بررسي شبهات حجاب

خانه / پیشنهاد ویژه / بررسي شبهات حجاب

غرب به اسم اينکه براي زن مي خواهد مقام درست کند، زن را از مقام خودش پايين تر آورد، زن را مثل يک عروسک درست کرد، در صورتي که زن انسان است، زن مربي جامعه است، از دامن زن انسانها پيدا مي شوند

1- حجاب مانع پيشرفت زن است.
– اسلام با اصل حضور زن در تمامي عرصه هاي مختلف اجتماعي، سياسي، فرهنگي و پيشرفت در اين عرصه ها هيچ مخالفتي ندارد و اکثر مشاغل اجتماعي زمان پيامبر اکرم (صل الله عليه و آله و سلم) را زنان هم عهده دار بوده اند، از فروشندگي و کار در مزرعه، تا پرستاري و معالجه و درمان بيماران و هيچ کدام مورد نهي پيامبر اکرم (صل الله عليه و آله و سلم) قرار نگرفته اند. بلکه حتي در بعضي اوقات حضور زن در اين عرصه ها ديني نيز هست.
امام خميني رحمة الله علیه مي فرمايند:
“اسلام با آزادي زن نه تنها موافق است بلکه خود پايه گذار آزادي زن در تمام ابعاد وجودي زن است. اين تبليغات که اگر اسلام پيدا شود، مثلا زنها ديگر بروند توي خانه ها بنشينند و قفلي هم درش بزنند که بيرون نيايند، چه حرف غلطي است که به اسلام نسبت مي دهند، صدر اسلام زنها توي لشکر هم بودند، توي ميدانهاي جنگ هم مي رفتند.”
– اگر قرار بود در اسلام زن در اجتماع حضور نداشته باشد و فقط در خانه در کنار محارم خود باشد، اصلا حجاب معنا پيدا نمي کرد.
امروزه هيچ رشته شغلي و تحصيلي (در شأن زن) وجود ندارد که حداقل چند مورد از زنان معتقد و مقيد به حجاب اسلامي در آن حضور نداشته باشند (به آمارهايي که پس از پيروزي انقلاب در مورد موفقيت و پيشرفت زنان محجبه مسلمان ايراني انجام شده توجه کنيد.)
امام خميني رحمة الله علیه مي فرمايند:
“زنان در جامعه اسلامي آزادند و از رفتن آنها به دانشگاه و ادارات و مجلسين به هيچ وجه جلوگيري نمي شود، از چيزي که جلوگيري مي شود، فساد اخلاقي است که زن و مرد نسبت به آن مساوي هستند براي هر دو حرام است. شما همانگونه که در نهضتها نقش اساسي داشته ايد و سهيم بوده ايد، هم اکنون هم بايد باز در پيروزي سهيم باشيد و فراموش نکنيد که هر موقع اقتضاء کند نهضت کنيد و قيام کنيد. زن بايد در مقدرات اساسي مملکت دخالت کند.”
– بناي اسلام در روابط اجتماعي به حداقل رساندن استهلاک قواست يعني انسان انرژي خود را صرف فعاليتي نکند که به قصد آن وارد اجتماع نشده و بتواند راحت ترين و سريع ترين راه را براي انجام اهدافش بپيمايد. زن همان حقوقي را دارد که مرد دارد، حق تحصيل، حق کار، حق مالکيت، حق رأي دادن، حق رأي گرفتن؛ در تمام جهاتي که مرد حق دارد، زن هم حق دارد، ليکن هم در مرد مواردي هست که چيزهايي به دليل پيدايش مفاسد بر او حرام است و هم در زن مواردي هست که به دليل آنکه مفسده مي آفريند حرام است.
– وجود حجاب يک مرزبندي ايجاد مي کند تا در وراي مرزها هر کدام از دو جنس بتوانند کار خود را انجام دهند علم ثابت کرده و تجربه نشان داده است که اگر اين مرز وجود نداشته باشد عملا به دليل جاذبه اي که بين دو جنس برقرار است جلوي فعاليتهاي مفيد آنها گرفته مي شود به همين دليل است که الآن در برخي کشورهاي اروپايي طرح جدايي دانشجويان و دانش آموزان دختر و پسر در کلاس اجرا مي شود و در ژاپن واگنهايي جداگانه براي خانمها و آقايان در قطارها به منظور افزايش راندمان کار، برنامه ريزي شده و نيز بيمارستاني مخصوص خانمها در ژاپن وجود دارد که تمام پرسنل آن نيز خانم هستند و به قدري مورد استقبال قرار گرفته است که خانمها از يک ماه قبل براي استفاده از اين بيمارستان نوبت مي گيرند.

2- پس علت پيشرفت کشورهاي غربي چيست؟

– ما همه پيشرفتهايي که در غرب مطرح است، را پيشرفت نمي دانيم مثلا در غرب با استفاده از جذابيت هاي زن بازاريابي و فروش کالا و توليدات بالا رفته و اين مساوي است با ضايع ساختن ارزش زن.
– پيشرفت هاي کشورهاي غربي معلول بي حجابي نبوده بلکه در خيلي از عرصه ها پيشرفت آنان معلول تلاشها، برنامه ريزيها و مديريتهاي آنان بوده و چه بسا اگر حجاب داشتند، پيشرفته تر از الان هم بودند.
– پيشرفت نکردن ما نيز معلول حجاب نيست، بلکه علت در عوامل ديگري مانند عدم برنامه ريزي و تلاش کافي خودمان، و سيستم مديريت جامعه است.
– استهلاک قوا گاهي مادي و گاهي معنوي است. بي حجابي بخش عظيمي از قواي معنوي انسان را مستهلک مي کند و مانع تعالي روحي انسان مي شود. اين مسئله نه تنها مختص مسائل جنسي نيست، بلکه اگر کسي دائم مشغول خوردن باشد و هم و غمش شکمش باشد و يا که زياد بخوابد، قوايش مستهلک مي شود و نمي تواند به مرتبه رشد و تعالي مورد نظر برسد در جامعه اي که حجاب وجود دارد تحريکات جنسي به حداقل مي رسند.

3- حجاب سلب آزادي از زن

– ما دو راه بيشتر نداريم:
راه اول اين است که بگوييم هيچ گونه محدوديتي در روابط زن و مرد وجود نداشته باشد و آزادي مطلق باشد.
راه دوم اين است که به يک سري محدوديتها قائل شويم، در دنياي امروز کسي نيست که به راه حل اول معتقد باشد؛ اگر از طرفدار (فرضي) آزادي مطلق بپرسيم: «آيا تجاوز به عنف آزاد است؟» مي گويد: نه. حتي در کشورهاي غربي و اروپايي حداقل براي تشکيل رابطه زناشويي و توليد نسل قانون وجود دارد وگرنه مسأله پدر و مادري و مسأله خوني از بين مي رود. افرادي که اصلا حجاب را قبول ندارند نيز حداقل پوششي را براي خود پذيرفته اند و خط قرمزهايي را در ذهن خود تعريف مي کنند. اگر راه دوم را انتخاب کنيم اين سؤال مطرح است که مرز اين محدوديتها کجاست؟
– تفاوت نظر اسلام با سايرين در اين است که ملاک تعيين اين محدوده، وحي و تعاليم قرآن و سنت است که مطابق عقل نيز هستند. اما در مکاتب اوامنيسمي عقل محدود و ليبرال انديش بشري و سلايق انسانها با توجه به اصالت دنيا و انکار معاد ملاک قرار مي گيرد، غافل از اينکه آدمي حتي در يک برهه از زمان هم قدرت بررسي تمام ابعاد (وجود خود) و تعيين مصلحت خويش را ندارد.
امام خميني رحمة الله علیه در اين باره مي فرمايند:
“غرب به اسم اينکه براي زن مي خواهد مقام درست کند، زن را از مقام خودش پايين تر آورد، زن را مثل يک عروسک درست کرد، در صورتي که زن انسان است، زن مربي جامعه است، از دامن زن انسانها پيدا مي شوند.”
– ما براي اصل تشکيل خانواده ضابطه گذاشتيم اما از سوي ديگر، تحريکات جنسي را آزاد گذاشتيم تحريکات جنسي چيزي نيست که براي نفس سرکش آدمي اشباع شدني باشد، جذابيتهاي زنان آشکارا مرد را به سوي خود مي کشد. هيچ کس نمي تواند بگويد مرد، زن را ببيند و تحريک نشود. شاهد اشباع نشدن اين غريزه سرکش در کشورهاي اروپايي ميل به رابطه با همجنس، رابطه جنسي با حيوانات و حتي اشياء است. در اينجا مثال مدارس و دانشگاه هاي جداگانه دختر و پسر در کشورهاي غربي و واگنهاي جداگانه خانمها و آقايان و بيمارستان مخصوص خانمها در ژاپن که قبلا هم بيان شده، شاهدي بر اين قضيه است.
– يک سؤال: مي دانيم آزادي قلمروهايي دارد مثلا آزادي بيان، عقيده، فعاليت سياسي – اجتماعي و… حجاب کدام آزادي را سلب مي کند؟
– وقتي در اسلام حضور اجتماعي، اختلاط زن و مرد (آنجا که اختلاط دو انسان باشد نه جنس زن و مرد) و فعاليتهاي سياسي زن ممنوع نيست بلکه گاهي واجب نيز هست، ديگر کدام آزادي است که با حجاب سلب شده است؟ مگر اينکه مراد از آزادي، هرزگي جنسي و بي بند و باري غريزي باشد که البته حجاب اين آزادي را محدود مي کند و رسالت حجاب نيز همين است.
امام خميني رحمة الله علیه باز هم در اين باره مي فرمايند:
“خواهرها مثل برادرها در تمام فعاليتهايي که در رشد انساني تأثير دارد، آزادند آن آزادي که در اسلام ممنوع است آن است که موجب فساد و فحشا مي شود و ملت را تباه مي کند.”
نبايد اين نکته را ناديده بگيريم که حجاب که اصل آن مطلوب و مفيد است مانند دانش اندوزي، راست گويي، صداقت و کسب ثروت مشروع و… با برخي دشواريها همراه است و اصولا هميشه موفقيتها با سختي ها همراهند. ما خودمان گاهي براي خودمان محدوديتهايي را قائل مي شويم بعضي غذاها را نمي خوريم،از خوردن زياد شيريني خودداري مي کنيم؛ اينها محدوديت هستند ولي محدوديتهاي مطلوبي هستند که به سلامتي منجر مي شوند. براي آزادي از بندهاي نفساني و کسب آزادي معنوي، حجاب محدوديت است ولي محدودت مطلوب! نابرده رنج گنج ميسر نمي شود.
– مارگوت مارکوس مي گويد: … اگر مقصود از آزادي زنان اين است که زنان حق دارند از طريق تحصيل و به کار بردن استعداد و کفايت خود، کسب معيشت کنند تا ضرورتهاي حيات را به دست آورند؛ در اين صورت اين معنا حق مسلم آنان است. ولي بدبختانه قهرمانان آزادي زنان، اصرار دارند که زنان مسلمان در آميزش با مردان در اجتماع آزاد باشند و لباس بي عفتي بپوشند. (نسخه جوان و کنترل غريزه ص 5)

4- چرا حجاب براي زن باشد ولي براي مرد نباشد؟

از نظر تصاحب قلبها و دلها مرد شکار است و زن شکارچي، همچنانکه از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچي.
(استاد مطهري، مجموعه آثار، ج 19 ص 427 با کمي تلخيص)
– تفاوتهاي فيزيکي و رواني زنان و مردان جاي انکار ندارد. در هيچ کجاي جهان نوع مردان از لوازم آرايش صورت براي زيبايي استفاده نمي کنند و…
– تمايلات جنسي در هر دو جنس به وديعه گذاشته شده ولي تظاهر و نمود آن در دو جنس به يک گونه نيست. در مورد تحريک پذيري، غريزه جنسي مردان زودتر از زنان برانگيخته مي شود و آستانه تحريک پذيري آن بسيار پايين تر از زنان است. بسياري از چيزهايي که براي مردان مهيج است زنان را به تهييج وا نمي دارد. بر اين پايه اگر قانون پوشش براي آن است که زمينه هاي تهييج جنسي در غير محيط خانواده از ميان رود، اين واقعيتهاي متفاوت در زن و مرد احکام ويژه اي را به دنبال خواهند داشت.
در واقع تفاوت حجاب زن و مرد از واقعيتهاي وجودي اين دو صنف برخاسته و اين تمايزها به نحوي است که جاي انکار ندارد و اصولا هميشه جاذبه جسمي زن براي مرد بيش از حالت عکس است. در عين حال توصيه مشترک به زن و مرد اين است که چشم خود را از نگاه به نامحرم فروبندند.
ليندزي کان در مقاله “مردان مي نگرند و زنان نگريسته مي شوند” مي گويد:
“اين که در آئين حق، ستر و پوشش عاماً امنيت و آرامش معرفي شده است به اين خاطر است که زن در معاشرت با مردان با انديشه و تفکر وارد شود، نه مرد زن را جنسي ببيند و نه زن با تن خود جلوه گري کند.”
منبع: حريم ريحانه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *