دشواری ها به لطف تو آسان شود

دشواری ها به لطف تو آسان شود… قسمت اول

خانه / پیروان عترت / دشواری ها به لطف تو آسان شود… قسمت اول

نقش این دعا در جایی است که فرد یا جامعه، در برابر یک مشکل بدون راهکار بشری قرار گرفته است و بشر، با تمام وجود، بر ناتوانی خود در حل این مشکل اقرار و اعتراف می کند.

دشواری ها به لطف تو آسان شود…

شرح دعای هفتم صحیفه سجادیه

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام: در روزهایی که ویروس منحوس کرونا بر تمام جهان سایه انداخته و مردم این روزها با دغدغه ها و نگرانی های زیادی مواجه هستند، علما و بزرگان ضمن تأکید بر رعایت هشدارها و دستورالعمل های بهداشتی، بر توکل به خدا و توسل به حضرات معصومین (علیهم السلام)، قرائت قرآن و خواندن دعا برای رفع این بیماری و رسیدن جامعه به آرامش روحی و روانی سفارش کردند. امام خامنه ای (مدظلی العالی) ما را به خواندن دعایی که امام سجاد (علیه السلام) در اوج معرفت بیان کرده سفارش می کنند. در این نوشتار سعی شده هرچند کوتاه و مختصر، به شرح دعای هفتم صحیفه سجادیه بپردازیم:

توصیه‌ ی بسیار مهمّ، توسّلات و توجّهات به پروردگار و درخواست کمک الهی است؛ این یک امر لازمی است و قرآن کریم به ما دستور میدهد: «قُل ما یَعبَؤُا بِکُم رَبّی لَولا دُعاؤُکُم؛»(۱) در یک جای دیگر: «وَ اَنیبوا اِلی رَبِّکُم وَ اَسلِموا لَه؛»(۲) در یک جای دیگر: «وَ اذکُر رَبَّکَ فی نَفسِکَ تَضَرُّعًا وَخیفَة»؛(۳) و موارد متعدّدی در قرآن هست که ما را دستور میدهند در مقابل حوادث گوناگون – فرق نمیکند، چه حوادث طبیعی از این قبیل، چه حوادث گوناگون دیگری که پیش می‌آید برای کشور، برای ملّت، برای اشخاص خودمان- دست توسّل بلند کنیم به خدای متعال و از خداوند متعال بخواهیم. … من توصیه میکنم دعای هفتم صحیفه‌ی سجّادیّه را که در مفاتیح هم هست این دعا: “یَا مَن‌ تُحَلُّ بِهِ‌ عُقَدُ الْمَکَارِهِ وَ یَا مَنْ یُفثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِد”؛ این دعا دعای خیلی خوبی است، خوش‌مضمونی است، با توجّه به معنا این دعا را بخوانند و با این الفاظ زیبا از خدای متعال کمک بخواهند. امام خامنه ای (مدظلی العالی)

 

امام سجاد (علیه السلام) در قالب این دعا چه آموزه ها و پیام هایی را به ما منتقل می کنند؟ این دعا برای زمانی است که انسان با یک مشکل بسیار مهم و یک دشواری برجسته -که او را با یک غم و اندوه بسیار مواجه کرده- روبه رو می شود که ممکن است شخص از تحمل آن ناتوان شده باشد.

نقش این دعا در جایی است که فرد یا جامعه، در برابر یک مشکل بدون راهکار بشری قرار گرفته است و بشر، با تمام وجود، بر ناتوانی خود در حل این مشکل اقرار و اعتراف می کند. در این جاست که به سمت خالق روی می آورد و از او درخواست حل مشکل را دارد. و به او سفارش می کند که با این بیان با خالق خود گفتگو کند. او باید خالق متعال را صفر تا صد در زندگی خود، صاحب حقیقی تمام نقش های  پیدا و پنهان بداند.

حضرت تا انتهای بند چهارم خدا را با اوصافی صدا می زنند. وقتی انسان خدای متعال را با اوصافی توصیف کرد در واقع معرفت خود را نسبت به خدا اعلام می کند. که در ادامه به شرح مختصری ازآن می پردازیم:

 

دشواری ها به لطف تو آسان شود
دشواری ها به لطف تو آسان شود

حضرت می فرمایند:

“یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ”؛

در فراز اول دعا یک موضوع بسیار مهم مطرح است، آن هم اینکه انسانی که بخواهد بزرگترین مصیبت هایی را که جامعه بشری از حل آن عاجز شده است را، کنار بگذارد و آن موانع را برطرف کند، به این معنا که به صورت واقعی از خالق متعال حل مشکل را بخواهد و خداوند هم بر او منت بگذارد و راه حل را به او بدهد.

در این راستا مهمترین نکته این خواهد بود که فرد در ذهن و باور خود این اعتقاد را داشته با شد که خالق به طور قطع و یقین قدرتی است که در یک لحظه می تواند این مشکل را رفع کند و او قادر مطلق است. همچنین خالق متعال برتمام جهان به صورت علت و معلول سیطره کامل دارد و چون تمام امور در اراده خالق است، لذا حل هر گونه مشکلی برای خداوند متعال هیچ گونه ناتوانی در قدرت و علم او ایجاد نمی کند.

“مکاره” یعنی آن اموری که انسان را تحت سخت ترین فشار ها قرار می دهد و برای آدمی یک سختی طاقت فرسایی را ایجاد می کند. این امور یک کلید و گلوگاهی دارد که به آن عُقَد می گویند که جمع عَقد است یا عُقدِه است.

در این گلوگاه نقش خداوند چیست؟!” یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ ” نقش خداوند در این گلوگاه این است که این بن بست، فقط توسط خداوند گشوده می شود. یعنی فرض کنید یک مشکلی بشر را  در تنگ نای و سختی  قرار داده است که راهکار اساسی حل آن مشکل، فقط قدرت خداوند متعال است.

“وَ يَا مَنْ يَفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ”؛

این جا سخن از شدائد است. شدائد به اموری  اطلاق می شود که دشواری و سختی آن، ناتوانی بسیاری را در انسان ایجاد می کند. این دشواری فوق العاده، یک حد و پایانی دارد که آن پایان را فقط یک قدرت می تواند ایجاد کند. پایان او به دست خالق متعال است. فَثَاَ یعنی شکستن و توقف آن حد، ممکن است این گونه به نظر برسد که سختی پایانی ندارد. برای مثال وقتی که انسان دچار یک درد طاقت فرسای جسمی و روحی می شود به یکباره این حالت برای او ایجاد می شود اما فرد می تواند برای این درد پایانی را تصور کند؟ اساسا چنین چیزی امکان پذیر است؟ بله پایان آن فقط با قدرت الهی است. او می تواند پایان را ایجاد کند، متوقف کند و نگه دارد.

دشواری ها به لطف تو آسان شود
دشواری ها به لطف تو آسان شود

“وَ يَا مَنْ يُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَرَجِ”؛

ما وقتی می خواهیم از تنگ ناها به سمت آرامش روی بیاوریم نیاز به فرج داریم. فرج یعنی آن دورانی که آرامش، زندگی را فرا می گیرد. مشکلات حل می شود و تنگناها آنچنان گشوده می شود که انسان خودش را در یک آرامش خاص الهی می بیند. اما از کجا باید این مَخْرَجُ را درخواست کرد؟ تنها خالق متعال است که می تواند این رهایی و آرامش را  فراهم کند. “ای قدرتی که شما مورد درخواست رهایی برای رسیدن به فرج هستی.”

ما  فرج حضرت حجت (علیه السلام) را به عنوان دوران روح الفرج می خواهیم و یقین داریم که فقط خالق متعال می تواند آن را برای ما ایجاد کند و بس. لذا به سه فراز قبل توجه بفرمایید اینها همچون نردبان هستند. سختی ها  از میزان کم آغاز می شود و زمانی که به مرحله بالا و اوج خود می رسد؛ “إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْری” تحقق پیدا میکند. یسر در اینجا روح الفرج است.

“ذَلَّتْ لِقُدْرَتِكَ الصِّعَابُ”؛

صِّعَابُ یعنی سختی هایی که انسان را فوق العاده ناتوان می کند. مانند عُسْر در قرآن کریم که وقتی انسان را فرامی گیرد، اعتقاد او متزلزل می شود. باورهای دروغین او بروز و ظهور می کند و می فهمد آنچه پیرامون خداوند متعال تصور می کرد در قالب یک باور دروغین و وهم بوده است.

این امور عسر و به تعبیر دیگر فوق العاده سخت، ذَلَّتْ لِقُدْرَتِكَ در برابر قدرت الهی ضعیف و ناتوان است به این معنا که صعاب در مقابل قدرت خداوند خار می شود. یعنی قدرت خداوند آنچنان بر این امور سیطره و تسلط دارد که تاثیرپذیری این امور از خداوند متعال صددر صد است. و لذا در برابر قدرت الهی کاملا صفر به حساب می آید. پس نباید هیچ گونه نگرانی داشته باشیم، چرا که دشوارترین دشواری هایی که بشر را ناتوان می کند دربرابر قدرت الهی کاملا تهی از قدرت است.

لذا فرمودند: “وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِكَ الْأَسْبَابُ”؛

خب اگر قرار باشد اتفاقی رخ دهد، مشکلی درمان شود و جامعه را در بستر آرامش قرار دهد، نیاز به سبب دارد. تمام این اسباب که در عالم ایجاد شده، با لطف الهی محقق شده است. خداوند متعال از روی لطف اسباب حل مشکلات بشر را به صورت نظام علی و معلولی قرار داده است. اینکه نظام سبب و مسبب یک ویژگی دارد، آن ویژگی هم این است که هر آنی که اراده خالق به آن تعلق  گیرد، تحقق در زمانِ صفر محقق می شود. زمان صفر یعنی خود زمان هم مخلوق است لذا خالق را خطاب قرار می دهیم. یا مُسَبِّبَ الْأَسْبَابِ مِنْ غَیرِ سَبَبٍ یعنی نیازمند به اسباب نیست.

سوال پیش می آید که اگر چنین است، پس چگونه به ما توصیه کرده اند که در امور جاری زندگی به اسباب بشری روی آوریم مانند فرد بیماری که سراغ پزشک می رود و درمان او را به عنوان یک سبب، خواهان است انسانی که در گرفتاری مادی قرار دارد به سمت و سوی انسان هایی می رود که قادرند مشکلات و گرفتاری های مادی او را برطرف کنند. بین این دو را چگونه باید جمع کرد؟ به عبارت بهتر اینکه ما در این فراز شریف خدا را این گونه خطاب میکنیم “ذَلَّتْ لِقُدْرَتِک الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِک الْأَسْبَابُ” یعنی در برابر قدرت الهی هیچ دشواری، دشوار نخواهد بود. هیچ بن بستی بن بست نخواهد بود. وقتی این گونه هست  پس بنابراین “تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِک الْأَسْبَابُ ” یعنی من به سمت خالق که مسبب الاسباب هست می روم. یعنی او برای من پزشکی را تعیین می کند، او مرا هدایت می کند به سمت و سوی چه کسی برای بن بست ها مادی زندگی خود. گاهی ما خودمان به جست و جو می پردازیم و اندیشه می کنیم و گاهی با دیگران مشورت می کنیم و با مشورت و جست و جو افرادی را با نام سبب تعیین می کنیم. مشکل اینجا هست؟ نه من از خالقم می خواهم چون او اسباب را تعیین می کند. در تعیین سبب او قادر و حکیم مطلق است لذا می گویم، شما در ذهنم القا و الهام بفرمایید که من به سمت چه پزشک و درمانی بروم که به واقع مرا درمان کند.

دشواری ها به لطف تو آسان شود
دشواری ها به لطف تو آسان شود

” وَ جَرَی بِقُدرَتِک الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَی إِرَادَتِک الْأَشْیاءُ”؛

در عالم هستی ما با امور پیچیده، دشوار، غیر قابل شناسایی و غیر قابل ادراک و شناخت مواجه هستیم، تمامی این امور در عالم هستی که آن به آن در حال تحقق و زوال هستند، در یک واژه می گنجند و آن اینکه تحت قضا الهی قرار گرفته اند. یعنی هر فرمان و حکمی و هر آفرینشی بر طبق قضا الهی صورت می گیرد. به عبارت دیگر ما امکان دسترسی  و شناخت از میلیارد ها موجود و واقعیت نداریم و همه آنها در یک واژه “قضا” می گنجد که به صورت جاری و ساری، خواه در قالب آفرینش و خواه در قالب زوال تحت قدرت الهی است. سپس فرمودند ” مَضَتْ عَلَی إِرَادَتِک الْأَشْیاءُ ” هر پدیده ای که اینجا با واژه شی از آن یاد شده، تحت اراده خالق، حضور و بروز و ظهور دارد. لذا اینکه برخی دچار این وهم شده اند که خالق متعال پس از خلق به وجود، او را رها می کند و به حال خود وا می گذارد این یک تصور کاملا باطل است. در خطبه 91 که به خطبه اشباح معروف است که از بهترین خطبه هایی است که پیرامون عالم هستی و صفات خالق صحبت میکند، این طور بیان شده که حاکمیت خالق بر موجودات هستی به معنای واقعی است.

 داریم که مسعد بن صدقه از امام جعفر صادق علیها السلام نقل کرد، روزی فرد جاهل و نادانی آمد خدمت حضرت و گفت: برای من خالقم را مثل آنچه که به صورت عینی می بینم و مشاهده و درک می کنم توصیف کن. تا این معرفت و توصیف برای من عشق به خالق را زیاد کند و معرفت به او را ایجاد کند. حضرت خشمگین شدن از این پرسش و سخن جاهلی و فرمودند: مردم را جمع کنید. مردم را فراهم کردند. همه به سمت مسجد آمدند. مسجد پر از جمعیت شد حضرت بسیار خشمگین شدند و رنگ رخسار مبارکشان تغییر کرده بود. در آغاز طبق معمول حضرت پس از حمد الهی و صلوات بر پیامبر خاتم (صلی الله و علیه وآله وسلم) به توصیف خالق پرداختند. با تامل در این خطبه به دو واقعیت دست پیدا می کنیم 1) درک ما و قدرت ذهن ما از رسیدن به آنچه که خالق متعال هست کاملا نا تمام است. این ناتوانی را باید اقرار و اعتراف نمود و اگر این ناتوانی را بپذیریم این توقع کاملا خلاف طبیعت ماست. 2) شناخت خالق و ویژگی های او فقط و فقط از عهده اهل بیت (علیهم السلام)عصمت و طهارت برمی آید  و بس. فقط آنها قادرند چرا که آنها هم سویی با خالق را در وجود خود محقق نموده اند به بیان دیگر توانایی ادراک به اذن الله و به اراده الهی در وجود آنها ایجاد شده فزونی یافته و تثبیت شده است.

۱) سوره‌ی فرقان، بخشی از آیه‌ی ۷۷؛ « بگو اگر دعای شما نباشد، پروردگار هیچ اعتنائی به شما نمیکند …»

۲) سوره‌ی زمر، بخشی از آیه‌ی ۵۴؛ «به سوی پروردگارتان بازگردید و تسلیم [فرمان] او باشید …»

۳) سوره‌ی اعراف، بخشی از آیه‌ی ۲۰۵؛ «و در دل خویش، پروردگارت را با تضرّع و ترس یاد کن …»

ادامه دارد… معاونت خواهران هیأت رمندگان اسلام

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *