سخنرانی حجت الاسلام وافی در بیستمین نشست هم اندیشی سخنرانان مرتبط با هیات رزمندگان اسلام

سخنرانی مکتوب حجت الاسلام وافی در بیستمین نشست هم اندیشی سخنرانان مرتبط با هیات رزمندگان اسلام

خانه / اختصاصی هیأت / سخنرانی مکتوب حجت الاسلام وافی در بیستمین نشست هم اندیشی سخنرانان مرتبط با هیات رزمندگان اسلام

بسیاری از مسائلی که در جریان مداحی و مرثیه خوانی و روضه خوانی مطرح می شود در این پنج تا برای ما طلبه ها و اهالی حوزه و بزرگان آن چیزی که در آن چهار بند اول غیر از بحث آداب و اخلاق مداحی مهم است بحث تاریخ و مقتل است و بنده در این فرصتی که دارم در مورد تاریخ و مقتل عرض می کنم امیدوارم یک وقتی فرصت بیشتری داده شود که ما بتوانیم این مباحث را مقداری باز کنیم

سخنرانی حجت الاسلام وافی در بیستمین نشست هم اندیشی سخنرانان مرتبط با هیات رزمندگان اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

خدا رحمت کند یکی از اساتید مرحوم حاج ملاحسین مولوی که ایشان طلبه نبود ولی خیلی فاضل بود، پای درس مراجع بود، پای منبر علماء زیاد حاضر می شد، از ادبیات و شعر خیلی می دانست و با تاریخ آشنا بود، ادبیات عرب و تفسیر قرآن را خوب می دانست، صدای خوبی هم داشت، آشنای با دستگاههای موسیقی و آواها هم بود که در یکی از ایام سالگردش حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی فرمودند من می خواهم برای ایشان پیام بدهم و پیام آن جلسه را این مرجع عالیقدر دادند برای اینکه فرمودند من پیام می دهم که بدانند گاهی ما به موضوع مداحی نقد داریم ولی مداحی اصیل را باور داریم و به آن معتقد هستیم. ایشان یک جمله ای به بنده گفت. فرمودند اگر یک وقتی جایی دعوت شدی و به هر دلیلی نشد بخوانی یا منبر بروی و بحثت را بگویی بدان آنجا همه اش را به تو داده اند. لب از لب باز کنی یک خرده اش رفته. من تعجب کردم ایشان فرمودند کم هست کسی که اینقدر مخلص باشد که وقتی لب از لب باز می کند همه اش بماند. شما نیتت پاک است می روی برای اجرای برنامه، منبر، روضه اما نمی شود ان شاء الله همه اش را به شما می دهند.

سخنرانی حجت الاسلام وافی در بیستمین نشست هم اندیشی سخنرانان مرتبط با هیات رزمندگان اسلام

بنده بحثی که روی آن کار کرده ام و در حوزه ی تخصص خودم هست بحث فن رثاء یا بحث مقتل خوانی است که امروز به نظرم اولین بار باشد در جمع شما بزرگواران این گونه این بحث را تقدیم می کنم با همه ی ارادتم و محبتم به شما. ببینید ماجرای روضه و مرثیه خوانی و فن رثاء و ذکر توسل یک تعبیری دارد که نمک منبر است. به نظر می آید که این نمک منبر وجه شباهتش اندازه اش نیست آن چیزی که مهمتر از این است این است که طعم منبر است یعنی اگر منبر و خطابه ای روضه نداشته باشد، مزه ندارد. حالا اندازه اش باید با توجه به مناسبت و مقام و مخاطب تعریف بشود یک جایی می ارزد و جا دارد که انسان یک ربع یا بیست دقیقه یا نیم ساعت روضه بخواند و گاهی باید با یک جمله ختم کند.

نکته ی دوم این است که الان جریان روضه یک ابزار و وسیله نیست؛ جریان جریانِ یک راهبرد است. یعنی اگر یک کسی مثل شهید علامه مرتضی مطهری بعد از شهادتش کتابی چاپ می شود توسط یکی از فضلا به نام مقتل مطهر، این روضه خوانی هایی بوده که این بزرگوار بسیاری از آنها را پیش از انقلاب آن هم نه در مجامع حوزوی بلکه خیلی را در مجامع دانشگاهی آن هم نه آدمهای یک جور تفکر بلکه در تیپ حسینیه ارشاد و آدمهای متفاوت و روشنفکرها و منور الفکرها و نهضت ملی ها و چه و چه ولی ایشان این روضه خوانی را ترک نکرد. این نشان می دهد که ایشان نگاهش به روضه و ذکر مصیبت و مقتل خوانی صرفا یک جریان کنار کار و یک گریزی بزنیم و و اما چند جمله ذکر مصیبت نبوده است. لذا یک مقتل از ایشان آماده شده است به نام مقتل مطهر. بر این اساس نکته ی آخرم این است که امروز جامعه نیازمند این جهت دهی احساسات و عواطف است. یک کلمه ای عرض می کنم کتابی است به نام حسین صلوات الله و سلامه علیه فرهنگ پیشرو انسانیت که آخرین سخنرانی های علامه محمدتقی جعفری در سالهای آخر ایام محرم در این کتاب جمع شده است اینجا چون علامه، علامه است از این سمت به سمت فیزیک و شیمی و … رفته است. بنده آمده ام به خاطر همین جهت این را خلاصه اش کرده ام و آن مباحثی که پیرامون عاشوراء و امام حسین بود اجازه خواستم از خانواده شان که این را چاپ کنیم دلیلش هم همین است اینقدر ایشان در بحثهایش گاهی حاشیه می رود و این شاخه به آن شاخه می شود که خود بحث گاهی گم می شود و حیف هم هست. یک جمله اش این است که آنجا نظریه پردازی کرده ایشان در این مباحث یکی این است که ایشان می فرماید این احساساتی که در جریان نقل تاریخ سید الشهداء و مجالس امام حسین علیه السلام است احساسات عاطفی معمولی نیست که ما بگوییم این تهییج عواطف و احساسات است. ایشان تعریفی دارد می گوید این از جنس احساسات برین است بعد این را توضیح می دهد. می گوید احساسات برین یعنی احساسی که حتی عقل و تفکر را جهت می دهد. احساس باید در پرتو عقل باشد و در اختیار عقلانیت باشد ولی ایشان معتقد است احساسات و عواطفی که در جریان ذکر مصیبت سیدالشهداء و توجه به سید الشهداء شکل می گیرد حتی عقل را جهت می دهد و نورانی می کند. زندگی را مرتب می کند، فکرها را زیر و رو می کند. ایشان معتقد است جنسی از کرامت و اعجاز در همین اشک به حسب ظاهر احساسی و عاطفی شکل می گیرد که گاهی خیلی از مسائل فکری و مسائل عقلانی نمی تواند انسانها را اینطور بسازد. لذا اسمش را میگذارد احساسات برین. بر این اساس اگر ما جریان روضه و مقتل را نگاه کنیم بحثم را شروع می کنم با این جمله. اینها را هم که می گویم فقط برای حضرات و اساتید خودم عرض نمی کنم، این را برای مداحانی که با شما هم منبری می شوند، همنشین می شوند، خیلی این مباحث مورد نیاز آنها است و به آنها کمتر گفته می شود، شماها در این نشستهایتان می توانید بخشی از اینها را به آنها هم منتقل کنید. مرحوم حاج ملاحسین مولوی وقتی جریان مداحی و مرثیه خوانی را ذکر می کردند دستشان را بلند می کردند و می فرمودند همه ی ارکان مداحی و مرثیه خوانی پنج تا است:

1- شعر و ادبیات

2- تاریخ و مقتل که اینها مظروف است

3- صوت و لحن که ظرف است

4- فنون اجرا و مجلس داری

5- آداب و اخلاق باطنی و ظاهری

که بسیاری از مسائلی که در جریان مداحی و مرثیه خوانی و روضه خوانی مطرح می شود در این پنج تا برای ما طلبه ها و اهالی حوزه و بزرگان آن چیزی که در آن چهار بند اول غیر از بحث آداب و اخلاق مداحی مهم است بحث تاریخ و مقتل است و بنده در این فرصتی که دارم در مورد تاریخ و مقتل عرض می کنم امیدوارم یک وقتی فرصت بیشتری داده شود که ما بتوانیم این مباحث را مقداری باز کنیم.

ما سه کتاب و سه نوع مقتل داریم یعنی ممکن است در کتابخانه هایمان و مطالعاتمان بیست یا سی کتاب خوانده باشیم ولی ناقص باشد:

1- بخشی از مقاتل، مقاتل روایی هستند یعنی تاریخ زندگی سیدالشهداء را نقل کرده اند. از بهترین و دم دستی ترین و راحت ترین و شسته رفته ترین آنها بنده کتاب قصه ی کربلا از فاضل محترم حجت الاسلام و المسلمین نظری منفرد را معرفی میکنم. تقریبا ایشان برگرفته از آن جریان روایت تاریخ است و خیلی هم کامل است انسان یک بار که این کتاب را صفحه به صفحه مراجعه کند به نظرم یک دور این تاریخ روایی را دیده است.

2- تاریخهایی که تحلیلی است یعنی کنار نقل جریان عاشورا توضیحات و نکته ها و پاسخ به شبهات و حواشی این ماجرا هم گفته شده است. از میان اینها در مقاتل و تاریخهای معاصر خودمان بهترین کتابی که بنده دیده ام مقتل ثارالله است درست است که همه ی جریان تاریخ عاشورا را نپرداخته است؛ مرحوم آیت الله عندلیب همدانی که فرزندشان آیت الله عندلیب همدانی الان جزء فضلای خوب حوزه هستند به نظرم عضو جامعه ی مدرسین بسیار فاضل، ایشان کار کرده اند و انتشارات مسجد مقدس جمکران هم این کتاب را چاپ کرده است. نمی شود انسان صفحه ای از این مقتل تحلیلی را صفحه ای را باز کنیم و مطلبی از آن نگیریم. بنده توفیق پیدا کرده ام چند صفحه ای به این کتاب یادداشت و مقدمه ای زده ام آنجا نوشته ام این کتاب بیش از اینکه یک تاریخ مقتل باشد یک دانشنامه است. ، تحلیل کرده است، توضیح داده است. از ریز و درشت. مثلا در مورد حضرت علی اکبر رسیده است که آیا ایشان همسر داشتند یا نه؟ صاحب فرزند بودند یا نه؟ سن مبارکشان چرا در بعضی نقلها هست که 25 سال بودند نه 18 سال؟ در مورد جغرافیای کربلا توضیح داده اند که چرا بین دو نهر آب بودند ولی خشک بود و جلگه نبود. گاهی با بعضی از این جمله ها ما دیده ایم یک شبهه درست کرده اند و یک جوانی را از یک هیئت برده اند. این جنس دوم از مقاتل که مقاتل تحلیلی است.

3- مقاتل ذوقی؛ ذوق این نیست که انسان شب تا صبح خودش را بزند و روضه ای یاد بگیرد یا به ذهنش برسد و بیاید بخواند! ذوق این است که برداشتهای عالمانه و استحسانهایی که افراد کارکرده ی متبحر در جریان مقتل و مطالعه ی تاریخ به آن می رسند. بخشی ازمثالهایش را شما می دانید مثل بعضی از این جمع آوری ها، به نوعی آمارها مثلا در مقتل می گویند چندتا بدن را سیدالشهداء به خیمه ها برنگرداندند. صورت به صورت چند نفر گذاشتند. این آمارها و جمله ها و بعضی از ذوقهایی که در مقتل است و اوجش در کتاب خصائص الحسینیه ی مرحوم آیت الله آشیخ جعفر شوشتری این عالم صاحب رساله که به بعضی از فتاوای ایشان مرحوم شیرازی حاشیه زده است. عجیب است. یک شخص اینطوری. و توضیحاتی دارد و بعضی بزرگان دیگر، ایشان یک کتابی دارد به نام خصائص الحسینیه که بیش از بیست ترجمه دارد که یکی از آنها به نام اشک روان بر امیر کاروان است. بنده یه وقتی به دوستان خودم عرض می کردم نمی شود کسی این کتاب اشک روان بر امیر کاروان را صفحه به صفحه بخواند و ذوق روضه در او زنده نشود و شکوفا نشود. و ایشان در آنجا بحثهای زیبایی دارد یک جایی در مورد حاجی کربلا سخن می گوید خب یک مقتل ذوقی است بعد می گوید حسین فاطمه هم در کربلا حجش را تمام کرد، صفا و مروه داشت، نه هفت بار، هفتاد بار. صفا، خیمه گاه بود و مروه، قتلگاه ایشان هفتاد بار بین این مسیر را رفت و آمد. شما ببینید با این نگاه یکی از اساتید ما یک وقتی جمله ای در مورد فوضع خده علی خده این ذوق را ایشان فرمود شما ببینید وقتی یک محتضری لحظه های آخرش می شد یک آینه ای می آوردند مقابل صورت محتضر قرار می دادند که ببینند جان در بدن دارد یا نه. بعد ایشان می فرمود که روز عاشورا یک لحظه دیدند آینه ی جمال و جلال الهی یعنی حسین خم شد روی صورت علی اکبر، حالا ببینید این تعبیر این نوع …

4- خب این سه نوع یک ماجرا را که ما نوع چهارم مقتل میگوییم ولی به نوعی حاکم بر این جریان است من اشاره می کنم و حرفم را تمام می کنم و آن مقاتل ادبی است. تعریفم را از مقاتل ادبی عرض کنم یعنی روضه خوانی و مقتل خوانی که اولا بر اساس متن مقتل خوانده می شود که امسال نهضت ملی مقتل خوانی بر این اساس صورت گرفته است. شاید خیر بود ما الان روضه نرسیدیم چون بنای مزاحمت نداشتم ولی چون به روضه و توسل نرسیدم گفتم که چند دقیقه ای محضر عزیزان باشم. یک؛ این مقتل خوانی کار ما هاست کار بزرگان بوده است. این رسم باید احیا شود و توسعه پیدا کند. از متن مقتل و این کار ماهاست شاید بعضی از مداحان و ذاکران نتوانند بهره برداری کنند. دو؛ پس خود متن مقتل که ما چهار پنج جمله اش را می بینیم و دریا دریا حرف در متن مقتلی است که از بزرگان رسیده است. اخیرا بنده نگاه می کردم دیدم وقتی سیدالشهداء خطاب به قمر بنی هاشم اباالفضل العباس جمله ای بگویند عجیب است صاحب لوایی دارد ولی علمدار ندارد. حضرت می فرمایند کنتَ العلامه من عسکری تو خودت علم لشکر من هستی، تو خودت علامت و نشانه ای! این جمله خیلی مهم است که کسی خودش علم و نشانه شود. حالا اگر فرصت شد آن آخر جمله ای عرض می کنم. پس مقاتل ادبی یعنی شما متن مقتل را ببینید

نکته ی دوم از مقاتل ادبی این است که ما در جریان مقتلی که می خوانیم و مقاتلی که هست دو سه تا کار می توانیم انجام دهیم. اینها آن مقتل را می کند هنر مرثیه خوان، یک ترسیم مقتل و تاریخ است یعنی گاهی وقتها وقتی من و شما می خواهیم مقتل خوانی را شروع کنیم باید دور و بر این جریان را ترسیم کنیم. اینهایی که خیمه گاه رفته اند برای زائران سخن می گویند می دانند من چه می گویم وارد خیمه گاه که می شویم وقتی می خواهی در مورد خیمه گاه صحبت کنی این حاشیه را ترسیم کردن و این نقشه را نشان دادن شما نگاه می کنید آن بالا می بینید اولین خیمه در مقابل خیمه ها نوشته خیمة العباس. اینکه آدم توضیح دهد که ببینید خیمة العباس. یک وقتی بنده خدمت آیت الله آقای جوادی آملی روضه میخواندم به این جمله رسیدم که این کجاوه ها و محمل ها را آوردند یک راه باشه سمت خیمه ها، دور و بر را خندق کندند و راه نباشد به سمت خیمه ها از هر جایی، ایشان در ادامه ی آن مطلب فرمودند بگذارید من یک روضه ای بخوانم ببینید وقتی این ترسیم شد بعد میگویند وقتی زینب کبری سلام الله علیها دوید خدمت امام زین العابدین صدا زد ولیّ خدا چه کنیم؟ حضرت فرمودند علیکن بالفرار بعد ایشان ادامه ی روضه فرمودند میگویند یک راه که بیشتر نبود از آن هم دشمن داشت می آمد حضرت نفرمود این اهل بیت و زن و بچه و اهل و عیال از کدام راه فرار کنند. ببینید آن ترسیم به این جریان روضه و مقتل کمک می کند دیگر یک ساعت شعر و یک ساعت بالا و پایین کردن نمی خواهد برای منبری و خطیب عرض می کنم.

دوم جریان تجسم است. ما می گوییم به نوعی در دایره ی سلوک بلای ولی خدا آدمها باید قرار بگیرند ولی یکی از جریان اشکها و مراتبش مصیبت تنزل یافته است یعنی گاهی باید یک مصیبت را باید برای خودمان و در وضع و حال خودمان بگوییم بعد این روضه ی سیدالشهداء برایش مجسم می شود. اینکه گاهی ما از یک کودک می گوییم که وقتی خواب است مادر می گوید آرام در را ببند این بیدار می شود آدم از اینجا این شکل فولکولی که من توصیه نمی کنم به کسی که مدتی کار کرده در طلبه ها شعر عامیانه و فولکول بخونند ولی این شعر را خیلی دوست دارم که:

آخه رسم تو ماها ناز یتیم رو می خرند              وقتی که گریه کنه براش عروسک می برند

شامیا خون به دل خسته و مغموم می کنند        یتیم رو با یک سر بریده آروم می کنند.

این را می گوییم تجسم یعنی وضع و حال را انسان برای خودش تجسم می کند یک کودک اگر آب بخواهد اول چطور به او آب می دهیم این تجسم را برای خودش تجسم کند

و مسأله ی سوم در نوع دوم جریان مقتل ادبی و پرورش دادن، خود پرورش مصیبت است. حرفم تمام چون فرصت نیست فقط فهرستش را می گویم که بحث ناقص نماند.

در پرورش مصیبت یک ما زبان حال داریم؛ یعنی باید یک اصلی در تاریخ باشد مخالف شأن و جایگاه اهل بیت عصمت و طهارت هم نباشد. هر چه می خواهد دل تنگت بگو، این زبان حال است قال نیست. البته این دو شرط را دارد. دو پرورش مصیبت تلفیق شعر است در جریان روضه که آشنایی طلاب و خطباء … عزیز دلمان محور روضه شان کلا شعر بود. ما عرض میکنیم بعضی وقتها مقتل و روضه می خواند اما یک بیت ناب یک مرتبه میان روضه می خواند. سوم گریز. یعنی این گریزها کار می کند. حرفم را با این مطلب تمام کنم که گریز خصوصا ماها از سه نوع گریز، گریز مصیبت به مطلب است. این تعبیری که حاج آقا تویسرکانی گفتند غیر مستقیم می شود، خیلی از حرفها را غیر مستقیم می شود گفت. خدا رحمت کند مرحوم آقای کافی یک وقتی اگر فرصت شود یک خاطره از آقای مرعشی نجفی در مورد آقای کافی می گویم ما یک کافی می گوییم و می رویم اما نمی دانیم ایشان چه کار می کرده. واقعا میگویم ما کمتر می دانیم. عرض میکنم. آن گریز مشهورش را می گویم که داد می زد سر بریده ی حسین بالای نی قرآن می خواند بعد صدا می زد جوانها قرآن بخوانید! این گریزها را می توان داشت. بنده برای مقتل ادبی هم همینطور که دوستان هم یک زحماتی کشیده اند یک مقتلی آماده کرده ام از مشترکهای مقتل، اختلافها را حذف کرده ام، 27 مقتل را آورده ام از صبح عاشورا تا غروب عاشورا. اعراب گذاری کرده ایم ترجمه هم کرده ایم یک کتابنامه هم آورده ایم اما منبع و مأخذ نه چون خیلی از اینها مشترک است، 90 درصد آن عمدتا از مقاتل قرن ششم به قبل است مشترکات مقتل است. اختلافها را هم ما حذف کرده ایم به نام مقتل قتیل العبره ان شاء الله امیدواریم خدمتی باشد. این کتاب را ببرید به مردم به مداحان توصیه کنید به نظرم برای خودتان هم قابل استفاده است. یک صفحه از این مقتل را بخوانم.

نه تا مقتل خوانی مقام معظم رهبری دارند که فایلهایش در فضای مجازی موجود است. به نظرم این نه تا که خیلی با تحریر و چهچهه و اینها هم نیست این نه تا که آقا در یکی از آنها می فرمایند من می خواهم از رو بخوانم به بعضی ها می گویم از رو بخوانید می گویند نمی شود حالا من می خوانم ببینید می شود یا نه. اینها را ببینید.

تکه ای که من از مقتل می خوانم چون از گریز گفتم که گریز هست کنار هر کدام از این بخشها من یک جمله ای آورده ام یعنی هر جا فراز مهمی بوده بنده آنجا اشاره کرده ام مقتل جوانان جابری است. ثم جاء الفتیان الجابریان اسمهایشان را می گویند و هما ابنا عمٍ اینها دو پسرعمو بودند آمدند فأتیا حسینا فدنه منه و هما یبکیان آمدند جلوی سیدالشهداء روز عاشورا ایستادند اذن میدان بگیرند دوتایی شروع کردند های های گریه کردن. فقال علیه السلام ما یبکیکما حالا میان میدان نبرد، ظهر عاشورا آدم یار باشد اینجوریه دیگه، احوالش را می پرسند، خبر ازش می گیرند. حضرت یه نگاهی کردند فرمودند مایبکیکما چرا گریه می کنید؟ فوالله انا ارجوا ان تکونا قریری عین به زودی نور چشم ما خواهید بود، چرا گریه می کنید؟ حالا ببینید تعبیر را. صدا زدند قالا جعلنا الله فداک خدا ما را فدای تو کند حسین جان! این را من برای خودم می گویم برای شروع ماه محرمم می گویم شما هم ذکرتون این باشد این ایام حرفتون با ارباب این باشد اینها صدا زدند لا والله ما علی انفسنا نبکی به خدا قسم ما برا خودمان گریه نمی کنیم و لکنا نبکی علیک. ما برای تو گریه می کنیم حسین جان! حالا جمله را ببینید نریک قد نحیط بک و لا نقدر ان ننفعک گریه ی ما این است می بینیم شلوغش کردیم، دور تو را گرفتیم، با تو آمدیم ولی مثل اینکه به کار تو نمیایم، به درد تو نمی خوریم.

السلام علیک یا اباعبدالله

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

برای دریافت فایل صوتی این سخنرانی اینجا کلیک نمایید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *