متفقین در شاه عبدالعظیم

خانه / گوناگون / متفقین در شاه عبدالعظیم

در آن شرایط در شهرری آدم خیری به نام حاج ارباب محمد علی در داخل بازار عبدالعظیم(ع) در مکانی که معروف به کاروانسرای دوقلوست مدت یک‌سال برنج و لوبیا می‌پخت و به طور رایگان در بین اهالی که در آن زمان جمعیت زیادی نداشت و اکثراً فقیر بودند توزیع می‌کرد.

darvazeya_shah_abdolazim_01

جنگ جهانی دوم با حمله نظامی قوای آلمان هیتلری به لهستان آغاز شد. پیروزی‌های مداوم آلمان نازی در این جنگ که آن کشور را حتی در آستانه دستیابی به چاه‌های نفت منطقه قفقاز قرار داده بود، انگلیس و شوروی را بر آن داشت تا با همدیگر متحد شده علیه این دشمن مشترک و نیرومند وارد جنگ شوند. هر چند ایران از همان روزهای آغاز جنگ (13 شهریور 1320 هجری شمسی)‌ اعلام بیطرفی کرده بود، اما آشکارا برای آلمان آرزوی پیروزی می‌کرد، زیرا این کشور در سال‌های اخیر به عمده‌ترین طرف تجاری ایران تبدیل شده بود. تبلیغات آلمانها درباره برتری نژاد آریایی نیز به این موضوع دامن می‌زد، از یک سو ایرانیان به دلیل دخالت‌های مستمر روسیه و انگلیس در امور داخلی کشور، دیدگاه خوبی نسبت به این 2 کشور نداشتند و متفقین نیز ازاین جریان‌ها آگاه بودند. آنها علاوه بر این، نگران پیشروی‌های آلمان از راه مصر و عراق به سوی خلیج فارس و بسته شدن کانال سوئز بودند.‌ از دیگر سو، برای رساندن قوا و مهمات به شوروی به وسایل ارتباطی ایران نیازمند بودند، از این رو تصمیم گرفتند با اشغال نظامی ایران این فرصت‌ را از آلمان بگیرند. حضور آلمانی‌ها در ایران بهانه خوبی بود برای این‌که متفقین با دستاویز قرار دادن آن، ایران را مورد هجوم قرار دهند.

در 3 شهریور 1320 شمسی ایران مورد تاخت و تاز نیروهای شوروی و انگلیس قرار گرفت و در حالی که بارها بیطرفی خود را اعلام کرده بود، متفقین در مدت اندکی بسیاری از شهرهای ایران را به تصرف خود در آوردند. یکی از شهرهایی که در این ایام به اشغال نظامی متفقین در آمد، شهرری بود و براساس اظهارات شفاهی مردم فقط یک بمب در محله انداخته شد و کسی هم کشته نشد. بدیهی است که حضور نیروهای متفقین در زندگی اجتماعی مردم شهرری نیز بی‌تاثیر نبود و برای آنها مشکلاتی از جمله گرانی و کمیابی آذوقه بویژه نان به وجود آورده بود. در آن زمان قیمت تمامی کالاها افزایش یافته بود، اگر چه کشاورزان و صاحبان باغات شهرری، محصول خود را چند برابر قیمت واقعی آن به متفقین ‌فروختند و بعضی از آنها از این طریق به نوایی رسیدند، اما پس از مدت کمی آذوقه چنان کمیاب شد که اگر دوستی و پاک سرشتی برخی اهالی نیکوکار شهر مانند حاج ارباب محمدعلی نبود ـ که در کاروانسرای دوقلوی بازار شهرری روزانه آش و نان و دم‌پختک (نوعی برنج پخته شده) رایگان در دسترس مستمندان و فقیران قرار می‌دادند ـ بی‌گمان جمعیت زیادی بر اثر گرسنگی جان خود را از دست می‌دادند. جنگ و سر و صدای کامیون‌های حامل مهمات جنگی ارسالی از آمریکا به شوروی، امنیت و آسایش را از مردم شهرری سلب کرده بود و گاهی هم افرادی در نتیجه بی‌احتیاطی رانندگان در این میان تلف می‌شدند. شرایط ناشی از جنگ و اشغال کشور، نبود ارتباط منظم بین شهرها و روستاها و وجود ناامنی، رکود واردات و صادرات، بالا رفتن تقاضای مواد مصرفی و ارزاق عمومی در بازار با توجه به احتیاجات نیروهای متفقین، سوء استفاده محتکران و خروج مایحتاج عمومی از مرزهای کشور بحران عمیقی را در زندگی مردم سبب گردید. قحطی بعد از شهریور 20 همه جای ایران از جمله مردم شهرری را نیز در برگرفت. نصرالله کاوه متولد 1305 در شهرری در این زمینه اظهار می‌کند: «بعد از شهریور 20 مردم دچار قحطی نان و مواد خوراکی شدند. اهالی شهرری از صبح تا عصر جلوی دکان‌های نانوایی صف می‌کشیدند. نان که خوراک اصلی مردم بود در آن همه چیز از شن و ذرت، هسته خرما و… دیده می‌شد و وقتی مردم آن را می‌خوردند سرگیجه می‌گرفتند، با این حال برای به دست آوردن همین نان بی‌کیفیت بعضاً زد و خوردهایی صورت می‌گرفت و حتی بعضی از مردم به پیدا کردن آن نیز موفق نمی‌شدند، ازدحام جمعیت در برابر دکان‌های نانوایی صورت تاسف‌انگیزی داشت و مرگ و میر از بی‌غذایی و گرسنگی در همه جای ایران روز به روز افزایش می‌یافت. در آن شرایط در شهرری آدم خیری به نام حاج ارباب محمد علی در داخل بازار عبدالعظیم(ع) در مکانی که معروف به کاروانسرای دوقلوست مدت یک‌سال برنج و لوبیا می‌پخت و به طور رایگان در بین اهالی که در آن زمان جمعیت زیادی نداشت و اکثراً فقیر بودند توزیع می‌کرد. در حقیقت ملت پس از شهریور 20 چنان سرگرم نان و آب و معاش بودند که برای هر 24 ساعت تلاش در این محیط دشوار، محتاج 24 ساعت استراحت بودند.اشغالگران از بدو هجوم به ایران به بهره‌کشی از منابع و معادن مملکت و ثروت و نیروی کار پرداختند در نتیجه ارزاق عمومی و قوت لایموت مردم کمیاب شد، تورم بالا گرفت و نارضایتی چنان زیاد شد که فاجعه‌ بلوای نان به وجود آمد. متفقین با ورود به ایران از فروغی خواستند که پیمان اتحادی که طی آن ایران برای حمل مهمات و خواربار راه‌های مواصلاتی خود را مانند راه آهن، جاده‌ها و… در اختیار آنها قرار دهد تا نیروی نظامی کافی خود را اعم از زمینی و هوایی و دریایی به هر میزان که باشد، نگهداری نماید. از سوی دیگر دکتر مشرف نفیسی، مشاور حقوقی شرکت نفت و وزیر دارایی دولت فروغی برای کمک به اربابان خود نرخ رسمی لیره را از 68 ریال به 140 ریال بالا برد و توام با این اقدام برابر تصویب‌نامه‌ای صدور بسیاری از محصولات غذایی را از کشور آزاد کرد و به این ترتیب قحطی پس از شهریور 20 را سبب شد. برابر با پیمان اتحاد با متفقین، دولت ایران تامین احتیاجات ریالی آنها را به عهده گرفت و این عمل ‌باید طی قراردادهایی بموقع به اجرا گذاشته می‌شد، ولی چون اسکناس‌های منتشره تا شهریور 20 بالغ بر200 میلیون تومان بود و کفاف مخارج متفقین و هزینه دولت ایران را نمی‌داد، از این رو دولت در 3 نوبت از مجلس شورای ملی اجازه نشر اسکناس گرفت و همین مساله موجب شد تا نماینده شهرری، دکتر موسی جوان که در دوره‌های 10 و 11 و 12 و 13 به صورت متوالی نمایندگی مردم شهرری را در مجلس شورای ملی به عهده داشت، در مقابل مفاسد کشوری و بیان حقایق و دفاع از حقوق مردم ایران برخلاف دیگر نمایندگان موضع سکوت نگیرد و با آینده‌نگری ضمن بیان مضرات تصویب‌نامه، طی یک نطق تاریخی از مزایای نمایندگی استعفا کند. دکتر موسی جوان با استعفای خود در جلسه 102 مورخ 27/7/1321 انزجار خود را از این جریانات ابراز کرد و پس از کناره‌گیری نیز دیگر به مجلس باز نگشت. در بخشی از این استعفانامه آمده است که «اینجانب از زمان طرح پیمان عقیده داشتم که هرگاه مجلس شورای ملی در مقابل حوادث و پیشامدها به طور منفی مقاومت کند یعنی از حق مسلمی که قانون اساسی برای اصلاح لوایح دولت یا رد آنها به مجلس داده، استعفا نماید بخوبی توانست از بحران‌ها و از تاثیر شوم آنها جلوگیری کند و به همین منظور هم از هیچ‌گونه جهد وکوشش فروگزار نکردم، ولی متأسفانه در این مدت نه تنها این انتظار بنده صورت عملی نگرفت بلکه مجلس با تصویب قوانینی از قبیل پیمان و انتشار اسکناس و… به این حوادث صورت قانونی داد، بنابراین محرز می‌بینم که دیگر هرگونه کوشش در این قسمت بی‌اثر است.» در پایان این استعفانامه چنین آمده است: «… وکیل مجلس شدن آن هم در این موقع مزایای مادی بی‌شماری دارد، ولی به عقیده بنده این‌همه مزایا در مقابل مسوولیت‌های وجدانی آن ارزشی ندارد و تنها نطق و صحبت در انجام وظیفه کافی نیست و از یک نماینده رفع تکلیف نمی‌نماید، بنابراین و بنابر این اوضاع واحوال و دلایلی که احتیاجی به ذکر آنها نمی‌بینم از وکالت مجلس شورای ملی استعفا می‌دهم.»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *