ لَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَىٰ عُنُقِكَ وَ لَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا» (اسراء – 29) هرگز دستت را بر گردنت زنجير مكن (و ترك انفاق و بخشش منما) و بيش از حد آن را مگشا تا مورد سرزنش قرار گيري و از كار فروماني. و در همين رابطه حضرت علي علیه السّلام مي فرمايند: -ما عال امرء اقتصد- (4) كسي كه ميانه روي پيشه سازد تنگدست نگردد. و حضرت رسول صلّی الله علیه و آله مي فرمايند: -من اقتصد اغناه الله، و من بذر افقره الله – (5) هر كس در دخل و خرج ميانه روي كند خدا بي نيازش مي كند و هر كس اسراف و تبذير نمايد خداوند فقيرش گرداند.

     زيربناي آفرينش بر تعادل گذاشته شده است «وَ كُلُّ شَيْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدَارٍ» (رعد – 8) و هر چيزي نزد او مقدار معيني دارد و در مورد ديگر مي فرمايد: «إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ» (قمر – 49) ما هر چيزي را به اندازه آفريديم.

     حساب هر چيزي در پيشگاه خداوند متعال براساس حكمت بالغه او و مصلحت و عدالت و از روي اندازه و بدور از افراط و تفريط است، و اساس حكومت را هم عدالت تشكيل مي دهد و اقامه عدل از اهداف مهم بعثت انبياي عظام الهي بوده است تا آنجا كه معيار مالكيت مشروع را عدم زيان و اضرار و ستم به فرد و اجتماع، و ضابطه انفاق و احسان را كرامت و سخاوت بدور از بخل و امساك و نيز بدور از اسراف و زياده روي قرار داده است و بالاخره تحكيم بنيان اقتصادي جامعه و ميانه روي مطلوب و مورد تاكيد شارع مقدس اسلام است.

ب) اسراف در غيرمال

1) اسراف در قتل؛ در دوران جاهليت رسم بر اين بود كه هرگاه كسي از روي ظلم و تعدي به قتل مي رسيد بستگان مقتول با توجه به خوي و خصلت جاهلي و حس كينه توزي و انتقام جويي چند نفر از بستگان قاتل را به قتل مي رساندند. قرآن كريم اين تجاوز و انتقام جويي را مردود دانسته و فرمود: «فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ» (اسراء – 33) اما در قتل اسراف نكنيد، يعني، براي قتل يك نفر، فقط يك نفر را به قتل برسانند آن هم با توجه به صدر آيه كه مي فرمايد: وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ، نفسي را كه خداوند حرام كرده است نكشيد مگر از روي حق، يعني اين كشتن هم فقط در مواردي تجويز شده است كه قاتل مستوجب كشته شدن باشد و با علم و عمد مرتكب قتل نفس شده باشد.

2) اسراف در نفس؛ كسي كه از نظام اعتدال خارج مي شود و با ارتكاب گناه و معصيت از حريم انساني خود تجاوز مي كند اسرافكار است، اما اسرافكاري كه مشمول پيام رحمت و اميد الهي قرار گرفته است: «قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» (زمر – 53) بگو اي بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كرده ايد از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مي آمرزد.

     ملاحظه مي شود كه هرگونه گناه و تجاوز از حد و مرز و حريم انساني اسراف بر نفس شمرده مي شود. در جاي ديگر مي بينيم، مجاهدان جنگ احد به درگاه خداوند متعال دست نياز برمي داشتند: «وَمَا كَانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ» (آل عمران – 147) گفتار آنها فقط اين بود كه پروردگارا گناهان ما را ببخش و از تندروي هاي ما در كارها چشم بپوش، قدم هاي ما را ثابت بدار، و ما را بر جمعيت كافران پيروز بگردان.

از آيه شريفه مستفاد مي شود، آنچه از آن عدول كرده و بجا نياورده اند اطاعت امر پيامبر صلّی الله علیه و آله، و سستي و منازعه بوده است.

     هر نوع گناه، اسراف و تجاوز از حد فطري و طبيعي انسان است كه با ارتكاب آن از مسير اعتدال بيرون مي رود و به راه زوال و نيستي كشانده مي شود و اين درست خلاف آن هدف عالي است كه انبياي الهي براي آن مبعوث شده اند. قرآن در اين مورد مي فرمايد: وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَٰلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ (مائده – 32) و رسولان، با دلايل روشن به سوي بني اسرائيل آمدند، اما بسياري از آنها بر روي زمين تعدي و اسراف كردند. در اين آيه شريفه مراد از -مسرفون – كساني هستند كه از انبيا و طريق حق تبعيت نكردند و در نتيجه اين سركشي به گناه آلوده شدند.

… ادامه دارد.

پی نوشت:

1- مفردات راغب، ص 23، ماده سرف

2- غررالحكم، فصل 49، ص 483

3- نهج البلاغه فيض الاسلام، خطبه 184/611

4- نهج البلاغه فيض، حكمت 34/1153

5- نهج الفصاحه، ص 601

برگرفته از سایت حجیج – رواق الحجاج

 

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *