چرا شیعه می گوید: باید جمله “اشهد انّ علیا ولیّ الله” در اذان تکرار بشود؟

خانه / مطالب و رویدادها / چرا شیعه می گوید: باید جمله “اشهد انّ علیا ولیّ الله” در اذان تکرار بشود؟

کلمه “ولیّ” به معانی متعددی آمده است، که اهمّ آن به شرح زیر است.
الف. به معنای سرپرست
ب. به معنای دوست
ج. به معنای ناصر و یاور

پرسش:

چرا شیعه می گوید: باید جمله “اشهد انّ علیا ولیّ الله” در اذان و تلقین بر میت تکرار بشود؟ ر. ک. فروع الکافی ج 3 ص 82.

پاسخ اجمالی:

کلمه “ولیّ” به معانی متعددی آمده است، که اهمّ آن به شرح زیر است.

الف. به معنای سرپرست

ب. به معنای دوست

ج. به معنای ناصر و یاور

اگرچه هر یک از این سه معنا در خصوص علی (علیه السلام) صحیح است، اما با توجه به روایاتی که در این باب وارد شده مراد از این جمله در اذان همان معنای اول است؛ یعنی: علی ولی و سرپرست و اولی به تصرف است و این ولایت از جانب خداوند به ایشان تفویض شده است همان طور که در معنای “محمد رسول الله” گفته می شود محمد (صلی الله علیه و آله) رسولی از جانب خداوند است.

اما آیا گفتن: “علیّ ولیّ الله” جزء اذان است یا خیر؟ باید گفت: بر اساس روایات اهل بیت و فتوای فقهای شیعه، اذان هیجده جمله دارد که جمله ” أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ اللَّهِ ” جزء اذان نیست  و نباید آن را به قصد جزئیت گفت.

پاسخ تفصیلی:

برای پاسخ دقیق در سه بخش پرسش را پی می گیریم آن گاه به همان ترتیب به پاسخ آن می پردازیم.

1.آیا اساساً گفتن: “علیّ ولیّ الله” درست است یا این که سخن غلط و باطلی است.

3.بر فرض صحت آن، آیا این جمله جزء اذان است یا خیر؟

3.اگر جزء اذان نباشد آیا گفتن آن بدون قصد اذان، در اذان اشکالی دارد؟

برای پاسخ به بخش اول پرسش، ضروری است به معنا و مفهوم کلمه “ولیّ” بپردازیم.

مفهوم ولی:

کلمه “ولیّ” به معانی متعددی آمده است که به اهمّ آن اشاره می نماییم.

الف. به معنای سرپرست و عهده دار بودن؛ چنان که در آیات متعددی از قرآن کلمه ولیّ در همین معنا استعمال شده است؛ مانند: به غیر او (خدا) ولىّ (سرپرست) و شفیعى برایشان نیست.‏ [1]

ب.به معنای دوست [2] که در قرآن به این معنا نیز آمده است؛ نظیر: (یا محمد) خوب و بد البته با هم تفاوت داشته، مساوى نمى‏شوند ولی هم نیک هست و هم نیکوتر، اگر از دیگران به تو بدى برسد در مقابل به آن بدى نکرده بلکه نه تنها به کار نیکو بلکه به وجه نیکوتر آن بدى را دفع کن آن وقت به سبب آن نیکى مى‏بینى که او (شخصى که بین تو و او عداوت بود) گویا براى تو دوست نزدیکى است. [3]

ج. به معنای ناصر و یاور آمده است. [4] قرآن می فرماید: مردان و زنان باایمان، ولىّ (و یار و یاور) یکدیگرند. [5]

شکی نیست که از معانی مطرح شده استعمال لفظ “ولی الله ” برای مؤمنین به معنای دوم و سوم (دوست و یاور) هیچ اشکالی ندارد، بلکه در روایات اهل سنت و شیعه نیز به این معنا آمده است. [6]

اما در خصوص معنای اول باید گفت روایاتی وارد شده که: علی ولی و سرپرست و اولی به تصرف است همانگونه که پیامبر عظیم الشأن اسلام اینگونه بود. البته علی ولی الله است یعنی علی از سوی خداوند به ولایت و سرپرستی امت منصوب شده است همان گونه آنگاه که گفته می شود “محمد رسول الله” است یعنی محمد (صلی الله علیه و آله) رسولی از جانب خداوند است.

اما آیا گفتن: “علیّ ولیّ الله” جزء اذان است یا خیر؟

بر اساس روایات اهل بیت اذان هیجده جمله دارد. این جملات عبارتند از: اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ حَیَّ عَلَى الصَّلَاةِ حَیَّ عَلَى الصَّلَاةِ حَیَّ عَلَى الْفَلَاحِ حَیَّ عَلَى الْفَلَاحِ حَیَّ عَلَى خَیْرِ الْعَمَلِ حَیَّ عَلَى خَیْرِ الْعَمَلِ اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ. [7]

پس جمله ” أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ اللَّهِ ” یعنی شهادت ثالثه، جزء اذان نیست. فقهای شیعه نیز بر اساس این گونه روایات به جزء نبودن آن، فتوا داده اند.

امام خمینی (رحمت الله علیه) در این رابطه می فرماید: اذان هیجده جمله است: «اللَّهُ أَکْبَرُ» چهار مرتبه «اشْهَدُ انْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ، اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ، حَىَّ عَلَى الصَّلاةِ، حَىَّ عَلَى الْفَلاحِ، حَىَّ عَلى‏ خَیْرِ الْعَمَلِ، اللَّهُ أَکْبَرُ، لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ» هر یک دو مرتبه. سپس می فرماید: «اشْهَدُ انَّ عَلِیّاً وَلِیُّ اللَّهِ» جزء اذان و اقامه نیست. [8]

امّا آیا گفتن «اشْهَدُ انَّ عَلِیّاً وَلِیُّ اللَّهِ» مخلّ به اذان است یا خیر؟

بدیهی است که گفتن شهادت ثالثه به قصد جزئیت اشکال دارد. برخی نیز گفته اند اگر به نحوى گفته شود که شبیه جملات اذان و اقامه نگردد؛ اشکال ندارد. [9] نهایت شبهه ای که امکان طرح آن در این جا وجود دارد آن است که شاید گفتن آن بدعت باشد.

اما با در نظر گرفتن این نکته که در معنای بدعت آورده اند: وارد کردن چیزی در دین به نحوی که از دین نرسیده باشد [10] اگر کسی این جمله را جزء اذان بداند و در اذان بگوید بدعت و حرام است اما با توجه به این که هیچ کدام از فقهای شیعه این جمله را جزء اذان نمی دانند و در صورت گفتن حد المقدور به نحوى می گویند که شبیه جملات اذان و اقامه نگردد از این رو گفتن این بدعت نبوده و هیچ گونه اشکالی ندارد.

علاوه در متون روایی به روایاتی بر می خوریم که تأکید می نمایند در وقت شهادت دادن به رسالت پیامبر به ولایت حضرت امیر نیز شهادت دهید.

به هر حال علت اینکه فقهای شیعه گفتن شهادت ثالثه، بدون قصد جزئیت را جایز می شمارند، آن است که روایاتی به نحو مطلق می گویند: هر گاه شهادت به توحید و رسالت دادید، شهادت به ولایت علی بن ابیطالب(علیه السلام) هم بدهید و این روایات چون مطلق است نه مقید، شامل حال اذان هم می شود چه در اذان و اقامه و چه در غیر اذان و اقامه، پس هر گاه شهادت به توحید و رسالت نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) داده شد شهادت به ولایت علی(علیه السلام) داده می شود، و این به معنای جزء اذان بودن نیست.

همچنین روایات خاصه ای وجود دارد که بر شهادت ثالثه در اذان مهر تأیید می زند [11] ، بنابر این گفتن جمله “علی ولی الله” در اذان و تلقین میت با توجه به جایگاه و مقام و منزلت علی (علیه السلام) [12] اگر به قصد قربت یا تیمن و تبرک و یا … (غیر از جزئیت) باشد اشکال ندارد.

گفتنی است بسیاری از دانشمندان اهل سنت اذعان دارند که جمله “الصلاة خیر من النوم” جزء اذان نیست و از ابداعات خلیفه ثانی است.

از مالک نقل شده که مؤذن پیش عمر بن خطاب رفته تا او را از نماز صبح با خبر سازد دید عمر خواب است گفت: الصَّلَاةُ خَیْرٌ مِنْ النَّوْمِ (نماز از خواب بهتر است) عمر به او دستور داد که این جمله را در اذان بگنجاند. [13]

سوال این است که چه مجوزی برای تکرار این جمله در اذان صبح از سوی اهل سنت وجود دارد؟! آیا می توان این کار را با کار شیعه مقایسه کرد که روایات زیادی آن را تأیید می کند.

[1] سجده، 4.

[2] طبرى کیا هراسى، ابوالحسن على بن محمد، أحکام القرآن (الکیا هراسی)، ج ‏3، ص 83، ناشر: دارلکتب العلمیة، بیروت‏، 1405 ق‏.

[3] فصلت، 34.

[4] ابن منظور، محمد بن مکرم‏، لسان‏العرب، ج 15، ص 407، ناشر: دار صادر، بیروت‏، چاپ سوم‏، 1414 ق‏.

[5] توبة، 71.

[6] ابن ابى حاتم، عبدالرحمن بن محمد، تفسیر القرآن العظیم (ابن أبی حاتم)، ج ‏2، ص 675، ناشر: مکتبة نزار مصطفى الباز، چاپ سوم‏، 1419 ق‏‏.

[7] صدوق، من ‏لا یحضره ‏الفقیه، ج 1، ص 289 – 291، من لا یحضره الفقیه، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1413 ق.

[8] توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج‏1، ص 519، مسأله 918.

[9] همان.

[10] راغب اصفهانى، حسین بن محمد،المفردات فی غریب القرآن، ص 111، ناشر: دارالعلم الدار الشامیة، چاپ اول، 1412 ق‏ ‏.

[11] در این باره نک: شهادت ثالثه در اذان، اقامه و نماز.

[12] جهت دست یابی پیرامون این موضوع به نمایه های “اثبات امامت امام علی(علیه السلام) شماره 1162 ” و “قران و امامت امام علی (علیه السلام) شماره 1817 ” که در همین سایت موجود است مراجعه نمایید.

[13] مالک، موطأ، ج 1 ص 210، موقع الإسلام

منبع: مجمع جهانی شیعه شناسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *