عاشورا | درس ها و عبرت ها - قسمت اوّل

عاشورا | درس ها و عبرت ها – قسمت اوّل

خانه / با ولایت / امام خامنه ای / بیانات و دیدارها / عاشورا | درس ها و عبرت ها – قسمت اوّل

عاشورا | درس ها و عبرت ها – قسمت اوّل

در آستانه ماه محرّم و ایام سوگواری حضرت سیدالشهداء اباعبدالله الحسین علیه السّلام قرار داریم. پای صحبت ولیّ امر مسلمین امام خامنه‌ای ادام الله ظلّه العالی خواهیم نشست تا درس ها و عبرت هایی از واقعه‌ی عاشورا دریابیم.

چه شد همان جامعه‌ی اسلامی‌ای که روزگاری در مسجد و معبر او، صوت و تلاوت قرآن بلند بود همین جامعه، همین کشور و همین شهرها، کارشان به جایی رسد و آنقدر از اسلام دور شدند که کسی مثل یزید بر آنها حکومت می کرد؟! وضعی پیش بیاید که کسی مثل حسین بن‌علی علیه‌السّلام، دید که چاره‌ای جز این فداکاری عظیم ندارد! این فداکاری، در تاریخ بی نظیر است. چه شد که به چنین مرحله‌ای رسیدند؟ این، آن عبرت است.

این حادثه‌ی عظیم؛ یعنی حادثه‌ی عاشورا، از دو جهت قابل تأمّل و تدبّر است؛

جهت اوّل، درس های عاشورا است. عاشورا پیام ها و درس هایی دارد.
جهت دوم «عبرت های عاشورا»ست. عاشورا یک صحنه‌ی عبرت است. انسان باید به این صحنه نگاه کند، تا عبرت بگیرد. یعنی چه، عبرت بگیرد؟ یعنی خود را با آن وضعیت مقایسه کند و بفهمد در چه حال و در چه وضعیتی است؛ چه چیزی او را تهدید می کند؛ چه چیزی برای او لازم است؟ این را می گویند «عبرت».  این هم نوع دیگری از درس است؛ اما درس از راه عبرت گیری است.
عزیزترین عزیزان پیامبر؛ کسی که رئیس دنیای اسلام، حاکم جامعه‌ی اسلامی و محبوب دل همه‌ی مردم، او را در آغوش می گیرد و به مسجد می برد. همه می دانند که این کودک، محبوب دلِ این محبوبِ همه است.

او روی منبر مشغول خطبه خواندن است که این کودک، پایش به مانعی می گیرد و به زمین می افتد. پیامبر از منبر پایین می آید، او را در بغل می گیرد و آرامش می کند.

اوّلین عبرتی که در قضیه‌ی عاشورا ما را به خود متوجّه می کند، این است که ببینیم چه شد که پنجاه سال بعد از درگذشت پیغمبر صلوات‌اللَّه و سلامه علیه، جامعه‌ی اسلامی به آن حدی رسید که کسی مثل امام حسین علیه‌السّلام، ناچار شد برای نجات جامعه‌ی اسلامی، چنین فداکاری ای بکند؟ انسان نگاه کند و ببیند چطور شد حسین‌بن‌علی علیه‌السّلام – همان کودکی که جلوِ چشم مردم، آن همه موردِ تجلیلِ پیغمبر بود و پیغمبر درباره‌ی او فرموده بود: «سیّد شباب اهل الجنه»؛ سرور جوانان بهشت – بعد از گذشت نیم قرن از زمان پیغمبر، با آن وضعِ فجیع کشته شد؟!

عاشورا | درس ها و عبرت ها
عاشورا | درس ها و عبرت ها

اگر بیماری ای وجود دارد که می تواند جامعه‌ای را که در رأسش کسانی مثل پیغمبر اسلام و امیرالمؤمنین علیهما السّلام بوده‌اند، در ظرف چند ده سال به آن وضعیت برساند، این بیماری، بیماری خطرناکی است و ما هم باید از آن بترسیم.

امام بزرگوار ما، اگر خود را شاگردی از شاگردان پیغمبر اکرم محسوب می کرد، سر فخر به آسمان میسود. امام، افتخارش به این بود که بتواند احکام پیغمبر را درک، عمل و تبلیغ کند. امام ما کجا، پیغمبر کجا؟! آن جامعه را پیغمبر ساخته بود و بعد از چند سال به آن وضع دچار شد. این جامعه‌ی ما خیلی باید مواظب باشد که به آن بیماری دچار نشود. عبرت، این‌جاست! ما باید آن بیماری را بشناسیم؛ آن را یک خطر بزرگ بدانیم و از آن اجتناب کنیم.

به نظر من این پیام عاشورا، از درس ها و پیام های دیگر عاشورا برای ما امروز فوری تر است.

ما باید بفهمیم چه بلایی بر سر آن جامعه آمد که حسین‌بن‌علی علیه‌السّلام، آقازاده‌ی اوّل دنیای اسلام و پسر خلیفه‌ی مسلمین، در همان شهری که پدر او بر مسند خلافت می‌نشست، سر بریده‌اش گردانده شد و آب از آب تکان نخورد! از همان شهر آدم هایی به کربلا آمدند، او و اصحاب او را با لب تشنه به شهادت برسانند!

دو عامل، عامل اصلی این گمراهی و انحراف عمومی است. من یک آیه از قرآن را در پاسخ به این سؤال مطرح می‌کنم. قرآن جواب ما را داده است. آن آیه این است که می‌فرماید: «فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا»

یکی دور شدن از ذکر خدا که مظهر آن نماز است.  حساب معنویت را از زندگی جدا کردن.

دوم «و اتَّبَعُوا الشَّهَوات»؛ دنبال شهوترانی ها رفتن؛ به فکر جمع‌آوری ثروت، جمع‌آوری مال، التذاذ به شهوات دنیا؛ در یک جمله: دنیاطلبی. اینها را اصل دانستن و آرمان ها را فراموش کردن.

دنیای امروز، دنیای دروغ، دنیای زور، دنیای شهوترانی و دنیای ترجیح ارزشهای مادی بر ارزشهای معنوی است. این دنیاست! مخصوص امروز هم نیست. قرنهاست که معنویت در دنیا رو به افول و ضعف بوده است.

یک نظام و بساط مادی‌ای در دنیا چیده‌اند که در رأسش قدرتی از همه دروغگوتر، فریبکارتر، بی‌اعتناتر به فضایل انسانی و نسبت به انسان ها بی رحم‌تر مثل قدرت امریکاست. این می‌آید در رأس.

خب معلوم است که شهوتران های فاسد رو سیاه و گمراهی مثل محمدرضا باید در رأس کار باشند و انسان با فضیلت منوّری مثل امام باید در زندان یا در تبعید باشد! در چنان وضعیتی، جای امام در جامعه نیست.

انقلاب اسلامی، یعنی زنده کردن دوباره‌ی اسلام؛ زنده کردن «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ». این انقلاب آمد تا این بساط جهانی را، این ترتیب غلط جهانی را بشکند و ترتیب جدیدی درست کند.

عاشورا | درس ها و عبرت ها
عاشورا | درس ها و عبرت ها

اگر این ارزش ها را نگه داشتید، نظام امامت باقی می‌ماند.
اما اگر اینها را از دست دادیم چه؟ اگر روحیه‌ی بسیجی را از دست دادیم چه؟ اگر به جای توجه به تکلیف و وظیفه و آرمان الهی، به فکر تجمّلات شخصی خودمان افتادیم چه؟

اگر در صدر اسلام فاصله‌ی بین رحلت نبی اکرم صلوات‌الله وسلامه‌علیه و شهادت جگرگوشه‌اش پنجاه سال شد، در روزگار ما، این فاصله، خیلی کوتاه تر ممکن است بشود و زودتر از این حرف ها، فضیلت ها و صاحبان فضایل ما به مذبح بروند.

پس، عبرت‌گیری از عاشورا این است که نگذاریم روح انقلاب در جامعه منزوی و فرزند انقلاب گوشه‌گیر شود.

روزگاری برای مسلمین، پیشرفت اسلام مطرح بود؛ رضای خدا مطرح بود؛ در چنان وضعیتی، شخصیتی مثل علی‌بن‌ابیطالب علیه‌السّلام، خلیفه شد. اینها سر رشته‌ی کارها را به دست می‌گیرند و جامعه، جامعه اسلامی می‌شود. اما وقتی که معیارهای خدایی عوض شود، هر کس که دنیا طلب‌تر است، هر کس که شهوتران تر است، هر کس که برای به دست آوردن منافع شخصی زرنگ تر است،  بر سر کار می‌آید. آن وقت نتیجه این می‌شود که امثال عمربن‌سعد و شمر و عبیدالله‌بن‌زیاد به ریاست می‌رسند و کسی مثل حسین‌بن‌علی علیه‌السّلام، به مذبح می‌رود، و در کربلا به شهادت می‌رسد!

منبع: دفتر حفظ و نشر آثار امام خامنه‌ای حفظه الله تعالی

 

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *