مشکلات اقتصادی و فرزندآوری، برگرفته از کتاب ایران جوان بمان، استاد حجة الاسلام و المسلمین عباسی وَلدی

خانه / آموزش / مشکلات اقتصادی و فرزندآوری، برگرفته از کتاب ایران جوان بمان، استاد حجة الاسلام و المسلمین عباسی وَلدی

 مشکلات اقتصادی و فرزندآوری

با وجود همۀ استدلال‌هایی که می‌آورید، اگر مشکلات اقتصادی حل نشود، مردم به سمت فرزندآوری بیشتر نخواهند رفت. پس به جای این حرف‌ها به فکر حلّ مشکلات اقتصادی باشید.

اوّل: رابطۀ میان توان اقتصادی و فرزندآوری بیشتر

قبل از این که به پاسخ این پرسش بپردازیم، باید گفت: آنچه در این پاسخ می‌آید، به این معنا نیست که نباید فکری به حال اقتصاد کشور کرد. بدون تردید، باید مشکلات اقتصادی، هر چه زودتر حل شود. یکی از اصلی‌ترین وظایف حکومت، رسیدگی به مشکلات معیشتی مردم است؛ امّا آیا شما فکر می‌کنید هر اندازه توان اقتصادی خانواده‌ها بیشتر شود، تمایل بیشتری به داشتن فرزند پیدا می‌کنند؟

از نظر جمعیّت‌شناسان، نه تنها ربطی میان توان مالی پایین و تعداد فرزندان پایین نیست؛ بلکه این نسبت، بر عکس هم هست؛ یعنی در میان کشورهای مختلف جهان، در کشورهایی که سطح اقتصادی پایینی دارند، زاد و ولد، بیشتر است و کشورهایی که از نظر سطح درآمد خانواده بالا هستند، تعداد فرزندان کمتری دارند.

در میان تمام قارّه‌ها، افریقا _ که فقیرترین کشورها را دارد _ ، بیشترین آمار زاد و ولد و اروپا هم کمترین را داراست. افریقا با میانۀ سنّی[1] بیست سال، جوان‌ترین و اروپا با میانۀ سنی چهل سال، پیرترین قارّه است.[2]

بیش‌ترین نرخ رشد در سال 2010 مربوط به قارۀ آفریقا با 3/2 درصد و کم‌ترین آن، مربوط به قارّۀ اروپا با 06/ است.[3] برای درک تفاوت زاد و ولد در این دو قارّه، باید دانست با توجّه به نرخ رشد جمعیّتی که بیان شد، جمعیّت قارّۀ افریقا در فاصلۀ زمانی سی ساله، دو برابر خواهد شد. این، در حالی است که اروپا باید فاصلۀ زمانی 1166ساله را طی کند تا جمعیّت آن، دو برابر شود.

برای این که بدانید با بالا رفتن توان اقتصادی خانواده‌ها، الزاماً اشتیاق آنها برای فرزندآوری بیشتر، افزایش نمی‌یابد، به درآمد سرانۀ[4] کشورهای ثروتمند و همچنین نرخ رشد جمعیّتشان نگاه کنید:[5]

اوّلین کشور ثروتمند جهان، «موناکو» است که دومین کشور کوچک دنیا هم هست. درآمد سرانه‌ در این کشور183 هزار و ۱۵۰دلار است؛ امّا نرخ رشد جمعیّت آن، 33/0 درصد است.

دومین کشور ثروتمند هم «لیختن اشتاین» با نرخ رشد جمعیّت 89/0 درصد است؛ در حالی که درآمد سرانه در این کشور 1370 هزار  دلار است. «برمودا» با نرخ رشد 25/0 درصد و درآمد سرانۀ سالیانه 89 هزار و ۲۳۵ دلار، سومین کشور ثروتمند دنیاست. این سه کشور، از کوچک‌ترین کشورهای دنیا هستند که ممکن است برخی، رشد جمعیّت کم آنان را با مساحت کم این کشورها توجیه کنند؛ امّا «نروژ»، کشور چندان کوچکی نیست. این کشور با درآمد سرانۀ 87 هزار و ۳۵۰ دلار، نرخ رشد جمعیّتی62/0 درصد را دارد؛ یعنی 112 سال دیگر جمعیّتش دو برابر می‌شود. سوئیس هم با درآمد سرانۀ 71 هزار و 520 دلار، نرخ رشد جمعیّتی38/0 را دارد. دانمارک، اگر چه با درآمد سرانۀ 59 هزار و چهارصد دلار، از کشورهای ثروتمند محسوب می‌شود؛ امّا نرخ رشد جمعیّتی آن، تنها 21/0 است؛ یعنی 333 سال طول می‌کشد تا جمعیّت این کشور، دو برابر شود.

در کشورهای منطقۀ خودمان، افغانستان با نرخ باروریِ حدود شش فرزند به ازای هر زن در سنّ باروری، رتبۀ اوّل را دارد؛ امّا همین آمار در کشور ترکیه، در حدود 2 است.[6]

در استان‌های خودمان هم دقّت کنید. بیشترین ثبت ولادت در استان‌های ما متعلّق به سیستان و بلوچستان است که به ازای هر هزار نفر، 5/32 نفر، هرمزگان، 5/23 و گلستان، 5/22 و کمترین ثبت ولادت هم متعلّق به استان‌های گیلان با 9/12 و مازندران 3/14 و مرکزی 9/14 ولادت در هزار است.[7]

جالب است بدانید مردم مازندران، پُردرآمدترین مردم کشور ما هستند.

هم‌اکنون میانگین درآمد سالانۀ هر مازنی (مازندرانی) یازده میلیون و سیصد هزار تومان است،[8] در حالی که متوسّط درآمد هر شهروند ایرانی در سال، هفت میلیون و نهصد هزار تومان است.[9]

بدون این که کاری به آمار جهانی داشته باشیم، خوب است خود شما نگاهی به اطرافیانتان انداخته، به این پرسش پاسخ دهید: «آیا کسانی که در اطراف شما به یک یا دو فرزند بسنده کرده‌اند، تنها به این دلیل است که توان اقتصادی برای ادارۀ بیش از دو فرزند را ندارند؟». این سؤال را طور دیگری هم می‌شود پرسید: «چه تعداد از افرادی که در اطرافیان شما از نظر مالی مشکلی ندارند، فرزند بیشتری دارند؟». شما چند نفر را می‌شناسید که بدون آن که بخواهند روش مصرف خود را تغییر دهند، می‌توانند فرزندان بیشتری داشته باشند؟

طبق پژوهش انجام شده، هر چه میزان درآمد خانوار بالاتر باشد، نرخ باروری در آنها کمتر است. بر این اساس، نرخ باروری برای سطح درآمد پایین، ۳/۱ برای سطح درآمد متوسّط ۲/۱ و برای سطح درآمد بالا 7/0 است. همچنین خانوارهای ساکن مناطق بالای شهر دارای پایین‌ترین نرخ باروری 7/0 و ساکنان مناطق میانی ۱/۱ و ساکنان مناطق پایین‌شهر، نرخ باروری ۵/۱ داشتند.[10]

دوم: مقایسۀ امروز و دیروزمان

بی‌شک، امروز در جامعۀ ما توان اقتصادی خانواده‌ها بیشتر از خانواده‌های دیروز است. این، تنها قضاوت ما نیست؛ سازمان‌های بین المللی نیز همین طور قضاوت می‌کنند.[11] کسانی که بین سه تا چهار دهه از عمرشان گذشته، کافی است دهه‌ای را که در آن قرار داریم، با دهۀ شصت مقایسه کنند. البته این به معنای انکار مشکلات اقتصادی نیست؛ امّا اندکی انصاف کافی است تا حکم کنیم توان اقتصادی خانواده‌های دهۀ نود، بیش از خانواده‌های دهۀ شصت است؛ امّا چرا خانواده‌هایی که در دهۀ شصت قرار داشتند، بیش از خانواده‌های دهۀ نود به فرزندآوری تمایل داشتند؟

برای ساختن آینده، نگاه کردن به گذشته لازم است. کسانی که گذشته‌شان را فراموش می‌کنند، امروزشان را درست نمی‌بینند. امروز را که درست ندیدی، تدبیرت برای آینده، درست از آب در نمی‌آید.

با وجود همۀ استدلال‌هایی که می‌آورید، اگر مشکلات اقتصادی حل نشود، مردم به سمت فرزندآوری بیشتر نخواهند رفت. پس به جای این حرف‌ها به فکر حلّ مشکلات اقتصادی باشید.

سوم: تغییر سبک زندگی

باید پذیرفت در کنار گرانی و تورّم، سبک زندگی‌ ما هم عوض شده است، قناعت در زندگی ما کم شده، توقّعات ما در زندگی، بیش از اندازۀ نیاز شده است و برخی از چیزهایی که واقعاً از نیازهای اساسی یک زندگی نیست، وارد حلقۀ نیازها شده است. در گذشته، اگر خانواده‌ای توان خرید موکت یا زیلو را نداشت، خود را فقیر حساب می‌کرد. چندی بعد، نداشتن فرش، نشانۀ فقر شد و حالا اگر کسی مبلمان نداشته باشد، باید خود را فقیر بداند. بسیاری از خانواده‌ها، در گذشته هفته‌ای یک بار هم برنج نمی‌خوردند[12] و یکی دو ماه، یک بار هم پای مرغ به سفره‌شان باز نمی‌شد؛ امّا با وجود این، احساس فقر نکرده، بیمار هم نمی‌شدند. امروز اگر کسی هر روز برنج نخورد و هفته‌ای یکی دو بار مرغ روی سفرۀ خانه‌اش پرواز نکند، احساس فقر می‌کند؛ در حالی که هیچ پزشکی مصرف روزانۀ برنج و هفتگیِ مرغ را برای سلامت، اگر مُضر نداند، ضروری نمی‌داند. چه‌قدر خوب است پدر و مادرهایی که اکنون در حدود چهل سال دارند، سبد غذایی امروز خود را با سبد غذایی دیروزِ پدر و مادرشان مقایسه کنند و ببینند که چه اندازه قناعت ما کم شده است!

در سبک زندگی مدرن، مصرفِ بیشتر، فارغ از این که نیاز واقعی ما هست یا نه، نشانۀ خوش‌بختی است. در این سبک زندگی، کسانی که توانایی مصرف بیشتر را ندارند، از پرواز پرندۀ خوش‌بختی بر فراز خانه‌شان محروم‌اند.

اگر ما به زندگی، نگاه مصرف‌گرایانه داشته باشیم، هر اندازه هم که از نظر اقتصادی قوی شویم، پولمان را خرج مصرف بیشتر می‌کنیم، نه این که انگیزۀ بیشتری برای فرزندآوری پیدا کنیم. در این صورت، وقتی پول بیشتری به دست می‌آوریم، مدل خانه، فرش و موکت، مبلمان و وسایل برقی، دکوراسیون و ماشینمان را عوض می‌کنیم. این خاصیّت سبک زندگی مصرف‌گرایانه است.

برای یافتن یک راه مطمئن به سوی آینده، باید پاسخ این سؤال‌ها را یافت، وگر نه شاید آنچه پیدا کرده‌ای، بیراهه باشد، نه راه. ما فقرمان بیشتر شده یا قناعتمان کم شده؟ پولمان ته کشیده یا مصرفمان بالا رفته؟ پیچ و تاب زندگی زیاد شده یا توقّعاتمان پیچیده شده؟ رفاه با ما قهر کرده یا ما تعریفمان از رفاه، عوض شده؟ راه به دست آوردن ثروت را گم کرده‌ایم یا راه خرج کردن پول را بلد نیستیم؟

باز هم تکرار می‌کنیم که هیچ کدام از حرف‌هایی که زدیم، به معنای آن نیست که نباید کاری به وضعیّت اقتصادی جامعه داشت. مفهوم این حرف‌ها آن است که فکر نکنید اگر مشکلات اقتصادی حل شد، خانواده‌ها به سوی فرزندآوری بیشتر خواهند رفت. سبک زندگی را باید عوض کرد. در سبک زندگی مدرن، هر اندازه هم که انسان ثروتمند شود، تمایلش به فرزندآوری، بیشتر نمی‌شود.

چهارم: ایمان به گزاره‌های اقتصادی دینی

چرا ما باید این اندازه از مفاهیم و مبانی دینی خودمان فاصله بگیریم؟ واقعاً قدیمی‌ها اگر فرزندان بیشتری می‌آوردند، به این دلیل بود که پول بیشتری داشتند؟ یا این که اعتقادشان به رزّاقیت الهی بیشتر بود؟

بیایید اندکی در نگاه دین به مسائل اقتصادی، تفکّر کرده، آن را با نگاه خودمان به این مسائل، مقایسه کنیم و ببینیم تا چه اندازه میان این دو نگاه، فاصله وجود دارد؟

اگر ما به جهت ترس از مسائل اقتصادی از فرزنددار شدن، جلوگیری می‌کنیم، در صدر اسلام برخی فرزندانشان را از ترس فقر می‌کُشتند. درست است که میان جلوگیری کردن از فرزنددار شدن و کشتن فرزند، تفاوت بسیاری وجود دارد؛ امّا کار این دو دسته، یک منطق  دارد. خدای مهربان ما به کسانی که فرزندانشان را از ترس فقر می‌کُشتند، حرفی می‌زند که ما هم مخاطب آن هستیم:

<وَ لا تَقْتُلُوا أوْلادَکمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُکمْ وَ إِیّاهُمْ.[13]

و فرزندان خود را از بیم تنگدستی مکشید. ما شما و آنان را روزی می‌رسانیم>.

<وَ لا تَقْتُلُوا أوْلادَکمْ خَشْیةَ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِیّاکمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ کانَ خِطْأً کَبیراً.[14]

و از بیم تنگ‌دستی، فرزندان خود را مکُشید. ماییم که به آنها و شما روزی می‌بخشیم. آری! کشتن آنان، همواره خطایی بزرگ است>.

اهل بیت علیهم السلام هم به صراحت دربارۀ این دغدغه سخن گفته‌اند. بکر بن صالح می‌گوید:

در نامه‌ای به امام موسی کاظم علیه السلام نوشتم: پنج سال است که از آمدن فرزند، جلوگیری می‌کنم؛ چرا که همسرم از فرزنددار شدن، کراهت دارد و می‌گوید: از آن جا که ما فقیر هستیم، تربیت فرزندان برای ما سخت خواهد بود.

ایشان در پاسخم نوشت: «به دنبال فرزند باش که خداوند روزی‌ فرزندان را می‌دهد».[15]

 

(کتاب ایران جوان بمان ، استاد محسن عباسی ولدی)

پی نوشت:

[1]. اگر می‌گوییم میانۀ سنّی افریقا بیست سال است؛ یعنی تعداد افرادی که کمتر از بیست سال دارند با افرادی که بیشتر از بیست سال دارند، مساوی است.

[2]. بررسی تحوّلات جمعیّتی جهان، ص16.

[3]. همان، ص 19.

[4]. درآمد سرانه، عددی است که از تقسیم تولید ناخالص داخلی بر جمعیّت یک کشور به دست می‌آید و چون تولید ناخالص داخلی، ارزش مجموع کالاها و خدماتی است که طی یک دوران معیّن، معمولاً یک سال، در یک کشور تولید می‌شود. پس معنای ساده‌تر درآمد سرانه این است که به ازای هر نفر در یک کشور، چه میزان درآمد وجود دارد.

[5]. برگرفته از گزارش بانک جهانی در سال 2012 (پایگاه خبری الف، 16 خرداد ماه 1391).

[6]. همان، ص32.

[7]. سیمای تحوّلات جمعیّتی جمهوری اسلامی ایران، دفتر آمار و اطّلاعات جمعیّتی و مهاجرت ثبت احوال.

[8]. البته این بدان معنا نیست که همۀ مازندرانی‌های عزیز از درآمد بالایی برخوردار هستند. این عدد، متوسّط درآمد سالیانۀ مازندرانی‌هاست.

[9]. خبرگزاری اکونیوز، 9 تیرماه 1392، به نقل از ولی الله فرزانه، معاون وقت برنامه‌ریزی استانداری مازندران.

[10]. این تحقیق را دکتر امیر عرفانی، دانشیار دانشگاه نیپیسینگ(Nipissing)  کانادا انجام داده است (خبرگزاری ایسنا، 17 تیرماه 1392).

[11]. ر.ک: خبر آنلاین، 18 مرداد ماه 1391به نقل از دکتر محمّدجواد محمودی، رئیس سابق مرکز مطالعات و پژوهش‌های جمعیّتی آسیا و اقیانوسیه.

[12]. غیر از استان‌های شمالی.

[13]. سورۀ انعام: 6، آیۀ 151.

[14]. سورۀ اسراء: 17، آیۀ 31.

[15]. «عَنْ بَکرِ بْنِ صَالِحٍ قَالَ: کتَبْتُ إِلَى أبِی الْحَسَنِ علیه السلام إنِّی اجْتَنَبْتُ طَلَبَ الْوَلَدِ مُنْذُ خَمْسِ سِنِینَ وَ ذَلِکَ أنَّ أهْلِی کرِهَتْ ذَلِکَ وَ قَالَتْ إِنَّهُ یَشْتَدُّ عَلَیَّ تَرْبِیتُهُمْ لِقِلَّةِ الشَّیْ‏ءِ فَمَا تَرَىٰ فَکتَبَ علیه السلام إِلَی: اُطْلُبِ الْوَلَدَ فَإِنَّ اللَّهَ عزوجل یَرْزُقُهُمْ»( الکافی، ج6، ص3).

پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *