شعر به مناسبت ولادت حضرت سید الشهدا علیه السلام|شیرین شده ست با قدمش کام اهل بیت

شعر به مناسبت ولادت حضرت سید الشهدا علیه السلام|شیرین شده ست با قدمش کام اهل بیت

خانه / ویژه نامه / ویژه نامه های اهل بیت / ویژه نامه ولادت امام حسین (علیه السلام) / اشعار ویژه ولادت امام حسین (ع) / شعر به مناسبت ولادت حضرت سید الشهدا علیه السلام|شیرین شده ست با قدمش کام اهل بیت

یک شب مرا مجاور گهواره اش کنید

چون جبرئیل زائر گهواره اش کنید

جز آب دیده اب حیاتی نخواستم

جز شور اشک شهد نباتی نخواستم

شعر به مناسبت ولادت حضرت سید الشهدا علیه السلام|شیرین شده ست با قدمش کام اهل بیت

امشب خبر از عالم بالا رسیده است

روشن ترین ستاره ی دنیا رسیده است

این بار دوم است که شاعر نوشته است

خورشید خانواده ی زهرا رسیده است

دیروز نور شبّر و امروز هم به خاک

 نور شبیرحضرت مولا رسیده است

در نیل غصه مانده بیا مرده دل بیا

موسی رسیده است مسیحا رسیده است

بیراهه رفته اید اگر رودهای اشک

راهی شوید حضرت دریا رسیده است

دنبال کاروان ملائک پریده بود

جا مانده بین راه دلم یا رسیده است؟

شوق دلم نه شوق شفا مثل فطرس است

قصدش در آن هوا دو سه جرعه تنفس است

در آن هوا که بوی خدا میرسد از آن

در خانه ای که نور دعا میرسد از آن

اطراف گاهواره ی طفلی که نیمه شب

لالای جبرئیل خدا میرسد از آن

در آن هوا که فاطمه در آن نفس کشید

آنجا که عطر آل عبا میرسد از آن

ما را دخیل بر پر قنداقه اش کنید

قنداقه ای که شوق شفا میرسد از آن

در پشت درب خانه ی زهرا نشسته ایم

نجوای چند مرد گدا میرسد از آن

این خانه ی علی ست که سردار گشته است

آخر صدای گریه چرا میرسد از آن

شاید صدای گریه ی ؛ نه کودکانه نیست

جز یا حسین زمزمه ی اهل خانه نیست

دنیا به دام نام حسین اوفتاده است

دل نیست آن دلی که به او دل نداده است

بی اختیار عاشق اوئی اگر بدان

کار خداست؛ عشق به او بی اراده است

هرکس سوار کشتی عشقش نمیشود

سوگند میخورم که قیامت پیاده است

ما رعیتیم رعیت باغ ولایتیم

امشب شب تولد ارباب زاده است

شیرین شده ست با قدمش کام اهل بیت

هرچند این پسر نمک خانواده است

معراج جبرئیل شبی بوده است که

در پای گاهواره ی او سر نهاده است

یک شب مرا مجاور گهواره اش کنید

چون جبرئیل زائر گهواره اش کنید

جز آب دیده اب حیاتی نخواستم

جز شور اشک شهد نباتی نخواستم

جر معرفت به ساحت خاک قدوم او

من از خدای خود عرفاتی نخواستم

تنها کرامت قفس عشق اوست او

من از کسی مسیر نجاتی نخواستم

یک شب که سخت تشنه شدم از خدا به جز

گریه کنار نهر فراتی نخواستم

بی حسّ عطر سیب شب جمعه ی حرم

هرگز زیارت عتباتی نخواستم

امشب مدینه آمده پا بوس کربلا

امشب حسین آمده حی علی العزا

آمد حسین و اوج تألّم شروع شد

باران گریه جای تبسم شروع شد

آمد حسین و از شب میلاد، روضه است

با گریه ی زنانه ی مردم شروع شد

آمد حسین و در سر هر کمتر از جوئی

عشق ری و حکومت گندم شروع شد

آمد حسین و در دل دریایی علی

با موج غصه هاش تلاطم شروع شد

در ذهن مادرانه ی زهرا که از پدر

از کربلا شنیده تجسم شروع شد

در قتلگاه در دل نیزه شکسته ها

از حنجری بریده تکلم شروع شد

از زیر نیزه ها بدنم را در آورید

یک بوریا برای تن بی سر آورید

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *