دعای روز چهاردهم ماه رمضان به همراه شرح دعا آیت الله مجتهدی و جواد محدثی
دعاهای روزها؛ از ابن عباس روایت کرده اند که پیامبر صلی الله علیه و آله برای هر روز، دعایی ذکر فرموده اند ؛ روز چهاردهم
اللَّهُمَّ لاَ تُؤَاخِذْنِي فِيهِ بِالْعَثَرَاتِ وَ أَقِلْنِي فِيهِ مِنَ الْخَطَايَا وَ الْهَفَوَاتِ
اى خدا در اين روز مرا به لغزشهايم مؤاخذه مفرما و عذر خبط و خطاهايم بپذير
وَ لاَ تَجْعَلْنِي فِيهِ غَرَضاً لِلْبَلاَيَا وَ الْآفَاتِ بِعِزَّتِكَ يَا عِزَّ الْمُسْلِمِينَ
و مرا هدف تير بلاها و آفتها قرار مده به حق عزت و جلالت اى عزت بخش اهل اسلام.
شرح دعای روز چهاردهم ماه مبارک رمضان| آیت الله مجتهدی رحمة الله علیه
اللَّهُمَّ لاَ تُؤَاخِذْنِی فِیهِ بِالْعَثَرَاتِ وَ أَقِلْنِی فِیهِ مِنَ الْخَطَایَا وَ الْهَفَوَاتِ وَ لاَ تَجْعَلْنِی فِیهِ غَرَضاً لِلْبَلاَیَا وَ الْآفَاتِ بِعِزَّتِکَ یَا عِزَّ الْمُسْلِمِین [1]
اللَّهُمَّ لاَ تُؤَاخِذْنِی فِیهِ بِالْعَثَرَاتِ؛ خدایا من را به لغزشها مواخذه نکن؛
آدمی گاهی دچار لغزش می شود و ایمانش از بین می رود؛ گاهی خداوند بخاطر گناهان ما به غضب می آید، اغلب مردم بخاطر گناه گرفتار سیل و زلزله و آتش سوزی و … بلایا هستند؛ ولی مردم درک درستی نسبت به این امر ندارند در قدیم معروف بود که: «چوب خدا صدا ندارد.»
آثار بی توجهی به نماز اول وقت
باید به مردم این توجه را داد که خیلی از این تصادفات و مرگ های ناگهانی بخاطر گناهان اتفاق می افتد. [2]
اگر شخصی از روی بی اعتنایی نماز اول وقت نخوانده و پشت فرمان ماشین نشسته و رانندگی می کند، نماز نفرینش می کند و تصادف کرده به خاطر نفرین نماز است؛ و نماز نخوانده مرده است. اگر نماز را در وقتش بخوانید خیلی از این پیش آمد ها نمی شود. « لا تواخذنی بالعثرات » یک نماز که اول وقت نخوانی آدم را بیچاره می کتد . بخاطر اینکه در روایت وارد شده که کسی که نماز را از اول وقت به تاخیر بی اندازد ، نماز او را نفرین می کند و خطاب به ضایع کننده نماز می گوید :« ضَیّعکَ اللهُ کَما ضَیَعتَنی » خدا ضایعت کند همانطوری مرا ضایع کردی. ولی اگر اول وقت نمازت را بخوانی نماز دعایت می کند و می گوید « حَفَظَک اللهُ کَما حَفَظتَنی » خدا حفظت کند همانطوری که مرا حفظ کردی. [3] اگر نمازت را اول وقت بخوانی کار و بارت هم خوب می شود؛ خدا به دل دیگران می اندازد تا کارت را انجام دهند.
شعر:
تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار
که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند [4]
دو نفر اختلاف دارند در دادگستری، مدعی و مدعا الیه هر کدام یک چیزی می گیوند. مدعی غصه می خورد که فردا مدعا الیه کاری بکند که قاضی بر علیه من حکم کند. شاعر به مدعی می گوید: مدعی غصه نخور تو با خدا ارتباط برقرار کن و به خدا بگو کار من را درست کن و غصه نخور که فردا چه اتفاقی می افت دو تو محکوم می شوی با اینکه حق با تو است. که اگر کسی که ادعا می کند، رحم نکند، خدا رحم می کند.
وَ أَقِلْنِی فِیهِ مِنَ الْخَطَایَا وَ الْهَفَوَاتِ؛ خدایا با من اقاله کن
معنای اقاله:
اگر شما جنسی را از جایی خریده اید، و بدون جهت می خواهید آن را پس بدهید، و جنس خریداری شده عیب و مشکلی هم ندارد که بخاطر آن بخواهید معامله را بر هم بزنید، در این موارد مستحب است که کاسب و فروشنده آن را پس بگیرد. و این پس گرفتن را اقاله گویند.
در این دعا از خدا درخواست اقاله می کنیم و می گوییم ؛ خدایا تو خود دستور به اقاله داده ای ، و به فروشنده گفته ای ؛ جنسی را که فروخته ای و مشتری بدون دلیل باز گردانده است را قبول کن حال من هم از تو تقاضای اقاله دارم و از تو می خواهم که گناهانم را رایگان ببخشی ؛ به قول استاد ما : «خدایا گناهان ما را مفتکی بیامرز» . نمونه این دعا را در دعای کمیل می بینید [5] که خدایا با من اهل اقاله باش.
وَ لاَ تَجْعَلْنِی فِیهِ غَرَضاً لِلْبَلاَیَا وَ الْآفَاتِ؛ خدایا ؛ من را در معرض تیر بلاء قرار مده.
« غرض » به معنی « هدف و تیر » است [6] ؛ زلزله و سیل … این ها تیر بلایا هستند، قرآن کریم می فرماید: « وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثیرٍ » [7] یعنی هر گرفتاری برای شما پیش می آید حاصل دسترنج خودتان هست. [8]
شعر:
دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر
کای نور چشم من بجز از کشته ندروی [9]
هر چه کشت کنی همان را درو می کنی، « فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ » [10] اگر دختر شوهر دادی و با عروست خوش اخلاق هستی مادر شوهر دختر تو هم با دخترت خوش اخلاقی می کند، همانطوری که تو با عروست رفتار می کنی دیگران هم با دختر تو همانطور رفتار می کنند.
اگر می بینی که باغ میوه و مزرعه کشت و کار تو به آفت مبتلا شده است، شاید اهل خمس و زکات نبوده ای!
حکایت:
* اثر پرداختن خمس و زکات
چندی پیش در یکی از شهر ها آفت آمده بود، تمام باغهای انگور را از بین برده بود؛ به صاحب یکی از باغ ها این خبر را دادند، ایشان گفتند: من مطمئنم که به باغ من آسیبی نرسیده است، چون من اهل خمس و زکات هستم، وقتی که به محل رفتند دیدند که همه باغ ها از بین رفته به جز باغ این شخص.
* مغازه ای که آتش نگرفت
در زمان رضا شاه میدانی بود، معروف به سبزه میدان، در یکی از سال ها شب عاشوراء با تولد رضا شاه مصادف شده بود، و از طرف کلانتری دستور داده بودند که باید کسبه محل شان را چراغانی کنند و اگر اطاعت نمی کردند؛ خطرناک بود و دستگیر می کردند؛ اهل محل میدان را چراغانی کردند به جز یکی از کاسب های سبز میدونی که امتناع کرد و فرار کرد و مدتی مخفی شده بود؛ بعد از مدتی تمام مغازه های بازار آتش گرفت به غیر از مغازه این شخص که به احترام امام حسین ( علیه السلام ) مغازه اش را بسته بود.
در قرآن آمده است که « إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ والٍ» [11] خدا برنامه های مردم را عوض نمی کند مگر اینکه خودشان را تغییر بدهند.
بِعِزَّتِکَ یَا عِزَّ الْمُسْلِمِین
به عزت خودت این دعاها را در حق ما مستجاب کن ای کسی که عزت مسلمین از توست
شعر:
به هر ناچیز چیزی او دهد او
عزیزان را عزیزی او دهد او
مبادا آن که او کس را کند خوار
که خوار او شدن کاریست دشوار
اگر عزت دهد رو ناز می کن
و گرنه چشم حسرت باز می کن [12]
پی نوشت:
[1] – بحارالأنوار ج : 95 ص : 39
اللَّهُمَّ لَا تُؤَاخِذْنِی بِالْعَثَرَاتِ وَ أَقِلْنِی فِیهِ الْخَطَایَا وَ الْهَفَوَاتِ وَ لَا تَجْعَلْنِی غَرَضاً لِلْبَلَایَا وَ الْآفَاتِ بِعِزَّتِکَ یَا عِزَّ الْمُسْلِمِینَ
[2] – ارشاد القلوب-ترجمه رضایی ج 1 ص 175
حضرت رسول «صلی الله علیه و آله و سلم » فرمود: هر گاه در میان شما پنج چیز باشد به پنج بلا گرفتار خواهید شد هر گاه ربا بخورید زمین نعمتش را از شما دریغ دارد، هر گاه در میان شما زنا آشکار شد مرگ ناگهانی فراوان شود، زمانی که زمامداران ستم کنند چهارپایان بمیرند زمانی که مردم بیکدیگر ستم کنند دولت آنها بزوال گراید، وقتی که سنت واگذارده شود بدعت روی کار آی
[3] – إرشاد القلوب إلی الصواب ج 1 ص 191
عَنِ النَّبِیِّ ص قَالَ إِذَا صَلَّیْتَ الصَّلَاةَ لِوَقْتِهَا صَعِدَتْ وَ لَهَا نُورٌ شَعْشَعَانِیٌّ تُفَتَّحُ لَهَا أَبْوَابُ السَّمَاءِ حَتَّی تَنْتَهِیَ إِلَی الْعَرْشِ فَتَشْفَعَ لِصَاحِبِهَا وَ تَقُولَ حَفِظَکَ اللَّهُ کَمَا حَفِظْتَنِی وَ إِذَا صَلَّیْتَ فِی غَیْرِ وَقْتِهَا صَعِدَتْ مُظْلِمَةً تُغْلَقُ دُونَهَا أَبْوَابُ السَّمَاءِ ثُمَّ تُلَفُّ کَمَا یُلَفُّ الثَّوْبُ الْخَلَقُ وَ یُضْرَبُ بِهَا وَجْهَ صَاحِبِهَا فَتَقُولُ ضَیَّعَکَ اللَّهُ کَمَا ضَیَّعْتَنِی
[4] – حافظ شیرازی(ره)
[5] – «و اقلنی عثرتی» دعای کمیل؛ مفاتیح الجنان
[6] – مجمع البحرین ج : 4 ص : 217
(غرض) فی الدعاء لا تجعلنی للبلاء غرضا
الغرض بالتحریک: الهدف الذی یرمی إلیه، و الجمع أغراض کسبب و أسباب، و المعنی لا تجعلنی هدف بلاء. و منه الحدیث أن الله جعل ولیه غرضا لعدوه
[7] – سوره شوری آیه 30
هر مصیبتی به شما رسد بخاطر اعمالی است که انجام داده اید، و بسیاری را نیز عفو می کند!
[8] – در روایت آمده است:
از ارتکاب گناهان پرهیز کنید که هر گونه گرفتاری و کمبود رزق از گناه است، حتی خراش جایی از بدن و زخم و مصیبت، زیرا که خداوند می فرماید: ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثِیرٍ یعنی: «هر مصیبتی که به شما رسد به سبب کارهائی (خطا و گناهانی) است که دستهایتان کرده و از بسیاری [از گناهان ] در می گذر « تحف العقول-ترجمه جعفری ص 96 آداب و سننی که أمیر مؤمنان علیه السلام به یارانش آموخت»
[9] – دیوان حافظ شیرازی (ره)
[10] – سوره زلزلة :آیات 8 – 7
پس هر کس هموزن ذرّه ای کار خیر انجام دهد آن را می بیند! (7) و هر کس هموزن ذرّه ای کار بد کرده آن را می بیند! (8)
[11] – سوره رعد؛ آیه 11
خداوند سرنوشت هیچ قوم(و ملّتی) را تغییر نمی دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند! و هنگامی که خدا اراده سویی به قومی(بخاطر اعمالشان) کند، هیچ چیز مانع آن نخواهد شد؛ و جز خدا، سرپرستی نخواهند داشت!
[12] – وحشی بافقی
شرح دعای روز چهاردهم ماه مبارک رمضان| جواد محدثی
أَللّـهُمَّ لا تُؤاخِـذْنى فيهِ بِالْعَـثَراتِ وَ أَقِـلْنى فيهِ مِنَ الْخَطـايا وَ الْهَـفَواتِ وَ لا تَجْعَلْنى فيهِ غَرَضاً لِلْبَلايا وَ الاْفاتِ بِعِـزَّتِـكَ يـا عِــزَّ الْمُسْلِـمينَ.
فرازهای این دعا عبارت است از:
فاصله كرم تا عدالت
خطاپوشى و عذرپذيرى خدا
در تيررس بلاها و آفات
فاصله كرم تا عدالت
اگر بنا باشد كه خداوند به عدل رفتار كند،
اگر از بندگان، به عدل، حساب بكشد،
اگر انسان را طبق آنچه كرده است، مؤاخذه كند و كرم و عفوى در كار نباشد،
اگر فضل خدا، دستمان را نگيرد… اوضاع، بسى وخيم است. چراكه ما، لغزشكاريم و اهل گناه. روزى به تعداد زياد نافرمانى خدا مى كنيم. اگر ما را نسبت به آنها مؤاخذه كنند، كار بسى دشوار است.
آنچه مايه اميدوارى است، «فضل» خداست، و اينكه، خداوند، مهربان و بخشنده و بخشاينده است، جواد و كريم است. وگرنه بايد همه را عذاب كند، عذابى سخت.
در قرآن كريم مى خوانيم:
«اگر خداوند، بندگان را نسبت به ستمهايشان مؤاخذه مى كرد، هيچ جنبنده اى را روى زمين باقى نمى گذاشت، لكن تا «اجل» و فرصتى معين، آنان را تأخير مى اندازد.»[1]
باز، از قول خداى متعال بشنويم:
«خداى تو، آمرزنده و مهربان است، اگر خداوند، مردم را به آنچه در اين جهان مرتكب مى شوند، مؤاخذه كند نسبت به عذاب آنان را در همين دنيا، شتاب مى ورزد، ليكن براى مردم، موعدى قرار داده كه اگر آن موعد برسد، مردم فرارگاهى نخواهد يافت»[2]
راستى، اگر بنا باشد كه خداوند، در محاسبه عمل مردم در آخرت، و نيز در همين دنيا، جود و كرم و بزرگوارى خود را كنار بنهد و با مقياس دقيق «عدل» رفتار كند، چگونه مى توان از عذاب خداوند رست؟
با اين همه گناه و نافرمانى، با اين همه نيّت هاى آلوده و رياها و تزويرها، براى خوشايند مردم كار كردن ها، شهرت طلبى ها، نام جويى ها، غرورها و تكبّرها، باطل پرستى ها، غيبت ها و سوءظن ها…
واى… كه چه محشرى است!…
گر حكم شود كه مست گيرند
در شهر، هر آنكه هست گيرند
اين است كه در نخستين خواسته امروزمان، از پروردگار خواسته ايم كه ما را به خاطر خطاها و اشتباهات و لغزشها، مؤاخذه نكند وگرنه از چنگ عذاب الهى نمى توان رستن!…
كسى، دقتى فراوان داشت كه واجبات را انجام دهد و از محرّمات، پرهيز كند و پيش خود مى انديشيد كه بى گناه است، بنابراين او را از محاسبه به عدل، چه باك؟
از اين رو، در دعاى قنوتى كه داريم، به جاى جمله «أللّهُمَّ عامِلْنى بِفَضلِكَ وَلاتُعامِلْنى بِعَدلِك»، خدايا با من، به فضلت رفتار كن، نه به عدلت»، مى گفت: «خدايا!… با من به عدلت رفتار كن…»
روزى خواب ديد كه محشر است و قيامت و «محاسبه» و چنان از اعمال ريز و درشتش حساب كشيدند و چنان «عدل» را مقياس قرار دادند كه در آخر حساب، جهنّمى و اهل دوزخ از آب درآمد! وحشت زده از خواب پريد و با عذرخواهى از پروردگار نسبت به آنگونه دعا و از آن غرور، مجدّداً دعاى وارده را مثل ديگران خواند، كه:
«خدايا با من، با فضل و كرم خويش، رفتار و معامله كن، نه با عدالت و دادت».
خطاپوشى و عذرپذيرى خدا
گفتيم كه بار گناهمان سنگين است و راه، دور و دراز
و توان به دوش كشيدن اين همه بار، اندك. پس، بايد از خدا خواست تا توبه ها را بپذيرد، تا بارمان سبك شود تا براى طيران، سبك بال شويم و براى ادامه راه، «اميدوار».
خداوند، «تواب» و توبه پذير و خطاپوش است، عذر را قبول مى كند و تقاضاى بخشش را مى پذيرد.
خداوند، اهل «عفو» و آمرزنده و مهربان است. بندگانش را دوست مى دارد و به هدايتشان علاقه مند است.
اگر او نبخشايد، پس كه ببخشايد؟ اگر او براند، پس كه بپذيرد؟ اگر او رد كند، به سوى كه بايد روى آورد؟
اگر بيامرزد، چيزى از او كم نمى شود و اگر معذرت خواهى را بپذيرد، بر ما منّت نهاده است.
اين است كه در خواسته دوم خود در دعاى امروز، خواسته ايم كه عذرخواهيمان را قبول كند. چون خداوند، «مقيل العثرات» و «قابلُ التّوبات» است، توبه را مى پذيرد.
«مجيبُ الدّعوات» است، دعاها را اجابت مى كند.
«غافرُ الخطيئات» است، خطاها و گناهان را مى بخشايد.
«غفّار الذّنوب» است، گناهان را مى آمرزد.
«ستارالعيوب» است عيب ها را مى پوشاند.
خواسته ايم كه نسبت به گناهان، نافرمانى ها، لغزش ها و خطاهايمان، كه به پوزش ايستاده ايم، «اقاله» داشته باشد و پوزش ما را پذيرا باشد.
در تيررس بلاها و آفات
گرچه بلا، براى دوستان است، ولى گاهى ظرفيّت انسان كم است و جاهلانه ناسپاسى مى كند.
گرچه بلا، براى امتحان و آزمايش است، امّا شايد نتوانيم در پنجه اين گرفتاريهاى آزمايشى، صاف و سالم و پيروز، از امتحان به درآييم.
آفت ها، براى پندآموزى و ضررها، براى عبرت گرفتن است، بلا، هشدارباش است و آفت، بيدارباش.
گرفتارى ها، غفلت زدا و مصيبت ها، «يادآور» است، يادآور عجز و ضعف ما، و حاكميت اراده و مشيّتى بالاتر و والاتر از آنچه ما داريم، كه در كار جهان كارساز است.
امّا ظرفيّت ها كم است. همه، نمى توانند از آفات و بليّات، تحليلى درست بكنند. هركس، در مقابل شدايد «صبور» نيست.
بلا، گاهى انسانى را به كفر هم مى كشد، بدبين مى كند، از كوره در مى بَرَد، در هاضمه وجودى انسان نمى گنجد.
حديثى از امام على عليه السلامداريم كه «بلا و گرفتارى، براى ظالم ادب است و براى مؤمن، عبرت و تجربه است و براى انبياء، درجه».[3]
امّا اگر در معرض بلاها و آماج آفات قرار گرفتيم و ظرفيت آن را نداشتيم، شايد به گناهى ديگر بيفتيم.
در قرآن است كه: وقتى انسان، مورد آزمايش قرار گيرد و وفور نعمت و كرم خدايى او را فرا گيرد، مى گويد كه خدا به من اكرام كرده است، ولى وقتى دچار تنگى معيشت و روزى اندك گردد، مى گويد خداوند به من اهانت كرده و مرا خوار شمرده است.[4]
امام صادق عليه السلام فرموده است.
«از پروردگارتان، عفو و عافيت مسئلت كنيد. چرا كه شما اهل بلاكشى و جزء مردان بلاء و آزمايش نيستيد. اقوامى پيش از شما بودند ـ از بنى اسرائيل ـ كه در راه ايمانشان با ارّه ها شقه مى شدند تا تسليم كفر شوند ولى دست از ايمان نمى کشيدند.»[5]
البته، دچار بلا شدن، براى پالايش انسان و پخته شدن و تصفيه مؤمن، خوب است و هر كه مقامش نزد خدا بيشتر باشد، ابتلاءاتش افزون تر است (البَلاءُ لِلوِلاءِ ـ بلا براى دوستان است)
اگر با ديگرانش بود ميلى
چرا جام مرا بشكست ليلى؟
ولى آماج و هدف بلاها و آفت ها قرار گرفتن، گاهى ممكن است بيش از ظرفيّت و تحمّل انسان باشد و به كفر و عناد و گمراهى و بدبينى بكشد.
در پايان، با «آفات» هم آشنا شويم. از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نقل شده است كه:
آفت علم، فراموشى است،
آفت خرد، سفاهت است،
آفت عبادت، سستى است،
آفت سخاوت، منّت است،
آفت شجاعت، ستم است،
آفتِ زيبايى، خودپسندى و كبر است،
آفت حسب ونسب، افتخاركردن وفخر فروختن است،
و آفت دين، هواپرستى است.
پی نوشت:
[1] ـ نحل، آيه 61.
[2] ـ كهف، آيه 58.
[3] ـ انّ البلاء للّظالم ادبٌ وللمؤمنِ امتحانٌ وَ لِلأنبياء درجةٌ بحارالأنوار، ج 64 ص 235.
[4] ـ فاّما الانسان اذا ما اتَبلاُه…فجر، آيه 15 و 16.
[5] ـ سفينه البحار ج 2 ص 106.
منبع: سيناي نياز؛ جواد محدثي
دعاهای هر روز ماه مبارک رمضان
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان
بازدیدها: 704