ویژگی های منحصر به فرد امام حسین (علیه السلام) به روایت زیارت نامه ها

خانه / دسته‌بندی نشده / ویژگی های منحصر به فرد امام حسین (علیه السلام) به روایت زیارت نامه ها

امام حسین(علیه السلام) جلوه گاه تمام حقانیت هستی

انسان های کامل دارای مراتب بسیاری هستند. خداوند بصراحت در آیاتی از جمله 253 سوره بقره از تفضیل برخی از پیامبران بر برخی سخن به میان آورده است. در میان انسان های کامل، چهارده معصوم(علیه السلام) در اوج هستند؛ زیرا با صادر نخست و مظهر اولی الهی اتحاد یکتایی و یگانگی دارند. در میان اهل بیت عصمت و طهارت(علیه السلام) برخی به دلایلی از برجستگی خاصی برخوردارند که امام حسین(علیه السلام) یکی از آنهاست.

البته همه پیامبران و اولیای الهی(علیه السلام) کف فضایل را برخوردار هستند و در میان اهل بیت(علیه السلام) نیز این صفات مورد تاکید است؛ از این رو فضایلی چون امامت، عصمت، حبیب الله، حجه الله، ولی الله، امین الله، وارث تورات، انجیل و زبور، شریک القرآن، عمودالدین، موضع سرالله و مانند آن مشترک است؛ اما هر یک دارای ویژگی و صفات اختصاصی هستند که آنان را در جایگاه دیگری قرار می دهد و توجه هستی را به خود جلب می کند. برخی از تجلیات آنان موجب می شود که وجه الله اتم و اکملی شوند که توجه هستی را متوجه خود می سازد و خلق را مدهوش انوار تجلیات می کند و واله و حیران می سازد. از جمله این مظاهر الهی که هستی را مدهوش خود ساخته امام حسین(علیه السلام) است. او در میان اهل بیت(علیه السلام) و سخنان ایشان، امام حسین(علیه السلام) جایگاه ویژه ای دارد. و همگان از فرشتگان ساحت قدس الهی گرفته تا دیگران در اندوه شهادت او فرو می روند و آسمان و زمین بر ایشان می گرید و پیامبران و اهل بیت(علیه السلام) بی استثنا بر مصیبت حسینی(علیه السلام) گریان و نالان می شوند و مجالس تعزیه و عزاداری برای ایشان برپا می دارند و این عمل را پیش از تولد و پس از آن و پس از شهادت انجام و ادامه دادند.

حال سؤال این است که حسین(علیه السلام) کیست که چنین هستی را واله و گریان و نالان خود ساخته است. بسیاری از محققان و عالمان و حقیقت جویان تلاش کرده اند تا این حقیقت را بشناسند و علت این شیدایی را دریابند.

پس همگان در جست و جوی این پروانگی، دیوانگی و مستانگی خلق و ماسوی الله هستند و می خواهند بدانند که امام حسین(علیه السلام) در میان اهل بیت(علیه السلام) از چه ویژگی برخوردار بوده که این گونه حتی پیامبر(ص) برای آن حضرت(علیه السلام) عزاداری کرد و بر مصیبت حسین(علیه السلام) گریست.

اختصاصات امام حسین(علیه السلام)

چنان که گفته شد باید برای شناخت ویژگی امام حسین(علیه السلام) به منابع اصلی و روایی مراجعه شود که در آن افزون بر صفات عمومی که با دیگران به ویژه اهل بیت عصمت و طهارت(علیه السلام) مشترک است، صفاتی را جست وجو کنیم که ایشان را متمایز ساخته است.

از آنجایی که زیارت نامه های ماثور از امامان(علیه السلام) این ویژگی ها را بصراحت مشخص می کنند، باید به اینها به عنوان یک منبع غنی شناخت امام حسین(علیه السلام) توجه کنیم. از این رو به سراغ این دسته از منابع روایی رفته و تفسیر آنان را از شخصیت امام حسین(علیه السلام) و ویژگی های ایشان مورد بررسی قرار می دهیم.

1.ثارالله:

 از اختصاصات امام حسین(علیه السلام) ثارالله است. البته در برخی از زیارت نامه ها، امیرمومنان علی(علیه السلام) نیز به این عنوان و لقب یاد شده است که در ارتباط با امام حسین(علیه السلام) است، زیرا خطاب اصلی به امام حسین(علیه السلام) بوده و سپس ایشان فرزند «ثار» و عنوان «وابن ثاره» معرفی می شود. پس علی(علیه السلام) به اعتبار امام حسین(علیه السلام) با عنوان ثار مورد خطاب قرار گرفته است. اما درباره معنای ثار اختلاف زیادی در میان اهل لغت است. در برخی کتب اهل لغت، واژه ثار به معنای «خون ریخته شده قابل قصاص کردن، خونبها، خون خواهی، قیام برای خونخواهی، خون خواه و قصاص کننده» آمده است. طریحی در مجمع البحرین، ثار را به معنای انتقام گرفتن معنا کرده و ثارالله را تصحیف ثارالله دانسته است.[1] زبیدی در تاج العروس، ثاًر و ثار را به یک معنا دانسته و نوشته است: ثار به معنی خون است و گفته شده به معنی انتقام خون کسی را گرفتن نیز به کار می رود.

برخی گفته اند «ثار» نمی تواند به معنای خونخواهی (طلب خون) باشد، زیرا در این صورت معنای ترکیب «ان یرزقنی طلب ثارک) -که در زیارت عاشورا آمده است- چنین خواهد شد: «ان یرزقنی طلب طلب دمک»، که بی معناست. در جاهلیت عرب درهر قبیله معمول بوده اگر کسی از این قبیله کشته می شد، تمام افراد آن قبیله خود را صاحب خون می دانستند و هر فردی از قبیله قاتل را می دیدند، می کشتند و کلمه ثار به همین معنا است. به هرحال، «ثارالله» از القاب امام حسین بن علی(علیه السلام) و علی بن ابی طالب(علیه السلام)است که در زیارتنامه ها خطاب به ایشان گفته می شود. در زیارت عاشورا خطاب به حسین بن علی(علیه السلام) آمده است: «السلام علیک یا ثارالله و ابن ثاره»؛ سلام بر تو ای ثارخدا و فرزند ثارخدا. این تعبیر، در زیارت های دیگر از جمله زیارت مخصوص حسین(علیه السلام) در اول رجب و نیمه رجب و شعبان و زیارت حسین در روز عرفه نیز آمده است. در یکی از زیارتنامه های امام حسین(علیه السلام) آمده است: «انک ثارالله فی الارض من الدم الذی لا یدرک ثاره احد من [اهل] الارض [الا باولیائک]، و لایدرکه الا الله وحده.»؛ ای سیدالشهداء! تو خون خدا در زمینی، همان خونی که هیچ یک از اهل زمین- مگر به وسیله اولیایش- انتقام آن را نمی تواند بگیرد و جز خداوند نمی تواند خونخواهی او را بنماید.[2]

همچنین در زیارت دیگری از امام حسین(علیه السلام) آمده است: «السلام علیک یا قتیل الله و ابن قتیله السلام علیک یا ثارالله و ابن ثاره؛ سلام بر تو ای کشته [در راه] خدا و فرزند چنین کسی، سلام بر تو ای خون [ریخته شده] در راه خدا و ای فرزند چنین کسی.

معانی ثارالله

پس ثارالله در چند معنا به کار رفته است: الف: خونخواهی و انتقام؛ ب: کسی که خداوند انتقام خونش را از قاتلانش به وسیله قائم آل محمد خواهد گرفت؛ ج: گفته شده که لفظ «اهل» در تقدیر است؛ پس ثارالله یعنی اهل ثارالله، اهل خونخواهی الهی که خداوند انتقام خونش را می گیرد؛ و خونخواهی شما از خدا خواسته می شود؛ د: ثار به معنای مفعولی (مثئور) است، یعنی کشته شده ای که خونخواه دارد و ثارالله به کسی گفته می شود که خدا خونخواه اوست؛ ه- کسی که خونبهایش متعلق به خداست و او خونبهایش را می گیرد. یعنی او متعلق به یک خانواده یا قبیله یا ملت نیست که خونبهایش را رئیس خانواده یا قبیله یا کشور بگیرد، بلکه متعلق به جهان انسانیت است و شهید راه خداست و خونبهای او را خدا باید بگیرد؛ و: کسی که خودش در دوران رجعت می آید و انتقام خون خود و یارانش را می گیرد؛ ز: خون ریخته شده در راه خدا؛ ح: خون خدایی و الهی؛ که اضافه شدن خدا به خون، برای شرافت و کرامت بخشیدن است یعنی از باب اضافه تشریفی است، چنانکه گفته می شود بیت الله و روح الله؛ ط: خون خدا هم چنان گفته می شود: (یدالله و عین الله)[3]

2. الوتر الموتور:

 یکی دیگر از ویژگی هایی است که برای آن حضرت(علیه السلام) در زیارت نامه ها بیان و تکرار شده است. در معنای آن گفته اند که به معنای یگانه دوران است. واژه وتر به معنای تک و تنها است. در نماز شب یک تک رکعتی در کنار نماز شفع یعنی دو رکعت سفارش شده است. ترکیب «وتر موتور» همانند حجر محجور و قدر مقدور و وعد موعود است که برای تأکید به کار می رود. برخی گفته اند: وتر موتور به معنای فردی که کسانش کشته شده باشند و یکه و تنها مانده باشد؛ برخی هم گفته اند که وتر به معنای فرد و تک و تنها است و موتور هم به کسی می گویند که از بستگان وی کسی یا کسانی کشته شوند اما او نتواند حق آنان را از قاتلین باز ستاند و به همین سبب به امام حسین(علیه السلام) الوتر الموتور می گویند. برخی نیز در تبیین و توضیح اینکه چرا امام حسین(علیه السلام) به این لقب اختصاص یافته گفته اند که ایشان در اهل بیت(علیه السلام) فردی نمونه و منحصر به فرد از جهاتی بوده است. فضایل و مناقب، معجزات و کرامات، مکارم اخلاق و محامد اوصاف، محبوبیت و نفوذ اجتماعی و اعتراف دشمنان به شخصیت بی نظیر آن حضرت نشانی از «الوتر الموتور» است. آن شخصیتی که در کنار «آیه مودت» در میان اهل البیت(علیه السلام) همراه با «آیه تطهیر» و در جای دیگر «آیه مباهله» قرار دارد و همه اینها نشان مقام و مرتبت سیدالشهدا است. پس امام حسین(علیه السلام) نیز در فضایلی که آیات شریفه قرآن در مورد حضرت پیامبر(ص) و پدر و مادر بزرگوارشان ذکر کردند، شریک می باشند. آنچه حائز اهمیت است، اینکه چرا حضرت سیدالشهدا را «الوتر الموتور» یعنی شخصیت منحصربه فرد می دانیم، باتوجه به اینکه سایر ائمه طاهرین(علیه السلام) نیز هر کدام در زمان خودشان مأمور نشر معارف و حقایق اسلام بودند و سرانجام، زندگی پربرکت آنها نیز به شهادت خاتمه یافت. همه ائمه طاهرین(علیه السلام) مظهر اسما و صفات حق اند و حسین(علیه السلام) نیز همین گونه است. آنچه باعث شده که ایشان را «والوتر الموتور» بگویند، نحوه قیام با برکت و شهادت آن حضرت بود که در آن مقطع از تاریخ، آنچنان آثاری از خود بر جای گذاشت که اگر این شهادت واقع نمی شد، امروز اثری از اسلام باقی نمانده بود و این، حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) بود که با شهادت خود، فرزندان دلبند و اصحاب با وفایش، اسلام را بیمه کرد. لذا پیامبر(ص) بقا و دوام مکتب حیات بخش اسلام و اهداف و برنامه های خود را در وجود مقدس اباعبدالله(علیه السلام) خلاصه نموده، فرمود: «حسین منی و انا من حسین؛ حسین از من و من از حسین هستم». پس آن حضرت(علیه السلام) دارای دو ویژگی شد و او را خون خدا و یگانه دوران دانستند.

3- مصیبت عظیم:

 از دیگر ویژگی های آن حضرت(علیه السلام) مصیبت عظیمی است که ایشان تحمل کردند و اوج صبر و شکیبایی را نشان دادند و فراتر از اسماعیل ذبیح الله(علیه السلام) و ابراهیم ذابح الله(علیه السلام) ایستادند؛ زیرا ایشان برای اصلاح امت اسلام و به حرکت درآوردن موتور اسلام، از خون خود و فرزندانش گذشتند و در مسلخ عشق برای احقاق حق و ابقای آن و نابودی باطل جان فدا کردند. مصیبتی که بر اهل بیت(علیه السلام) در کربلا رفت در هیچ دوره ای اتفاق نیفتاد؛ زیرا همان گونه که کربلا مظهر و تجلی گاه کامل ترین و زیباترین حقایق هستی و اوج فضایل الهی و مظهر تمام و کمال اسما و صفات الهی بود، اوج رذیلت ها و تمامیت باطل گرایی و فجور و بی تقوایی بود. حق و باطل به تمام و کمال در برابر هم صف بستند و بدترین اشکال ظلم و جور و فجور در کربلا به نمایش درآمد.

4- آمر بالمعروف و ناهی از منکر:

 هرچند همه پیامبران و اولیای الهی به این مهم اقدام کردند، ولی امام حسین(علیه السلام) در مرتبه ای فراتر اقدام به این مهم الهی کردند، به گونه ای که ایشان را مصداق اتم و اکمل آمر به معروف و نهی از منکر می شناسند و اگر بخواهند در این باره به کسی اشاره کنند به امام حسین(علیه السلام) به عنوان ضرب المثل اشاره می شود که به این خصلت و صفت معروف است. در همه زیارت نامه ها عباراتی چون: «امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر» یا «اشهد انک قد امرت بالقسط و العدل و دعوت الیهما» آمده است. آن حضرت(علیه السلام) در شرایطی که همه ارکان اسلام در معرض تهدید کافران و منافقان قرار داشت و دیگر از اسلام چیزی باقی نمانده و پوستین وارونه اسلام بر تن امت پوشانیده شده بود، با قیام خود بر آن شد تا آب را به مسیر اصلی آن باز گرداند. ایشان با قیام خود بر آن شد تا همه دستاوردهای پیامبران و اولیای الهی را حفظ و صیانت کند و اجازه ندهد تا عدالت از جامعه انسانی به طور کامل از میان برود.

کاری که امام حسین(علیه السلام) در پاسداشت از دین و اخلاق کردند، نه تنها اسلام را زنده نگه داشت، بلکه دین و اخلاق را در جهان زنده و پابرجا کرد. این حرکت امام حسین(علیه السلام) شبیه حرکت پیامبر(ص) است که با قرآن خود حتی انجیل و تورات را زنده کرد و مسیحیت و یهودیت را از نابودی نجات داد. اگر حرکت امام حسین(علیه السلام) نبود، اخلاق و دینداری و عدالت خواهی و ظلم ستیزی و مبارزه با حاکمان و دولتمردان ظالم و ضداخلاق از میان می رفت. حرکت امام حسین(علیه السلام) موجب شد که از دیروز تا امروز و تا فردا انسانها با سرمشق قراردادن آن حضرت(علیه السلام) علیه ظلم و بی عدالتی و بداخلاقی و زشتکاری در هر شکل و شمایل و از هر منصب و مقامی قیام کنند و ظلم و بی عدالتی در قالب حکومت دینی و یا در سطوح عالی از مصونیت برخوردار نشود و مردم علیه شاه و شاهمردان قیام کنند.

5- قتیل العبرات:

 از دیگر عناوین و القاب آن حضرت(علیه السلام) این دو عنوان است که بارها در روایات و زیارت نامه ها بر آن تاکید شده است. آن حضرت که از سوی قاسطین و عدالت خوران، مظلوم واقع شده بود با رشادت تمام به جای آن که منظلم شود و ظلم و جور را بپذیرد و عافیت نشینی برگزیند و مسئولیت انسانی و اخلاقی و وحیانی خود را انجام ندهد، قیام کرد و با رشادت تمام علیه ظلم و جور ایستاد و دراین راه سختی های بسیاری تحمل کرد که از عهده هیچ کسی چون او برنمی آمد. بسیاری از کسانی که مدعی رشادت و صبر هستند هرگز بر مصیبت آن حضرت(علیه السلام) کمترین توان صبر و استقامتی ندارند. مصیبتی که بر ایشان رفت قابل قیاس با هیچ مصیبت دیگری نیست. از این رو در تعابیر امامان معصوم(علیه السلام) از ایشان با عناوینی چون کشته اشک ها و اسیر محنت ها و رنج ها و تاول ها یاد می شود. با نگاهی گذرا به مقاتل همان اندازه ای که امکان ضبط تصویر در قالب کلمات می رفت، می توان عظمت صبر و رشادت حسینی(علیه السلام) را به دست آورد که شاید یکی از آنها موجب مرگ ناگهانی هر انسان می شد.

6-مصباح الهدی و سفینه النجاه:

 از دیگر خصوصیات آن حضرت(علیه السلام) این است که ایشان به عنوان چراغ هدایت بشر در تاریکی ها و کشتی نجات در طوفان بلاها و فتنه ها معرفی شده به گونه ای که هرکس از نور این چراغ بهره برد هرگز در تاریکی نماند و نرود وکسی که براین کشتی نجات نشست در تلاطم فتنه ها و امواج خروشان کفر و ظلمت و نفاق غرق نشود و به سلامت به ساحل جنات الهی و رضوان خدایی می رسد: بضیاء نورک اهتدی الطالبون الیک و اشهد انک نورالله الذی لم یطفا و لایطفا ابدا و انک وجه الله الذی لم یهلک و لا یهلک ابدا؛ و با فروغ نور تو رهجویان تو هدایت می شوند وگواهی می دهم که تو آن نور خدایی هستی که از ازل روشن بوده و تا ابد هیچ کس آن را خاموش نتواند کرد و تو وجه باقی الهی هستی که آن وجه باقی از ازل تا ابد هرگز نابود و فانی نخواهد گشت.

پی نوشت:


[1]  الطریحی، مجمع البحرین، ج 1، ص237، معین، محمد، فرهنگ فارسی، ج 1، ص 1185، مفردات راغب، ص 81

[2]  بحارالانوار، ج101، ص168

[3]  نگاه کنید: میرزا ابوالفضل بن ابوالقاسم طهرانی، شفاءالصدور فی شرح زیاره العاشور، تهران 1376 ش، ص 163-164؛ ملاذ الاخیار فی فهم تهذیب الاخبار، ج9، ص134؛ الوافی، ج14، ص1489؛ بحارالانوار، ج98، ص150، ذیل حدیث1؛ روضه المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه، ج5، ص428؛ حسینی شیرازی، سید محمد، تقریب القرآن الی الاذهان، ج2، ص200

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *