ایرانیها پوشش را بخشی از هویت خود میدانند همانگونه كه در سنگنقشهای باقی مانده از عهد باستان نیز زنان ایرانی دارای پوشش بودهاند.
پوشش بانوان در گذر تاریخ ، نمادی از جایگاه زن در هر فرهنگ و تمدنی است . با مطالعه ی تاریخ در می یابیم که زنان در مشرق زمین پوششی محکم تر و کامل تر از زنان غربی داشته و دارند و همین نشانگر این است که نگاه مردمان نسبت به زن در سرزمینی چون ایران متفاوت از دیدگاه سرزمین های غربی به مقوله « زن » بوده است . حجاب زنان ایرانی ، حتی قبل از ورود اسلام به ایران ، حجابی کامل و در جهان باستان منحصر به فرد بود.
اما حکیم ابوالقاسم فردوسی و بیان کیفیت حجاب بانوان در ایران باستان
سخن گفتن شیرین با مهتران در شاهنامه :
چنین گفت شیریـــن که ای مهتران
جهانــــدیده و کار کـــــرده ســــــران
بسه چیز باشــــد زنان را بهــــــــــی
که باشنــــــــد زیبـــــای تخت مهــی
یکی آنکه باشرم و با خواسته است
که جفتش بدو خانه آراسـتـــه است
دگر آنکه فـــــــرخ پســــــر زایـــد اوی
ز شوی خجسته بیفزایــــــــــــد اوی
سه دیگر که بالا و رویــــــــــش بـود
بپوشیدگی نیـــز خویتـــــــــش بـود
بدانگه که من جفت خســـرو شدم
بپوشیدگی در جهان نو شـــــــــدم
چوبیکام وبیــــــدل بیامــــــــد ز روم
نشستنش بوداندرین مرز و بــــــوم
ازان پس بدان کامگــــاری رســـــید
که کس درجهـــــان آن ندید وشنید
وز او نیز فرزنـــــــــد بودم چـــــــــهار
بدیشان چنان شــــــــاد بد شهریار
چو نستـــــور وچون شـهریار و فرود
چو مردان شــــــه آن تاج چرخ کبود
زجم و فریدون چو ایشـــــــــان نزاد
زبانم مباد ار به پیچــــــــــــــم ز داد
که هر چار اکنـــــــــون بخاک اندرند
گرازان بمینـــــــوی پاک اندرنـــــــــد
بگفت این وبگـــــــشاد چادر ز روی
همه روی ماه و همه مشـــک موی
ودیگر چنین هست رویم که هست
یکی گر دروغست بنــــــمای دست
مرا از هنــــــــــــر موی بد در نهـــان
که آنرا ندیدی کس اندرجـــــــــهان
نمودم همین اسـت آن جادوئـــــی
نه ازتنبل و مکـــــر و از بد خوئــــی
نه کس موی اوپیش ازاین دیده بود
نه از مهتران نیز بشنیـــــــــــده بود
عفاف و حجاب یکی از ارکان اساسی در دین اسلام به شمار می رود که شخصیت و هویت انسان ها را نشان می دهد که اگر مطابق آن عمل کنی به انسان کرامت و بزرگی می بخشد و بالعکس و این دو جدایی ناپذیرند و بدون یکدیگر معنای حقیقی و اصلی خود را از دست می دهند.
موضوع پوشش كه از اوایل طلوع اسلام در دستور كار تكلیف الزامی دین ما قرار گرفت همواره مورد كاوش و كنكاش فقهی بوده است، حتی در عصر معصوم نیز از پرسشها و پاسخها معلوم میشود كه این موضوع مورد توجه جامعه بوده است.
آنچه مسلم است این موضوع است كه پوشش دینی جزو مسلمات فقهی شیعه و سنی است و تاكنون هیچ فقیه شیعه و سنی را نمییابیم كه در اصل حجاب و پوشش دینی ایجاد خدشه و ایراد علمی وارد كرده باشد یعنی مستندات فقهی این حكم قطعیت اجماعی دارد و میتوان گفت اتفاق فریقین بر وجوب و الزام حجاب است.
ما در حجاب 2 هویت را لحاظ میكنیم یکی هویت دینی و دیگری هویت ملی، هویت دینی یعنی مرزها و كرانههایی كه در آموزههای دینی به آن پرداخته شده است مثلاً اعضای واجب الستر و اعضای معفوف كدامند ولی هویت ملی یعنی نگاه به ماهیت ایرانی پوشش، زیرا ما در فرهنگ باستانی و امروز خود لباس داریم آن هم لباس ساتر، همانگونه كه از 8 هزار سنگنقش موجود در ایران شما میتوانید به این یقین برسید كه از سالهای قبل از اسلام نیز یك سنگنقش نیمه عریان از زن ایرانی نمییابید پس بنابراین ما ایرانیها فرهنگ پوشش را بخشی از هویت خود میدانیم و باید تلاش كنیم تا این فرهنگ باقی بماند.
حجاب غیربومی و حجاب غیرایرانی مثل حجابهای كشورهای عربی، حجاب وارداتی را خوب نیست و آن رابخشی از آسیب ملی خود میدانیم بنابراین همانگونه كه از لباس غربی ناراحتیم از حجاب عربی هم خوشحال نیسیتم.
حجاب فرهنگ و اعتقاد است حجاب قانونی خوشایند نیست اینكه ما بیاییم بر اساس ابزارهای حكومتی و دولتی، حجاب را در جامعه قانونی كنیم، هرچند بدحجابی جرم است ولی رفتار مجرمانه با بدحجابان مطلوب نیست.
سومین نوع حجاب كه مطلوب نیست ، حجاب عادت است، یعنی به آداب و عادات بهعنوان فرهنگ نگاه كنیم زیرا قانون و عادت بلافاصله بعد از محو، حجاب را با خود خواهند برد.
مطلوب ترین حجاب ، فرهنگ حجاب است، همانگونه كه دشمن برای از بین بردن حجاب دو گام برداشت گام اول اجبار، اكراه و سرنیزه كه در عهد رضاخان صورت گرفت و دیدیم و شنیدیم كه با وجود اینكه آنها با زور سرنیزه ورود پیدا كردند ولی بلافاصله بعد از ایجاد یك فضای دینی دوباره مردم به حجاب روی آوردند اما گام دوم دشمن موفقتر بود؛ چراكه گام دوم دشمن كار فرهنگی بود آنها با كار فرهنگی بدپوششی را تبدیل به فرهنگ میكنند، طبیعتاً ما هم نمیتوانیم با زور سرنیزه حجاب را رسم كنیم و اگر چنین كاری كنیم حجاب مانایی نخواهد داشت.
حجاب همواره برای زن کرامت، حرّیت و لباس ارتباط سالم اجتماعی است و می توان گفت حجاب تنها یک نوع پوشش نیست بلکه اندیشه و رویکردی اسلامی است که هویتبخش شخصیت انسانی میباشد.
Views: 35