تفسیر تسنیم (تفصیلی)| جلد1،سوره حمد،آيه 4،ملك يوم الدين؛اختلاف مفسران در لفظ و معناى آيه

خانه / قرآن و عترت / قرآن / تفسیر تسنیم (تفصیلی)| جلد1،سوره حمد،آيه 4،ملك يوم الدين؛اختلاف مفسران در لفظ و معناى آيه

مفسران اختلاف دارند كه آيا كلمه مالك مى تواند همچون رب العالمين ، الرحمن و الرحيم صفت براى اسم معرفه اى ماننند الله باشد يا نه

اختلاف مفسران در لفظ و معناى آيه  

در آيه كريمه (مالك يوم الدين ) دو مسئله مورد اختلاف است:

1- مفسران اختلاف دارند كه آيا كلمه مالك مى تواند همچون رب العالمين ، الرحمن و الرحيم صفت براى اسم معرفه اى ماننند الله باشد يا نه (771).برخى گفته اند: در كلمه مالك زمان حال يا استقبال مطرح نيست، بلكه استمرارى است و اسم فاعل استمرارى با اضافه شدن مى توان صفت براى اسم معرفه اى مانند الله قرار گيرد. (772) برخى ديگر اين سخن را ناتمام دانسته، گفته اند: چون قيامت هم اكنون موجود نيست، از اين رو مالك در اين آيه كريمه معناى استقبالى دارد و به معناى يملك است و چنين اسم فاعلى با اضافه، كسب تعريف نمى كند و از اين رو صفت براى الله كه معرفه است قرار نمى گيرد. (773)

در اين اختلاف حق با گروه نخست است ؛ زيرا مالك در اين جا صفت مشبهه است و بر استمرار دلالت دارد؛ چون قيامت هم اكنون موجود است و با برچيده شدن نظام دنيا انسان وارد قيامت مى شود. تفصيل و اثبات اين مطلب در بخش لطايف و اشارات همين آيه خواهد آمد.

2- كلمه مالك را بيشتر قاريان ملك قرائت كرده اند و بسيارى از مفسران نيز همين قرائت را ترجيح داده اند؛ گرچه قرائت مالك اكنون مشهورتر است. مالك از ملك، و ملك از ملك مشتق است و مالك بودن خداوند همان قيوميت او نسبت به موجودات و تقوم موجودات به اوست. ملك بودن خداوند نيز همان سلطنت، نفوذ و فرمانروايى او بر اشياست.

هر يك از طرفداران قرائت ملك و مالك براى ترجيح قرائت مورد نظر خود ادله اى اقامه كرده اند:

دليل قائلان به ترجيح قرائت ملك، اضافه آن به ظرف زمان (يوم ) است ؛ مالك به زمان اضافه نمى شود؛ بر خلاف ملك كه در تعبيراتى همچون ملك عصر ملك دهر و… به زمان اضافه مى شود؛ اما گفته نمى شود: مالك عصر.

پاسخى كه به اين استدلال داده شده، اين است كه فرق ميان مالك و ملك در اضافه به زمان، در مالكيتهاى اعتبارى است. نه حقيقى ؛ اما خداى سبحان كه مبداء و منشاء حقيقى اشياست همان گونه كه تعبير ملك درباره او درست است تعبير مالك نيز صحيح است و خداى سبحان منشاء هستى هر موجودى است ؛ چه زمان و چه غير زمان و همه معلول او هستند؛ پس ملك و ملك همه اشيا، زمان و غير زمان، از آن اوست. او هم مالك زمان است و هم مالك غير زمان.

طرفداران قرائت مالك مى گويند: يكى از وجوه ترجيح قرائت مزبور وسعت مفهومى آن است، به گونه اى كه ملك را نيز در بر مى گيرد زيرا خداى سبحان هم مالك بدنه موجودات امكانى است و هم مالك نفوذ و سلطه بر آنها و هم مالك نفوذ و سلطه ديگران: لله ملك السموات و الارض (774) قل اللهم مالك الملك (775). سلطه صاحبان سلطه، حق باشد يا باطل، عطيه خداست، با اين تفاوت كه سلطه حق پاداش است و سلطه باطل مهلت و استدراج خداى منتقم و قهار:و لا يحسبن الذين كفروا انما نملى لهم خير لانفسهم انما نملى لهم ليزدادوا اثما و لهم عذاب مهين (776) پس هر نفوذى عطيه خداست و خدا بر اين نفوذها نيز سلطه مالكى دارد.

قرآن كريم هم ملك آسمانها و زمين را از آن خدا دانسته، مى گويد سلطنت به دست اوست: (تبارك الذى بيده الملك ) (777)، كه اين ملك نفوذ و فرمانروايى، بر بدنه اشياست و هم ملكوت نفوذ و فرمانروايى را به دست خداى سبحان مى داند، كه بر ارواح و باطن اشياست: فسبحان الذى بيده ملكوت كل شى ء (778). با اين امتياز كه آن جا سخن از ملك است از اسماى جماليه به عنوان تبارك و آن جا كه سخن از ملكوت است از اسماى جلاليه به نام سبحان ياد مى كند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *