نخبگان را بیشتر بشناسیم | آیت الله شهید سید حسن مدرس ؛بررسی اندیشه و رفتار سیاسی

نخبگان را بیشتر بشناسیم | آیت الله شهید سید حسن مدرس ؛بررسی اندیشه و رفتار سیاسی

خانه / اختصاصی هیأت / نخبگان را بیشتر بشناسیم | آیت الله شهید سید حسن مدرس ؛بررسی اندیشه و رفتار سیاسی

هیچ شخصیت معاصرى همچون مدرس مورد تعظیم و تأیید امام واقع نشده است و حتى پس از براندازى رژیم پهلوى و در دوران استقرار نظام جمهورى اسلامى نیز مدرس همچنان در کانون توجه امام است. این نکته از آن رو حایز اهمیت است که ویژگى‏هاى شخصیتى برخى از افراد متناسب انجام اقدامات انقلابى است؛ اما فاقد مهارت و توانایى لازم جهت دوران سازندگى هستند؛ حال آن‏که در کلام امام، الگوى رفتار سیاسى مدرس موضوعیت خویش را در هر دو دوره حفظ کرده است.

آیت الله شهید سید حسن مدرس

متفکر سیاسى از رهبران عصر خود و نیز رخدادهاى زمانه خویش عبرت مى‏گیرد، به گونه‏ اى که این عبرت‏آموزى بر اندیشه، رفتار و تصمیم‏گیرى سیاسى او تأثیر مى‏گذارد.  البته آنان خود نیز بر اندیشمندان پس از خود و نیز حوادث بعدى تأثیر مى‏گذارند.  این تأثیرپذیرى و تأثیرگذارى در شخصیت‏هاى گوناگون متفاوت است؛ همچنان که درباره امام خمینى به ‏طور قطع غلبه با کفه تأثیرگذارى است.  نقش امام خمینى در ایجاد و پیروزى انقلاب اسلامى ایران، در زمینه شناخت و معرفى ابعاد سیاسى اسلام و احیاى دینى از بعد اندیشه‏اى، بیانگر تأثیرگذارى عظیم ایشان بر قرن حاضر است.  اندیشه عملى امام خمینى همچنان در واپسین سال‏هاى قرن بیستم بر جهان سایه افکنده و با چنین دستاوردى جهان وارد قرن بیست و یکم شده است.

مقایسه بخشی از مشابهت های  اندیشه و رفتار سیاسى امام و مدرس

در تحلیل گفتار و نوشتار امام خمینى درباره شخصیت‏هاى مختلف تاریخ ایران و جهان به اظهار نظرها و قضاوت‏هاى گوناگونى برمى‏خوریم.  گاه افرادى مورد تأیید قرار گرفته و در مواردى تکذیب و نکوهش شده‏اند و در هر مورد، به چگونگى موضع‏گیرى زمان آنها استشهاد کرده‏اند.  اعمال و رفتار سیاسى چنین شخصیت‏هایى محتواى بیانات و پیام‏هاى امام را تشکیل مى‏دهد و در واقع نوعى «کنش گفتارىمحسوب مى‏شود.  نکته حایز اهمیت و برجسته در این «تحلیل محتوا»، جایگاه و شخصیت ممتاز آیة‏اللّه‏ سیدحسن مدرس در نگاه امام خمینى است؛ همچنان که ایشان بر «مدرس‏شناسى» تأکید  مى‏کنند: «بر ماست که ابعاد روحى و بینشى سیاسى، اعتقادى او را هرچه بیشتر بشناسیم و بشناسانیم

مقاله حاضر در مقام اثبات این ادعاست که شخصیت و رفتار سیاسى سیدحسن مدرس پیوسته در کانون توجه امام خمینى است و گویى این‏که امام در رفتار سیاسى خویش از ایشان به عنوان الگویى مناسب در قرن حاضر تأثیر مى‏پذیرند، و سرمشق مى‏گیرند یا آن‏که با «تقریر» خود مهر تأیید بر این‏گونه رفتارها مى‏نهند.  الگوى مدرس و خاطرات مستقیم و غیرمستقیم امام از مدرس اشتغال خاطر وى در وضعیت‏هاى گوناگون سیاست است؛ همچنان که عنایت خاصى به رفتار سیاسى مدرس دارند.

در مقایسه رفتارهاى سیاسى آن دو به مشابهت‏هاى اصولى فراوانى برمى‏خوریم؛ کیفیت مبارزات امام و مدرس و تفاوت و در مواردى تضاد آن دو با نخبگان سیاسى داخلى و خارجى و نحوه زندگى سیاسى و اجتماعى و انتخاب زى‏طلبگى نمونه‏هایى از این وجوه تشابه است.  امام در طرح بسیارى از مسائل از تجربه مدرس الهام مى‏گیرند.  صرف نظر از موارد بى‏شمار در شباهت‏هاى رفتار سیاسى، امام در 37 مناسبت در بیان و پیام‏هاى مکتوب خود با ذکر نام مدرس، از او به عنوان الگویى جهت بلندپایگان سیاسى جمهورى اسلامى ایران یا استشهاد در مورد موضع‏گیرى و رفتار سیاسى خود و یا براى بیان منظور خویش یاد مى‏کنند و گاهى در تحلیل سیاسى رویدادها از نقل قول‏هاى وى مدد مى‏گیرند؛ به‏ طور مثال در جهت تشویق روحانیت به دخالت در امور سیاسى یا براى اثبات دخالت و نقش کلیدى روحانیون در طول تاریخ مثال زنده ایشان مرحوم مدرس است.  در موارد دیگرى نیز بدون این‏که نامى از مدرس ببرند، با بهره ‏گیرى از رفتار سیاسى و خاطرات مربوط به او، در تصمیم‏ گیرى الهام مى‏گیرند.

هیچ شخصیت معاصرى همچون مدرس مورد تعظیم و تأیید امام واقع نشده است و حتى پس از براندازى رژیم پهلوى و در دوران استقرار نظام جمهورى اسلامى نیز مدرس همچنان در کانون توجه امام است.  این نکته از آن رو حایز اهمیت است که ویژگى‏هاى شخصیتى برخى از افراد متناسب انجام اقدامات انقلابى است؛ اما فاقد مهارت و توانایى لازم جهت دوران سازندگى هستند؛ حال آن‏که در کلام امام، الگوى رفتار سیاسى مدرس موضوعیت خویش را در هر دو دوره حفظ کرده است.

مقایسه رفتار سیاسى امام خمینى و شهید مدرس را مى‏توان در دو بخش، یعنى تحلیل رفتار سیاسى در مورد براندازى رژیم سابق و نیز رفتار سیاسى در دوران استقرار نظام جمهورى اسلامى، مورد بحث قرار داد.  بخشى از استشهاد امام به مدرس مربوط به زمانى است که پهلوى دوم، محمدرضاشاه، بر سریر قدرت است.  ابتدا به ذکر این موارد مى‏پردازیم

امام در گفتار بسیار تند خود در مخالفت با طرح احیاى کاپیتولاسیون در 4/8/1343 با ذکر ماجراى اولتیماتوم روسیه به ایران و مقاومت مدرس در برابر آن مى‏فرمایند.

علما مؤظفند ملت را آگاه کنند، دولت اعتراض کند که چرا یک همچنین کارى کردید؟ چرا ما را فروختید؟ مگر ما بنده شما هستیم.  شما که وکیل ما نیستید.  وکیل هم بودید اگر خیانت کردید به مملکت، خود به خود از وکالت بیرون مى‏روید.  خدایا اینها خیانت کردند به مملکت ما.  خدایا دولت به مملکت ما خیانت کرد، به اسلام خیانت کرد. . .  اگر یک ملا تو این مجلس بود توى دهن اینها مى‏زد.  نمى‏گذاشت این کار بشود، من به آنان که به ظاهر مخالفت کردند این حرف را دارم به آنها، چرا آقا خاک تو سرتان نریختید؟ چرا پا نشدید یقه آن مردک را بگیرید؟ همین! من مخالفم [و [سر جاى خود بنشینید و آن همه تملق بگویید؟ مخالفت این است؟ باید هیاهو کنید؟2

ملاحظه مى‏شود که در اوج طرح مسأله کاپیتولاسیون امریکایى، کانون توجه معطوف به قضیه اولتیماتوم روسیه و نحوه برخورد مدرس با آن است و این‏که نمایندگان مجلس مزبور بایستى همچون مدرس عمل کنند تا چنین طرحى به تصویب نرسد.  امام آن جوشکنى را که مدرس در مجلس شوراى ملى انجام داد در اجتماع مردمى در سال 1343 انجام مى‏دهند و در اوج قدرت شاه، بى‏سابقه‏ترین حمله را متوجه دربار مى‏کنند و علما و مردم را به اعتراض فرا مى‏خوانند.  در این روز از سوى رجال حکومتى به امام توصیه شده بود که به امریکا حمله نکنند، به اسرائیل کارى نداشته باشند و به شاه نیز حمله نکنند؛ اما امام دقیقا برعکس، همین سه موضوع را محور سخنرانى خود قرار مى‏دهند.  به دلیل همین سخنرانى است که در سیزده آبان 1343 به ترکیه تبعید مى‏شوند.  امام خمینى سیزده سال بعد در سخنرانى دیگرى پس از شهادت فرزندش سیدمصطفى، پس از ذکر مبارزه مستمر روحانیت و تأکید  بر ضرورت شدت بخشیدن آن علیه رژیم، به مدرس و رفتار سیاسى وى در ماجراى اولتیماتوم روسیه و حضور یک روحانى در صف اول صحنه مبارزه سیاسى استشهاد مى‏کنند و تأکید  مى‏کنند که نباید از واکنش‏هاى خشن و هیاهوها ترسید.

مدرس گفت:] حالا که ما بناست از بین برویم چرا خودمان از بین ببریم خودمان را؟ رأى مخالف داد و بقیه جرأت پیدا کردند و رأى مخالف دادند، رد کردند اولتیماتوم را، آنها هم هیچ غلطى نکردند.  بناى سیاسیون هم همین است که یک چیزى را تشر مى‏زنند ببینند طرف چه جورى است.  اگر چنانچه طرف ایستاد مقابلشان، آنها عقب مى‏روند و اگر چنانچه نه، آن بیچاره عقب رفت اینها جلو مى‏آیند. . .  این نهضت آخرى هم که منتهى شد به پانزده خرداد و این‏همه کشته دادند مردم، این هم در صف اولش اهل علم بود، علما بودند.  تا حالا هم دنباله‏اش کشیده شده است. 3

مشاهده مى‏شود که امام در کوران انقلاب و در آستانه پیروزى انقلاب براى تأکید  ورزیدن بر نقش روحانیت در مبارزه از نحوه رفتار سیاسى مدرس در برخورد با قضیه اولتیماتوم استفاده مى‏کنند.

به نظر امام در خصوص رفتار سیاسى نباید در جوّ ساختگى رعب و وحشت رقیبان و دشمنان تصمیم‏گیرى کرد، بلکه باید جوشکنى کرد.  امام با تأسى به مدرس در مبارزه با شاه اعلام مى‏کنند که پشتیبانى و حمایت حامیان شاه طبل تو خالى است و براى تهدید و ترساندن و منصرف کردن مردم است.  سخنان امام در قضیه تسخیر لانه جاسوسى «امریکا طبل تو خالى است» مشهور است.  بسیارى از تهدیدها عملى نیست و بین «واقعیت» و «تصور از واقعیت عملى» تفاوت زیادى وجود دارد.

مقطع بعدى استشهاد امام به موضع‏گیرى‏هاى سیاسى مدرس در برابر رضاشاه است که گویى نسخه دوم رویارویى امام با محمدرضا شاه است.  اظهار نظر شجاعانه مدرس در قبال سردار سپه و مبارزه او علیه رضاخان پیوسته جایگاه خاصى در کانون توجه افکار امام دارد.  امام در پى کشتار نوزده دى 1356 با الهام از قول مدرس به تحلیل واقعه مى‏پردازند.

مدرس پرچمدار مبارزه با رضاشاه بود.  او در موارد متعدد، از جمله امور کشوردارى، تلاش رضاشاه براى احراز مقام ریاست وزرایى و نیز در جریان اعلام جمهورى به جاى سلطنت، همه جا با صراحت و شجاعت با رضاشاه به مخالفت پرداخت.  یکى از مواردى که امام خمینى به آن اشاره مى‏کنند رویارویى مدرس و رضاشاه در ماجراى جمهوریت است.  وى متذکر مى‏شود رضاشاه قصد داشت به تقلید از آتاتورک رژیم سلطنتى ایران را به جمهورى تبدیل کند و مخالفِ قاطع وى کسى جز مدرس نبود.  مدرس در پاسخ به ایراداتى که درباره مخالفتش با رژیم جمهورى مى‏شد، مى‏گوید

من با جمهورى واقعى مخالف نیستم و حکومت صدر اسلام هم تقریبا و بلکه تحقیقا حکومت جمهورى بوده است، ولى این جمهورى که مى‏خواهند به ما تحمیل کنند بنابر اراده ملت نیست، بلکه انگلیسى‏ها مى‏خواهند به ملت ایران تحمیل نمایند، و رژیم حکومتى را که صددرصد دست نشانده و تحت اراده خود باشد در ایران برقرار کند و از همه مهم‏تر به واسطه مخالفت احمدشاه با قرارداد و خواسته‏ هاى انگلیسى‏ها مى‏ خواهند از او انتقام بگیرند.  اگر واقعا نامزد و کاندیداى جمهورى فردى آزادى‏خواه و ملى بود، حتما با او موافقت مى‏کردم و از هیچ نوع کمک و مساعدت با او دریغ نمى‏نمودم.

اینها از انسان مى‏ ترسند.  اینها دیدند که یک مدرس در زمان رضاخان بود نمى‏گذاشت رضاخان آن‏وقت که جمهورى درست بکند.  مدرس نگذاشت ولو برخلاف مصالح شد و اگر درست شده بود بهتر بود، لکن آن‏وقت اینها نظر سوء داشتند.  یعنى او به سلطنت که نرسیده بود مى‏خواست رئیس‏جمهور شود و بعدش هم کارهاى دیگرى بکند و کسى که جلو او را گرفت مدرس بود که نگذاشت این کار عملى شود. . .  و بالاخره هم جانش را از دست داد.

آن‏گاه که سخن از انسان‏سازى و نقش تأثیرگذار او در سرنوشت خود و جوامع و محیط است، نمونه بارز در نظر امام الگویى به نام مدرس است.

این رژیم‏ها از انسان مى‏ترسند.  در هر رژیمى یک انسان اگر پیدا بشود متحول مى‏کند کارها را، رضاشاه از مدرس مى‏ ترسید.  آنقدر که از مدرس مى‏ ترسید از تفنگ‏دارها نمى‏ترسید. و دهها سند دیگر از تناسب شیوه مبارزات امام خمینی رحمة الله علیه با شهید مدرس که متاسفانه این مقوله گنجایش درج آنهارا ندارد

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *