سخنرانی مکتوب | آیت الله کاظم صدیقی در حسینیه امام خمینی (رحمة الله)

خانه / علما وسخنرانان / سخنرانان مرتبط با هیات / آیت الله صدیقی / سخنرانی مکتوب | آیت الله کاظم صدیقی در حسینیه امام خمینی (رحمة الله)

لسَّلامُ عَلَیْكَ أَیُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخَائِفُ

السلام علیک یا بقیه الله. سیدی اغثنی و ادرکنا ولا تهلکنا.

 برای عرض تسلیت به محضر اقدس ولی نعمتمان صاحب عصرمان، صاحب وجودمان، صاحب انقلابمان، صاحب ولیّمان، حضرت بقیه الله ، به مناسبت شهادت جانگداز مادر بزرگوارشان اولین قربانی خاک دیده ولایت حضرت فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) و برای دوام قدرتمندانه انقلابمان با پرچم داری نایب امام زمانمان و رهبر عزیزمان تا صاحب ظهور صلواتی ختم بفرمایید «اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم».

اعوذوا بالله من الشیطان رجیم

 بسم الله الرحمن الرحیم

 رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی

الحمدلله رب العالمین و صلاه علی سید المرسلین طبیب نفوسنا و شفیع ظنوبنا ابالقاسم محمد

،« الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم ». و آلِهِ الْمَعْصومین سِیَّمَا الْحُجَّه مَوْلَانَا بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِین أَرْوَاحُنَا فِدَاه وَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَه وَ رَزَقَنَا الله صُحْبَتَهُ وَ نُصْرَتَهُ وَ رِضَاهُ وَ رَأفَتَهُ وَ اللَّعْنُ الدَّائِم عَلَی أَعْدَائِهِم أَجْمَعِینَ وَإِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ  بِأيّ ذَنْبٍ قُتلَتْ.

تسلیت عرض می کنم  داغ فاطمه ی زهرا(سلام الله علیها) را بر دل امیرالمومنین(علیه السلام) و موالیان و به رهبر عزیز و بزرگوارمان و به شما در سوگ نشستگان. در ارتباط با حضرت فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) هم قرآن کریم اوصاف آن بی بی را، ویژگی های حضرت زهرا(سلام الله علیها) را، مراتب قرب آن عزیز خدارا بیان فرموده و هم در بیان نبی مکرم اسلام به همه ی امامان ما فضایل حضرت زهرا، مناقب آن بزرگوار، مجاهدتش در عرصه های داخل خانه و بیرون خانه و حضورش در جبهه ی دفاع از حریم ولایت و مقابله ی جانانه آن بزرگوار یکه و تنها در برابر سیل عظیم محاجمان و طرح آن بزرگوار برای افشاء گری و آموزه اش در افشاء خط نفاق  و نفوذ  با وصیتشان و با خطبه هایشان  اموری است که یقینا درحد فکر یک انسان  غیر عرشی، ولو نابغه باشدولو فوق العاده باشد نمی گنجد. و این نشان می دهد که حضرت زهرا(سلام الله علیها) جلوه ی نور است، جلوه ی خداست و مظهریت همه ی اسماء الهی را دارد و مجرای فیض مطلق خداست، یعنی ولایت علی الاطلاق دارد بر همه ی عالم امکان. از آیه ی مبارکه ی تطهیر با کلمه ی «انما» استفاده می شود، نوع تطهارتی که خداوند عزیز به این بانو و پدرش و همسرش و فرزندانش عنایت کرده بالاتر از عصمت و طهارتی است که به ابراهیم و موسی و عیسی و نوح و سایر انبیاء داده شده است؛ این یک طهارت انحصاری است و احدی در این رتبه حضور و شرکتی جز این چند تن ندارند، و آیه ی مباهله حضور حضرت زهرا(سلام الله علیها) را در حجت بودن بر عالمیان حق محض بودن تا قیامت اسباط می کند، علاوه بر اینکه در آیه ی مباهله اینجور استظهار می شود که یعل لعنت  غیر از لعن است، اساسا تفرج حضرت فاطمه (سلام الله علیها)  در عالم تکریم امری است که از این آیه می شود استفاده کرد و از آیه ی کریمه ی «رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ إِماماً» که بعضی از علمای بزرگوارما، صالحین ما در قنوت نمازهایشان این دعای قرآنی را دارند و در روایات مراد از این «ذُرِّیَّه» حضرت فاطمه ی زهرا(سلام الله علیها) است و این ها امامتشان برای متقین اختصاص به زمان خودشان ندارد بلکه امام همه ی متقین اهل عالم0 که از مصادیق متقین ابنیاء(علیه السلام)، اولیای خدا، صلحای روزگار، شهدای راه توحید، همه زیر پرچم این عرشی های مستقر در مقام علیت هستند و آیاتی از قبیل « قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى » که باز از آیاتی است که دلالت بر عصمت حضرت زهرا(سلام الله علیها) و ذب القربی خاص پیامبر خدا دارد؛ و آیات کریمه ای است که قدیم بودن وجود حضرت زهرا(سلام الله علیها) را خدای مقتدر، آن چنان خدایی است که هم ازلی می افریند و هم ابدی؛ در ابدیتش ذهن ها مانوس است ولی در ازلیت یک مقدار دقت لازم دارد، از این آیه ی کریمه ی «فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ» این کلمات چه کلماتی بوده که آدم محجوب را، آدم مبتلا را، آدم سرگردان را که با یک ترک اولی را، عالم حور و عالم حجاب رانده شد. بهشت، آنچه برای اذهان عموم منظور فرموده و از بزرگان اهل تربیت گفتند که ما کودکانمان را از جایی که آن ها می خواهند حرکت می دهیم ولی به جایی که خودمان می خواهیم می بریم، خداهم وعده ی قصور و لهم طیر و «حُورٌ مَّقْصُورَاتٌ فِي الْخِيَامِ» را بیان فرمودند، لکن بهشت موحد این است که فاصله ی بین او و محبوب برداشته شود، که در مناجات شعبانیه « لَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَيْكَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْكَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ » ما که عقلمان نمی رسد. امام علی(علیه السلام) برای چه کسانی این کلاس را دایر کرده است، از حجب نور انسان عبور کند و به معدن عظمت دست بیابد و محو آن عالم بشود. حضرت آدم در بهشت بود و بهشت زیبایی اش به این است که بهشت پیش خداست، همه ی عالم پیش خداست ولی حجاب ما نمی گذارد ما متوجه بشویم که پیش خدا هستیم، کسانی که اهل راه هستند، با تلاش خودشان لیاقت پیدا می کنند، کسی به آن ها نگاه بکند و مجذوب نظر رحیمانه می شوند و از خود بی خود می گردنند، این خودِ محدود، این خودِ محجوب این خودِ کثیر، این خودِ ظلمانه، به کلی رخت بر می بندد« لَیسَ فِی الدّارِ غَیرَهُ دَیارٌ هُوَ الاوَّلُ وَ الاخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْ ءٍ عَليمٌ» حضرت آدم در بهشت بود یعنی مقام علیت را رفته بود، از بهشت بیرون شد، دید دیگر آن نور نیست، آن قرب نیست،آن وصال نیست، لذا برای فقیه خدا، ودیعه اسماء الهی ، خدا معلمش بود« وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا » آن کسی که شاگرد ذات احدیت بود، ان که برای خانه و نهر و آب و نان و درخت و اشجار گریه نمی کند.

شب جمعه است. خدا اله العارفین است، اینجا خانه ی امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است، ما که دسترسی به آقاجانمان پیدا نمی کنیم ، حجاب ما، دیوار نفس ما، خیلی زخیم است، در این جا نایب امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستند، این جا عشق ما است و هیچ بعید نمی دانیم « ما هکذا الظن به» یعنی جایی که مظنه ی عبور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشد، بهتر از این مجلس حضرت زهرا(سلام الله علیها) است، که نایب امام زمان برای مادر مولا خود مجلس برگذار کرده است و بین خود و خدا جوانانی خالص تر از شما، ما کجا می توانیم پیدا کنیم؟!  اگر این جا نتوانیم با امام زمانمان گریه کنیم و عاطفه ی مولایمان را برانگیزیم که به این در راه نشستگان گوشه ی چشمی بکند، کجا شما می توانید یک همچنین فضایی و یک همچینین موقعیتی پیدا کنید؟! ما به این در،  نه پی حشمت و جاه آمده ایم / از بد حادثه این جا به پناه آمدیم .« ؟.« إلهی هَبْ لی صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِکَ فَکَیْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِکَ » اگر  من گناه کار، کسی بخواهد گناهانم را مواخزه کند، بگوید تو از همه ی مشاغل محروم هستی، آیا این خیلی درد دارد یا بگویند حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از تو رنجیده و دیگر نگاهت نمی کند،کدامش؟ برای شما ها کدامش؟.« إلهی هَبْ لی صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِکَ فَکَیْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِکَ» امام زمان، مجلس مادرت ما را راه دادی، اصلا خودت ما را آوردی، ما چه کاره بودیم که بیایم اینجا «فَما عُذْرُ مَنْ اَغْفَلَ دُخُولَ الْبابِ بَعْدَ فَتْحِهِ» در باز می کنی، آن وقت می گویی برو! این در شان تو است؟! « ماهکذا ظن به» آدم گرفتار فراغ شد و چون آدم بود می سوخت، اگر شیطان بود، ان هم می گفت که «انا خیر» شیطان خودش را می بیند ولی آدم در شکست هایش هم مایوس نیست، می گوید من بد کردم ولی خدای خوبی دارم.

(شب جمعه است، جای خوبی آمده ایم، خیلی امید داریم به این مجلس،)« قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا» یکی از بکائین حضرت آدم است و ما اطمینان داریم که حضرت آدم این گریه های محیر العقول رِقَّت  بارش، برای فراغ بود، برای حجران بود، برای حجابی بود که بین او و مولایش قائل شده بود، اما گریه خیلی خوب است، گاهی برای گریه ی یک بنده ای، خدا یک امتی را مورد رحمت قرار می دهد؛ این انقلاب را همین گریه ها نگه داشته است، همین اشک ها نگه داشته است، همین دل های شکسته که خدا وعده فرموده «انا عندالمنکسره قلوبهم » وقتی دل می شکند، خدا این دل شکسته خنه ی خودش است، تا نشکسته بود آلودگی داشت، ولی وقتی دلت می شکند خدا پاکش می کند، خدا در آن دا است« لَا یَسَعُنِی أرْضِی وَلا سَمائِی وَلکِن یَسَعُنِی قَلْبُ عَبْدِیَ الْمُؤْمِنِ » کی خدا در دل تجلی می کند؟ آن وقتی که غبار دل بریزد و رذائل ریشه کن بشود و گناهان پاک بشود از این دل. حضرت ادم با این گریه ها وصل شد به ابواب رحمت الهی و حضرت جرئیل ایشان را کنار بیت برد؛ این خانه را با آن خانه مرتبط کرد، که آن خانه محاذی بیت المامور است و بیت المامور محاذی عرش خداست و عرش خدا قلب مومن است، ان جا اتحاد پیدا می کند، اتصال پیدا می کند، ان جا جبرئیل گفت: آدم « قد حان حینه » این عرض من است، می شود هم یک کسی امشب به ما بگوید، امشب همان وقتش است، در نماز شبتان نمی گوید« الهی هذا مَقامُ الْعائِذِ بِكَ مِنَ النّارِ » خدایا گرفتار آتش هستم، یعنی این وقت، وقتش نیست که من را ببخشی؟ من را از خودم نجات بدهی؟ جهنم نفسم را تبدیل کنی به بهشت، خدایا خودت را اینکاره معرفی کردی، ما که نمی دانستیم انقدر بزرگ هستی، انقدر رحیم هستی، ماهم ب پناه آمده ایم، ان جا جبرئیل به او تلقین کرد بگو الهی یا حمید به حق محمد، یا عالی به حق علی، یا فاطر بحق فاطمه، یا محسن به حق الحسن، یا قدیم الاحسان به حق الحسین؛ معلوم شد که حضرت آدم این گریه هایش شفافش کرد، این انوار قدیم الهی که«خَلَقَكُمُ اللَّهُ اَنْواراً فَجَعَلَكُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقينَ » این انوار مُحدق عرش الهی در وجود حضرت آدم جلوه کرد و آدم را به خدای آدم بعد از حجابش وصل کرد «و تاب علیه» این توبه خدا است، همیشه توبه از جانب خدا است. ای دعا از تو، عجابت هم ز تو . سه تا توبه است، توبه ی عبد محظوف به دو توبه ی حق تعالی است، یکیش همین «تاب علیه » است ، بنده تاب الیه  و توبوا الا بارئکم، شما هم امشب باید باهم زیر پرچم ولایت به سوی خدا برویم، خدا درهای رحمتش را باز کرده است؛ ماهم به برکت فاطمه ی طاهره اینجا راه پیدا کردیم؛ می خواهیم توبه ی الی داشته باشیم، ولی آن کسی که به او وصل شد«تاب علیه» است، سایه ی رحمت رحیمه ی خدا بر او سیتره پیدا می کند، زیر سایه ی او قرار می گیرد؛ این اسماء مقدس کجا بودند، که حضرت آدم تازه آمده است ولی جبریئل آمده از یک چیزی قبل ازآدم بوده و آدم را به آن ها وصل کرده است.

 این مقدار عرایض ناقابل ما به محضر شریف شما مستمعین که رهبر بزرگوارمان و علمای محضر تحمل می کنند ولی ما رفیق شماها هستیم و برای شما داریم حرف می زنیم، ولی شاد هستیم ک در چه محضری داریم حرف می زنیم. اما چه شده که حضرت زهرا(سلام الله علیها) دارای این مقام است؟ یعنی چی دارای “این” مقام است؟ آیه ی تطهیر، آیه ی مباهله، آیه ی مودّت، به این جمله ی حضرت رسول که « ان الله یرضی لرضا فاطمه و یغضب لغضبها » نشان می دهد که حضرت فاطمه ی زهرا(سلام الله علیها) تمام صفات الهی در وجود ایشان بوده، نظر جلال بوده، نظر جمال بوده، چیزی باشد در وجود حضرت زهرا(سلام الله علیها) که آیه نباشد، نیست، « و هی الصدیقة الکبری و علی معرفتها دارت القرون الاولی » خود این ها بحث دارد و مباحث دقیق عرفانی، عقلی، روایی در این جا ها می شود مطرح کرد؛ اماا من دو نکته را می خواهم از باب طمع که اگر آن ها نگاه بکنند، قطره ای را به دریا متصل بکنند، قطره ولو آلوده باشد، ولو کثیف باشد، ولو قطره دربرابر دریا ناچیز است و به حساب نمی آید، ولی قطره ی الوده را هم شما به دریا بی اندازید، دریا می شود. این کود نجس را وقتی زیر شجره ی طیبه ای می اندازید، جذب درخت که شد هم استحاله می شود، ان حالت قذارتش را از دست می دهد و هم تبدیل می شود به میوه های شیرین« اولئک یبدل الله سیئات الحسنات» برای ما معتقدان به ولایت، طبق بیان امام باقر (علیه السلام) آیه ای امید بخش تر از این هم  وجود دارد، و آن «و لیُعْطیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى » است؛ عنایت حضرت زهرا(سلام الله علیها) فوق توبه ی ما است، او یک چیز دیگری است، او وقتی کسی را شفاعت بکند یعنی مجذوب وجود خودش کرده است. حضرت زهرا(سلام الله علیها) در این خطبه ی مصاحبه گونه ای که زنان مدینه در روز های آخر عمر شریف بی بی، به محضرشان به عنوان عیادت رسیدند، گفتند بی بی جان «کیف اصبح» بی بی جان حال شما چطور است؟ بی بی عالم طبق مرسوم نفرمودند که دیگر لحظات آخر من است، زخم بازویم خوب نشد، شکستگی پهلو التیام پیدا نکرد، درد بدنی زیاد داشت ولی یکی از درد های خودش را بیان نفمرمود، درد جامعه را گفت، خطر نفوذی ها را گفت، بد بختی ملت قاصب را به رخ زن ها کشید؛ این نکته را می خواهم بگویم که امتیاز شما مردم عزیز، مردم غیرتمند، مردم ولایت مدار، مردم عاشق، خدا می داند من در این کوچه و بازار که خب به عنوان یک روضه خوان امام حسین(علیه السلام) همه جای این کشور، گاهی غیر از این کشور راه داریم می رویم و می آییم، والله عشقی که ما در دل مردم نسبت به نایب امام زمان(عج) می بینیم، این ها فکر می کنند که گاهی ما حالا این جا روضه خوان آقا هستیم، به محضر آقا می رسیم، بدون استثناء اشخاصی که دلی دارند گاهی به ما می گویند که هوای آقا را داشته باشید. من همین سفری که  در مشهد بودم یک خانمی آمد می گفت مادر دو شهید هستم و به من می گفت تورو خدا هوای آقا را داشته باشید، آقا را تنها نگذارید؛ این جانبازهای عزیر ما که فراوان، اصلا انگار شرمندگی دارند که یک چیزی از آن ها باقی مانده است، سلامتیشان را داده اند، اعضای بدنشان را دادند، ولی خجالت می کشند، این نشانه ی یک جذبه هایی است که ما خبر نداریم، هنر خودمان هم نیست. حضرت زهرا(سلام الله علیها) اینجا جملاتی دارند، من به یک جمله اش تکیه می کنم، فرمودند:« اصبحت عائفه لدنیاکن قالیة لرجالکن »دمن در حالی هستم که از دنیا گذشته ام، دیگر کار من تمام است، این دنیا را رها کرده ام« قالیة لرجالکن » خودتان را مقایسه کنید، به خودتان ببالید و این را هنر خودتان ندانید، والله ما را نگه داشته اند والا ماهم بدتر از آن ها می شدیم، مگر در انقلاب ما رفوزه کم داریم ؟! مگر بعضی از کله گنده های ما که یک روزی جزء اسطوره های ما مقابل اسرائیل و استکبار به حساب می آمدند، امروز مگر دشمن شاد کن نیستند؟! مگر حرف هایشان با آن ها یکی نیست؟! اگر ما نرفته ایم، ما را نگه داشته اند، « رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ »، حضرت فرمودند« قالیة لرجالکن » من با زن های شما قهر هستم. (بی بی جان با ما قهر نکن).

«عجمتهم و لفظتهم» من این ها را جویدم ولی دیدم سنخیتی با وجود ما ندارند، من این ها را تردشان کردم؛ « ما یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلاّ لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ »، لفظ ک از دهان انسان بیرون می آید، گویا یک امواجی است که پرتاب می شود،” لفظ” غیر از “قول” هستش ، « ما یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلاّ لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ » قول را آدم به صورت امواج پرتاب می کند، “قول” یک امری است که در ذهن ما است بعد به صورت”لفظ” تصور می شود، این تصور و قتی به صورت امواج مادی در میاید که از زبان گوینده ای به گوش یک شنونده ای می خواهد برسد، این به صورت امواج در آمد، از وود ما در آمد و در فضا پرتاب شد؛ حضرت فاطمه ی زهرا(سلام الله علیها) می گویند ما شوهرهای شما را مزمزه کردم، این نه بانو است و آشپزی هم کرده است، در همین خطبه شان هم ایشان هم رزمی دارد در آنجا بی بی رزمی صحبت کرد، رزمی هم بود دیگر، امد به جنگ خودش، درگیر شد یک تنه، درگیر شد و به قیمت گرانی هم تمام شد، هم جان خودش را از دست داد و هم محسنش را از دست داد این “عجمتهم و  لفظتهم” خیلی هشدار است، نکند ما را مزمزمه کنند بگویند شما هم به درد ما نمی خورید، بروید ما منتظر یک ملت دیگری هستیم، همان ططور که مردم مدینه را حضرت زهرا(سلام الله علیها) فرمود ما دیدیم این ها مزه خوبی ندارند، این ها را ما پرت کردیم، نکند ماهم مبتلا به سرنوشت آن ها بشویم. بی بی جان به خودمان هیچ مغرور نیستیم ولی سر به آستان شما گذاشته ایم؛ مثل منی حدود شصت و پنج سال است که یازهرا می گوییم و با گریه کنندگان گریه می کنیم؛ حالا ما را کجا می خواهی بفرستی تا حالا این جا نگه داشتی، « وَإذَا المَوْءُودَةُ سألَتْ » . مقدمه ی مطلبی بود ولی طلبتان که چه می شود که انسان خودش نباشد، همه ی وجودش خدا باشد، می شود، برای ما هم با جذبه های فاطمی می شود که ماهم «کلمات الله» باشیم، خدا ما را بگوید، همه ی کار های ما سخن خدا باشد، پیام الهی داشته باشد، هیچ گاه به خودمان واگذار نشویم. ولی شب جمعه است، ما می خواهیم در محضر آقا روضه بخوانیم، خودمان هم برای مادرمان دلمان می سوزد؛ « مَا زَالَتْ بَعْدَ أَبِیهَا مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ » حضرت زهرا (سلام الله علیها) در این درگیری ها، چندین بار درگیر شده با مخالفین و آسیب های کاری به بدنش رسید؛ شما فکر می کنید این جانباز چند درصد جانباز بود؟ به این تاحالا فکر کردید؟ من فکر می کنم این قتل صبری که در مورد سیدالشهدا داریم، برای حضرت زهرا هم قتل صبر بود3:35،یعنی یواش یواش کشتنش، یک بار نکشتنش، هر کدام از این ضربه ها کافی بود که حضرت زهرا(سلام الله علیها) به قتل برسد؛  ان کسی که سیلی به صورت حضرت زهرا(سلام الله علیها) ز« وجاوزوا الحد بلطم الخد  شلت يد العدوان والتعدي » گویا به قصد کشت زده بود، می گویند بی بی پخش زمین شد، می گویند چادرش خاکی شد، می گویند گوشواره ها از گوشش افتاده. بین در و دیوار نمی دانم من چه گذشت به حضرت زهرا(سلام الله علیها)؛ اما آنچه مسلم است، گویا استخوان سینه مشکل پیدا کرد و سینه ی حبیبه ی خدا خون ریزی پیدا کرد، آنجا بابایش را صدا کرد«ابتا هکذا یُفعل بحبیبتک وا بنتک » بابا ببین با دخترت چه کار دارند می کنند. اما وقتی از امام صادق(علیه السلام) سوال کردند آقا مادر شما با کدام آسیب به قتل رسید؟ سبب قتل مادر شما چه بود؟ حضرت فرمودند سبب قتل مادر من قلاف شمشیری بود که به پهلویش می زدند. می دانید قلاف شمشیر ببه پهلو می زدند یعنی چه!؟ یعنی همان جا که در خرده بود شکسته شده بود، به استخوان شکسته قلاف شمشیر می زدند، این جا بود که صدای بی بی بلند شد، « یا فضه خزینی قتل والله ما فی احشایی » فزه من را دریاب، بچه ام را کشتند، این جا بی بی اعلام قتل بچه اش را کرد، در کربلا هم حسین(علیه السلام) بچه اش را آورد، اما این قنداقه خونی رویش نمی شد به خیمه ببرد… . لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *