انسان در مسیر نجات و رهایی

خانه / پیشنهاد ویژه / انسان در مسیر نجات و رهایی

انسان در مسیر نجات و رهایی – گذری بر بیکران دعای افتتاح – قسمت هشتم

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَا یُهْتَک حِجَابُهُ وَ لَا یُغْلَقُ بَابُهُ وَ لَا یُرَدُّ سَائِلُهُ وَ لَا یُخَیَّبُ آمِلُهُ.

سپاس خدای را که پرده اش دریده نمی شود، و درگاهش بسته نمی شود، و دست کسی که به سوی او بلند شده رد نمی شود، و آن که به درگاهش با آرزو آمده، ناامید برنمی گردد.

نکته ها

     واژه شناسان «هتک» را به معنی دریدن پوششی که مانع از ظاهر شدن عیب ها است معنی کرده اند. وقتی گفته می شود حجاب الهی مورد هتک قرار نمی گیرد، به این معنی است که خداوند، عیب و نقصی ندارد که با دریده شدن حجاب و پوشش آشکار شده و بر ملا گردد. در اصطلاح علم منطق، این جمله «سالبه به انتفاء موضوع» است. (الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَا یُهْتَک حِجَابُهُ)

     «باب» به معنی در است و در این جا کنایه از راه ارتباطی است. در واقع، این عبارت از دعای شریف افتتاح، در پی بیان این نکته است که راه ارتباطی با خدا هیچ گاه بسته نیست و انسان هرگاه اراده کند، می تواند با خدای چاره ساز ارتباط برقرار نماید. (وَ لَا یُغْلَقُ بَابُهُ)

     «یُخَیَّبُ» مضارع باب «تفعیل» از فعل «خاب، یخیب» و به معنی «محروم شدن از آن چه مورد امید بوده» است. خداوند آن که را با امید به درگاهش رو آورده باشد، ناامید نمی کند. ( وَ لَا یُخَیَّبُ آمِلُهُ)

پیام ها

1- گمان نکنیم که اگر ما دستورات خدای حکیم را انجام ندهیم و او را نافرمانی کنیم، نسبت به او هتک حرمت کرده ایم. پرده حرمت الهی، هتک شدنی نیست. (لَا یُهْتَک حِجَابُهُ)

ای مگس! عرصه سیمرغ نه جولانگه توست

عِرض خود می بری و زحمت ما می داری

2- هرچند بر اساس دستور و توصیه های قرآن کریم و اولیای الهی، بعضی از زمان ها از اهمیت خاصی برای دعا و ارتباط با خدای متعال برخوردارند، یادمان باشد که راه ارتباط با خدا هیچ گاه بسته نیست. پس چه بهتر که گاه و بی گاه سری به سجده بگذاریم و دست نیازی به درگاه الهی بلند کنیم. (وَ لَا یُغْلَقُ بَابُهُ)

3- خدای مهربان در قرآن کریم دستور داده که «وَ اسْأَلُواْ اللّهَ مِن فَضْلِهِ» انسان ها از فضل الهی درخواست کنند، و کریمی که خود، دیگران را به درخواست فراخوانده، دست رد به سینه کسی نمی زند. (وَ لَا یُرَدُّ سَائِلُهُ)

4- واژه «آمِل» اسم فاعل از کلمه «أمل» است و بیشتر در مورد آرزوهایی به کار می رود که دست یافتن به آن ها بعید به نظر آید. در پیشگاه الهی همه چیز را باید طلب کرد، حتی اگر رسیدن به آن بعید به نظر برسد. ( وَ لَا یُخَیَّبُ آمِلُهُ)

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی یُؤْمِنُ الْخَائِفِینَ وَ یُنَجِّی الصَّالِحِینَ وَ یَرْفَعُ الْمُسْتَضْعَفِینَ وَ یَضَعُ الْمُسْتَکبِرِینَ وَ یُهْلِک مُلُوکاً وَ یَسْتَخْلِفُ آخَرِینَ.

سپاس خدای را که اهل ترس را ایمنی می بخشد، صالحان را نجات می دهد، مستضعفان را بالا می برد، مستکبران را وا می نهد و به زمین می زند، پادشاهانی را هلاک کرده و گروه دیگری را جانشین می کند.

نکته ها

     بررسی آیات و روایات، نشانگر این موضوع است که «خوف» یکی از پر تأکیدترین آموزه های دینی است. اما پرسش اینجاست که اهل ایمان باید از چه چیز بترسند؟ آیا خدا ترس دارد؟

     باید توجه داشت خوفی که در آموزه های دینی مورد تأکید قرار گرفته، به معنای ترسی نیست که سبب دوری از ذات مقدس خدای متعال بشود؛ چرا که خداوند، رحمان و رحیم است: «هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ». بلکه مقصود از خوف، آن است که انسان ها به سبب عدالت خداوند و ترس از گرفتار شدن به عذاب او، خود را به گناهان آلوده نکنند. در حدیثی چنین آمده است:

«…نَظَرَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیٌّ علیه السّلام إِلَی رَجُلٍ أَثَّرَ الْخَوْفُ عَلَیْهِ فَقَالَ: مَا بَالُک قَالَ إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ. فَقَالَ :یَا عَبْدَ اللَّهِ خَفْ ذُنُوبَک وَ خَفْ عَدْلَ اللَّهِ عَلَیْک فِی مَظَالِمِ عِبَادِهِ وَ أَطِعْهُ فِیمَا کلَّفَک وَ لَا تَعْصِهِ فِیمَا یُصْلِحُک ثُمَّ لَا تَخَفِ اللَّهَ بَعْدَ ذَلِک فَإِنَّهُ لَا یَظْلِمُ أَحَداً وَ لَا یُعَذِّبُهُ فَوْقَ اسْتِحْقَاقِهِ أَبَداً؛ امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام مردی را دید که آثار ترس در چهره اش نمایان بود. از او علت را پرسید. آن مرد عرض کرد: از خدا می ترسم. امیر مؤمنان فرمود: ای بنده خدا! از گناهان خود بترس. هراس تو باید از آن باشد که خداوند به خاطر ستم های تو بر بندگانش، با تو به عدالت رفتار کند. پس تکلیف های خدا را انجام بده و از فرمان های الهی که سبب اصلاح تو می شوند سرپیچی مکن. اگر این گونه رفتار کردی، دیگر از خدا نترس؛ چراکه او به هیچ کس ظلم نمی کند و هیچ کس را بیشتر از آن چه حقش باشد عذاب نمی نماید».

     البته در برخی از آیات قرآن کریم نیز با صراحت بیان شده که از چه چیز باید ترس داشت. به عنوان نمونه، در آیه 46 سوره مبارکه الرحمن چنین آمده است: «وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتان؛ و برای کسی که از مقام پروردگارش بترسد، دو باغ بهشتی است» و یا در سوره نازعات فرموده است: «وَ أَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى» و آن کس که از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوا و هوس بازدارد، قطعاً بهشت جایگاه اوست.

     در اینکه منظور از «مقام رب» چیست، تفسیرهای متعددی بیان شده است که برخی از آن ها از این قرارند:

الف) منظور، مواقف قیامت است که انسان در این مقامات، در پیشگاه خداوند برای حساب متوقف می شود. بر اساس این دیدگاه، «مقام ربه» به معنی «مقامه عند ربه» است؛ یعنی ایستادن انسان در پیشگاه خداوند متعال.

ب) منظور، علم خداوند و نظارت او نسبت به همه احوال انسان هاست. همان طور که در آیه 33 سوره رعد آمده است: «أَ فَمَنْ هُوَ قَآئِمٌ عَلَى كُلِّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ» آیا کسی که بالای سر همه ایستاده و مراقب اعمال همگان است، هم چون کسی است که این وصف را ندارد؟

     یکی از شاهدها برای این تفسیر، حدیثی است که از امام صادق علیه السلام نقل شده که درباره آیه 46 سوره مبارکه الرحمن فرمود: «… مَنْ عَلِمَ أَنَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَرَاهُ وَ یَسْمَعُ مَا یَقُولُهُ وَ یَفْعَلُهُ مِنْ خَیْرٍ أَوْ شَرٍّ فَیَحْجُزُهُ ذَلِک عَنِ الْقَبِیحِ مِنَ الْأَعْمَالِ فَذَلِک الَّذِی خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوی؛ کسی که می داند خدا او را می بیند و آنچه می گوید را می شنود و آن چه از خیر و شر انجام می دهد را می داند، پس این توجه، او را از کارهای زشت باز می دارد، و این فرد همان کسی است که قرآن می فرماید: «وَ أَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى» از مقام پروردگارش می ترسد و خود را از هوای نفس باز می دارد. (الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی یُؤْمِنُ الْخَائِفِینَ)

     رسیدن به امنیت، یکی از پاداش های اهل خوف است. مرور آیات و روایات، به ما نشان می دهد که چنین افرادی به پاداش های دیگری نیز دست می یابند که یکی از آن ها تسلط نهایی بر کره زمین است. قرآن کریم در این رابطه می فرماید: «وَ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُواْ لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّـكُم مِّنْ أَرْضِنَآ أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ ، وَ لَنُسْكِنَنَّـكُمُ الأَرْضَ مِن بَعْدِهِمْ ذَلِكَ لِمَنْ خَافَ مَقَامِي وَخَافَ وَعِيدِ» کافران به پیامبران خود گفتند: ما قطعاً شما را از سرزمین خود بیرون خواهیم کرد، مگر اینکه به آیین ما بازگردید! در این حال، پروردگارشان به آنها وحی فرستاد که: ما ظالمان را هلاک می کنیم و شما را بعد از آنان در زمین سکوت خواهیم داد، این [موفقیّت] برای کسی است که از مقام من بترسد و از عذاب [من] بیمناک باشد! » (الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی یُؤْمِنُ الْخَائِفِینَ)

     خداوند، صالحان را نجات می دهد: «یُنَجِّی الصَّالِحِین». انسان های صالح چه ویژگی هایی دارند؟ قرآن کریم در آیات 114 و 113 سوره مبارکه آل عمران، برخی از ویژگی های صالحان را چنین بیان می کند: «… مِّنْ أَهْلِ الْکتَابِ أُمَّهٌ قَائمَهٌ یَتْلُونَ ءَایَاتِ اللَّهِ ءَانَاءَ الَّیْلِ وَ هُمْ یَسْجُدُونَ؛ یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ وَ یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ وَ أُولئِک مِنَ الصَّالِحینَ؛ از اهل کتاب، جمعیّتی هستند که [به حق و ایمان] قیام می کنند و پیوسته در اوقات شب، آیات خدا را می خوانند، در حالی که سجده می کنند. به خدا و روز دیگر ایمان می آورند، امر به معروف و نهی از منکر می کنند و در انجام کارهای نیک، پیشی می گیرند و آن ها از صالحان اند».

     «مستضعفین» جمع اسم فاعل واژه «ضعف» است و چون به باب «استفعال» برده شده، به معنای کسی است که علی رغم داشتن توانایی، او را به ضعف کشانده اند و ضعیف دانسته اند.

     «یستخلف» از کلمه «خلف» گرفته شده و به معنی جانشین شدن است. در کنار آیات قرآن کریم، از مرور تاریخ نیز روشن می شود که در دوره های گوناگون، هر امتی جانشین امت دیگری شده و این طور نبوده است که امتی برای همیشه بر روی زمین حاکم شود.

     در برخی از آیات، بیان شده که پیامبران الهی مأمور بوده اند که به امت خود گوشزد کنند که جانشین امت های قبل هستند: «…وَ اذكُرُواْ إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاء مِن بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ…» حضرت هود به قوم خود گفت: به یاد آورید هنگامی که [خدا] شما را جانشینان قوم نوح قرار داد.

     در برخی دیگر از آیات، فرستاده های خدای متعال به امت خود می گفتند که خدا گروه و امت دیگری را جانشین شما خواهد کرد: «فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقَدْ أَبْلَغْتُكُم مَّا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ وَيَسْتَخْلِفُ رَبِّي قَوْمًا غَيْرَكُمْ …» حضرت هود به قوم خود گفت: پس اگر روی برگردانید، من رسالتی را که مأمور بودم به شما رساندم و پروردگارم گروه دیگری را جانشین شما می کند…»

     در برخی دیگر از آیات، فرستاده های الهی به امت خود وعده می دادند که خدای بزرگ، آن ها را جانشین ستمگران خواهد کرد: «قَالَ عَسَى رَبُّكُمْ أَن يُهْلِكَ عَدُوَّكُمْ وَيَسْتَخْلِفَكُمْ فِي الأَرْضِ فَيَنظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ» [حضرت موسی] گفت: «امید است پروردگارتان دشمن شما را هلاک کند و شما را در زمین جانشین [آن ها] سازد، پس بنگرید که چگونه عمل می کنید».

     از تمامی این آیات روشن می شود که پیوسته گروهی جانشین امت دیگری می شدند و به جای آن ها روی زمین حکمرانی می کردند؛ ولی آن چه مهم است این است که بر اساس آیه 55 سوره مبارکه نور، امتی که جانشین همه آن ها می شود، امتی است که ویژگی ایمان و عمل صالح را کنار هم دارند و بر پایه روایات، ایشان امت حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف هستند: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ»

     خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، وعده می دهد که قطعاً آنان را همان گونه که به پیشینیان آن ها خلافت روی زمین را بخشید، حکمران روی زمین خواهد کرد و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا و ریشه دار خواهد ساخت و ترسشان را به امنیت و آرامش مبدل خواهد کرد؛ آن چنان که تنها مرا بپرستند و چیزی را شریک من نکنند. و کسانی که پس از آن کافر شوند، آن ها فاسقان اند».

پیام ها

1- خداوند کسانی را که نسبت به ذات مقدس او یا نسبت به وعده هایش خوف داشته باشند، در نهایت به آرامش می رساند. پس گناه نکنیم تا ثابت کرده باشیم که در پیِ  امنیت حقیقی هستیم. (یؤمن الخائفین)

2- نجات از هلاکت با سخن و حرف به دست نمی آید؛ بلکه باید در زمره شایستگان قرار بگیریم تا به نجات برسیم. (و ینجّی الصالحین)

3- برای رسیدن به نجات، انجام یک یا چند کار شایسته کافی نیست؛

بلکه شایستگی و صلاحیت باید در وجود انسان نهادینه شود. (… الصالحین)

4- در همیشه بر یک پاشنه نمی چرخد! ممکن است ستمگران چند صباحی با اِعمال قدرت، انسان های شایسته را به ضعف بکشانند، ولی اراده الهی بر آن تعلق گرفته که مستضعفان را بالا ببرد و مستکبران را پایین بیاورد. (ویرفع المستضعفین وَ یَضَعُ الْمُسْتَکبِرِینَ وَ یُهْلِک مُلُوکاً وَ یَسْتَخْلِفُ آخَرِینَ)

پایگاه اطّلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *