یک دنیا شگفتى در یک پرنده كوچک

خانه / گوناگون / یک دنیا شگفتى در یک پرنده كوچک

اگر او را در تونلى تاریک و باریک و پر پیچ و خم كه آن را به دوده آغشته باشند رها سازند از تمام پیچ و خم ها مى گذرد بدون این كه حتّى یك بار به دیوار تونل برخورد كند و ذره اى دوده روى بال او بنشیند. این وضع عجیب خفاش معلول خاصیّتى در وجود او است شبیه خاصیّتِ رادار.

نگاهى به آسمان تیره شب مى دوزیم یك پرنده استثنایى را در لابه لاى پرده هاى ظلمت همچون شبح اسرارآمیزى مى بینیم كه با شجاعت تمام به هر سو براى پیدا كردن طعمه خویش در پرواز است.

این پرنده همان «شب پره یا خفاش» است كه همه چیزش عجیب است امّا پروازش در دل تاریكى شب از همه عجیب تر.

حركت سریع خفاش در تاریكى شب بدون برخورد به مانع، به قدرى شگفت انگیز است كه هر قدر درباره آن مطالعه شود اسرار تازه اى از این پرنده اسرارآمیز به دست مى آید.

این پرنده در میان تاریكى با همان سرعت و شجاعتى حركت مى كند كه كبوتر تند پرواز در دل آفتاب و مسلماً اگر وسیله اى براى اطلاع از وجود موانع نداشت خیلى دست به عصا حركت مى كرد.

اگر او را در تونلى تاریك و باریك و پر پیچ و خم كه آن را به دوده آغشته باشند رها سازند از تمام پیچ و خم ها مى گذرد بدون این كه حتّى یك بار به دیوار تونل برخورد كند و ذره اى دوده روى بال او بنشیند. این وضع عجیب خفاش معلول خاصیّتى در وجود او است شبیه خاصیّتِ رادار.

دانشمندان مى گویند در وجود این پرنده كوچك دستگاهى شبیه رادار وجود دارد، به این نشان كه اگر آن را در اطاقى به پرواز در آوریم و در همان لحظه میكروفونى كه امواج ماوراءِ صوت را به امواج قابل شنیدن تبدیل مى كند، به كار اندازیم، همهمه گوشخراشى در اطاق به راه خواهد افتاد و در هر ثانیه 30 الى 60 مرتبه امواج ماوراء صوت از خفاش شنیده مى شود.

ولى این سۆال پیش مى آید كه این امواج به وسیله كدام عضو خفاش به وجود مى آید یعنى دستگاه فرستنده او كدام و دستگاه گیرنده او كدام است؟

دانشمندان در پاسخ این سۆال مى گویند: «این امواج به وسیله عضلات نیرومند حنجره خفاش ایجاد و از طریق سوراخ هاى بینى او بیرون فرستاده مى شود، و گوش بزرگ او دستگاه گیرنده امواجى است كه باز مى گردد» .

پس خفّاش در روز پلك‏ها را بر سیاهى دیده‏ ها اندازد، و شب را چونان چراغى بر مى‏ گزیند، كه در پرتو تاریكى آن روزى خود را جستجو مى ‏كند، و سیاهى شب دیده ‏هاى او را نمى ‏بندد، و به خاطر تاریكى زیاد، از حركت و تلاش باز نمى ‏ماند. آنگاه كه خورشید پرده از رخ بیفكند، و سپیده صبحگاهان بدمد، و لانه تنگ سوسمارها از روشنى آن روشن گردد، شب پره، پلك‏ها را بر هم نهد، و بر آنچه در تاریكى شب به دست آورده قناعت كند

بنابراین خفاش در سیر و سیاحت شبانه خود مدیون گوش هاى خود است و یك دانشمند روسى به نام «ژورین» با تجربیاتى ثابت كرده كه اگر گوش هاى خفاش را بردارند نمى تواند بدون برخورد به مانع در تاریكى پرواز كند. در حالى كه اگر چشم او را به كلّى بردارند حركت او با كمال مهارت انجام خواهد یافت؛ یعنى خفاش با گوش خود مى بیند! نه با چشم خود! و این چیز عجیبى است. (دقّت كنید)

شگفتی های خفاش در نهج البلاغه

امام علی علیه السلام ضمن خطبه 155نهج البلاغه به شگفتی های آفرینش خفاش اشاره کرده می فرماید :

«از زیبایى ‏هاى صنعت پروردگارى، و شگفتى ‏هاى آفرینش او، همان اسرار پیچیده حكیمانه در آفریدن خفّاشان است، روشنى روز كه همه چیز را مى ‏گشاید چشمانشان را مى ‏بندد، و تاریكى شب كه هر چیز را به خواب فرو مى‏ برد، چشمان آنها را باز مى ‏كند، چگونه چشمان خفّاش كم بین است كه نتواند از نور آفتاب درخشنده روشنى گیرد نورى كه با آن راه‏ هاى زندگى خود را بیابد، و در پرتو آشكار خورشید خود را به جاهایى رساند كه مى‏ خواهد، روشنى آفتاب خفّاش را از رفتن در تراكم نورهاى تابنده‏اش باز مى‏ دارد، و در خلوتگاه ‏هاى تاریك پنهان مى ‏سازد، كه از حركت در نور درخشان ناتوان است،پس خفّاش در روز پلك‏ها را بر سیاهى دیده‏ ها اندازد، و شب را چونان چراغى بر مى‏ گزیند، كه در پرتو تاریكى آن روزى خود را جستجو مى ‏كند، و سیاهى شب دیده ‏هاى او را نمى ‏بندد، و به خاطر تاریكى زیاد، از حركت و تلاش باز نمى ‏ماند. آنگاه كه خورشید پرده از رخ بیفكند، و سپیده صبحگاهان بدمد، و لانه تنگ سوسمارها از روشنى آن روشن گردد، شب پره، پلك‏ها را بر هم نهد، و بر آنچه در تاریكى شب به دست آورده قناعت كند.

خفاش در سیر و سیاحت شبانه خود مدیون گوش هاى خود است و یك دانشمند روسى به نام «ژورین» با تجربیاتى ثابت كرده كه اگر گوش هاى خفاش را بردارند نمى تواند بدون برخورد به مانع در تاریكى پرواز كند. در حالى كه اگر چشم او را به كلّى بردارند حركت او با كمال مهارت انجام خواهد یافت؛ یعنى خفاش با گوش خود مى بیند! نه با چشم خود! و این چیز عجیبى است

 پاك و منزّه است خدایى كه شب را براى خفّاشان چونان روز روشن و مایه به دست آوردن روزى قرار داد، و روز را چونان شب تار مایه آرامش و استراحت آنها انتخاب فرمود، و بالهایى از گوشت براى پرواز، آنها آفرید، تا به هنگام نیاز به پرواز، از آن استفاده كنند، این بال‏ها، چونان لاله‏ هاى گوشند  بى‏ پر و رگ‏هاى اصلى، اما جاى رگ‏ها و نشانه‏ هاى آن را به خوبى مشاهده خواهى كرد. براى شب پره‏ ها دو بال قرار داد، نه آنقدر نازك كه در هم بشكند، و نه چندان محكم كه سنگینى كند، پرواز مى ‏كنند در حالى كه فرزندانشان به آنها چسبیده و به مادر پناه برده ‏اند، اگر فرود آیند با مادر فرود مى ‏آیند، و اگر بالا روند با مادر اوج مى ‏گیرند، از مادرانشان جدا نمى‏ شوند تا آن هنگام كه اندام جوجه نیرومند و بالها قدرت پرواز كردن پیدا كند، و بداند كه راه زندگى كردن كدام است و مصالح خویش را بشناسد پس پاك و منزّه است پدید آورنده هر چیزى كه بدون هیچ الگویى باقى مانده از دیگرى، همه چیز را آفرید. »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *