متن جلسه سوم از سلسله جلسات آموزش مداحان جوان و انقلابی،توسط مداح اهل بیت علیهم السلام حاج سعید حدادیان

متن جلسه سوم از سلسله جلسات آموزش مداحان جوان و انقلابی،توسط مداح اهل بیت علیهم السلام حاج سعید حدادیان

خانه / اختصاصی هیأت / متن جلسه سوم از سلسله جلسات آموزش مداحان جوان و انقلابی،توسط مداح اهل بیت علیهم السلام حاج سعید حدادیان

جلسه سوم از سلسله جلسات آموزش مداحان جوان و انقلابی،توسط مداح اهل بیت علیهم السلام حاج سعید حدادیان

ایشان در شروع مباحث این جسله، به ایراد نکات حائز اهمیتی که گویای ماهیت مداحان بود پرداخت . اهم مطالب به شرح ذیل می باشد:

 « نکته ای که خیلی مهم است و خیلی باید توجه کرد این است که دو گروه هستند که این دو گروه را نمی توان گفت عامل وحدت هستند. اینها عامل تفرقه هستند ولی نه عامل تفرقه بلکه عامل تمییز هستند؛ یعنی مشخص کردن، عامل تشخیص. یکی متکلمین هستند. متکلم به کسی می گویند که علم کلام و علم دفاع از یک مسلک و مکتب و مذهب و یک ایدئولوژی را دارند. تفاوتش با فلسفه این است که فلسفه هیچ تعصبی ندارد ولی کلام تعصب روی یک مذهب و مسلک و اندیشه دارد. متکلم را نمی توانیم بگوییم از وحدت سخن بگو. او می گوید وجه تمایز ما با شافعی این است، با حنفی این است، با حنبلی این است، با مالکی هم این است. او باید وجه تمایز را بگوید و بگوید این وجوه تمایز باعث می شود این حق باشد و آنها نتوانند خودشان را با این حق اصلا مقایسه کنند. امور قاطی نشود. پس ما نمی توانیم یک متکلم دعوت کنیم که در مورد وحدت صحبت کند.

یکی از این گروهها مداحی است. ستایشگر اهل بیت نمی تواند در تقریب مذاهب داد سخن سر دهد که بگوید من عامل تقریب هستم. اصلا استثنائا این یکی را گذاشته اند که بیاید و بگوید حضرت زهرا سلام الله علیها را کشتند. چیزی که خیلی از اهل تسنن قبول ندارند، حتی وهابیت قبول دارد و می گوید حق هم داریم. کشتیم خوب هم کردیم که کشتیم. یعنی آنچه را که آنها کتمان می کنند وهابیت می گوید کشتیم خوب هم کردیم که کشتیم و با ادله ی خودشان اثبات هم می کنند. مثل اینکه شمر(لعنه اله علیه) می گوید حسین (علیه السلام)را ما کشتیم به خاطر اینکه مقابل خلیفه قیام کرده بود ما وظیفه داشتیم بکشیمش. چون خلیفه ی وقت یزید بوده و ما ثواب هم کرده ایم. مثل اینکه آمدند مدینه را سه روز به همه ی نوامیسش مگر هاشمی ها تجاوز کردند و کسی که دستور تجاوز داد گفت چون خلیفه گفت این کار را بکنم من قربة الی الله این کار را کردم. وقتی میگویند وحدت غرض این است که ما به اعتبار وحدت، ملاحظاتی را مد نظر داشته باشیم ، همین، مثلا ملاحظه ی این معانی را بکنیم که ما اگر فاطمیه میگیریم بالاخره داعشی ها هستند، سلفی ها هستند، تکفیری ها هستند، عصر، عصر ارتباطات است در این ارتباطات ما بهانه دست کسانی که در اسلام خشونت گرا هستند ندهیم. خشونتی که در اسلام موضوعیت و موجودیت ندارد واقعا در داعش گروههایی بودند که می گویند اگر 5 شیعه یا 7 شیعه را بکشیم ما واجب الجنة می شویم. غرض اینکه من حرف اصلی ام با شما این است که در پز وحدت حق حضرت زهرا را شما زیر پا نگذارید. شما مال حضرت زهرا سلام الله علیها هستید. کار خلاف وحدت انجام ندهید اما شما عامل وحدت نیستید. وظیفه ی من این است که بیایم و بگویم حضرت زهرا را کشتند. یک ذره در وحدت بروی غائله جور دیگری می شود. لذا وحدت را باید از حضرت آقا یاد بگیرید. حضرت آقا در فاطمیه برنامه دارد، اوایلش پیشنهاد دفتر این بود که نگیرند، چون می گفتند این کار صلاح نیست. علی الظاهر هم اگر با آن نگاه افراط در وحدت بخواهیم نگاه کنیم همین است. نمی شود بگوییم ما به عشق اهل تسنن عشق حضرت زهرا را کنار بگذاریم. بعد حضرت آقا فرموده بودند ، آقای گلپایگانی، من همه ی حاجاتم را در طول سال جمع می کنم اینها را در فاطمیه به مادرم حضرت زهرا سلام الله علیها عرضه می کنم. بله آقا می گویند اینجا اسم خلفا را نبرید، روضه را طرز خاصی بخوانید ، اما نگفتند که دست از روضه ی حضرت زهرا بردارید. ما با مداحی مواجه نشویم که مثل آخوندهایی که داشته ایم، آقایی به نام برقعی، یا آقایی به نام طباطبایی رفتند شمرون و شدند وهابیت شیعه، زیارت و همه ی اینها را زیرش زدند و همه چیز را خراب کردند. یک رگه ی انحراف عجیب و غریب در شیعه شدند. شما این نشوید. من جلسه ی اول با شما صحبت کردم عرض کردم هر کسی انقلابی نیست بلند شود و برود. من هم انقلابی هستم، من معتقد به ولایت فقیه هستم، معتقد به آقایی هستم که رهبر ما است، اعتقادم هم راسخ است، در مبانی خواندن من مدافعان حرم، جایگاه ویژه دارند، همه ی اینها را شهید می دانم اگر کسی با اینها مشکل دارد اینجا نیاید برود جای دیگر، برود با همانهایی که این اعتقادات را ندارند. الان هم دارم به شما این طرف قصه را می گویم که خیانت کردید اگر نگویید با حضرت زهرا سلام الله علیها چه کردند. ولی ملاحظات وحدت را داشته باشید. ایجابات وحدت را لحاظ کنید. این دیگر به هنر شما بستگی دارد که کجا می خوانید، مجلس ملی است یا غیر ملی. ضمنا اگر کسی در مسائل کلامی دچار اشکال است زودتر حلش کند. یک جاهایی هست که من نمی توانم آن را تحلیل کنم. با استادان کلام ،تشیعت را تقویت کن.»

در ادامه ایشان به تشریح کتاب فتوت نامه ی سلطانی پرداخت:

«یک مطلبی را جلسه ی قبل می گفتیم از همین فتوت نامه ی سلطانی که مرحوم ملاحسین کاشفی تدوین کرده و ایشان متولد 840 و متوفی 910 یعنی قرن نهم یعنی بخشی از عمر او در دوران صفویه بوده است. صفویه از 880 بوده است.

آداب مداحی را گفته است پنج چیز است.

اگر پرسند که آداب مداحی چند است؟ بگویید پنج است. اول آنکه در تقوی و طهارت به مرتبه ای بالا برسد. به مرتبه ای که از ارواح ائمه ی معصومین شرمنده نباشد. کار ما خیلی بیخ پیدا کرده است. دیگر آنها از ما شرمنده اند. به چه حجت؟ به حجت دعا که در دعا آمده است کار به جایی رسید خدایا (کانک استحییتنی انگار تو از من حیا می کنی.) یک مواقعی خدا از ما حیا می کند. خدا که منزه است از اینکه بخواهد دچار این مطالب انسانی باشد. دارد مثال می زند. در قرآن داریم (فلما اسفونا) وقتی که ما را متأسف کردند. خدا که متأسف نمی شود، در تفسیر آمده است مراد این است که موسی را متأسف کردند. او را در طول خدا قرار داده است. خود خالق و خود متکلم. حالا واقعا یک جاهایی اهل بیت از ما حیا می کنند. گفت برای امام صادق علیه السلام از گناهان شیعیان می گفتند حضرت دستشان را روی پیشانی مبارک بردند و سر را پایین انداختند به حالت حیا. آقا شیعه این کار را می کند، شیعه آن کار را می کند، .. اما شیعه دروغ نمی گوید. از نظر اخلاقی استفاده می کنند که اگر دروغ بگویی از خط شیعه بیرون آمده ای. حالا این یک استفاده است. تأویلی می گویند دروغ نمی گوید یک محذوف دارد یعنی در محبتی که به ما دارد دروغ نمی گوید و راست می گوید این مصداق است فقط و اینجا است که قدر تأویل معلوم می شود. من پیچیده اش نمی کنم. امام رضا علیه السلام در مجلسی بودند شخصی گفت یکی از شیعیان شما مست کرده عربده کشی کرده، راه مردم را گرفته. حضرت سرخ می شود، سفید می شود، عرق می کند!! گفت آقا شما چرا ناراحت می شوید، یکی دیگر گناه کرده؟! حضرت می فرماید ما باید ریش گرو بگذاریم تا خدا او را ببخشد. ما باید رو بیندازیم تا خدا ببخشد. این حیا است. اگر می خواهید مداحی کنید اولین حرف این است که از ارواح ائمه ی معصومین شرمنده نباشد در تقوی و طهارت به جایی رسیده باشد.

2- طریقه ی طاعت و عبادت به قانون اهل بیت، مرئای داشته باشد. یعنی چه؟ یعنی عملیات دینش را بلد باشد. احکامش را بلد باشد. طرف وضویش را بلد نیست، طهارتش را بلد نیست، غسلش را بلد نیست، موارد اولیه را بلد نیست. بعد به شما می گویم شما چون مداحی می کنید بعضی ها احکامشان را از شما می پرسند، دینشان را از شما می پرسند، می خواهد اسم روی بچه اش بگذارد به تو می گوید، می خواهد اذان بگوید به تو می گوید. اینها نکته هاست.

3- آنکه مدح از برای غرض و جزا نخواند بلکه از برای رضای خدا و طلب ثواب آخرت خواند. می گوید من زندگیم نمی چرخد می روم میخوانم تا پول بگیرد زندگیم بچرخد! نه این نیست. تو باید برای رضای خدا بخوانی. ببین رضای خدا کجا است. یک وقت رضای خدا این است که جایی بخواند که فحش هم به او بدهند. تشییع جنازه این دو تا شهید در دانشکده شریف ما را هم دعوت کرده بودند. دعوا شده بود یک عده نمی گذاشتند جنازه آنجا دفن شود. ایام 28 صفر هم بود. من می شد بگوید نمی خوانم چون دعوا است. من رفتم شروع کردم بسم الله الرحمن الرحیم و بعضی هم شعار می دادند. گفتم من نمی خوانم فقط یک کلمه با شما عرض دارم و می روم و آن اینکه اولا اینها بچه های همین مملکت بودند و مثل شما بودند و مال خود شما، غریبه نیستند. و بیش از هزار سال پیش امام حسن علیه السلام را آوردند خواستند دفن کنند مثلا در حرم پیغمبر ولی یک خانمی با یک گروهی نگذاشتند، هنوز که هنوز است از کار اینها به بدی یاد می شود اگر این جنازه ها از اینجا بیرون برود سالهای سال از شما به این بدی یاد می شود. جنازه ها را دفن کردند. آنها هم به همدیگر واقعا گفتند لعنت بر این، یک چیزی گفت که دیگر نمی شود کاری کرد. ببینید یک وقت لازم است شما جایی که فحشت می دهند، بخوانی. الان آن جنازه ها آنجا دفن است کسانی که آنجا فیض می برند فیضش مال شما هم که آنجا خواندی هست.

چرا نمی گذاشتند دفن شوند؟

می گفتند شما می خواهید از شهدا و مزار شهدا سوء استفاده کنید. می گفتند مگر اینجا قبرستان است؟ آدمهایی که لباس پیغمبر هم تنشان بود موافقت می کردند مثل آقای کروبی و اینها. جریان دو خرداد هم مخالف بودند. شهید برای بعضی ها بو می دهد. شهید برای ما است که یک چیز دیگر است. برای بعضی ها خطر است. در جریان دو خرداد زیارت عاشورا را زدند. اول آمدند ادای امام حسینی ها را در آوردند چون می گفتند خشونت نه خشونت نه در زیارت عاشورا خواندند حرب لمن حاربکم، لذا زود گذاشتند کنار. بعد شروع کردند علیه زیارت عاشورا حرف زدند. فقط زیارت عاشورا نبود. بد دورانی بود. علیه همه ی مقدسات حرف زند از خود خدا گرفته تا انبیاء و ائمه و قرآن و همه چیز. بعد آقای مصباح یک تنه مقابل همه ی اینها ایستاد. آقای بهجت گفته بود طلبه هایت را بفرست خودت نرو. گفته بود الان اوضاع خیلی خراب تر از این حرفها است اگر نروم ممکن است دیگران نتوانند جمع کنند. راست هم می گفت. خیلی این جریان دو خرداد لطمه زد به مبانی و مبادی دین تحت عنوان آزادی. هر وقت چیزی هم پیش می آمد آنچه که ما می دیدیم طرفداری از ائمه و طرفداری از قرآن و … البته بعضی از ارزشها را می گفتند ، آقای منتجب نیا بعدها گفت ما انتحار سیاسی کردیم رفتیم قاطی اینها اینها چون اصل دین را می زدند گفتیم با اینها باشیم بعضی از شعارهای اینها را بدهیم اینها را هم نگه داریم. این را هم بگویم تکنیکی بوده ولی خیلی علیه دین کار کردند. شما مثلا نگاه کنید در مورد وحی نظر آقای سروش چیست؟ این را علم کرده بودند اصلا پانزده مطلب را آقای حجاریان گفته بود قرائت از دین، برو ببین چی گفته. حرف من همین است که اول جلسه گفتم خوب شد شما سؤال کردید. آقای حجاریان می گوید شیعه هم یک قرائت از دین است. بخش عظیمی از دو خرداد، لیدرشان ایشان بود. این هم یک دانه است. ما این را می گوییم؟ ما می گوییم علی هم یک دانه است؟ خب این را که اهل تسنن هم می گویند. اهل تسنن می گویند ده نفر هستند، عشره ای هستند که حدیث اینها را قبول داریم یکی هم علی است. ما این را می گوییم؟ پا روی حق امیرالمؤمنین نگذاریم. یک کشور است که تعدادی شیعه دارد. پرچم را داده اند به شما که دفاع کنید. مظلومانه، غریبانه در سخت ترین شرایط کودتا کردند حضرت زهرا را کشتند، بدجور هم کشتند. هی زدند هی خورد زمین بلند شد، دوباره زدند خورد زمین بلند شد دوباره زدند هی زدند بد هم زدند. خیلی هایشان اقرار هم دارند با پررویی هم می گویند. حضرت زهرا آمد که ظلمشان متجلی بشود آمد که نشان دهد که من مدافع علی هستم آمد که امیرالمؤمنین زنده بماند. آمد که اعلام کند در این خانه فاطمه است ها. چون گفتند که در خانه فاطمه است، گفت بسوزانید و لو کانت فاطمه. من هماره این آقایی که در لبنان گفتند مرجع است بنده شخصا لعنت می کنم که کل اینها را کتمان کرد که اینکه می گفت که من علی ای که بایستد که ناموسش را بزنند قبول ندارم! خب این حرف مالکی ها است توی شیعه چرا این حرف را می زنی؟ و امیرالمؤمنین علیه السلام اتفاقا بزرگترین امتحاناتش بعد از پیغمبر است. یکی از آنها همین است که صبر را پیشه کند. اگر آقای خامنه ای یک ذره صبر حضرت علی علیه السلام را یاد نگرفته بود و ندیده بود آیا می توانست مقابل این دولتهای مختلفی که این همه اذیتش کردند مقاومت و صبر کند؟        من کسی که حق فاطمه سلام الله علیها را زیر پا می گذارد لعنت می کنم مخصوصا هرچه لباسش بالاتر باشد. ایشان خیلی حرفها زده یکی از آنها این بود. یکی هم که می گویند گفته بود که ما سیزده معصوم داریم و حضرت زهرا جزء معصومین نیست. اینکه من می گویم بروید علم کلام یاد بگیرید که بتوانید دفاع کنید، گول این حرفها را نخورید. لعنت بر کسی که حق فاطمه زهرا سلام الله علیها را زیر پا بگذارد. در روایات ما آمده است که وقتی از ائمه سؤال می کردند که شما چه کار می کنید وقتی می خواهید مطالبتان را بگویید؟ می گفتند بر ما الهام هست. می گفتند چی الهام هست؟ می فرمودند روح القدس است. این نمی فهمد، حالا خودشان همه چیز دارند تا اسم ملائکه می آید اینها آرام می گیرند؛ شیعه های ضعیف. در روایات داریم می گوید در (انا انزلناه فی لیلة القدر)، تأویل لیلة القدر چیست؟ حضرت فرمود هی فاطمه. اگر کسی فاطمه ی زهرا را درک کرد لیلة القدر را درک کرده است. بعد شهر در( لیلة القدر خیر من الف شهر) چیست؟ فرمود شهر امام است. یعنی غیر از امیرالمؤمنین مثل امام حسن، هزار تا امام حسن و هزار امام حسین یک فاطمه نمی شوند. بعد این خبیث بگوید به عنوان معصوم قبول ندارم و … در لبنان در آن فضا دل بچه شیعه ها را بشکند. ما هم به لحاظ مسائل سیاسی باید مدارا کنیم. به لحاظ مسائل سیاسی ما با اهل تسنن غزه هم که از سختگیرترین سنی ها هستند نسبت به شیعه ما کتمان نمی کنیم، باید مدارا کنیم، باید دفاع هم بکنیم آن چیز دیگری است. درسی است که اهل بیت به ما یاد دادند. امام سجاد که مرزداران را دعا می کردند مرزداران سنی بودند. چون اگر بیایند بگیرند شیعه و سنی را با هم نابود می کنند. مقامات ملکوتی حضرت زهرا سلام الله علیها را هر کس کتمان کرد غلط کرد. امام رحمة الله علیه روایت خواند فرمود فاطمه زهرا سلام الله علیها زنی است که اگر مرد بود از انبیاء بود از ائمه بود. فاطمه زهرا سلام الله علیها زنی است که بعد از پیغمبر جبرییل بر او نازل می شد. بعد مقام معظم رهبری توضیح داد فرمود اینکه جبرییل نازل می شد بر حضرت این یک بحث است بحث مهمتر این است که برای چه نازل می شد. جبرییل برای تسلا دادن به فاطمه زهرا نازل می شد. یعنی حضرت زنی است که آنقدر عظمت دارد که از بزرگترین ملائکه الله نازل می شود که او را تسلا دهد. تازه همه ی اینها باز همین ها هم کم است اگر بخواهیم برای حضرت بگوییم کلا جبرییل خودش می گوید دو سه دوره در عالم اولیه که خلق شدم خدا از من سؤال کرد که من بلد نبودم بار سوم دیدم جوانی دارد به من تلقین می کند و می گوید این را بگو. بعدها این جوان را کنار پیغمبر دیدم، دیدم این معلم من بوده است. یعنی خلقت نوریه ی اولیه، اینها بودند و هرچه خلق شده از نور اینها خلق شده است و حالا ما اینها را با این عظمتی که دارند کار مدحشان را به شما سپرده اند در زیارت جامعه هست که کسی به کنه مدح اینها نمی رسد. شوخی نیست. ما وکیل مدافع فاطمه زهرا سلام الله علیها هستیم. الان شما وکیل حضرت زهرا هستید هر منبری یک دادگاهی است که شما باید از فاطمه زهرا سلام الله علیها دفاع کنید.

4- دین خود را به دنیا نفروشد و دینار و درهم را بر حسنات و نعم آن سرا اختیار نکند.

ما دیدیم بعضی ها را که قول داده اند یکی از یک جای دیگر به او زنگ می زند که یک مجلس داریم و اینقدر هم به تو می دهیم. نگاه می کند می بیند این پول، پول زیادی است بعد به آن بدبختی که قول داده و می داند که یا پول نمی دهد یا پول کمی می دهد زنگ می زند و می گوید مشکلی برایم پیش آمده و نمی توانم بیایم. خدا بیامرزد یک قره نی زن بود (در عروسی ها می زدند) ، حسن ستایش، خدا رحمتش کند. می گفتند اگر دو نفر دعوتش می کردند دعوت اونی را می پذیرفت که پولش کمتر بود و بدبخت تر بود. آخه احمق! تو از یک مطرب کمتری؟!

متن جلسه سوم از سلسله جلسات آموزش مداحان جوان و انقلابی،توسط مداح اهل بیت علیهم السلام حاج سعید حدادیان

5- آنکه در مدح به طوری غلو نکند که به کفر انجامد.

مثل انکه العیاذ بالله بگوید علی خداست. یک چیزی نگوید که کار خراب شود. »

سپس آقای حدادیان به تشریح صفات مداحان پرداخته و گفتند:

 «صفات مداح را گفتیم. کاری که باید بکنیم و کاری که نباید بکنیم را گفتیم. مطلبی که خیلی مهم است روابط مداحان با هم است که یک بار دیگر می گویم.

اول؛ که باید با هم دوستی داشته باشند. کونوا عبادالله اخوانا مداحان باید با هم عاشق باشند. الان شما برو پیش حاج محمود کریمی اسم حاج محمد طاهری را ببر، گل از گلش باز می شود. اسم سعید حدادیان را ببرد گل از گلش باز می شود. برو پیش آقای پور احمد، آقای خلج، آقای سازور، این اخوتی که هست البته استاد می خواهد. ما زیر سایه ی حاج منصور بوده ایم. ما باید آن کسی که برای اهل بیت گریه می کند عشق بورزیم.

همیشه به این فکر کنیم که اگر ما مداح نبودیم چقدر او را دوست داشتیم، باید همانطور او را دوست داشته باشیم. این خوانندگی ما حسادت ما را بر نیانگیزد. یکی از کارهای مهمی که خواننده های حرفه ای می کنند این است که سحر گریه کنند که خدایا ما حسودی مان نشود نسبت به عزیزان.

دوم؛ دوستی هم برای خدا باشد نه نان قرض دادن. من از این تعریف می کنم که او هم وقتی میکروفن دستش آمد از من تعریف کند. این چه اندیشه ی غلطی است. و من احب عبدا لا یحبه الا لله دوستش داری به خاطر خدا دوست بدار.

سوم؛ با هم توافق داشته باشند، بی موافقت یکدیگر کاری نکنند. آیه واعتصموا بالله را برای این داشته باشید. حالا تو یک چیزی بگویی، آن رفیقت چیز دیگری بگوید، پشت صحنه به هم بگوییم مواظب باشیم این اختلاف نشود.

چهارم؛ ضعیفان را از میان خود نرانند. و لا تطرد الذین یدعون ربهم بالغدوة و العشی یریدون وجهه (کهف/28) دقت کنید گاهی آستین پاره ای هست که خدا دوستش دارد تو می خواهی آقایی که کارخانه دار است جایش بنشانی، این کار را نکن.

پنجم؛ در حرمت یکدیگر سر مویی فروگذاشت ننمایند. نه اینکه الان مواظب اخلاصت هستی مداحی دیگر را نگاه هم نکنی، نه ، حرمت بگذار و برای خدا از او تعریف کن. برادر عزیزم، سرورم، نور چشمم، عزیز دلم. عزیز دلم را برای بزرگتر نمی گوید. سرور عزیزم، استاد گرانقدر، اگر استاد خودت بوده بگو استادم، اگر نبوده الکی نگو استادم، استادم چیزی نیست که برای همه بگویی.

من یک خاطره ای بگویم. روز هفتم محرم رفتیم خدمت آقای انسانی، من در وزن و قاعده ای که ایشان نوحه می خواند «ببینید ببینید گلم رنگ ندارد      اگر آمده میدان سر جنگ ندارد» ده دوازده تا گفته بودم. رفتم در مجلس و به ایشان کمک کردم. مجلس هم خیلی خوب شد، میدان باز بود و ما هم خواندیم. ایشان مچ ما را گرفت گفت سال دیگر روز هفتم مال سعید است. آنجا لباس فروشها یک جلسه ای دارند. می دانید حاج آقای انسانی 6 سال از حاج منصور بزرگتر است. روز هشتم با اینکه حاج منصور ده روز عاشورا می خواند روز هشتم مال حاج منصور است حاج علی اگر هم بیاید نمی خواند خیلی کم.گفت روز هفتم مال سعید است. این مال خیلی سال پیش است. یعنی این قضیه برمی گردد به آخر دهه هفتاد یا اول دهه هشتاد. حدود 18 سال پیش. ما سال بعد شب هفتم تا صبح هر چه فکر کردیم دیدیم خدا در آن نیست. برای چه بروم. تا صبح فکر کردم دیدم این برای خدا نیست. صبح هم نرفتم. چون من در گذشته تاسوعا می رفتم کمک می کردم می رفتم. ایشان خیلی ناراحت شده بود. پایین نشسته بود هی گفته بودند بیا، گفته بود سعید میاد. آخرش هم خودش خوانده بود. ما روز نهم آمدیم در وسط نوحه خوانی و خب ما را دوست دارد. داد و قالی نکرد، فقط میکروفن را داد به من و رفت. نکته اینجاست. بنده میکروفن را گرفتم گفتم آقایان دقت کنید. ما آمده ایم با آقای انسانی باشیم نه جای آقای انسانی. ما با بزرگترها هستیم نه جای بزرگترها. ما با فلانی معنا داریم نه جای او . اگر من روز هفتم می آمدم شما از او محروم می شدید. این نکته  است . بعضی جوانترها می آیند بزگترها را بازنشسته کنند. مداحی است، فوتبال که نیست. وقتی پیرغلام می شوند نمکشان بیشتر می شود صبر کن استفاده کن. چیزهایی به آنها داده اند که به تو نداده اند. اهل بیت مثل تو نیستند، در دستگاه سیدالشهدا پیرغلام چیز دیگری است.»

در ادامه تنی چند از شاگردان به اجرا مداحی پرداختند و آقای حدادیان نیز در همین راستا به رفع اشکال و تذکر نکاتی به آنها پرداخت. اما ذکر برخی از نکات که جنبه اعتقادی و روایایی دارد خالی از لطف نیست.

  « اگر صدایتان گرفت چه می کنید؟ اصلا این صدا گرفته باید چیزی می گفتی و نگفتی و آن هم بسم الله بود. در روایات بسم الله الرحمن الرحیم آمده است که یکی از اصحاب حضرت امیر علیه السلام آمد بنشیند روی صندلی، افتاد سرش شکست. حضرت فرمود شیعیان ما وقتی بسم الله الرحمن الرحیم را نمی گویند خدا یک بلای اینطوری سرشان می آورد که بسم الله الرحمن الرحیم را بگویند. حتی سلام بر فاطمه زهرا سلام الله علیها هم جای بسم الله نیست. بسم الله الرحمن الرحیم اگر کسی مشکل برایش پیش آمد سرش را به آسمان بلند کند موسی بن جعفر صلوات الله علیهما سه مرتبه بگوید بسم الله الرحمن الرحیم مشکل حل می شود. 19 مرتبه بسم الله الرحمن الرحیم وقتی می خواهی از خانه بیرون بروی بگو، به اسم اعظم خیلی نزدیک است.»

سپس ایشان در تقسیم بندی مداحان به نکات زیر اشاره کردند:

 «پس گفتیم مداحان چند دسته بودند؟ می گوید سه نوع. اول آنکه همه ی منظومات خوانند خواه عربی و خواه فارسی. و ایشان را مداح ساده خوان خوانند. دوم آنکه همه نثر خوانند؛ معجزات و مناقب را به نثر خوانند. غراء خوانی. سوم آنکه نظم نثر در یکدیگر خوانند. شما باید سومی باشید یعنی هم حرفتان را بزنید هم بتوانید شعر بخوانید. مثلا بخوانیم آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند    آیا شود که گوشه چشمی به ما کنند. هر باری که می خوانیم اگر نظر آنها نباشد شدنی نیست. ان شاء الله نظرشان به ما جلب شود و یکی از راههای جلب نظر اهل بیت صلوات فرستادن است.

این کلاس الان کاربردی است. مثلا کلاس ادبیات می گوید باران می بارد یا باران می آید را تا 50 مدل دیگر بگویید. آسمان گریه کرد، ماه از پشت ابر گریه کرد، دریای واژگون در می بارد، گفتند گفتند گفتند یک طنز نویسی هم خدا رحمتش کند ابوالفضل نصرآبادی هم گفت فرشته ابر را سرپا گرفت. شما باید برای مداحی برای جاهای مختلف تکنیک داشته باشید. از همین الان فکر کنید که اگر وسط شعر صدا گرفت و درست نمی شود چه جملاتی داشته باشم؟ روی این فکر کنید.»

در انتهای کلاس نیز تعدادی از شاگردان سوالاتی به شرح زیر مطرح نمودند و آقای حدادیان نیز در مقام پاسخگویی برآمد:

سؤال :

شما فرمودید برای تشویق مردم صدا را بالا نبرید، حالا در گریه و روضه صدا بالا می رود. باید چه کرد؟

جواب: شما اگر روضه را سرودی بخوانید مردم دادشان بالا می رود. یک مرتبه در اوج خوانده ای یک باره صوت را بشکنی این یعنی من زدم حالا شما گریه کنید. مردم گریه می کنند به شرطی که موسیقی ات خوب باشد. گاهی یک تحریر خوب آدم را گریه می اندازد. این خودش می شود تباکی و مقدمه ی گریه انداختن مردم. گاهی شعر باید داد در بیاورد.

سؤال: در مورد تقلید صحبت کنید.

جواب: حتما باید تقلید کرد حتی یک نوار را باید گذاشت و مو به مو اجرا کرد اما کی؟ وقتی که حالش خوب است و صدایش سر حال است. تقلید باید مخلوط باشد یعنی از مداحان مختلف.

سؤال: نظر شما در مورد کسانی که کپی برداری می کنند و عین یک مداح دیگر می خوانند چیست؟

جواب: عشقه دیگه، اذیتش نکن. عاشقه. ولی بهتر این است که هر کسی یک ترکیبی باشد.

در نفس کشیدن خوب نفس بگیرید که کم نیاورید و مجبور نشوید نفس با صدا بگیرید.. در گریه کردن هم اگر می توانید مثل آدم، خوب گریه کنید، گریه کنید وگرنه گریه نکنید. به حاج منصور میگفتم گریه ات پدر مردم را در می آورد و به گریه می اندازد. گفت من بچه هم که بودم گریه ام مادرم را بیچاره می کرد. گریه یک کار صدایی است و باید درست باشد مثل خنده. قدیمها می رفتند کنار یک نفر که خوب گریه می کرد و گریه کردن را یاد می گرفتند. هل من معین فاطیل معه العویل و البکاء گریه کلاس است.

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *