تا ساحل آرامش – استاد عباسی ولدی – قسمت 24 – سنگ محک – پرسش 2

خانه / مطالب و رویدادها / تا ساحل آرامش – استاد عباسی ولدی – قسمت 24 – سنگ محک – پرسش 2

قسمت 23 – سنگ محک – پرسش 2

تا ساحل آرامش – استاد عباسی ولدی – قسمت 24 – سنگ محک – پرسش 2

ساحل آرامش   023

سادگی در مهمانی‌ها

یکی از مشکلات ما، تجمّلاتی شدن مهمانی‌های معمولی است. برخی برای توجیه این تجمّلات می‌گویند بر اساس روایات، انسان باید خودش را برای مهمان به زحمت بیندازد؛ امّا واقعیتش را که نگاه کنی، می‌بینی بسیاری از این مهمانی‌ها به قصد فخرفروشی، چشم‌ و هم‌چشمی، کسب آبرو یا… این طور برگزار می‌شود. حالا واقعاً چنین روایاتی وجود دارد؟

برخی از روایات، به صراحت می‌گویند نباید مهمان، موجب به زحمت افتادن میزبان شود. معنای رأفت، امام رضا علیه السلام می‌فرماید:

مردی امیر مؤمنان علی علیه السلام را به مهمانی دعوت کرد. حضرت فرمود: می‌پذیرم، به شرط این که سه قول به من بدهی.

گفت: چه قولی ای امیر مؤمنان؟

فرمود: «از بیرون، چیزی برای من تهیّه نکنی، حاضریِ خانه‌ات را از من، دریغ نکنی و به اهل خانه‌ات، اجحاف نکنی».

گفت: قبول می‌کنم ای امیر مؤمنان!

تا ساحل آرامش 68

در این هنگام بود که علی علیه السلام دعوت او را پذیرفت.[1]

در برخی از روایات هم آمده است میزبان نباید آنچه را که در مقابل مهمان می‌گذارد، کم حساب کند. مهمان هم نباید آنچه را که میزبان در مقابلش می‌گذارد، کم بشمرد.

از صفوان بن یحیی نقل شده است:

روزی عبدالله بن سنان به خانه‌ام آمد و گفت: آیا چیزی در خانه داری؟

گفتم: آری؛ امّا درهمی به فرزندم دادم و او را روانۀ بازار کردم تا گوشت و تخم مرغ بگیرد.

عبدالله بن سنان گفت: او را کجا فرستادی؟

گفتم: فرستادم که گوشت و تخم مرغ بگیرد.

گفت: او را برگردان، او را بر گردان. آیا در خانه روغن داری؟

گفتم: آری.

گفت: همان را بیاور که از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: «هلاک باد کسی که آنچه را پیش برادرش می‌گذارد، کوچک شمُرَد و هلاک باد کسی که آنچه را که برادرش در نزدش می‌گذارد، کوچک بشمُرَد».[2]

در برخی از روایات هم آمده که اگر مهمان بدون دعوت آمد، آنچه را در خانه داری برای او بیاور؛ امّا اگر او را دعوت کردی، خودت را برای او به سختی بینداز.

ساحل آرامش   022

امام صادق علیه السلام فرمود:

هر گاه برادرت به نزد تو آمد، در نزد او آنچه برایت آسان است، بگذار؛ امّا اگر خودت او را دعوت کردی، خودت را برای او به زحمت بینداز.[3]

با توجّه به روایاتی که پیش از این آمد، مقصود از به زحمت انداختن خویش در این روایت، به این معنا نیست که انسان، خارج از حدّ توان، خود را به درد سر انداخته، با تنگ گرفتن به خانواده و یا قرض کردن، مهمانی خود را بر پا کند. در نقل دیگری از همین روایت آمده که: «قدری که برایت ممکن است، خود را به سختی بینداز».[4]

این اندازه به سختی انداختن، گاهی به نیّت الهی است و گاهی برای این که پیش دیگران کم نیاوریم. به طور حتم، در دین به ما سفارش نشده برای فخرفروشی و ابراز وجود، میهمانی‌های آن‌چنانی بدهیم.

از تمام اینها که بگذریم، به سختی انداختن با تجمّل‌گرایی، تفاوتی از زمین تا آسمان دارد. این که در مهمانی‌های ما سفره‌های پُر زرق و برق رسم شده، هیچ نسبتی با دین ندارد. این اشرافیگری‌ها را نباید به اسم اسلام تمام کرد.

یادش به خیر. قدیم‌ترها، سفره‌هامان پُر بود از صفا و صمیمیّت. غذاها با آدم حرف می‌زدند. حرف‌هایی که غذاها برایمان داشتند، طعم غذا را هر چه بود، در کاممان گوارا می‌کرد. غذاها را که نگاه می‌کردی، به آدم می‌گفتند: ما پیش از آن که شما بیایید، پیش صاحب‌خانه بودیم. تک تکمان شهادت می‌دهیم که زن خانه، ما را که می‌پخت، چاشنی یک‌دلی، نمک محبّت و ادویۀ صفا را با ما همراه می‌کرد. ما روی شعله‌های خلوص، پخته شده‌ایم و با نگاه به چشمان منتظر صاحب‌خانه، جا افتاده‌ایم؛ چشمانی که از آمدنتان، واقعاً خوش‌حال بودند. برای همین است که این قدر به دلتان می‌نشینیم.

امروز امّا بسیاری از سفره‌ها، پُر شده‌اند از زرق و برقی که چشم مهمان را می‌زند. غذاها با آدم حرف می‌زنند؛ لحنشان پرُ از گلایه است. هر چه قدر هم که خوش‌مزه باشند، شنیدن این همه حرف، غذا را به کام انسان، زهر می‌کند. این غذاها می‌گویند: ما پیش از آن که شما بیایید، پیش صاحب‌خانه بودیم. تک تکمان شهادت می‌دهیم که زن صاحب‌خانه، ما را که می‌پخت، چاشنی تفاخر، نمک تکبّر و ادویۀ چشم و هم‌چشمی را با ما همراه می‌کرد. ما روی شعلۀ ریا، پخته شده‌ایم و با نگاه به چشمان مضطرب صاحب‌خانه، جا افتاده‌ایم؛ چشمانی که نگران بودند آیا با این غذاها می‌توانند آبرویی پیش مهمان‌ها کسب کنند؟ برای همین است که هر چه‌قدر خوش طعم هستیم؛ امّا دل‌نشین نیستیم.

اگر چه دیروز بر سر سفره‌ها، یک نوع غذا بود؛ امّا هر لقمه‌اش برای کام انسان، طعمی نو داشت و امروز، اگر چه سفره‌ها رنگارنگ است؛ امّا گویی غذاها، طعم خود را از دست داده‌اند. راستی چرا ما از خوردن این غذاها لذّت می‌بریم؟!

مراقب باشید. اگر غذاهایِ فخرنشان و تکبّرآلود به کامتان مزه می‌دهد، ذائقه‌تان بیمار شده. این بیماری، خطرناک است. زودتر درمانش کنید.

(تا ساحل آرامش ج1 ص61؛ استاد محسن عباسی ولدی)

[1]. عیون أخبار الرضا؟س؟، ج1، ص ۲۵۹.

[2]. الکافی، ج6، ص276.

[3]. همان‌جا.

[4]. دعائم الإسلام، ج2، ص107.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *