ازدواج از منظر امام جواد علیه السلام

خانه / پیروان عترت / ازدواج از منظر امام جواد علیه السلام

ازدواج پیوندی مقدس و از سنّت های الهی و اسلامی است. و خانواده، سلول بنیادین جامعه و پایه ی سعادت بشریت و زیبنده ترین و دوست داشتنی ترین بنیادی ست که در جهان ساخته می شود.
خداوند هستی را بر زوجیت بنیاد نهاده تا یکتایی و یگانگی اش همواره در نظر آید. در آیه مبارکه ی سوره ی ذاریات درباره همه ی موجودات هستی آمده است: و من کل شیء خلقنا زوجین لعلکم تذکّرون. از هر چیزی جفتی آفریدیم تا متذکر شوید.
بعضی گفته اند: این کلمه به معنای مطلق هر دو چیز متقابل است، مانند زن و شوهر، زمین و آسمان، شب و روز، خشکی و دریا، و انس و جنّ. و بعضی گفته اند: اصلاً این کلمه به معنای زن و شوهر است نه به معنای دو چیز متقابل. 1
شیخ صدوق در توحید به سند خود از امام رضا (علیه السلام) روایت کرده که در خطبه ای طولانی فرمود: خدای تعالی با اینکه جوهرها را جوهر کرده، شناخته شده به اینکه خودش جوهر ندارد، و با اینکه میان موجودات ضدیّت برقرار کرد، شناخته شده به اینکه خودش ضدّ ندارد، و با اینکه بین بسیاری از موجودات مقارنه قرار داده، شناخته شده به اینکه خود قرین ندارد. او بود که بین نور و ظلمت، خشکی و نرمی، و سرد و گرم ضدیّت برقرار کرد، و باز او بود که بین دو چیز ناسازگار، الفت و میان دو چیز نزدیک به هم، جدایی انداخت، و با همین جدایی انداختن ها، فهماند که جداکننده ای در کار است، و با این الفت اندازیها فهماند که الفت دهنده ای در بین است، و درهمین مقام فرموده: « و من کل شیء خلقنا زوجین لعلکم تذکرون »…. 2
خداوند با بیان آثار و فلسفه ی ازدواج بر آن است تا مردم را به تشکیل خانواده و زوجیّت پایدار تشویق کند. از این رو در آیات قرآنی به بیان آثار و برکات ازدواج پرداخته و فلسفه و اهداف آن را ذکر می کند. از جمله فلسفه و آثار ازدواج را میتوان به اهدافی چون رسیدن به الفت، محبّت، مودّت، آرامش و سکونت روحی و عاطفی (روم،آیه 21)، بقا و تکثیر نسل بشر(شوری،آیه 11)، برطرف کردن نیازهای یکدیگر و پوشاندن معایب و پیش گیری از گناه. (نساء، آیه 25- نور آیه 32 و 33) و برجسته کردن فضایل(همان) و نیز رسیدن به آسایش و رفاه مالی از طریق توسعه در رزق و فضل الهی (نور، آیه 32) و مانند آن اشاره کرد.
خداوند با تشریع آسان قوانین ازدواج بر آن است تا ازدواج در ساده ترین و آسان ترین شکل انجام گیرد و این پیمان مقدس باقی و برقرار بماند.( نساء، آیات 25 تا 28، قصص، آیه 27)
در آیات قرآنی مهمترین شرایطی که برای زوجین بیان شده کفو بودن آنان است. کفو بودن، شرط اساسی است که مصداق آن از نظر قرآن در همان عنوان طیّب بودن همسران بیان شده است. (نور، آیات 3و 26)
امام جواد (علیه السلام)، در بیان شرایط همسر می فرماید: هرکه به خواستگاری دختر شما آید و به تقوا و تدیّن و امانتداری او مطمئن می باشید، با او موافقت کنید و گرنه شما سبب فتنه و فساد بزرگی در روی زمین خواهید شد. 3
اخلاق و دین داری ملازم عقل هستند، پس نشانه های عقلانیت را باید در اخلاق و دینداری شخص جست. چنین شخصی همان انسان طیّبی است که لیاقت ازدواج را داراست، زیرا پاکی طینت در دینداری و اخلاق شخص نهفته است.
در این میان حیاء برجسته ترین خصوصیت اخلاقی انسان است. از این رو در روایات، حیاء به عنوان اخلاق معرفی می شود. کسی که حیاء دارد انسان با تقوایی است که هرگز در پی زشتی ها و ناپاکی ها نمی رود. از همین رو خداوند انسان گرامی را انسان متّقی می داند و درباره معیار ارزش گذاری در کرامت به تقوا ارجاع می دهد و می فرماید: انّ اکرمک عندالله اتقاکم؛ گرامی ترین شما در نزد خداوند با تقواترین شماست.( حجرات، آیه 13)
امام جواد (علیه السلام)، در شرایط ازدواج پس از دینداری، در حوزه اخلاق، به امانت داری توجه می دهد. و باید گفت کسی که امانت دار است، در حقیقت حیاء می ورزد و در امانتی که در اختیار اوست، خیانت نمی کند. اگر امام جواد(علیه السلام) می فرماید: فساد الاخلاق بمعاشره السفهاء، و صلاح الاخلاق بمنافسه العقلاء؛ معاشرت و همنشینی با بی خردان و افراد لاابالی سبب فساد و تباهی اخلاق خواهد شد؛ و معاشرت و رفاقت با خردمندان هوشیار، موجب رشد و کمال اخلاق می شود.4… هیچ شکی نیست که معاشرت دائمی با همسری که سفیه است نمی تواند آدمی را به کمالاتی برساند که از ازدواج انتظار دارد.
پس همسری که خیانت مالی و جنسی می کند نمی تواند همسر مناسب و کفو باشد. از این رو حضرت در بیان شرایط ازدواج تنها به دینداری و ایمان در کنار امانت داری تأکید می کند. اگر همسری عاقل اختیار شود که دیندار و امانتدار است، در آن صورت چنین همسری سرمایه بزرگی برای زندگی انسان است که هیچ بهایی نمی توان برای آن تعیین کرد. اما اگر در انتخاب همسر این شرایط دیده نشود، هم شخص و هم جامعه به فساد کشیده می شود چنانکه امام جواد(علیه السلام) در آخر سخن خویش بدان تأکید دارد.

پی نوشت:
1- ( به نقل از مجمع البیان، ج 9، ص 160)
2- (توحید، شیخ صدوق، ص 34)
3- ( تهذیب الاحکام، ج 7، ص 396، حدیث 9)
4- (کشف الغمه، ج2، ص349)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *